اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی + ترجمه فارسی و مثال
اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی
مذاکره یکی از مهمترین مهارتها در دنیای کسبوکار و روابط بینالملل است. برای اینکه بتوانید در جلسات کاری، قراردادهای تجاری یا حتی مکالمات روزمره حرفهایتر ظاهر شوید، آشنایی با اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی ضروری است. بسیاری از این اصطلاحات نهتنها در محیطهای رسمی و تجاری بلکه در مذاکرات شخصی نیز به کار میروند.
فهرست مطالب
- اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی
- اصطلاحات مربوط به فرآیند به انگلیسی
- اصطلاحات مربوط به مفاد قرارداد
- شروع مذاکره (Opening a Negotiation)
- نظرخواهی در مذاکره
- ارائه پیشنهاد (Making a Proposal)
- ارائه دلایل برای پیشنهاد
- موافقت با پیشنهادات
- مخالفت با پیشنهادات
- بیان سازش
- شفافسازی در مذاکره
- نتیجهگیری در مذاکره
- پیگیری پس از جلسه (Following Up)
- جمعبندی مذاکره به انگلیسی
- سوالات متداول درباره اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی

اصطلاحات مربوط به فرآیند به انگلیسی
| اصطلاح | معنی فارسی | توضیح کوتاه | مثال |
|---|---|---|---|
| To bargain | چانهزنی کردن | بحث در مورد شرایط یک توافق یا معامله. بهصورت اسم هم به معنای «خرید خوب با قیمت مناسب» به کار میرود. | “You can’t bargain with him, he’s very inflexible.” «تو نمیتوانی با او چانه بزنی، او خیلی نامنعطف است.» |
| To reach consensus | به اجماع رسیدن | توافق مشترک پس از بحث و اختلاف نظر. | “After a long debate, they managed to reach consensus.” «پس از یک بحث طولانی، توانستند به اجماع برسند.» |
| Counteroffer / Counter proposal | پیشنهاد متقابل | راهحلی که در پاسخ به پیشنهاد اولیه ارائه میشود. | “We made a counter proposal, but they refused to negotiate.” «ما یک پیشنهاد متقابل دادیم، اما آنها حاضر به مذاکره نشدند.» |
| Deadlock | بنبست | زمانی که مذاکره بدون هیچ پیشرفتی متوقف میشود. | “We reached a deadlock because they wouldn’t listen.” «به بنبست رسیدیم چون آنها حاضر به شنیدن نبودند.» |
| Win-win situation | موقعیت برد-برد | شرایطی که هر دو طرف از نتیجه مذاکره سود ببرند. | “We aimed for a win-win situation in the contract.” «هدف ما در قرارداد یک شرایط برد-برد بود.» |
| Compromise | مصالحه | توافقی که هر دو طرف کمی از خواستههای خود کوتاه میآیند. | “They finally made a compromise after hours of debate.” «بعد از ساعتها بحث، سرانجام به مصالحه رسیدند.» |
| Leverage | اهرم قدرت | چیزی که باعث برتری یک طرف در مذاکره میشود. | “The land’s location gave the owner a lot of leverage.” «موقعیت زمین، به صاحب آن اهرم قدرت زیادی داد.» |
اصطلاحات مربوط به مفاد قرارداد
| اصطلاح | معنی فارسی | توضیح کوتاه | مثال |
|---|---|---|---|
| Bottom line | حرف آخر / نتیجه اصلی | مهمترین نکته یا نتیجه یک موضوع. | “The bottom line is that we can’t increase both salaries and bonuses.” «حرف آخر این است که نمیتوانیم حقوق و پاداش را با هم افزایش دهیم.» |
| Binding contract | قرارداد الزامآور | قراردادی که طرفین ملزم به رعایت آن هستند. | “They signed a binding contract for the merger.” «آنها یک قرارداد الزامآور برای ادغام امضا کردند.» |
| Breach of contract | نقض قرارداد | وقتی یکی از طرفین به تعهدات خود عمل نکند. | “He sued the company for breach of contract.” «او شرکت را به دلیل نقض قرارداد تحت پیگرد قرار داد.» |
| Due diligence | بررسی موشکافانه | بررسی دقیق اطلاعات پیش از توافق یا معامله. | “The investors did their due diligence before signing the deal.” «سرمایهگذاران پیش از امضای قرارداد بررسیهای لازم را انجام دادند.» |
| Highball / Lowball | تخمین بالا / تخمین پایین | Highball یعنی درخواست بیش از حد انتظار؛ Lowball یعنی پیشنهاد خیلی کمتر از حد معمول. | “They started with a highball offer, but we saw through it.” «آنها با یک پیشنهاد بسیار بالا شروع کردند، اما ما متوجه شدیم.» |
شروع مذاکره (Opening a Negotiation)
برای آغاز یک مذاکره، معمولا بر سر دستور جلسه (Agenda) توافق میشود. این کار به شما کمک میکند مسیر گفتگو مشخص باشد.
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| Let’s start by having a look at the agenda. | بیایید با نگاهی به دستور کار شروع کنیم. |
| Before we begin, shall we have a look at the main points on the agenda? | قبل از شروع، نگاهی به نکات اصلی دستور کار داشته باشیم؟ |
| Should we have a look at the main points for today’s discussion? | آیا باید به نکات اصلی بحث امروز نگاه کنیم؟ |
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| Let’s get started, shall we? | بیایید شروع کنیم، موافقید؟ | شروع صمیمی و رسمی |
| Thank you for meeting with us today | از اینکه امروز با ما ملاقات کردید متشکرم | بیان احترام و قدردانی |
| I hope you had a pleasant journey | امیدوارم سفر خوبی داشتهاید | احوالپرسی مودبانه |
| Before we begin, can I offer you something to drink? | قبل از شروع، میتوانم نوشیدنیای به شما تعارف کنم؟ | ایجاد فضای راحت |
| We’ve been looking forward to this meeting | ما بیصبرانه منتظر این جلسه بودیم | تأکید بر اهمیت جلسه |

بیان هدف جلسه (Stating the Meeting’s Purpose)
وقتی هدف جلسه را روشن و مشخص بیان کنید، طرف مقابل راحتتر روی موضوعات اصلی تمرکز میکند.
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| We’re here to discuss the potential partnership | ما اینجا هستیم تا درباره شراکت احتمالی صحبت کنیم | تمرکز بر همکاری |
| Our main goal today is to reach an agreement | هدف اصلی ما امروز رسیدن به توافق است | تعیین هدف کلیدی |
| Let’s outline the key points we’d like to cover | بیایید نکات اصلی را مشخص کنیم | ساختاردهی بحث |
| We want to explore mutual opportunities | میخواهیم فرصتهای مشترک را بررسی کنیم | تمرکز بر منافع متقابل |
| This meeting is intended to clarify expectations | هدف جلسه، روشنکردن انتظارات است | شفافسازی اهداف |
نظرخواهی در مذاکره
یکی از کلیدهای موفقیت در مذاکره، گوش دادن فعال است. قبل از مطرح کردن خواستههای خود، نظر طرف مقابل را جویا شوید.
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| What are your views on…? | نظر شما در مورد … چیست؟ |
| Do you have any suggestions for…? | پیشنهادی برای … دارید؟ |
| Would you like to suggest a course of action for…? | مایلید راهی برای … پیشنهاد دهید؟ |
| How do you feel about…? | چه احساسی در مورد … دارید؟ |
ارائه پیشنهاد (Making a Proposal)
پیشنهادها ممکن است در هر لحظه از مذاکره مطرح شوند. برای معرفی پیشنهاد، میتوانید از این عبارات استفاده کنید:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| We think the best way is to… | ما فکر میکنیم بهترین راه این است که… |
| We propose / recommend that… | ما پیشنهاد / توصیه میکنیم که… |
| I’d like to suggest a solution. | مایلم یک راهحل پیشنهاد کنم. |
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| We propose a six-month pilot program | یک برنامه آزمایشی ششماهه پیشنهاد میکنیم | پیشنهاد مرحلهای |
| Our suggestion is to reduce the minimum order | پیشنهاد ما کاهش حداقل سفارش است | انعطافپذیری قرارداد |
| We’d like to offer exclusive rights in your region | مایلیم حق انحصاری در منطقه شما ارائه دهیم | ایجاد اعتماد با پیشنهاد انحصاری |
| We believe this pricing model is more sustainable | ما معتقدیم این مدل قیمتگذاری پایدارتر است | توجیه اقتصادی |
| How about starting with a small volume first? | نظرتان درباره شروع با حجم کمتر چیست؟ | کاهش ریسک شروع همکاری |
ارائه دلایل برای پیشنهاد
برای اینکه پیشنهاد شما قانعکننده باشد، باید با استدلال منطقی از آن دفاع کنید:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The most important reason for this is… | مهمترین دلیل این موضوع این است که… |
| I am basing my solution on three points: Firstly… Secondly… Last but not least… | راهحل خود را بر سه نکته بنا کردهام: اول… دوم… و در نهایت… |
| One of the key reasons for this is… | یکی از دلایل اصلی این موضوع این است که… |
پاسخ به پیشنهاد (Responding to a Proposal)
پاسخها باید هم مودبانه و هم دقیق باشند؛ چه موافقید، چه نیاز به زمان دارید، یا مخالفید.
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| That sounds reasonable to us | این منطقی به نظر میرسد | موافقت اولیه |
| We’ll need some time to consider it | به کمی زمان برای بررسی نیاز داریم | درخواست زمان |
| Could you clarify that part again? | میتوانید آن قسمت را دوباره توضیح دهید؟ | درخواست شفافسازی |
| We were expecting a lower price | انتظار قیمت پایینتری داشتیم | مذاکره قیمتی |
| Let me take this back to my team | اجازه دهید با تیم بررسی کنم | تصمیمگیری جمعی |

موافقت با پیشنهادات
وقتی با نظر یا پیشنهاد طرف مقابل موافق هستید، میتوانید با یکی از این عبارات واکنش نشان دهید:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| I agree with your suggestion. | با پیشنهاد شما موافقم. |
| I think your proposal is acceptable. | فکر میکنم پیشنهاد شما قابل قبول است. |
| That sounds great to us. | این برای ما عالی به نظر میرسد. |
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| We’re happy with the terms | ما از شرایط راضی هستیم | بیان رضایت |
| That works for us | این برای ما قابل قبول است | تأیید ساده |
| We can agree on that timeline | با جدول زمانی موافقیم | توافق زمانی |
| Let’s finalize the deal | بیایید قرارداد را نهایی کنیم | بستن قرارداد |
| Everything seems to be in order | همه چیز مرتب به نظر میرسد | اطمینان از صحت توافق |
مخالفت با پیشنهادات
گاهی لازم است مخالفت خود را مودبانه و دیپلماتیک بیان کنید:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| I have some reservations about… | در مورد … تردیدهایی دارم. |
| Unfortunately, our position is different from yours. | متاسفانه موضع ما با شما متفاوت است. |
| I’m afraid we can’t agree on… | متاسفم، نمیتوانیم در مورد … به توافق برسیم. |
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| I’m afraid we can’t accept those terms | متأسفم، اما نمیتوانیم شرایط را بپذیریم | رد مودبانه |
| That may not be feasible for us | ممکن است برای ما قابل اجرا نباشد | نگرانی اجرایی |
| We have some concerns about the delivery time | نگرانیهایی درباره زمان تحویل داریم | مطرح کردن مشکل |
| Let’s look at some alternatives | بیایید گزینههای دیگر را بررسی کنیم | پیشنهاد جایگزین |
| We’d prefer a different approach | ترجیح میدهیم رویکرد متفاوتی داشته باشیم | تغییر مسیر گفتگو |
صحبت درباره قیمت (Discussing Price)
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| What’s the best price you can offer? | بهترین قیمت شما چیست؟ | درخواست قیمت نهایی |
| Is there any room for negotiation? | امکان مذاکره روی قیمت هست؟ | درخواست انعطاف |
| We were hoping for a discount | امیدوار بودیم تخفیفی بدهید | درخواست تخفیف |
| That’s a bit over our budget | این کمی بالاتر از بودجه ماست | محدودیت بودجه |
| We can place a larger order if the price is right | اگر قیمت مناسب باشد، سفارش بزرگتر میدهیم | ایجاد انگیزه برای تخفیف |
بیان سازش
وقتی به توافق کامل نمیرسید، میتوانید با سازش و امتیازدهی متقابل پیش بروید:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| We might be able to work on…, if you could… | ممکن است روی … کار کنیم، اگر شما بتوانید … |
| We could offer you…, if you agree on… | ما میتوانیم … ارائه دهیم، اگر شما با … موافقت کنید. |
| Offering you… is the best we can do right now. | ارائه … بهترین کاری است که الان میتوانیم انجام دهیم. |
| In exchange for…, would you agree to…? | در ازای … آیا با … موافقید؟ |
شفافسازی در مذاکره
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| Let me make sure I got your point. | اجازه دهید مطمئن شوم منظور شما را درست متوجه شدم. |
| I’m not sure I understood your position. Could you repeat that? | مطمئن نیستم موضع شما را درک کرده باشم. ممکن است دوباره توضیح دهید؟ |
| I just want to make sure I got this part straight. | فقط میخواهم مطمئن شوم این بخش را درست فهمیدم. |
زمانبندی پروژه (Discussing Timeline)
شفافیت در زمانبندی از بروز اختلاف جلوگیری میکند.
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| Can you meet the deadline? | آیا میتوانید به موعد مقرر برسید؟ | بررسی تعهد زمانی |
| We need the first batch by the end of the month | اولین سری تا پایان ماه لازم است | نیاز فوری |
| Let’s set a tentative delivery date | بیایید تاریخ تحویل موقت تعیین کنیم | برنامه اولیه |
| There may be delays on our side | ممکن است تأخیر داشته باشیم | مدیریت انتظارات |
| We expect full delivery within eight weeks | انتظار تحویل کامل طی هشت هفته داریم | تعیین چارچوب زمانی |
نتیجهگیری در مذاکره
قبل از پایان مذاکره، مرور توافقات و اختلافات ضروری است:
| عبارت انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| Let’s look at what we decided to do. | بیایید به آنچه تصمیم گرفتیم انجام دهیم نگاه کنیم. |
| Shall we try to sum up the main points of our discussion? | آیا نکات اصلی بحثمان را جمعبندی کنیم؟ |
| Let’s sum this up quickly to make sure we’re on the same page. | بیایید سریع جمعبندی کنیم تا مطمئن شویم همنظر هستیم. |
بیشتر بخوانید : مکالمه روزمره در زبان انگلیسی + اصطلاحات رایج مکالمه
بستن مذاکره (Closing the Deal)
پایان جلسه باید حرفهای و مثبت باشد.
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| Let’s wrap things up | بیایید کار را تمام کنیم | پایان جلسه |
| We’re happy to move forward | خوشحالیم ادامه دهیم | تأکید بر همکاری |
| We’ll send over the draft contract today | پیشنویس قرارداد را امروز ارسال میکنیم | اقدام اجرایی |
| Thank you for a productive meeting | از جلسه پربازده امروز متشکریم | قدردانی |
| Looking forward to a successful collaboration | منتظر همکاری موفق هستیم | امید به آینده همکاری |
پیگیری پس از جلسه (Following Up)
پیگیری پس از جلسه نشانه حرفهای بودن شماست و مسیر همکاری را هموار میکند.
| عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | نکته کلیدی |
|---|---|---|
| Just following up on our last meeting | پیرو جلسه قبلی پیگیری میکنم | یادآوری مؤدبانه |
| Have you had a chance to review the proposal? | فرصت کردید پیشنهاد را بررسی کنید؟ | درخواست بررسی |
| We’re awaiting your feedback | منتظر بازخورد شما هستیم | تشویق به پاسخ |
| Please let us know your final decision | لطفاً تصمیم نهاییتان را اطلاع دهید | نهاییسازی تصمیم |
| We’re ready to proceed whenever you are | هر زمان آماده باشید، ما هم آمادهایم | اعلام آمادگی اجرا |
جمعبندی مذاکره به انگلیسی
یادگیری اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی یک مهارت کلیدی برای هر فردی است که در فضای بینالمللی فعالیت میکند. چه در جلسات کاری و تجاری باشید، چه در مذاکرات حقوقی یا حتی مکالمات غیررسمی، استفاده درست از اصطلاحاتی مانند Bottom line، Win-win situation، Consensus یا Binding contract باعث میشود حرفهایتر و متقاعدکنندهتر به نظر برسید.
تسلط بر این عبارات به شما کمک میکند نهتنها منظور خود را دقیقتر منتقل کنید، بلکه اعتماد طرف مقابل را نیز جلب کرده و به توافقی موفق و پایدار برسید.

سوالات متداول درباره اصطلاحات کاربردی مذاکره به انگلیسی
اصطلاحاتی مثل To bargain (چانهزنی کردن)، Leverage (اهرم قدرت) و Win-win situation (برد-برد) جزو پرکاربردترین اصطلاحات اصول و فنون مذاکره به انگلیسی هستند. این عبارات کمک میکنند بهتر مفاهیم پایه مذاکره را در جلسات بینالمللی بیان کنید.
رایجترین معادل برای توافق در انگلیسی Agreement است. همچنین میتوانید از اصطلاح To reach consensus به معنای «به اجماع رسیدن» یا Compromise به معنای «مصالحه» استفاده کنید.
در مذاکرات تجاری معمولاً اصطلاحاتی مثل Counteroffer (پیشنهاد متقابل)، Bottom line (حرف آخر یا خط قرمز) و Due diligence (بررسی دقیق) به کار میروند. این اصطلاحات نشاندهنده شفافیت و حرفهای بودن در گفتوگوهای کاری هستند.
مذاکرهکننده در انگلیسی Negotiator گفته میشود. این کلمه در محیطهای رسمی، حقوقی و تجاری بسیار پرکاربرد است.
چون در محیطهای کاری بینالمللی، تنها دانستن لغات ساده کافی نیست. برای بیان حرفهای، متقاعد کردن طرف مقابل و رسیدن به توافق بهتر، باید اصطلاحات انگلیسی مخصوص مذاکره را بلد باشید.
دیدگاهتان را بنویسید