هنگامیکه صبرتان برای گفتگو به زبان انگلیسی لبریز میشود.
امروز دربارهی یک ظرفیتی میخواهم صحبت کنم که باور دارم هر زبانآموزی به داشتن آن نیاز دارد. این ظرفیت صبر و حوصله است. یادگیری زبان انگلیسی مثل آب خوردن نیست. بلکه نیازمند دگرگونی عادتهای فکری شماست که فرآیندی زمانبر است. گاهی با خود فکر میکنم که این شگردهای مرسومی که زبان آموزان استفاده میکنند، مانند حفظ کردن واژه به روشهای تکرار فاصلهدار (مانند جعبه لایتنر)، یا خواندن فهرستهای بسیار دورودراز واژه (مانند کتاب ۵۰۴)، یا خواندن کتابهای گرامری فراگیر، در حقیقت اتصال کوتاه دادن به فرایندی است که زمان بسیار زیادی را میطلبد. یعنی زبانآموز قصد دارد که با این روشهای بهظاهر سرراست، زمان یادگیری زبان انگلیسی را کوتاهتر نماید. درحالیکه این روش بیشتر به شکست میانجامد.
بنده تجربهی دیگران را دراین باره نمیدانم ولی خودم بهتنهایی بارها کتاب ۵۰۴ و کتاب گرامر انگلیسی (English Grammar in Use ) را آغاز کردم. اما هیچگاه نتوانستم حتی نصف کتاب را کامل بخوانم. اگر شما نیز با این تجربه برخورد داشتید مشکل از توانایی شما نیست، به جای آن مشکل از دیدگاه است. یادگیری زبان انگلیسی نیازمند درگیری بسیار با محتوای انگلیسی، یعنی خواندن، شنیدن، و گفتگو به زبان انگلیسی است تا عادتهای فکری شما تغییر یابد.
دگرگونی عادت فکری در یادگیری به چه معنا است؟
اولین چالش عادتی: سوم شخص مفرد به زبان انگلیسی
سادهترین و نخستین مشکلی که فارسیزبانان در یادگیری زبان انگلیسی با آن برخورد میکنند چالش سوم شخص مفرد در حال ساده است. مانند He goes بجای He go. توجه بفرمایید که توضیح این دستور گرامری بسیار ساده است. زیرا برای همهی ضمایر دیگر یک حالت بکار میرود. تنها برای سوم شخص مفرد است که فعل تغییر میکند. یعنی I go ،you go، s/he goes ،we go ،they go. توضیح این موضوع بسیار ساده است. اما ماهها و یا حتی شاید سالها زمان میبرد که ذهن کاملاً به آن عادت کند.
دومین چالش عادتی: ناهمسانی مذکر و مؤنث
دومین چالش در یادگیری زبان انگلیسی ناهمسانی سوم شخص مؤنث و مذکر در زبان انگلیسی با فارسی است. در زبان فارسی با مؤنث و مذکر به یک دید نگاه میشود. ولی این موضوع در زبان انگلیسی فرق دارد. این دستور گرامری نیز یک مفهوم ساده و دارای توضیحی ساده است. ولی یک فارسیزبان پس از سالها تمرین زبان انگلیسی شاید موفقیتی در حد ۵۰ درصد در بهکارگیری درست این دستور گرامری داشته باشد.
خواندن گرامر تفاوت چندانی را در گفتگوی شما ایجاد نمیکند.
با این اوصاف احتمالا اکنون برای شما آشکار شده باشد که چرا خواندن گرامر زبان انگلیسی تفاوت چندانی را در گفتگوی شما به زبان انگلیسی ایجاد نمیکند. حتی اگر توضیحات گرامری را بهخوبی درک کنید، زمان بسیار زیادی نیاز است که عادتهای فکری شما تغییر اساسی کند و خود را با زبان جدید سازگار سازد. بله اگر درگیر نوشتن نوشتاری پژوهشی و یا یک نامهی رسمی به زبان انگلیسی هستید شاید کتاب توضیحات گرامری بتواند به شما کمک بکند. در این موضوع انگلیسیزبانان نیز با شما شریک هستند. اگر در دستور گرامری یک نوشته شک داشته باشند به کتاب مراجعه میکنند. ولی هیچ انگلیسیزبانی گفتگو را با خواندن کتاب یاد نگرفته است. بنابراین شما نیز سعی نکنید که این راه دورودراز را با خواندن کتابهای گرامری و یا هر روش دیگری که ادعای سرعت بالا را در یادگیری زبان انگلیسی دارد کوتاه کنید.
برای یادگیری انگلیسی باید صبور باشد.
بنده بهطور کامل خواندن گرامر انگلیسی یا یادگیری لغت با استفاده از روشهای تکرار فاصلهدار را نفی نمیکنم. شاید برای گروهی این روشها جذاب و انگیزهبخش باشد. ولی سخن بنده این است که امید نداشته باشید با این روشها یک پیشرفت ناگهانی در زبان انگلیسی داشته باشید. دستکم بنده هیچ نمونهای را تجربه نکردهام که تنها با بهکارگیری این روش در یادگیری زبان انگلیسی به جایی رسیده باشد. زبان انگلیسی مانند یک ورزش فیزیکی است. همانگونه که برای موفقیت در ورزش هیچگونه راهکار بلندمدتی بهجز درگیری بیشازحد با آن وجود ندارد، در زبان انگلیسی نیز تنها درگیری بسیار است که باعث پیشرفت شما میشود.
انتخاب یک روش درست برای یادگیری زبان انگلیسی میتواند سرعت پیشرفت شما را بیشتر کند. ولی این موضوع تنها ۲۰ درصد موفقیتتان را تضمین میکند. ۸۰ درصد بجای مانده همین صبر شما و بالا ماندن انگیزه ی شما در یادگیری زبان انگلیسی و بهطور کلی مسائل روانشناختی مرتبط با این موضوع است. بنابراین پیشنهاد پایانی بنده به زبان آموزان این است که صبور باشند. اگر یادگیری زبان انگلیسی با روشی معقولانه ادامه دهند قطعاً موفق میشوند.