یادگیری زبان انگلیسی در محیط کار و درباره شغلها یکی از مهارتهای ضروری برای هر فردی است که میخواهد در حرفه خود موفق باشد. دانستن جملات ساده، لغات کلیدی و مکالمات کوتاه درباره شغلهابه شما کمک میکند تا بتوانید به راحتی درباره شغل خود یا شغل مورد علاقهتان صحبت کنید، رزومه بسازید و در محیطهای حرفهای ارتباط برقرار کنید. در این مقاله، مجموعهای از لغات و جملات ضروری، متنهای ساده درباره شغلها و مکالمات کوتاه انگلیسی آماده شده است که برای مبتدیان و سطح متوسط مناسب است.
این سؤالها رایجترین روش برای پرسیدن شغل کسی در مکالمات روزمره هستند.
🔹 پاسخ دادن به سؤال شغل شما چیست؟ به انگلیسی
برای پاسخ دادن به این سؤالها، چند ساختار اصلی وجود دارد که باید یاد بگیرید 👇
✅ ۱. استفاده از ساختار “I’m a / an …” (من یک … هستم)
یکی از سادهترین و رایجترین روشها برای گفتن شغل است. کافی است بعد از “I’m a” یا “I’m an” نام شغلتان را بگویید:
I’m a teacher → من یک معلم هستم.
I’m an engineer → من یک مهندس هستم.
I’m a website designer → من طراح وبسایت هستم.
I’m a bus driver → من راننده اتوبوس هستم.
I’m a project manager → من مدیر پروژه هستم.
I’m a farmer → من کشاورز هستم.
✅ ۲. استفاده از ساختار “I work for …” (من برای … کار میکنم)
اگر بخواهید بگویید برای چه سازمان یا شرکتی کار میکنید، از این ساختار استفاده میشود. با این جمله ممکن است دقیقاً شغلتان مشخص نشود، اما نوع محل کارتان روشن میشود.
I work for a community college → من برای یک کالج اجتماعی کار میکنم.
I work for a training company → من در یک شرکت آموزشی کار میکنم.
I work for myself → من برای خودم کار میکنم (شغل آزاد دارم).
✅ ۳. استفاده از ساختار “I work in …” (من در … کار میکنم)
این ساختار برای بیان زمینه کاری یا بخش کاری شماست.
I work in advertising → من در زمینه تبلیغات کار میکنم.
I work in sales → من در فروش کار میکنم.
I work in the fashion industry → من در صنعت مد کار میکنم.
میتوانید آن را کاملتر هم بیان کنید:
I work in the sales department in a car company. → من در بخش فروش یک شرکت خودروسازی کار میکنم.
I work in the marketing department of a cosmetics company. → من در بخش بازاریابی یک شرکت لوازم آرایشی کار میکنم.
I work in the design department of a sports company. → من در بخش طراحی یک شرکت ورزشی کار میکنم.
I teach maths in the high school. من در دبیرستان ریاضی تدریس میکنم.
I cook food at the hospital. من در بیمارستان غذا میپزم.
I design websites. من وبسایت طراحی میکنم.
I take photographs. من عکاسی میکنم.
I write website content. من محتوای وبسایت مینویسم.
I look after animals in the animal shelter. من از حیوانات در پناهگاه مراقبت میکنم.
✅ استفاده از فعل make برای بیان تولید یا ساخت چیزی
I make jewellery for a small shop in town. من برای یک مغازه کوچک در شهر جواهرات میسازم.
I make furniture in a small furniture company. من در یک شرکت مبلمان کوچک، مبلمان میسازم.
✅ استفاده از do برای وظایف عمومی یا غیرمشخص
I do marketing for a hair products company. من برای یک شرکت محصولات مو بازاریابی میکنم.
I do project management for a big construction company. من مدیریت پروژه برای یک شرکت ساختمانی بزرگ انجام میدهم.
✅ راههای دیگر برای بیان وظایف و مسئولیتها
عبارت
معنی فارسی
مثال انگلیسی
ترجمه مثال
I manage…
من … را مدیریت میکنم
I manage a small team of designers.
من یک تیم کوچک از طراحان را مدیریت میکنم.
I take care of…
من مراقب … هستم
I take care of our company’s clients.
من از مشتریان شرکت مراقبت میکنم.
I organise…
من … را سازماندهی میکنم
I organise company events.
من رویدادهای شرکت را سازماندهی میکنم.
I’m responsible for…
من مسئول … هستم
I’m responsible for customer support.
من مسئول پشتیبانی مشتریان هستم.
Most of my time is spent…
بیشتر وقت من صرف … میشود
Most of my time is spent answering emails.
بیشتر وقت من صرف پاسخ دادن به ایمیلها میشود.
🧩 مثال کامل
I’m a marketing manager. I have to do the marketing for the company. I’m responsible for all the social media accounts we have. Most of my time is spent writing articles and blog posts. من مدیر بازاریابی هستم. باید بازاریابی شرکت را انجام دهم. مسئول تمام حسابهای شبکههای اجتماعی هستم. بیشتر وقت من صرف نوشتن مقالات و پستهای وبلاگ میشود.
🔹 کلمات کاربردی برای توصیف شغل به انگلیسی (Describing Jobs in English)
در مکالمات روزمره انگلیسی، یکی از موضوعات پرکاربرد صحبت دربارهی ویژگیهای شغل است. برای مثال، ممکن است بخواهید بگویید کارتان چالشبرانگیز است، خستهکننده است، یا انگیزهبخش. در ادامه پرکاربردترین صفتهای انگلیسی برای توصیف شغل همراه با معنی فارسی آورده شده است 👇
واژه انگلیسی
معنی فارسی
Stimulating
مهیج، انگیزشی
Fun
سرگرمکننده
Friendly
دوستانه
Creative
خلاقانه
Engaging
جذاب، مشارکتی
Exciting
هیجانانگیز
Rewarding
پرارزش، رضایتبخش
Motivating
انگیزهدهنده
Challenging
چالشبرانگیز
Fast-paced
پرشتاب
Thankless
بیاجر و پاداش
Low-paid
کمدستمزد
Boring
خستهکننده
Dull
کسلکننده
Depressing
افسردهکننده
Soul-destroying
روحفرسا، نابودکننده روح
Mundane
پیشپاافتاده، روزمره
Exhausting
طاقتفرسا
Stressful
پر استرس
Dead-end
بدون آینده، بدون امکان پیشرفت
Demanding
دشوار، پرزحمت
💬 مثالهایی برای توصیف شغل با صفتها
برای اینکه بتوانید این واژهها را در مکالمه واقعی به کار ببرید، به مثالهای زیر توجه کنید 👇
The money is great, but it is a lot of pressure. پولش عالیه، اما فشار کاری زیادی داره.
I like the people I work with, but the money is not that great. من از همکارانم خوشم میاد، اما دستمزد زیاد نیست.
I like the job; it’s very satisfying, but the management is not very good. از شغلم راضیام، خیلی رضایتبخشه، اما مدیریت چندان خوب نیست.
The people I work with are so friendly, but the job itself is very stressful. همکارام خیلی دوستانهان، اما خودِ کار خیلی استرسزاست.
Most of the time it’s boring, then at certain times of the year it gets very busy. بیشتر اوقات کسلکننده است، ولی در بعضی فصلها خیلی شلوغ میشه.
اگر برای خودتان کار میکنید و زیر نظر هیچ شرکت یا سازمانی نیستید، در زبان انگلیسی به این حالت Self-employed میگویند. شغلهای زیر معمولاً در دستهی خوداشتغالی (Self-employment) قرار میگیرند 👇
شغل
ترجمه فارسی
Carpenter
نجار
Electrician
برقکار
Bricklayer
آجرچین
Construction worker
کارگر ساختمانی
Writer
نویسنده
Photographer
عکاس
Graphic designer
طراح گرافیک
Make-up artist
میکاپ آرتیست
Tutor
معلم خصوصی
Nanny
پرستار بچه
Personal trainer
مربی شخصی
✅ جملات کاربردی برای توصیف خوداشتغالی
اگر خوداشتغال هستید، میتوانید از یکی از این جملهها استفاده کنید:
I am self-employed. من خوداشتغال هستم.
I work for myself. من برای خودم کار میکنم.
I am my own boss. من رئیس خودم هستم.
💡 عبارت “I am my own boss” یک روش طبیعی و جذاب برای گفتن «خودم رئیس خودمم» در انگلیسی محاورهای است.
💬 اصطلاحات و جملات پرکاربرد انگلیسی در مورد کار (Common Job-Related Phrases)
در مکالمات روزمره و مصاحبههای کاری، معمولاً با مجموعهای از اصطلاحات و عبارات انگلیسی مربوط به شغل و کار کردن روبهرو میشوید. در ادامه پرکاربردترین جملات و ترجمهی دقیق آنها را میبینید 👇
جمله انگلیسی
معنی فارسی
We’d like to invite you for an interview.
قصد داریم شما را به یک مصاحبه کاری دعوت کنیم.
This is the job description.
شرح وظایف شغلی شما به این صورت است.
Have you got any experience?
آیا در این زمینه تجربهای دارید؟
We need someone with experience.
ما به فردی باتجربه نیاز داریم.
What qualifications have you got?
چه مهارتها و صلاحیتهایی دارید؟
Have you got a current driving license?
آیا گواهینامه رانندگی معتبر دارید؟
How much were you paid in your last job?
در شغل قبلی چقدر حقوق میگرفتید؟
Do you need a work permit?
آیا به مجوز کار نیاز دارید؟
We’d like to offer you the job.
این شغل را به شما پیشنهاد میکنیم.
When can you start?
چه زمانی میتوانید کارتان را شروع کنید؟
There’s a three-month trial period.
سه ماه اول بهصورت آزمایشی کار خواهید کرد.
🗣️ جملات ضروری انگلیسی برای صحبت درباره شغل (Everyday Job Sentences)
در این قسمت با جملات بسیار کاربردی برای معرفی شغل خود و اعضای خانواده آشنا میشوید 👇
🔹 سوال و پاسخ درباره شغل
جمله انگلیسی
معنی فارسی
What do you do? / What’s your job?
شغل شما چیست؟ / چه کارهاید؟
I am a general practitioner / paramedic.
من پزشک عمومی / پیراپزشک هستم.
I am an engineer / artist.
من مهندس / هنرمند هستم.
I am still a university student.
من هنوز دانشجو هستم.
👨👩👧 درباره شغل والدین
جمله انگلیسی
معنی فارسی
What does your father do?
پدرتان چه کاره است؟
My father is self-employed / retired.
پدرم شغل آزاد دارد / بازنشسته است.
He is a government employee / pilot / retired colonel.
او کارمند دولت / خلبان / سرهنگ بازنشسته است.
My father is a tailor / stonemason / steward / blacksmith / goldsmith.
Bob: Fine, thanks, and you? باب: خوبم، ممنون. تو چطوری؟
Lucy: Fine. Where are you off to? لوسی: خوبم. کجا داری میری؟
Bob: To the library. I have to finish the assignment for tomorrow’s class. باب: به کتابخونه میرم. باید تمرین کلاس فردا رو تموم کنم.
Lucy: Why don’t you do it at home? لوسی: چرا تو خونه انجامش نمیدی؟
Bob: I have a part-time job in the evening, so when I get home, I’m too tired to do assignments. باب: من عصرها یه کار نیمهوقت دارم، وقتی برمیگردم خونه، خیلی خستهام که بتونم تکالیفمو انجام بدم.
Lucy: Where do you work? لوسی: کجا کار میکنی؟
Bob: I work in a café. باب: تو یه کافه کار میکنم.
Lucy: Why do you like the job? لوسی: چرا این کار رو دوست داری؟
Bob: It’s interesting. I enjoy working with people and I get extra money. باب: جالبه. از کار کردن با مردم لذت میبرم و پول اضافه هم میگیرم.
Lucy: How’s the pay? لوسی: حقوقش چطوره؟
Bob: I get £7 an hour. I’d like to earn more because I need money for a new laptop and a smartphone. باب: ساعتی ۷ پوند میگیرم. میخوام بیشتر درآمد داشته باشم چون باید لپتاپ و موبایل جدید بخرم.
Lucy: And how will you do that? لوسی: چطور این کارو میکنی؟
Bob: I’ll try to pick up as many extra shifts as I can. باب: سعی میکنم تا جایی که میتونم شیفت اضافه بردارم.
Lucy: What about your studies? How will you manage your time? لوسی: درست چی میشه؟ چطوری زمانتو مدیریت میکنی؟
Bob: I don’t know yet. I might take fewer courses next semester. باب: هنوز نمیدونم. شاید ترم بعد درسهای کمتری بردارم.
Lucy: I wouldn’t do that if I were you. You should make your studies your first priority. What if your parents find out? لوسی: من اگه جای تو بودم این کارو نمیکردم. باید درست رو در اولویت بذاری. اگه پدر و مادرت بفهمن چی؟
Bob: Ugh, you’re right. Thanks for the advice, Lucy. I’ve got to go now. See you later. باب: اوه، حق با توئه. مرسی از نصیحتت، لوسی. باید برم. بعداً میبینمت.
Lucy: See you, Bob. لوسی: خداحافظ باب.
🎯 نکات آموزشی مکالمه ۱:
pick up extra shifts = شیفتهای کاری بیشتری برداشتن
part-time job = شغل نیمهوقت
manage your time = مدیریت کردن زمان
make your studies your first priority = درس رو در اولویت گذاشتن
شغل ها به زبان انگلیسی برای کودکان
🗣 مکالمه ۲: انتخاب مسیر شغلی (Career Choice Conversation)
موقعیت: تام و باب درباره آینده شغلی و ادامه تحصیل صحبت میکنند.
Bob: Hi, Tom. How are you? You don’t look very happy. باب: سلام تام، چطوری؟ به نظر خوشحال نمیای.
Tom: I know, I’m fine. But my parents want me to go back to Italy after I graduate. تام: میدونم، خوبم. اما پدر و مادرم میخوان بعد از فارغالتحصیلی به ایتالیا برگردم.
Bob: Why don’t you want to go back? باب: چرا نمیخوای برگردی؟
Tom: I want to pursue a career in nanotechnology. I don’t think I can do that in my home country. تام: میخوام در حوزه فناوری نانو کار کنم. فکر نمیکنم بتونم این کار رو تو کشور خودم انجام بدم.
Bob: Have you explained that to your parents? باب: اینو به پدر و مادرت گفتی؟
Tom: Yes, but they insist I should try to find a job in Italy first. I think it would be a waste of time. تام: آره، اما اصرار دارن اول تو ایتالیا دنبال کار بگردم. به نظرم وقتم تلف میشه.
Bob: Do you think you can easily land your first job here in the UK? باب: فکر میکنی به راحتی میتونی اولین شغلتو اینجا تو انگلیس پیدا کنی؟
Tom: With many internships and scholarships available, I believe it’ll be easier to build my career here. تام: با وجود دورههای کارآموزی و بورسیه زیاد، فکر میکنم اینجا راحتتر بتونم مسیر شغلیم رو بسازم.
Bob: What position do you actually want for your future career? باب: چه موقعیتی رو برای آیندهت میخوای؟
Tom: I want to work full time as a research scientist specializing in nanotechnology. تام: میخوام تماموقت بهعنوان پژوهشگر نانوتکنولوژی کار کنم.
Bob: As far as I know, research scientists usually have a master’s or PhD degree. That means you’ll need to continue studying. باب: تا جایی که میدونم، پژوهشگران معمولاً مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا دارن، یعنی باید ادامه تحصیل بدی.
Tom: I know. I plan to enroll in a master’s program right after I finish my bachelor’s. تام: میدونم. میخوام بلافاصله بعد از لیسانس وارد کارشناسی ارشد بشم.
Bob: Have you talked to the career advisor? باب: با مشاور شغلی صحبت کردی؟
Tom: Not yet. That’s a good idea, Bob. Thanks! تام: هنوز نه، ایده خوبیه باب، ممنون!
Bob: Glad to help. باب: خوشحال شدم کمکت کردم.
🎯 نکات آموزشی مکالمه ۲:
pursue a career in… = دنبال کردن حرفهای در زمینهی…
در این مقاله، شما با لغات کلیدی شغلها، جملات ساده برای معرفی شغل، متنهای نمونه درباره معلمی و پزشکی، پاسخ به سوال شغل شما چیست و مکالمات کوتاه درباره شغل آینده آشنا شدید. تمرین این جملات و لغات، مهارت شما در صحبت کردن درباره کار و شغلها به انگلیسی افزایش میدهد و به شما کمک میکند تا در محیطهای حرفهای و تحصیلی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
سوالات متداول و جملات ضروری انگلیسی درباره شغل و کار کردن
متن ساده انگلیسی درباره شغلها
متن نمونه برای کودکان یا مبتدیها: I have many jobs in my town. A teacher teaches students at school. A doctor helps sick people in the hospital. A farmer grows fruits and vegetables. A firefighter saves people from fire. I want to be a teacher when I grow up. ترجمه: من شغلهای زیادی در شهرم میشناسم. معلم به دانشآموزان در مدرسه آموزش میدهد. دکتر به بیماران در بیمارستان کمک میکند. کشاورز میوه و سبزیجات میکارد. آتشنشان مردم را از آتش نجات میدهد. وقتی بزرگ شوم میخواهم معلم شوم.
متن انگلیسی درباره شغل معلمی
I am a teacher. I teach students at school. I prepare lessons and help students learn new things. I love my job because I can make a difference in students’ lives. ترجمه: من معلم هستم. من به دانشآموزان در مدرسه درس میدهم. درسها را آماده میکنم و به دانشآموزان کمک میکنم چیزهای جدید یاد بگیرند. شغلم را دوست دارم چون میتوانم زندگی دانشآموزان را تغییر دهم.
متن انگلیسی درباره شغل دکتر
A doctor works in a hospital or clinic. Doctors examine patients, give medicines, and help them recover. Being a doctor is very important and requires a lot of study and care. ترجمه: دکتر در بیمارستان یا کلینیک کار میکند. دکترها بیماران را معاینه میکنند، دارو میدهند و به بهبود آنها کمک میکنند. دکتر بودن بسیار مهم است و نیاز به تحصیل و دقت زیادی دارد.
جمله برای بیان شغل مورد علاقه من
My favorite job is a doctor. شغل مورد علاقه من دکتر است. I want to be a teacher in the future. من میخواهم در آینده معلم شوم.
جواب به سوال “شغل شما چیست؟” به انگلیسی
What is your job? شغل شما چیست؟ جوابها: I am a teacher. من معلم هستم. I work as a doctor. من به عنوان دکتر کار میکنم. I am an engineer. من مهندس هستم.
مکالمه انگلیسی کوتاه درباره شغل آینده
موقعیت: صحبت درباره شغل آینده با دوست A: What do you want to be in the future? B: I want to be a doctor. A: Why do you like this job? B: I like to help people and make them healthy. A: That’s great! How will you prepare for it? B: I will study hard and go to medical school. ترجمه: الف: میخوای در آینده چه شغلی داشته باشی؟ ب: میخواهم دکتر شوم. الف: چرا این شغل را دوست داری؟ ب: دوست دارم به مردم کمک کنم و آنها را سالم کنم. الف: عالیه! چگونه برای آن آماده میشوی؟ ب: سخت درس میخوانم و به دانشکده پزشکی میروم.
دیدگاهتان را بنویسید