“چرا در یادگیری زبان انگلیسی موفق نبوده ایم ؟” این سوالیست که خیلی ها از خود می پرسند؟ با رادتایم باشید تا نگاهی موشکفانه به این قضیه داشته باشیم.
آيا اشكال در بهره هوشي ما دانش آموزان و دانشجويان ايراني است كه با گذراندن بيش از ده سال از دوران راهنمائي تا دانشگاه هنوز نتوانستهايم در حد قابل قبولي زبان بياموزيم؟ چرا ما دانش آموزان و دانشجويان ايراني با گذراندن بيش از ده سال، از دوران دبيرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانستهايم در حد قابل قبولي زبان بياموزيم. بدون شك اشكال در بهره هوشي و توانائيهاي ما نيست بلكه مشكل در روشها و تكنولوژيهایي است كه ما با استفاده از آنها زمان بزرگي از زندگي خويش را از دست دادهايم. عمدهترين دلايل ناكامي در فراگيري زبان در كشور ما بقرار زير است:
ترس در هنگام یادگیری زبان انگلیسی
ما هميشه زبان را درس مشكلي تصور مي كرديم كه بايد آنرا امتحان دهيم و بدين دليل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتي نيافتيم كه از آن لذت ببريم.
دنياي واقعي زبان، يك دنياي صوتي است. در حالي كه سيستم آموزشي ما، دنيايي مبتني بر متن بوده است و اين باعث ميشد كه مشكل تلفظ نيز بر مشكلات بيشمار ما افزوده شود. بدليل عدم زيستن در يك محيط واقعي صوتي با آن احساس بيگانگي ميكنيم. نتيجه اين سيستم آموزشي در آرماني ترين شرايط تربيت مترجم بود، نه كسي كه با زبان بتواند ارتباط برقرار كند.
تكيه زیاد بر گرامر هنگام یادگیری زبان انگلیسی
كاش ما زبان را با روش كودكان ياد ميگرفتيم كه كمترين اهميتي براي دستورات پيچيده زبان نميدهند. راستي ما، خود چقدر با گرامر زبان مادري خود آشنا هستيم؟ دستوات گرامري در تمامي زبانها يك موضوع كاملاً تخصصي و انتزاعي از زبان است و اگر نه اينست، پس اينهمه رشتههاي دانشگاهي سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معني ميدهند؟ حرف زدن با رعايت دستورات گرامري زباني پر از استثناء، مانند انگليسي، تقريباً غير ممكن است.
تأكيد بر يادگيري لغات
آموزش ما، حفظ كردن فرهنگهاي لغت بود، هر معلمي براي خود ديكشنري كوچكي ميساخت كه مجبور به حفظ کردن آن بوديم. و متأسفانه هنوز هم كار به همين منوال است. در يك فرهنگ انگليسي نگاهي به لغت GET يا TAKE بيندازيد. دو صفحه معني مختلف و گاه متضاد براي يك لغت، سردرگمي آدمي را در آموزش صد چندان ميكند. فرق عمده زبان انگليسي با زبان فارسي در اين است كه لغات در زبان انگليسي عمدتاً وقتي معنی واقعي دارند كه در كنار ساير لغات قرار ميگيرند. مثلاً لغت Take معني واضحي ندارد، در حالي كه معني عبارت Take off كاملا مشخص است.
اهميت دادن به امر خواندن
در هر زباني (آلمانی، ترکی، انگلیسی یا غیره) چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت كردن و گوش دادن وجود دارد. آنچه در سيستم آموزش رسمي ما بيش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن ميباشد. در برخي از كلاسهاي غير رسمي نيز صحبت از هم زماني چهار عنصر رفته است. اما وقتي ما در محيط واقعي زبان قرار ميگيريم در مييابيم كه اگر هدف فراگيري زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهميت درجه چندم دارند، به اين دليل ساده كه در تمامي زبانها افراد بي سواد آن جامعه نيز قادر با تكلم زبان مادري خود هستند.
نظر شما درباره اینکه چرا در یادگیری زبان انگلیسی موفق نبوده ایم چیست؟ با ما در میان بگذارید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.