کاربرد معنایی take for granted
اصطلاح “take for granted” در زبان انگلیسی به معنای “از چیزی غافل شدن” یا “چیزی را بدیهی پنداشتن” است. این اصطلاح معمولاً برای بیان نادیده گرفتن ارزش یا اهمیت چیزی استفاده میشود.
جدول محتوا
در فارسی، معادل این اصطلاح میتواند “به حساب آوردن” یا “چشمپوشی کردن” باشد. به عنوان مثال، میتوان گفت:
- “ما آزادیهای خود را به حساب میآوریم.” (We take our freedom for granted.)
- “او از محبت مادرش چشمپوشی میکند.” (He takes his mother’s love for granted.)
اصطلاح “take for granted” میتواند در جملههای مثبت یا منفی استفاده شود. جملههای مثبت، این اصطلاح نشان میدهد که کسی یا چیزی ارزشمند است، اما ما قدر آن را نمیدانیم. در جملههای منفی، این اصطلاح نشان میدهد که کسی یا چیزی ارزشمند است، اما ما آن را نادیده میگیریم.
چند جمله نمونه با کاربرد معنایی “take for granted” :
- “We take our health for granted until we get sick.” (ما سلامتی خود را به حساب میآوریم تا زمانی که بیمار شویم.)
- “He takes his wife for granted.” (او همسرش را نادیده میگیرد.)
- “We take the beauty of nature for granted.” (ما زیبایی طبیعت را بدیهی پنداشتهایم.)
بیشتر بخوانید :
دانلود رایگان کتاب 501 verbs german
کاربرد Would you mind و Do you mind در انگلیسی
دلتنگی به انگلیسی ،تفاوت I miss you و I missed you
دانلود رایگان کتاب های 3 2 1 First Friends
تفاوت و گرامر “although, though, even though”
مترادفهای اصطلاح “take for granted” عبارتند از:
- assume
- believe
- consider
- expect
- take as certain
- take as definite
- take as granted
- take as natural
- take as obvious
- take as understood
متضادهای این اصطلاح عبارتند از:
- appreciate
- cherish
- esteem
- value
- prize
مثال های take for granted در جمله
در اینجا چند مثال از کاربرد اصطلاح “take for granted” در جمله آورده شده است:
- در جملههای مثبت:
- “We take our freedom for granted. We can go where we want, say what we want, and believe what we want. But not everyone has this freedom.” (ما آزادیهای خود را به حساب میآوریم. میتوانیم به هر جایی که میخواهیم برویم، هر چه میخواهیم بگوییم و هر چه میخواهیم باور کنیم. اما همه این آزادی را ندارند.)
- “We take the beauty of nature for granted. We see the trees, the flowers, and the mountains every day, but we don’t really appreciate them. We should take some time to appreciate the beauty of nature.” (ما زیبایی طبیعت را بدیهی پنداشتهایم. هر روز درختان، گلها و کوهها را میبینیم، اما واقعاً قدر آنها را نمیدانیم. باید زمانی را برای قدردانی از زیبایی طبیعت اختصاص دهیم.)
- “We take our friends for granted. We know they’re always there for us, but we don’t always show them how much we appreciate them. We should make sure to tell our friends how much we care about them.” (ما دوستان خود را نادیده میگیریم. میدانیم که همیشه آنجا هستند، اما همیشه به آنها نشان نمیدهیم که چقدر قدر آنها را میدانیم. باید مطمئن شویم که به دوستان خود میگوییم که چقدر به آنها اهمیت میدهیم.)
- در جملههای منفی:
- “He takes his wife for granted. He doesn’t do anything to help around the house, and he doesn’t tell her how much he loves her. He needs to start appreciating his wife more.” (او همسرش را نادیده میگیرد. کاری برای کمک در خانه انجام نمیدهد و به او نمیگوید که چقدر دوستش دارد. باید شروع به قدردانی بیشتر از همسرش کند.)
- “We take our health for granted. We eat unhealthy food, we don’t exercise, and we don’t get enough sleep. But when we get sick, we realize how important our health is.” (ما سلامتی خود را به حساب میآوریم. غذای ناسالم میخوریم، ورزش نمیکنیم و به اندازه کافی نمیخوابیم. اما وقتی بیمار میشویم، متوجه میشویم که سلامتی چقدر مهم است.)
- “We take the environment for granted. We pollute the air, we pollute the water, and we cut down the trees. But we need to start taking care of the environment before it’s too late.” (ما محیط زیست را بدیهی پنداشتهایم. هوا را آلوده میکنیم، آب را آلوده میکنیم و درختان را قطع میکنیم. اما باید قبل از اینکه دیر شود، شروع به مراقبت از محیط زیست کنیم.)
ساختار جملات انگلیسی با taken for granted
ساختار جملات انگلیسی با taken for granted معمولاً به این صورت است:
فاعل + take + مفعول + for granted
به عنوان مثال:
- “We take our freedom for granted.” (ما آزادیهای خود را بدیهی پنداشتهایم.)
- “He takes his wife for granted.” (او همسرش را نادیده میگیرد.)
- “We take the beauty of nature for granted.” (ما زیبایی طبیعت را بدیهی پنداشتهایم.)
در برخی موارد، میتوان ساختار جمله را به این صورت نیز تغییر داد:
مفعول + is/are + taken for granted
به عنوان مثال:
- “Our freedom is taken for granted.” (آزادیهای ما بدیهی پنداشته شدهاند.)
- “His wife is taken for granted.” (همسرش نادیده گرفته شده است.)
- “The beauty of nature is taken for granted.” (زیبایی طبیعت بدیهی پنداشته شده است.)
در این ساختار، فاعل جمله معمولاً یک چیز یا یک مفهوم کلی است، مانند آزادی، همسر یا زیبایی طبیعت.
در اینجا چند مثال دیگر از جملات انگلیسی با taken for granted آورده شده است:
- “I used to take my health for granted, but now I realize how precious it is.” (من قبلاً سلامتی خود را بدیهی پنداشته بودم، اما اکنون متوجه شدهام که چقدر ارزشمند است.)
- “We need to stop taking things for granted and start appreciating what we have.” (ما باید از بدیهی پنداشتن چیزها دست برداریم و شروع به قدردانی از آنچه داریم کنیم.)
- “I never took my parents for granted, but I appreciate them even more now that they’re gone.” (من هرگز والدینم را بدیهی پنداشته بودم، اما اکنون که آنها رفتهاند، قدر آنها را حتی بیشتر میدانم.)
سوالات متداول کاربرد معنایی take for granted
اصطلاح “take for granted” در زبان انگلیسی به معنای “از چیزی غافل شدن” یا “چیزی را بدیهی پنداشتن” است. این اصطلاح معمولاً برای بیان نادیده گرفتن ارزش یا اهمیت چیزی استفاده میشود.
در اینجا چند مثال از کاربرد اصطلاح “take for granted” در جمله آورده شده است:
“We take our freedom for granted.” (ما آزادیهای خود را بدیهی پنداشتهایم.)
“He takes his wife for granted.” (او همسرش را نادیده میگیرد.)
“We take the beauty of nature for granted.” (ما زیبایی طبیعت را بدیهی پنداشتهایم.)
ساختار جملات انگلیسی با taken for granted معمولاً به این صورت است:
فاعل + take + مفعول + for granted
به عنوان مثال:
“We take our freedom for granted.” (ما آزادیهای خود را بدیهی پنداشتهایم.)
“He takes his wife for granted.” (او همسرش را نادیده میگیرد.)
“We take the beauty of nature for granted.” (ما زیبایی طبیعت را بدیهی پنداشتهایم.)
در برخی موارد، میتوان ساختار جمله را به این صورت نیز تغییر داد:
مفعول + is/are + taken for granted
به عنوان مثال:
“Our freedom is taken for granted.” (آزادیهای ما بدیهی پنداشته شدهاند.)
“His wife is taken for granted.” (همسرش نادیده گرفته شده است.)
“The beauty of nature is taken for granted.” (زیبایی طبیعت بدیهی پنداشته شده است.)
در جملههای مثبت، اصطلاح “take for granted” نشان میدهد که کسی یا چیزی ارزشمند است، اما ما قدر آن را نمیدانیم. در جملههای منفی، اصطلاح “take for granted” نشان میدهد که کسی یا چیزی ارزشمند است، اما ما آن را نادیده میگیریم.
به عنوان مثال، جمله “We take our freedom for granted” به این معناست که ما آزادیهای خود را ارزشمند میدانیم، اما قدر آن را نمیدانیم. جمله “He takes his wife for granted” به این معناست که او همسرش را ارزشمند میداند، اما قدر او را نمیداند و به او توجهی نمیکند.
یعنی چی «بحساب میاوریم»؟
عزیز من! معنی چند جمله ابتدایی ایناست:
ما آزادیها را بدیهی میشماریم. (و طبیعتا قدرش را نمیدانیم!!!)
او مهر مادرش را بدیهی میداند. (و …
ما سلامتی را بدیهی میدانیم تا زمانی که بیمار شویم.