اصطلاحات حقوقی به انگلیسی با ترجمه فارسی + مشاغل مرتبط
اصطلاحات حقوقی به انگلیسی با ترجمه فارسی + مشاغل مرتبط
آشنایی با اصطلاحات حقوقی به زبان انگلیسی، به ویژه در دنیای امروز که ارتباطات بینالمللی و مبادلات حقوقی فراگیر شدهاند، برای دانشجویان، وکلا، حقوقدانان و همه فعالان حوزه حقوق اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در این مقاله، علاوه بر معرفی رایجترین اصطلاحات حقوقی انگلیسی همراه با معنی و مثالهای کاربردی، مشاغل مرتبط با رشته حقوق را نیز بررسی خواهیم کرد تا دامنه دانش شما در زمینه حقوق به زبان انگلیسی گستردهتر و کاربردیتر شود.
جدول محتوا

لیست کامل اصطلاحات حقوقی رایج به زبان انگلیسی همراه با معنی و مثال
در این بخش با پرکاربردترین اصطلاحات حقوقی در زبان انگلیسی آشنا میشوید. این واژگان در قراردادها، دادگاهها و متون قانونی مورد استفاده قرار میگیرند و دانستن آنها برای دانشجویان حقوق، وکلا، مترجمان رسمی و علاقهمندان به حقوق بینالملل ضروری است.
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Plaintiff | خواهان | The plaintiff filed a lawsuit against the company. | خواهان علیه شرکت اقامه دعوی کرد. |
| Defendant | خوانده | The defendant denied all allegations in court. | خوانده در دادگاه تمامی اتهامات را رد کرد. |
| Breach of Contract | نقض قرارداد | The breach of contract led to significant financial loss. | نقض قرارداد منجر به زیان مالی قابل توجهی شد. |
| Force Majeure | فورس ماژور | The contract includes a force majeure clause for unforeseen events. | قرارداد بندی برای شرایط فورس ماژور در نظر گرفته است. |
| Arbitration | داوری | Arbitration is often faster than traditional litigation. | داوری معمولاً از دادرسی سنتی سریعتر است. |
| Jurisdiction | صلاحیت قضایی | This court does not have jurisdiction over the case. | این دادگاه صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد. |
| Confidentiality Agreement | توافقنامه محرمانگی | Employees must sign a confidentiality agreement before starting work. | کارکنان باید پیش از شروع کار، توافقنامه محرمانگی را امضا کنند. |
| Intellectual Property | مالکیت معنوی | Intellectual property laws protect innovations and inventions. | قوانین مالکیت معنوی از نوآوریها و اختراعات محافظت میکنند. |
| Liability | مسئولیت | The company accepted liability for the defective product. | شرکت مسئولیت محصول معیوب را پذیرفت. |
| Settlement | تسویه / سازش | The parties reached a settlement to avoid going to trial. | طرفین برای اجتناب از دادگاه، به سازش رسیدند. |
| Testimony | شهادت | The witness provided testimony that supported the plaintiff’s claims. | شاهد، شهادتی در حمایت از ادعاهای خواهان ارائه داد. |
| Subpoena | احضاریه | The court issued a subpoena for the witness to appear. | دادگاه احضاریهای برای حضور شاهد صادر کرد. |
| Verdict | حکم دادگاه | The jury delivered a unanimous verdict of guilty. | هیئت منصفه به اتفاق آرا حکم مجرم بودن صادر کرد. |
| Affidavit | اظهارنامه | She submitted an affidavit to support her case. | او برای پشتیبانی از پروندهاش یک اظهارنامه ارائه کرد. |
| Statute of Limitations | محدودیت زمانی قانونی | The case was dismissed due to the statute of limitations. | پرونده به دلیل انقضای مهلت قانونی رد شد. |
بیشتر بخوانید : بهترین اپلیکیشن تقویت لهجه انگلیسی + معرفی کامل نرمافزارها
اصطلاحات تخصصی دادرسی و دادگاه به زبان انگلیسی
در این بخش با مهمترین و تخصصیترین واژگان حقوقی مرتبط با روند رسیدگی قضایی و محاکمه آشنا میشوید. این اصطلاحات در جلسات دادگاه، مکاتبات حقوقی و متون قضایی کاربرد فراوانی دارند و درک آنها برای فعالان حقوقی، مترجمان و دانشجویان این حوزه ضروری است.
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Hearing | جلسه رسیدگی | The court scheduled a hearing to review the evidence. | دادگاه جلسهای برای بررسی مدارک تعیین کرد. |
| Adjournment | تعویق جلسه | The judge granted an adjournment until next week. | قاضی جلسه را تا هفته آینده به تعویق انداخت. |
| Contempt of Court | بیاحترامی به دادگاه | He was fined for contempt of court due to his behavior. | به دلیل رفتار توهینآمیزش، بابت بیاحترامی به دادگاه جریمه شد. |
| Amicus Curiae | دوست دادگاه | An amicus curiae submitted a brief supporting the plaintiff’s case. | یک دوست دادگاه، خلاصهای در حمایت از خواهان ارائه کرد. |
| Deposition | شهادتنامه (گواهی رسمی) | The lawyer took a deposition from the witness before the trial. | وکیل پیش از محاکمه از شاهد شهادتنامه دریافت کرد. |
| Injunction | دستور قضایی | The court issued an injunction to stop the construction. | دادگاه دستور توقف ساختوساز را صادر کرد. |
| Precedent | سابقه قضایی | This case sets a new precedent for future rulings. | این پرونده سابقه جدیدی برای احکام آینده ایجاد کرد. |
| Motion | درخواست قضایی | The attorney filed a motion to dismiss the case. | وکیل درخواست رد پرونده را ارائه داد. |
| Affirmative Defense | دفاع مثبت | The defendant raised an affirmative defense of self-defense. | خوانده دفاع مثبتی با عنوان دفاع از خود مطرح کرد. |
| Restitution | جبران خسارت | The court ordered restitution to the victims of the fraud. | دادگاه جبران خسارت به قربانیان کلاهبرداری را مقرر کرد. |
| Summons | احضاریه | A summons was issued requiring the defendant to appear in court. | احضاریهای برای حضور خوانده در دادگاه صادر شد. |
| Voir Dire | انتخاب هیئت منصفه | During voir dire, attorneys questioned potential jurors. | در فرایند انتخاب هیئت منصفه، وکلا از اعضای احتمالی سؤال پرسیدند. |
| Sequestration | قرنطینه هیئت منصفه | The jury was placed under sequestration during the trial. | هیئت منصفه در طول محاکمه قرنطینه شد. |
| Default Judgment | حکم پیشفرض | A default judgment was issued because the defendant failed to appear. | به دلیل عدم حضور خوانده، حکم پیشفرض صادر شد. |
| Perjury | شهادت دروغ | He was charged with perjury for lying under oath. | او به جرم شهادت دروغ تحت سوگند متهم شد. |
بیشتر بخوانید : مهمترین اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
واژگان پرکاربرد در قراردادهای حقوقی به زبان انگلیسی
اصطلاحات حقوقی در تنظیم، تفسیر و اجرای قراردادها نقش کلیدی دارند. آشنایی با این واژگان به شما کمک میکند تا مفاد قرارداد را بهتر درک کرده، از حقوق خود آگاه باشید و در تنظیم اسناد حقوقی حرفهایتر عمل کنید. جدول زیر شامل مهمترین اصطلاحات به همراه معنی، مثال و ترجمه دقیق آنها است:
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Parties | طرفین قرارداد | The contract clearly defines the obligations of both parties. | قرارداد بهوضوح تعهدات هر دو طرف را مشخص میکند. |
| Consideration | عوض (مبلغ یا ارزش مبادلهای) | Consideration is an essential element for a valid contract. | عوض یکی از عناصر اساسی برای اعتبار یک قرارداد است. |
| Breach | نقض قرارداد | A breach of the confidentiality agreement led to legal action. | نقض توافقنامه محرمانگی منجر به اقدام قانونی شد. |
| Clause | بند قرارداد | The non-compete clause prevents the employee from joining a competitor. | بند عدم رقابت، کارمند را از همکاری با رقیب منع میکند. |
| Force Majeure Clause | بند فورس ماژور | The force majeure clause covers natural disasters and unforeseen events. | این بند شامل بلایای طبیعی و رویدادهای پیشبینینشده میشود. |
| Termination | خاتمه قرارداد | The contract outlines conditions for early termination. | قرارداد شرایط خاتمه زودهنگام را مشخص کرده است. |
| Assignment | انتقال حقوق یا قرارداد | The assignment of rights requires prior written consent. | انتقال حقوق قرارداد نیازمند رضایت کتبی قبلی است. |
| Indemnity | غرامت | The indemnity clause protects the company against potential losses. | بند غرامت از شرکت در برابر خسارات احتمالی محافظت میکند. |
| Confidentiality | محرمانگی | The confidentiality agreement prohibits sharing internal information. | توافقنامه محرمانگی، انتشار اطلاعات داخلی را ممنوع میکند. |
| Jurisdiction Clause | بند صلاحیت قضایی | The jurisdiction clause defines which court will handle disputes. | این بند دادگاه صالح برای رسیدگی به اختلافات را تعیین میکند. |
| Severability | قابلیت تفکیک مفاد قرارداد | The severability clause ensures the rest of the contract remains valid. | بند قابلیت تفکیک تضمین میکند که باقی مفاد معتبر بمانند. |
| Waiver | اسقاط حق | A waiver of one right doesn’t mean all rights are waived. | اسقاط یک حق به معنای صرفنظر از همه حقوق نیست. |
| Entire Agreement | کل قرارداد | The entire agreement clause states that this document is the full understanding. | این بند نشان میدهد که سند حاضر توافق نهایی طرفین است. |
| Amendment | اصلاحیه | Any amendment to the contract must be made in writing. | هر اصلاحیهای باید بهصورت کتبی انجام شود. |
| Non-Disclosure Agreement | توافقنامه عدم افشا | The NDA prevents employees from disclosing sensitive company data. | توافقنامه عدم افشا، انتشار اطلاعات حساس شرکت را ممنوع میکند. |
اصطلاحات مهم در حقوق تجارت و شرکتها به زبان انگلیسی

حقوق تجارت یکی از شاخههای مهم علم حقوق است که به بررسی روابط تجاری، ساختار شرکتها، سرمایهگذاریها و مسئولیتهای قانونی در کسبوکارها میپردازد. جدول زیر شامل کلیدیترین واژگان مرتبط با حقوق شرکتها و تجارت است که در اسناد ثبتی، قراردادهای تجاری و جلسات هیئتمدیره کاربرد فراوان دارند:
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Shareholder | سهامدار | Shareholders have the right to vote on major company decisions. | سهامداران در تصمیمات کلان شرکت حق رأی دارند. |
| Board of Directors | هیئت مدیره | The board of directors approved the company’s new strategy. | هیئت مدیره استراتژی جدید شرکت را تصویب کرد. |
| Merger | ادغام | The two companies announced a merger to strengthen their market position. | دو شرکت برای تقویت جایگاه خود در بازار، ادغام شدند. |
| Acquisition | تصاحب (خرید شرکت) | The acquisition of the smaller firm was completed last month. | تصاحب شرکت کوچکتر ماه گذشته نهایی شد. |
| Subsidiary | شرکت تابعه | The subsidiary operates independently but aligns with the parent company’s goals. | شرکت تابعه بهطور مستقل فعالیت میکند، اما با اهداف شرکت مادر هماهنگ است. |
| Articles of Association | اساسنامه شرکت | The articles of association outline the internal rules of the company. | اساسنامه شرکت قوانین داخلی و نحوه اداره آن را تعیین میکند. |
| Capital | سرمایه | The company plans to increase its capital through new investments. | شرکت قصد دارد سرمایه خود را از طریق سرمایهگذاریهای جدید افزایش دهد. |
| Dividend | سود سهام | Shareholders received a dividend based on the company’s annual profits. | سهامداران سود سهام را بر اساس سود سالانه شرکت دریافت کردند. |
| Limited Liability | مسئولیت محدود | Limited liability protects shareholders from personal financial losses. | مسئولیت محدود، سهامداران را از خسارات مالی شخصی محافظت میکند. |
| Memorandum of Association | اظهارنامه تأسیس شرکت | The memorandum of association is required for company registration. | اظهارنامه تأسیس برای ثبت شرکت الزامی است. |
| Corporate Governance | حاکمیت شرکتی | Corporate governance ensures transparency and accountability. | حاکمیت شرکتی شفافیت و پاسخگویی در عملکرد شرکت را تضمین میکند. |
| Joint Venture | سرمایهگذاری مشترک | The companies formed a joint venture to develop new technologies. | شرکتها برای توسعه فناوریهای نوین، سرمایهگذاری مشترک تشکیل دادند. |
| Stakeholder | ذینفع | Stakeholders include employees, investors, and customers. | ذینفعان شامل کارکنان، سرمایهگذاران و مشتریان هستند. |
| Fiduciary Duty | وظیفه امانتداری | Directors have a fiduciary duty to act in the best interest of the company. | مدیران موظفند بهنفع شرکت و با صداقت کامل عمل کنند. |
| Liquidation | تصفیه شرکت | The company entered liquidation due to financial difficulties. | شرکت بهدلیل مشکلات مالی وارد مرحله تصفیه شد. |
بیشتر بخوانید : اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی با معنی و ترجمه فارسی + کاربرد در مکالمه
واژگان حقوقی پرکاربرد در اسناد و مدارک رسمی
در اسناد رسمی مانند قراردادها، وکالتنامهها، احکام قضایی، اظهارنامهها و دادخواستها، از واژگان حقوقی تخصصی استفاده میشود که هدف آنها ایجاد دقت، شفافیت و جلوگیری از ابهام در تفسیر است. در جدول زیر، مهمترین اصطلاحات حقوقی در این حوزه به همراه مثال و ترجمه آمده است:
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Agreement | توافقنامه | The agreement was signed by both parties. | توافقنامه توسط هر دو طرف امضا شد. |
| Arbitration | داوری | The dispute was resolved through arbitration. | اختلاف از طریق داوری حلوفصل شد. |
| Breach | نقض قرارداد | The company sued for breach of contract. | شرکت به دلیل نقض قرارداد اقامه دعوی کرد. |
| Clause | بند قرارداد | The contract includes a clause about confidentiality. | قرارداد شامل بندی درباره محرمانگی اطلاعات است. |
| Defendant | متهم / خوانده | The defendant was found guilty in court. | متهم در دادگاه مجرم شناخته شد. |
| Indemnity | جبران خسارت | The policy includes indemnity against damages. | سیاستنامه شامل جبران خسارت در برابر ضررهاست. |
| Injunction | دستور قضایی | The court issued an injunction to stop the construction. | دادگاه دستور توقف ساختوساز را صادر کرد. |
| Liability | مسئولیت | The company accepts liability for the damages. | شرکت مسئولیت خسارات را پذیرفته است. |
| Plaintiff | شاکی / خواهان | The plaintiff is seeking compensation for damages. | خواهان درخواست جبران خسارت کرده است. |
| Power of Attorney | وکالتنامه | He granted his lawyer a power of attorney to act on his behalf. | او به وکیل خود وکالتنامهای برای نمایندگی اعطا کرد. |
| Settlement | توافق نهایی / سازش | A settlement was reached after negotiations. | پس از مذاکرات، توافق نهایی حاصل شد. |
| Testimony | شهادت | The witness provided testimony in the trial. | شاهد در دادگاه شهادت داد. |
| Tort | زیان غیرقراردادی | He filed a tort claim for personal injury. | او بابت آسیب بدنی، دعوای زیان غیرقراردادی مطرح کرد. |
| Validity | اعتبار حقوقی | The validity of the contract was questioned. | اعتبار قرارداد مورد تردید قرار گرفت. |
| Waiver | انصراف / اسقاط حق | The waiver of rights was signed by both parties. | انصراف از حقوق توسط هر دو طرف امضا شد. |
بیشتر بخوانید : کاملترین لیست شغل به انگلیسی
اصطلاحات کلیدی حقوق بینالملل به زبان انگلیسی
حقوق بینالملل مجموعهای از قوانین و قواعدی است که روابط بین کشورها، سازمانهای بینالمللی و حتی افراد را در سطح جهانی تنظیم میکند. این اصطلاحات در متون حقوقی، معاهدات، کنوانسیونها و دادگاههای بینالمللی بهطور گسترده استفاده میشوند. جدول زیر شامل مهمترین واژگان این حوزه همراه با معنی فارسی، مثال و ترجمه دقیق است:
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Sovereignty | حاکمیت ملی | Each state has sovereignty over its own territory. | هر کشور نسبت به قلمرو خود دارای حاکمیت مستقل است. |
| Diplomatic Immunity | مصونیت دیپلماتیک | Diplomats enjoy diplomatic immunity in foreign countries. | دیپلماتها در کشورهای خارجی از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند. |
| Treaty | معاهده | The treaty was signed by both nations to ensure peace. | معاهده برای تضمین صلح بین دو کشور امضا شد. |
| Sanctions | تحریمها | Economic sanctions were imposed by the UN. | تحریمهای اقتصادی توسط سازمان ملل اعمال شد. |
| International Court | دیوان بینالمللی | The case was brought before the International Court of Justice. | پرونده به دیوان بینالمللی دادگستری ارجاع شد. |
| Humanitarian Law | حقوق بشردوستانه | Humanitarian law protects civilians in armed conflicts. | حقوق بشردوستانه از غیرنظامیان در درگیریهای مسلحانه محافظت میکند. |
| Extradition | استرداد مجرم | The country requested the extradition of the suspect. | کشور درخواست استرداد مظنون را ارائه داد. |
| Customary International Law | حقوق عرفی بینالمللی | Customary international law is based on consistent state practice. | حقوق عرفی بینالملل بر رویه ثابت کشورها استوار است. |
| Jurisdiction | صلاحیت قضایی | The court has jurisdiction over international disputes. | دادگاه صلاحیت رسیدگی به اختلافات بینالمللی را دارد. |
| Refugee | پناهنده | Refugees are protected under international conventions. | پناهندگان تحت حمایت کنوانسیونهای بینالمللی قرار دارند. |
| Arbitration | داوری بینالمللی | The dispute was settled through international arbitration. | اختلاف از طریق داوری بینالمللی حلوفصل شد. |
| International Law | حقوق بینالملل | International law governs the relations between states. | حقوق بینالملل روابط میان دولتها را تنظیم میکند. |
| Recognition | بهرسمیتشناسی | Many countries have granted recognition to the new state. | بسیاری از کشورها دولت جدید را به رسمیت شناختهاند. |
| Non-Intervention | اصل عدم مداخله | The principle of non-intervention is fundamental in international relations. | اصل عدم مداخله از اصول بنیادین در روابط بینالملل است. |
| Diplomatic Relations | روابط دیپلماتیک | Diplomatic relations between the two countries were restored. | روابط دیپلماتیک بین دو کشور از سر گرفته شد. |
بیشتر بخوانید : آموزش شغل ها به زبان انگلیسی برای کودکان + ویدیو و مثال
واژگان عمومی و متفرقه حقوقی به زبان انگلیسی
این مجموعه واژگان در گفتگوهای روزمره حقوقی، اسناد رسمی، جلسات دادگاه و متون حقوقی عمومی بسیار رایجاند و دانستن آنها برای دانشجویان حقوق، مترجمان، و فعالان این حوزه ضروری است.
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Witness | شاهد | The witness testified about what he saw at the crime scene. | شاهد درباره آنچه در صحنه جرم دیده بود شهادت داد. |
| Advocate | وکیل مدافع | She hired a legal advocate to defend her in court. | او یک وکیل مدافع برای دفاع در دادگاه استخدام کرد. |
| Appeal | درخواست تجدیدنظر | He filed an appeal against the court’s decision. | او علیه رأی دادگاه درخواست تجدیدنظر داد. |
| Arrest | دستگیری | The suspect was arrested at his home last night. | مظنون شب گذشته در خانهاش دستگیر شد. |
| Criminal Law | قانون کیفری | Criminal law deals with crimes and punishments. | قانون کیفری به جرائم و مجازاتها مربوط میشود. |
| Civil Law | قانون مدنی | Civil law governs private disputes between individuals. | قانون مدنی به اختلافات خصوصی میان افراد میپردازد. |
| Defendant | خوانده / متهم | The defendant pleaded not guilty in court. | خوانده در دادگاه اعلام بیگناهی کرد. |
| Prosecutor | دادستان | The prosecutor presented strong evidence. | دادستان مدارک قوی ارائه داد. |
| Evidence | شواهد و مدارک | The evidence proved the defendant’s guilt. | مدارک، گناهکاری خوانده را ثابت کرد. |
| Plea | ادعای حقوقی | The defendant entered a guilty plea. | متهم اقرار به گناه کرد. |
| Charge | اتهام | He was charged with theft. | او به سرقت متهم شد. |
| Verdict | حکم دادگاه | The jury returned a verdict of not guilty. | هیئت منصفه حکم بیگناهی صادر کرد. |
| Warrant | حکم بازداشت / تفتیش | The police obtained a warrant to search the premises. | پلیس حکم تفتیش محل را دریافت کرد. |
| Fine | جریمه | He had to pay a fine for speeding. | او بابت سرعت غیرمجاز جریمه شد. |
| Guilty | گناهکار | The defendant was found guilty of all charges. | خوانده در تمام اتهامات گناهکار شناخته شد. |
| Illegal | غیرقانونی | It is illegal to possess stolen property. | نگهداری اموال سرقتی غیرقانونی است. |
| Judge | قاضی | The judge sentenced him to five years in prison. | قاضی او را به پنج سال زندان محکوم کرد. |
| Jury | هیئت منصفه | The jury deliberated for hours before reaching a verdict. | هیئت منصفه ساعتها برای صدور حکم مشورت کرد. |
| Lawyer | وکیل | She consulted a lawyer before signing the contract. | او پیش از امضای قرارداد با وکیل مشورت کرد. |
| Courtroom | دادگاه / سالن دادگاه | The courtroom was full during the trial. | در طول محاکمه، سالن دادگاه مملو از جمعیت بود. |
| Case | پرونده / دعوی | The court heard a complex criminal case. | دادگاه به پروندهای کیفری و پیچیده رسیدگی کرد. |
| Crown Court | دادگاه جنایی عالی | Serious criminal cases are tried in Crown Court in the UK. | پروندههای کیفری جدی در دادگاه جنایی رسیدگی میشوند. |
| Magistrates’ Court | دادگاه بدوی / محلی | Minor offences are handled in Magistrates’ Court. | جرائم جزئی در دادگاه بدوی بررسی میشوند. |
| Sue | شکایت کردن (مدنی) | She decided to sue the company for breach of contract. | او تصمیم گرفت از شرکت بابت نقض قرارداد شکایت کند. |
| Barrister | وکیل دادگستری (مدافع دادگاه) | The barrister represented the client in court. | وکیل دادگستری موکل را در دادگاه نمایندگی کرد. |

واژگان تکمیلی مفاهیم حقوق کیفری
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | توضیح کوتاه / مثال کاربردی |
|---|---|---|
| Manslaughter | قتل غیرعمد | کشتن شخصی بدون نیت قبلی یا در نتیجه سهلانگاری. |
| Criminal Damage | خسارت جزایی | آسیبزدن عمدی به دارایی دیگران که جرم تلقی میشود. |
| Direct Intention | قصد مستقیم | هنگامی که فرد مستقیماً قصد انجام عمل مجرمانه را دارد. |
| Oblique Intent | قصد غیرمستقیم | زمانی که نتیجه جرم قابل پیشبینی بوده ولی هدف اصلی نبوده است. |
| Motive | انگیزه | دلیلی که شخص را به انجام جرم وادار کرده؛ انگیزه معمولاً برای اثبات جرم کافی نیست. |
| Proof | اثبات | ارائه شواهد معتبر برای اثبات ادعا یا دفاع در دادگاه. |
| Infer | استنباط کردن | نتیجهگیری منطقی از شواهد موجود؛ قاضی یا هیئت منصفه ممکن است گناه را استنباط کنند. |
| Confirmed | محرز / اثباتشده | نتیجهای که با شواهد کافی ثابت شده و در دادگاه پذیرفته میشود. |
| Intention | نیت | عنصر ذهنی جرم که برای اثبات بسیاری از جرائم ضروری است. |
| Issue | موضوع دعوی یا اختلاف | مسأله یا موضوع اصلی که دادگاه باید درباره آن تصمیمگیری کند. |
| Incorporate | گنجاندن / ادغام کردن | در اسناد قانونی، به معنای افزودن یک بند یا موضوع خاص به قرارداد یا قانون است. |
| Examine | بررسی کردن / مورد بازجویی قرار دادن | بررسی شاهد یا سند توسط وکیل یا قاضی برای کشف حقیقت. |
مشاغل مرتبط با رشته حقوق به زبان انگلیسی

رشته حقوق فرصتهای شغلی متنوعی را در اختیار فارغالتحصیلان قرار میدهد. آشنایی با عنوان انگلیسی این مشاغل نهتنها در ترجمه متون تخصصی بلکه در مکالمات حرفهای و مطالعه منابع بینالمللی نیز بسیار مفید است. در جدول زیر، رایجترین مشاغل مرتبط با حقوق به همراه معادل انگلیسی آنها آورده شده است:
| عنوان شغلی به انگلیسی | معادل فارسی |
|---|---|
| Jurist | حقوقدان |
| Magistrate | دادرس |
| Public Defender | وکیل تسخیری |
| Defense Attorney | وکیل مدافع |
| Prosecutor | دادستان |
| Public Prosecutor | دادستان عمومی |
| Judge | قاضی |
| Attorney | وکیل |
| Lawyer | وکیل |
| Barrister | وکیل دادگستری / مدافع |
| Solicitor | مشاور حقوقی / وکیل مشاور |
| Justice of the Peace | دادرس دادگاه صلح |
بیشتر بخوانید : بهترین وب سایت برای تدریس آنلاین زبان انگلیسی و کسب درآمد دلاری
مثالهایی از مشاغل حقوقی در جملات انگلیسی و ترجمه آنها
برای درک بهتر کاربرد این مشاغل، نمونهجملاتی همراه با ترجمه فارسی ارائه شدهاند:
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| Derek Bok is a famous jurist and socialist of America. | درک بوک، حقوقدان و سوسیالیست مشهور آمریکاست. |
| The magistrate issued a warrant for his arrest. | دادرس، قرار بازداشت او را صادر کرد. |
| He was wanted for the murder of a magistrate. | او به اتهام قتل یک دادرس تحت تعقیب بود. |
| James is entitled to a public defender. | جیمز حق داشتن یک وکیل تسخیری را دارد. |
| A public defender defends someone accused of a crime. | وکیل تسخیری از فرد متهم به جرم دفاع میکند. |
| He wants to be an attorney. | او میخواهد وکیل شود. |
| The attorney demonstrated that the witness was lying. | وکیل ثابت کرد که شاهد دروغ میگوید. |
| He needed to consult with an attorney. | او نیاز به مشورت با یک وکیل داشت. |
جملات کاربردی از اصطلاحات حقوقی در زبان انگلیسی
درک اصطلاحات حقوقی در قالب جمله، به یادگیری بهتر و کاربرد عملی واژگان حقوقی کمک میکند. در ادامه، تعدادی از مهمترین جملات حقوقی همراه با ترجمه دقیق آنها آورده شده است:
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| We have a witness to the killing. | ما شاهدی برای قتل داریم. |
| She was a witness to the incident. | او شاهد این حادثه بود. |
| I was an unwilling witness of their quarrel. | من ناخواسته شاهد دعوای آنها بودم. |
| We can incorporate this information into our report. | میتوانیم این اطلاعات را در گزارش خود بگنجانیم. |
| I need to examine all possible contingencies. | باید همه موارد احتمالی را بررسی کنم. |
| You need to examine every piece of evidence first. | ابتدا باید همه شواهد را بررسی کنید. |
| We shall examine into the affair. | موضوع را بررسی خواهیم کرد. |
| How dare you accuse me of lying? | چطور جرأت کردی مرا به دروغگویی متهم کنی؟ |
| It’s wrong to accuse him when he’s not here and can’t answer you back. | وقتی او اینجا نیست و نمیتواند پاسخ بدهد، متهم کردنش اشتباه است. |
| Reporters were barred from the courtroom. | خبرنگاران از حضور در دادگاه منع شدند. |
| In this country, you are innocent until proved guilty. | در این کشور تا زمانی که گناهتان اثبات نشود، بیگناه محسوب میشوید. |
| Men often accuse women of not being logical. | مردان اغلب زنان را به منطقی نبودن متهم میکنند. |
| He is a strong advocate of reforms on the political system. | او مدافع جدی اصلاحات در نظام سیاسی است. |
| The commissioner has issued a warrant for her arrest. | کمیسر حکم بازداشت او را صادر کرده است. |
| They issued a warrant for her arrest. | آنها حکم بازداشت وی را صادر کردند. |
| Forty-eight hours have elapsed since his arrest. | ۴۸ ساعت از دستگیری او گذشته است. |
| He was a professor of criminal law at Harvard University Law School. | او استاد حقوق جزا در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد بود. |
| She was sentenced to five years imprisonment for manslaughter. | او به جرم قتل غیرعمد به پنج سال حبس محکوم شد. |
| His plea of guilty to manslaughter was not accepted by the prosecution. | اعتراف او به قتل غیرعمد توسط دادستانی پذیرفته نشد. |

مکالمه اصطلاحات حقوقی به انگلیسی همراه با ترجمه فارسی
Lawyer: Good morning. How can I help you today?
وکیل: صبح بخیر. امروز چگونه میتوانم به شما کمک کنم؟
Client: I received a subpoena to appear in court next week. What does that mean?
موکل: من یک احضاریه برای حضور در دادگاه هفته آینده دریافت کردم. این یعنی چه؟
Lawyer: A subpoena is an official order requiring you to appear in court as a witness or a party involved in the case.
وکیل: احضاریه یک دستور رسمی است که از شما میخواهد به عنوان شاهد یا یکی از طرفهای پرونده در دادگاه حاضر شوید.
Client: What if I don’t attend the hearing?
موکل: اگر در جلسه رسیدگی حاضر نشوم چه اتفاقی میافتد؟
Lawyer: If you fail to appear, the court may issue a warrant for your arrest, and you could be held in contempt of court.
وکیل: اگر حاضر نشوید، دادگاه ممکن است حکم بازداشت صادر کند و شما ممکن است به جرم بیاحترامی به دادگاه متهم شوید.
Client: I see. Also, can you explain the difference between a plaintiff and a defendant?
موکل: متوجه شدم. همچنین، میتوانید تفاوت بین خواهان و خوانده را توضیح دهید؟
Lawyer: Certainly. The plaintiff is the person who files the lawsuit, and the defendant is the person accused or sued in the case.
وکیل: حتماً. خواهان کسی است که دادخواست ارائه میدهد و خوانده کسی است که متهم یا مورد شکایت قرار میگیرد.
Client: Thank you for the clarification.
موکل: از توضیحات شما ممنونم.
جمعبندی مقاله اصطلاحات حقوقی و مشاغل مرتبط به انگلیسی
اصطلاحات حقوقی و مشاغل مرتبط با رشته حقوق بخش مهمی از دانش حقوقی را تشکیل میدهند که تسلط بر آنها برای فهم متون تخصصی، مکاتبات حقوقی و فعالیتهای حرفهای در حوزه حقوق حیاتی است. این مقاله با معرفی واژگان کلیدی حقوقی، اصطلاحات تخصصی دادگاه و دادرسی، قراردادهای حقوقی، حقوق تجارت و شرکتها، حقوق بینالملل و مشاغل مرتبط، یک منبع جامع و کاربردی برای علاقهمندان و فعالان حقوق فراهم کرده است. همچنین با ارائه مثالهای کاربردی و جملات نمونه، امکان یادگیری بهتر و عملیتر این اصطلاحات فراهم شده است. یادگیری و بهکارگیری صحیح این اصطلاحات میتواند در ارتقاء دانش حقوقی، ترجمه دقیق و موفقیت در محیطهای کاری و تحصیلی بینالمللی تاثیرگذار باشد.

سوالات متداول درباره اصطلاحات حقوقی و مشاغل مرتبط به انگلیسی
اصطلاحات تخصصی حقوق عمومی به واژگانی گفته میشود که در زمینه قوانین و مقررات حاکم بر روابط بین دولت و شهروندان به کار میروند. این واژگان در اسناد قانونی، دادگاهها و متون حقوقی عمومی کاربرد گسترده دارند و فهم دقیق آنها برای مطالعه حقوق و کار در حوزههای دولتی اهمیت دارد.
جملات حقوقی زیبا و دقیق به زبان انگلیسی معمولاً در سخنرانیهای حقوقی، نامهنگاری رسمی، مقالات و متون آموزشی به کار میروند. این جملات به فهم بهتر مفاهیم حقوقی، انتقال درست پیام و تقویت زبان حقوقی کمک میکنند.
منابع متنوعی از جمله کتابهای تخصصی حقوق به زبان انگلیسی، دورههای آنلاین، دیکشنریهای حقوقی، و مقالات علمی و آموزشی معتبر وجود دارد. علاوه بر این، مطالعه مستمر نمونه قراردادها، آرای دادگاهها و اسناد رسمی به تقویت زبان تخصصی حقوقی کمک میکند.
مشاغل حقوقی شامل وکیل، دادستان، قاضی، حقوقدان، وکیل مدافع، وکیل تسخیری، و مشاور حقوقی هستند. هر یک معادل انگلیسی خاصی دارند مانند:
Lawyer (وکیل)
Prosecutor (دادستان)
Judge (قاضی)
Jurist (حقوقدان)
Public Defender (وکیل تسخیری)
Barrister (وکیل دادگستری)
دیدگاهتان را بنویسید