20 % تخفیف روز پدر رادتایم برای تمام کلاس ها

توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

مدل‌های مختلف مو در زبان انگلیسی

توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

توصیف ظاهر افراد به انگلیسی یکی از مهارت‌های ضروری در یادگیری زبان است که می‌تواند به شما کمک کند تا به راحتی و روان‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنید. این مهارت نه تنها در مکالمات روزمره بلکه در موقعیت‌های رسمی و اجتماعی نیز کاربرد فراوانی دارد. وقتی شما توانایی توصیف دقیق ویژگی‌های ظاهری افراد را داشته باشید، قادر خواهید بود در صحبت‌های خود جزئیات بیشتری را به اشتراک بگذارید و حتی در مواقعی که قصد دارید فردی را معرفی کنید، تاثیرگذارتر عمل کنید. این مهارت در محیط‌های شغلی، تحصیلی و حتی در سفرهای بین‌المللی نیز اهمیت پیدا می‌کند. برای زبان‌آموزان، آشنایی با اصطلاحات و واژگان صحیح می‌تواند راهی برای تقویت مهارت‌های شنیداری و گفتاری باشد و شما را در موقعیت‌های مختلف موفق‌تر کند.

توصیف ویژگی های ظاهری یک فرد

با یادگیری توصیف دقیق ویژگی‌های ظاهری افراد، می‌توانید علاوه بر ارتقای سطح مکالمات خود، از آن در نوشتن مقالات، داستان‌ها و حتی در مصاحبه‌های شغلی استفاده کنید. در این مقاله به بررسی نحوه توصیف ظاهر افراد به انگلیسی می‌پردازیم و مهم‌ترین نکات و واژگان را برای شما معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید تا این مهارت کاربردی را به شکلی جذاب و مفید یاد بگیرید و در مکالمات خود از آن استفاده کنید.

توصیف ظاهر افراد به زبان انگلیسی

برای توصیف ظاهر یک فرد می‌توان از ویژگی‌های مختلف فیزیکی او مثل قد، وزن، رنگ مو، و ویژگی‌های صورت استفاده کرد. هنگام توصیف صورت (face)، باید دقت کرد که این توصیفات به گونه‌ای باشد که شخص هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد. در اینجا، جدول و توضیحات کاملی از ویژگی‌های ظاهری آورده شده است:

لغت فارسیلغت انگلیسی
گردRound
بیضی‌شکلOval
مربعSquare
بلندLong
به شکل قلبHeart-shaped
الماسی شکلDiamond-shaped
مستطیلOblong
مثلثیTriangular
گلابی‌ شکلPear shaped
مستطیلRectangle
فک مربعیSquare-jawed
محدودNarrow
۱. قد بلندTall
۲. قد متوسطAverage height
۳. قد کوتاهShort
۴. لاغر اندامSlim
۵. وزن متوسطAverage weight
۶. اضافه وزنOverweight
۷. چاقFat
۸. لاغرThin
۹. خوش قیافهGood-looking
۱۰. جذابAttractive
۱۱. زیباBeautiful
۱۲. زشتUgly
۱۳. چهار شانهBroad shoulders
۱۴. خوش هیکلWell-built
۱۵. لاغر اندامSkinny
۱۶. خوش هیکل / بد هیکلIn good/bad shape
۱۷. تقریبا چاقPlump
۱۸. صورت بدون ریش و سبیلClean-shaven
۱۹. ته ریشStubble
۲۰. صورت سبزهDark-skinned
۲۱. صورت خیلی سفیدLight/pale-skinned
۲۲. بی موBald
۲۳. سبیلMoustache
۲۴. ریشBeard
۲۵. باردارPregnant
۲۶. پوست لطیفSmooth skin
۲۷. برنزهTanned
۲۸. چین و چروکWrinkles
۲۹. مو و ریش سفید کردنGo grey/white
۳۰. لنز چشمContact lenses
۳۱. لاغرSlender
۳۲. پوست بدنSkin
۳۳. مو کوتاهShort hair
۳۴. مو متوسطMedium-length hair
۳۵. مو بلندLong hair
۳۶. مو صافStraight hair
۳۷. مو فرفریCurly hair
۳۸. مو حالت دارWavy hair
۳۹. دختر لاغر اندامPetite
۴۰. عظیم جثهGiant
۴۱. بزرگBig
۴۲. کوچکSmall
۴۳. خیلی چاقObese
۴۴. قوی هیکلMuscular
۴۵. هیکل ورزشکاریAthletic
۴۶. خوش چهرهHandsome

بیشتر بخوانید : زمان آینده در انگلیسی | گرامر زمان آینده در زبان انگلیسی

توصیف قد افراد به زبان انگلیسی

برای توصیف قد افراد در زبان انگلیسی، سه حالت کلی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. این سه حالت به شرح زیر است:

واژه فارسیواژه انگلیسی
قد بلندTall
قد متوسطMedium Height
قد کوتاهShort

صفات مرتبط با قامت (Height):

در ادامه، برخی از صفات رایج برای توصیف قد افراد آورده شده است:

معنیلغت
بلندTall
کوتاهShort
ریزنقشPetite
لاغرLanky
ناقصStunted

توصیف جثه افراد به زبان انگلیسی

واژه فارسیواژه انگلیسی
لاغر استخوانیSkinny
لاغرThin
باریک‌اندامSlim
متناسبFit
ورزشیAthletic
عضلانیMuscular
بزرگBig
چاقFat
خپلChubby
اضافه‌وزنOverweight
فربهObese
تنومندHefty
استخوانیBony
نحیفDecrepit
قلمیSlender
چاق‌و‌چلهPlump
قدرتمندStrong
درشت اندامSturdy
ضعیفWeak
پوست و استخوانUnderweight
یغورStout
جثه متوسطMedium-build
جثه بزرگHeavily built
خوش‌هیکلWell-built
ظریفDelicate
بی‌بنیهFeeble
گردCurvy
چهارشانهBroad-shouldered
تو پرBig-boned

توصیف وزن افراد در زبان انگلیسی

معنیلغت
خوش‌اندامWell-built
چاقPlump
لاغرThin
چاقFat
باریکSlim
ریزنقشPetite
ورزشکاریAthletic
چهارشانهStocky
دراز و لاغرLanky
چاق‌وچلهStout
باریک‌اندامSlender
عضلانیMuscular
چاقChubby
استخوانیSkinny

توصیف چهره افراد به زبان انگلیسی

برای توصیف چهره افراد به زبان انگلیسی، واژگان متنوعی وجود دارد که می‌توانند به دقت ویژگی‌های صورت یک فرد را بیان کنند. در اینجا به برخی از این واژگان و معانی آن‌ها اشاره شده است:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
بیبی‌فیس / چهره بچگانهBaby-facedچهره‌ای گرد که شبیه چهره یک کودک است.
چهره خوش‌تراشChiseledچهره‌ای که به نظر قوی و منظم باشد.
چهره پر چین‌وچروکCraggyچهره‌ای که قوی به نظر برسد و خطوط عمیقی در آن وجود داشته باشد.
چهره با چال‌گونهDimpledچهره‌ای که چال‌گونه‌ها (در گونه‌ها یا چانه) وجود داشته باشد.
زیباFineویژگی‌هایی که کوچک و ظریف به نظر می‌رسند (مانند چشم‌ها، بینی و …).
چهره سرحالFresh-facedچهره‌ای سالم و جوان که به نظر سرزنده و شاداب می‌آید.
چهره پر از خط و چروکFurrowedچهره‌ای که پوشیده از خطوط عمیق باشد.
خوش‌چهرهGood-lookingچهره‌ای که جذاب و زیبا باشد.
چهره جذابHandsomeچهره‌ای که بسیار جذاب و زیبا باشد، به‌ویژه برای مردان.
چهره لاغر و کشیدهHatchet-facedچهره‌ای لاغر و باریک با بینی و چانه نوک تیز که به نظر ناخوشایند می‌آید.
چهره آرایش‌کردهMade-upچهره‌ای که آرایش کرده باشد.
چهره تراش‌خوردهSculptedقسمتی از صورت یا بدن که به‌صورت جذاب و محکم تراشیده شده باشد.
چهره رنگ‌پریدهPaleچهره‌ای که رنگ پریده و کم رنگ باشد.
چهره برنزهTanچهره‌ای که به‌وسیله آفتاب برنزه شده باشد.
چهره کک‌و‌مکیFrecklesلکه‌های کوچک قهوه‌ای روی پوست که در اثر تابش نور خورشید و افزایش تولید ملانین بیشتر می‌شود.
چهره پرجوشPimpledچهره‌ای که جوش‌های قرمز و التهابی روی آن وجود داشته باشد.
سبیلMustacheموهایی که روی لب بالایی انسان رشد می‌کنند.
چهره شش‌تیغهClean-shavenچهره‌ای که اصلاح شده باشد و هیچ ریش یا سبیلی نداشته باشد.
چهره ریش‌دارBeardedچهره‌ای که ریش داشته باشد.
خیره‌کنندهStunningبسیار جذاب و زیبا، حتی از کلمه “زیبا” نیز قوی‌تر است.
زیباGorgeousروشی غیررسمی برای گفتن “زیبا” یا “خوش‌چهره” که معمولاً در مکالمات دوستانه به کار می‌رود.
بامزهCuteجذاب یا زیبا، به‌ویژه به شیوه‌ای کودکانه، جوان یا ظریف.
زشتRoughزشت و نازیبا.
ریش‌بزیGoateeموهایی که اطراف چانه رشد می‌کنند.

توصیف چشم‌ها به زبان انگلیسی

برای توصیف چشم‌های افراد به زبان انگلیسی، واژگان و عبارات مختلفی وجود دارند که به شما کمک می‌کنند ویژگی‌های خاص چشم‌ها را بیان کنید. این واژگان معمولاً به رنگ، شکل، اندازه و ویژگی‌های ظاهری دیگر چشم‌ها اشاره دارند. در اینجا برخی از این واژگان و عبارات آورده شده است:

واژگان توصیف چشم‌ها:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
آبیBlueچشمانی به رنگ آبی.
رنگ قهوه‌ایBrownچشمانی به رنگ قهوه‌ای.
کوچکSmallچشمانی کوچک.
بزرگ و گردBig roundچشمانی بزرگ و گرد.
بیضی‌شکلOvalچشمانی بیضی شکل.
عینک داشتنWear glassesشخصی که عینک می‌زند.
روشنBrightچشمان روشن.
درخشانShiningچشمان درخشان.
درخشانSparklingچشمان درخشان و براق.
پر زرق‌وبرقGlitteringچشمان پر زرق و برق.
درخشانRadiantچشمان درخشان و نورانی.
رساExpressiveچشمان دارای بیان و احساسات واضح.
فریبندهAlluringچشمان فریبنده و جذاب.
مسحور‌کنندهBewitchingچشمان مسحورکننده.
مسحور‌کنندهMesmerizingچشمان جادویی که شما را جذب می‌کند.
مسحور‌کنندهEnchantingچشمان جذاب و مسحورکننده.
فریبندهCaptivatingچشمان فریبنده و گیرا.
رویاییDreamyچشمانی که به نظر رویایی و خیال‌انگیز می‌آید.
نافذIntenseچشمانی نافذ و عمیق.
بزرگDeepچشمان عمیق و بزرگ.
اسرارآمیزMysteriousچشمانی که به نظر اسرارآمیز و مرموز می‌آیند.
نورانیLuminousچشمان نورانی و درخشان.
روح‌انگیزSoulfulچشمان روح‌انگیز و با احساسات عمیق.

بیشتر بخوانید : بهترین سریال ها برای یادگیری و تقویت زبان انگلیسی

واژگان توصیف شکل چشم‌ها:

واژه فارسیواژه انگلیسی
چشم‌های بادامیAlmond-shaped eyes
چشم‌های گردRound-shaped eyes
چشم‌های روبه‌پایین/افتادهDown-turned eyes
چشم‌های روبه‌بالا/کشیدهUpturned eyes
چشم‌های تورفتهDeep-set eyes
چشم‌های دور از همWide-set eyes
چشم‌های نزدیک به همClose-set eyes
چشم‌های درشتBig eyes
چشم‌های کوچکSmall eyes
چشم‌های کلاه‌دار/با پلک افتادهHooded/lidded eyes
چشم‌های آهوDoe eyes
چشم‌های مهره‌ای/ریز و گردBeady eyes
چشم‌های انحراف‌دارBoss-eyed
چشم‌های بابا قوریPiggy eyes
چشم‌های افتادهHeavy eyes

نمونه جملات برای توصیف چشم‌ها:

  • She has beautiful eyes.
    (او چشمان زیبایی دارد.)
  • He has deep-set eyes.
    (او چشمان گودی دارد، به این معنی که چشمانش به نسبت صورتش عمیق‌تر هستند.)
  • She has big eyes.
    (او چشمان بزرگی دارد.)
  • He has clear eyes.
    (او چشمان روشنی دارد.)
  • She is doe-eyed.
    (او چشمان بزرگ و معصومانه‌ای دارد.)
  • He has heavy eyes.
    (او چشمان سنگینی دارد.)
  • He has lidded eyes.
    (او چشمان پلک سنگین دارد که به نظر همیشه خسته و خواب‌آلود می‌آید.)
  • He has piggy eyes.
    (او چشمان کوچکی دارد که معمولاً با ویژگی منفی همراه است.)

بیشتر بخوانید : انواع زمان حال در انگلیسی | گرامر زمان حال به همراه مثال

سایر عبارات توصیفی:

  • Beady-eyed: برای توصیف افرادی که چشمانی ریز و درخشان دارند، معمولاً به‌صورت منفی برای افرادی که قابل اعتماد نیستند.
  • Boss-eyed: برای فردی که انگار در حال نگاه کردن به دو چیز به طور همزمان است.
  • Pop-eyed: برای توصیف فردی که چشمانش بزرگ و از حدقه بیرون زده است، با بار منفی.

استفاده از رنگ چشم:

  • She has brown eyes.
    (او چشمان قهوه‌ای دارد.)
  • He has blue eyes.
    (او چشمان آبی دارد.)

توصیف بینی به زبان انگلیسی

اعضای بدن به زبان انگلیسی
اعضای بدن به زبان انگلیسی

برای توصیف بینی افراد در زبان انگلیسی، می‌توان از صفات مختلفی استفاده کرد که به شکل و ویژگی‌های بینی اشاره دارند. در ادامه، واژگان توصیفی مختلف برای بینی آورده شده است:

واژگان توصیف شکل بینی:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
صافStraightبینی صاف و مستقیم که بدون قوس یا انحراف است.
عقابیHookedبینی با نوک خمیده که به‌صورت برجسته‌ای به سمت پایین می‌رود. اغلب به عنوان یک ویژگی جذاب شناخته نمی‌شود.
بزرگLongبینی بلند و کشیده که معمولاً از نظر پروپورسیون صورت بزرگ به‌نظر می‌رسد.
کوچکSmallبینی کوچک که معمولاً نسبت به صورت بزرگتر دیده نمی‌شود.
سربالاTurned-upبینی با نوک رو به بالا که معمولاً ظاهری شاد و جذاب می‌دهد.
عقابیAquilineبینی عقابی که به‌صورت برجسته و خمیده به سمت پایین می‌رود.
قوز‌دارSnubبینی با یک قوس برجسته در ناحیه پل بینی که اغلب به‌عنوان یک ویژگی غیر جذاب در نظر گرفته می‌شود.
رومیRomanبینی رومی با یک انحراف ملایم در پل بینی که ویژگی خاص خود را دارد.
شاهین مانندHawkishبینی شبیه به بینی عقابی که به شکل تیز و مشخص خمیده است.
کجCrookedبینی که به‌طور غیر طبیعی به سمت یک طرف انحراف دارد.
سربالاUpturnedبینی که نوک آن به سمت بالا کشیده شده است.
بینی گرد و صاف (دکمه‌ای)Buttonبینی کوچک و با پل بسیار پایین که در کودکان رایج است.
گرد و گوشتالوBulbousبینی بزرگ و گرد که معمولاً به شکل بالنی است و اغلب به‌عنوان یک ویژگی جذاب در نظر گرفته نمی‌شود.
بزرگWideبینی وسیع که نسبت به باقی صورت، عرض بیشتری دارد.

نمونه جملات برای توصیف بینی:

  • She has a straight nose.
    (او بینی صاف دارد.)
  • He has a hooked nose.
    (او بینی عقابی دارد.)
  • She has a small nose.
    (او بینی کوچک دارد.)
  • His nose is turned-up, making him look youthful.
    (بینی او سربالا است که ظاهری جوان و شاداب به او می‌دهد.)
  • She has a Roman nose with a defined curve.
    (او بینی رومی دارد که یک انحراف مشخص دارد.)
  • He has a bulbous nose that looks a bit larger than normal.
    (او بینی گوشتی دارد که کمی بزرگ‌تر از حد معمول به‌نظر می‌آید.)

بیشتر بخوانید : گرامر زمان گذشته در زبان انگلیسی | انواع زمان گذشته در انگلیسی

توصیف دهان به زبان انگلیسی

برای توصیف دهان افراد در زبان انگلیسی، می‌توان از واژگان مختلفی استفاده کرد که به ویژگی‌ها و اندازه‌های دهان اشاره دارند. در ادامه، واژگان توصیفی مختلف برای دهان آورده شده است:

واژگان توصیف شکل و اندازه دهان:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
دهان بزرگBig mouthدهانی که به نسبت سایر بخش‌های صورت بزرگ به نظر می‌رسد.
دهان پهن/گشادWide mouthدهانی که از حد معمول وسیع‌تر است. اگر لبخند شما تا گوش‌هایتان امتداد داشته باشد، دهان شما پهن است.
لب کوچکSmall mouthدهانی که به نسبت سایر قسمت‌های صورت کوچک به نظر می‌رسد. این لب‌ها معمولاً پر و برجسته هستند.
لب بالایی پرTop-heavy lipsلب‌هایی که لب بالایی آن‌ها پرتر از لب پایینی است و قوس زیبایی در وسط لب بالایی دارند.
لب پرFull lipsلب‌هایی که هم لب بالایی و هم لب پایینی به طور متناسب و پر هستند.
لب قلبیHeart-shaped lipsلب‌هایی که قوس مشخصی در وسط لب بالایی دارند و ممکن است لب پایینی آن‌ها پرتر باشد.
لب قیطانیThin lipsلب‌هایی که هم لب بالایی و هم لب پایینی آن‌ها کم‌حجم هستند.
لب گردRound lipsلب‌هایی که به طور بارز گرد هستند و فاقد قوس واضح در وسط لب بالایی هستند.
دهان قرص و محکمFirm mouthدهانی که قوی و محکم است و معمولاً به تصمیم‌گیری و اراده قوی اشاره دارد.
لبخند مهربانFull smileلبخندی که به طور کامل و دوستانه به نمایش درمی‌آید و فرد را مهربان و دوست‌داشتنی نشان می‌دهد.
دهان به هم چسبیدهTight-lippedدهانی که به طور محکم بسته است، معمولاً به معنای عصبانیت یا مخالفت است.

واژگان دیگر برای توصیف دهان:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
بزرگLargeدهان بزرگ که نسبت به باقی اجزای صورت برجسته است.
کوچکSmallدهان کوچک که نسبت به دیگر بخش‌های صورت کوچک است.
کجCrookedدهانی که به سمت یک طرف منحرف شده است.
پوزخند‌زدنGrinningحالتی که دهان به شکل لبخند تمسخرآمیز یا خوشحالی باز می‌شود.
شکاف دهانGap-toothedافرادی که دندان‌هایشان فاصله دارند و این شکاف در دهانشان قابل مشاهده است.
گودیDimpledدهانی که دارای فرورفتگی‌های طبیعی در نواحی گوشه‌ها یا در وسط است.
بی‌دندانToothlessدهانی که بدون دندان است یا دندان‌های آن قابل مشاهده نیستند.

نمونه جملات برای توصیف دهان:

  • She has a wide mouth that makes her smile stand out.
    (او دهان پهنی دارد که لبخندش را برجسته می‌کند.)
  • He has full lips that are perfectly balanced.
    (او لب‌های پر و متناسبی دارد.)
  • She has a small mouth that adds to her delicate appearance.
    (او دهان کوچکی دارد که به ظرافت ظاهرش افزوده است.)
  • He has a crooked mouth that gives him a mischievous look.
    (او دهانی کج دارد که ظاهری شیطنت‌آمیز به او می‌دهد.)
  • She has a full smile that makes her seem friendly and warm.
    (او لبخند مهربانی دارد که او را دوست‌داشتنی و گرم نشان می‌دهد.)

توصیف مو (Hair) به زبان انگلیسی

مدل‌های مختلف مو در زبان انگلیسی
مدل‌های مختلف مو در زبان انگلیسی

برای توصیف مو در زبان انگلیسی، می‌توان از واژگان مختلفی برای رنگ و مدل مو استفاده کرد. در ادامه، واژگان توصیفی برای رنگ و مدل مو آورده شده است:

واژگان توصیف رنگ مو:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
موی مشکیBlack hairموهایی که رنگ آن‌ها سیاه است.
موی قهوه‌ایBrown hairموهایی که رنگ آن‌ها قهوه‌ای است.
موی قرمزRed hairموهایی که رنگ آن‌ها قرمز است.
موی جوگندمی/سفیدGrey or White hairموهایی که رنگ آن‌ها خاکستری یا سفید است.
موی بلوند/طلاییBlonde hairموهایی که رنگ آن‌ها بلوند یا طلایی است.

واژگان توصیف مدل مو:

واژه فارسیواژه انگلیسیتعریف
موی بلندLong hairموهایی که طول زیادی دارند.
موی کوتاهShort hairموهایی که طول کوتاهی دارند.
موی فرفریCurly hairموهایی که حالت فر دارند.
موی مجعدWavy hairموهایی که به صورت موج‌دار هستند.
موی صافStraight hairموهایی که صاف و بدون موج هستند.
موی کوتاه مردانهCrew cutمدل موی کوتاه مردانه که معمولاً در کناره‌ها کوتاه‌تر و در بالای سر کمی بلندتر است.
کچلBaldفردی که تمام یا قسمتی از موهای خود را از دست داده و پوست سرش نمایان است.
بافت آفریقاییDreadlocksمدل مویی که به شکل رشته‌های ضخیم و پیچیده است، معمولاً در فرهنگ‌های آفریقایی رایج است.
دم‌اسبیPonytailمدل مویی که در آن موها به سمت عقب جمع می‌شود و به شکل دم‌اسبی بسته می‌شود.
فرق از چپSide partingمدل مویی که در آن فرق موها از سمت چپ یا راست سر باز می‌شود.
فرق وسطCentre partingمدل مویی که در آن فرق موها دقیقاً در وسط سر باز می‌شود.
موی وزCoils/Kinky hairموهایی که به صورت پیچ‌خورده و حالت وز دارند.
موی گوجه‌ایBunمدل مویی که در آن موها به شکل گرد و محکم به پشت سر جمع می‌شود.
موی خرگوشیPigtailsمدل مویی که در آن موها به دو بخش تقسیم شده و هر بخش به شکل دم‌پایینی به پشت سر می‌رود.
گیسHair braidsموهایی که به صورت بافته شده در آمده‌اند.
کلاه‌گیسWigموهایی که به صورت مصنوعی به شکل کلاه‌گیس ساخته شده‌اند.

نمونه جملات برای توصیف مو:

  • She has long, straight hair.
    (او موهای بلند و صاف دارد.)
  • He has short, curly hair.
    (او موهای کوتاه و فرفری دارد.)
  • Her hair is blonde and wavy.
    (موهای او بلوند و موج‌دار است.)
  • He is bald and has no hair.
    (او کچل است و هیچ مویی ندارد.)
  • She wears her hair in a ponytail.
    (او موهایش را به صورت دم‌اسبی می‌بندد.)
  • His hair is brown and a bit messy.
    (موهای او قهوه‌ای است و کمی به‌هم‌ریخته است.)

واژگان توصیفی برای ابرو (Eyebrows):

معنی فارسیواژه انگلیسیتوضیح
پرپشتShaggyابروهایی که ضخیم و نامرتب به نظر می‌رسند.
نازکThinابروهایی که باریک هستند و موهای کمتری دارند.
قوسی شکلArchedابروهایی که یک قوس مشخص دارند و به حالت خمیده دیده می‌شوند.
قوس کمSoft archابروهایی که قوس بسیار ملایمی دارند و خمیدگی آن‌ها زیاد نیست.
قوس بلندHigh archابروهایی با قوس بلند و واضح که معمولاً برجسته‌تر به نظر می‌رسند.
ضخیمThickابروهایی که پر و عریض هستند و موهای زیادی دارند.

نمونه جملات برای توصیف ابرو:

  1. She has thin eyebrows that give her face a delicate look.
    (او ابروهای نازکی دارد که به چهره‌اش ظاهری ظریف می‌بخشد.)
  2. His shaggy eyebrows make him look serious.
    (ابروهای پرپشت او باعث می‌شود که جدی به نظر برسد.)
  3. Her eyebrows are perfectly arched, making her eyes stand out.
    (ابروهای او به زیبایی قوسی شکل هستند که باعث می‌شود چشمانش برجسته شوند.)
  4. He prefers a soft arch for a natural appearance.
    (او قوس کم را برای ظاهری طبیعی ترجیح می‌دهد.)
  5. Thick eyebrows are in fashion these days.
    (این روزها ابروهای ضخیم مد هستند.)
  6. Her high-arched eyebrows give her a dramatic look.
    (ابروهای قوس‌بلند او، به چهره‌اش ظاهری چشمگیر می‌بخشند.)

بیشتر بخوانید : ساختار جمله در انگلیسی | اجزای جمله در زبان انگلیسی

واژگان توصیفی برای مژه‌ها (Eyelashes):

معنی فارسیواژه انگلیسیتوضیح
بلندLongمژه‌هایی که نسبت به حد معمول بلندتر هستند.
کوتاهShortمژه‌هایی که کوتاه و کمتر به چشم می‌آیند.
صافStraightمژه‌هایی که خمیدگی ندارند و کاملاً صاف هستند.
فرفریCurledمژه‌هایی که به‌صورت طبیعی یا با استفاده از ابزار، خمیدگی و حالت فر دارند.
مصنوعیFalseمژه‌هایی که به صورت مصنوعی یا برای آرایش به چشم اضافه می‌شوند.

نمونه جملات برای توصیف مژه‌ها:

  1. She has long eyelashes that make her eyes look even bigger.
    (او مژه‌های بلندی دارد که چشمانش را بزرگ‌تر نشان می‌دهد.)
  2. His short eyelashes are barely noticeable.
    (مژه‌های کوتاه او به‌سختی دیده می‌شوند.)
  3. Her straight eyelashes look stunning with a touch of mascara.
    (مژه‌های صاف او با کمی ریمل زیبا به نظر می‌رسند.)
  4. She always uses an eyelash curler to give her lashes a curled look.
    (او همیشه از فرمژه استفاده می‌کند تا به مژه‌هایش حالت فر بدهد.)
  5. False eyelashes can add dramatic volume to your eyes.
    (مژه‌های مصنوعی می‌توانند حجم چشمگیری به چشمان شما اضافه کنند.)

توصیف دندان‌ها (Teeth) به زبان انگلیسی :

معنی فارسیواژه انگلیسیتوضیح
دندان‌های سفیدWhite teethدندان‌هایی که تمیز و سفید هستند.
دندان‌های زیباBeautiful teethدندان‌هایی که ظاهر زیبایی دارند و مرتب و تمیز به نظر می‌رسند.
دندان‌های کجCrooked teethدندان‌هایی که صاف نیستند و ممکن است روی هم افتاده باشند.
دندان‌های زردDiscolored teethدندان‌هایی که رنگ طبیعی خود را از دست داده‌اند و زرد شده‌اند.
دندان‌های خرابBad teethدندان‌هایی که پوسیده یا آسیب‌دیده هستند.
دندان‌های شکستهBroken teethدندان‌هایی که به دلایلی مانند ضربه یا پوسیدگی شکسته شده‌اند.
دندان‌های مرتبStraight teethدندان‌هایی که صاف و در جای درست خود قرار دارند.

نمونه جملات برای توصیف دندان‌ها:

  1. She has white teeth that shine every time she smiles.
    (او دندان‌های سفیدی دارد که هر بار لبخند می‌زند می‌درخشند.)
  2. His beautiful teeth make his smile even more attractive.
    (دندان‌های زیبای او لبخندش را جذاب‌تر می‌کند.)
  3. He has crooked teeth, but it adds character to his smile.
    (او دندان‌های کجی دارد، اما این موضوع به لبخندش جذابیت خاصی می‌دهد.)
  4. Her discolored teeth are due to years of drinking coffee.
    (دندان‌های زرد او به دلیل سال‌ها نوشیدن قهوه است.)
  5. He needs to see a dentist because of his bad teeth.
    (او به دلیل دندان‌های خرابش باید به دندانپزشک مراجعه کند.)
  6. The accident left him with broken teeth.
    (تصادف باعث شد که دندان‌هایش بشکند.)
  7. She has perfectly straight teeth thanks to braces.
    (او به لطف ارتودنسی دندان‌های بسیار مرتبی دارد.)

واژگان توصیفی برای گوش‌ها (Ears):

معنی فارسیواژه انگلیسیتوضیح
گوش‌های بزرگBig earsگوش‌هایی که بزرگ‌تر از حد معمول به نظر می‌رسند.
گوش‌های کوچکSmall earsگوش‌هایی که اندازه‌شان کوچک‌تر از حد متوسط است.
گوش‌های درازLong earsگوش‌هایی که طول آن‌ها بیشتر از حد معمول است.
گوش‌های گردRound earsگوش‌هایی که شکلی تقریباً گرد دارند.
گوش‌های نوک‌تیزPointed earsگوش‌هایی که نوک آن‌ها به سمت بالا یا به شکل تیز به نظر می‌رسند.
گوش‌های پهن/کوزه‌ایJug-earsگوش‌هایی که بسیار پهن و به طرف بیرون کشیده شده‌اند.
گوش‌های برآمدهSticking-out earsگوش‌هایی که از سر به طرف بیرون برآمده و دیده می‌شوند.

نمونه جملات برای توصیف گوش‌ها:

  1. He has big ears that make him look adorable.
    (او گوش‌های بزرگی دارد که او را بامزه نشان می‌دهد.)
  2. Her small ears are hardly noticeable under her long hair.
    (گوش‌های کوچک او زیر موهای بلندش به سختی دیده می‌شوند.)
  3. The elf costume suits him because of his naturally pointed ears.
    (لباس جن به او می‌آید، چون گوش‌های طبیعی نوک‌تیزی دارد.)
  4. She has round ears that give her face a soft appearance.
    (او گوش‌های گردی دارد که به چهره‌اش حالت ملایمی می‌دهد.)
  5. He is self-conscious about his jug-ears, but they make him unique.
    (او به خاطر گوش‌های پهن خود احساس خجالت می‌کند، اما آن‌ها او را منحصربه‌فرد می‌کنند.)
  6. The child’s sticking-out ears are noticeable in his school pictures.
    (گوش‌های برآمده کودک در عکس‌های مدرسه‌اش جلب توجه می‌کند.)

واژگان توصیفی برای چانه (Chin):

معنی فارسیواژه انگلیسیتوضیح
چانه باریکNarrow chinچانه‌ای که نسبت به عرض صورت کوچک‌تر به نظر می‌رسد.
چانه پهنWide chinچانه‌ای که نسبت به عرض صورت بزرگ‌تر یا پهن‌تر است.
چانه برجستهProminent chinچانه‌ای که نسبت به دیگر اجزای صورت برجسته‌تر و قابل‌توجه است.
چانه قویStrong chinچانه‌ای که حالت استحکام و قدرت را نشان می‌دهد. معمولاً در مردان توصیفی مثبت به شمار می‌رود.
غبغبDouble chinحالتی که زیر چانه چین یا لایه اضافی پوست دیده می‌شود.
چانه فرورفتهWeak/Recessed chin/Chinlessچانه‌ای که به داخل رفته یا کمتر از حد معمول قابل‌مشاهده است.
چانه درازLong chinچانه‌ای که در مقایسه با دیگر اجزای صورت بلندتر به نظر می‌رسد.
چانه چال‌دارDimpled chinچانه‌ای که روی آن یک چال یا فرورفتگی کوچک دیده می‌شود.
چانه مربعیSquare-shaped chinچانه‌ای با خطوط زاویه‌دار و شکل مربعی.
چانه تیزHeart-shaped/Pointed chinچانه‌ای که به شکل تیز یا مشابه قلب است، معمولاً حالت ظریفی دارد.
چانه گردRound chinچانه‌ای با انحنا و بدون خطوط زاویه‌دار.

نمونه جملات برای توصیف چانه:

  1. He has a narrow chin that gives his face a delicate look.
    (او چانه باریکی دارد که به چهره‌اش ظاهری ظریف می‌دهد.)
  2. A wide chin often adds a sense of strength to a man’s face.
    (چانه پهن معمولاً حس قدرت را به چهره مرد می‌بخشد.)
  3. Her prominent chin makes her profile stand out.
    (چانه برجسته او ظاهر نیمرخش را برجسته‌تر کرده است.)
  4. He has a strong chin that makes him look confident.
    (چانه قوی او باعث می‌شود که مطمئن به نظر برسد.)
  5. She feels self-conscious about her double chin.
    (او نسبت به غبغب خود حساس است.)
  6. His recessed chin makes his jawline less defined.
    (چانه فرورفته او باعث شده که خط فکش کمتر مشخص باشد.)
  7. Her dimpled chin adds charm to her smile.
    (چانه چال‌دار او جذابیت خاصی به لبخندش می‌دهد.)
  8. A square-shaped chin is often seen as masculine.
    (چانه مربعی معمولاً به‌عنوان یک ویژگی مردانه شناخته می‌شود.)
  9. She has a heart-shaped chin that looks elegant.
    (چانه تیز او ظاهری شیک و زیبا به او می‌بخشد.)
  10. His round chin softens his overall appearance.
    (چانه گرد او ظاهر کلی چهره‌اش را ملایم‌تر کرده است.)

توصیف ظاهر افراد به انگلیسی برای قسمت بدن

لیست کامل اعضای بدن به زبان انگلیسی
لیست کامل اعضای بدن به زبان انگلیسی

واژگان توصیفی برای شانه‌ها (Shoulders):

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
پهنBroadشانه‌هایی که نسبت به بدن بزرگ‌تر و پهن‌تر هستند.
ظریفDelicateشانه‌هایی که کوچک و نازک به نظر می‌رسند.
کج یا شیب‌دارSlopingشانه‌هایی که به سمت پایین شیب دارند و زاویه‌ای طبیعی ایجاد می‌کنند.

واژگان توصیفی برای پاها (Legs):

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
خوش‌فرمShapelyپاهایی که به لحاظ تناسب و ظاهر خوشایند هستند.
کلفتThickپاهایی که بزرگ و پرحجم به نظر می‌رسند.
زنانهFeminineپاهایی که با ظرافت و ویژگی‌های زنانه همراه هستند.
نحیفScrawnyپاهایی که بسیار نازک و لاغر به نظر می‌رسند.
باریکSinewyپاهایی که لاغر و عضلانی هستند، اما ظریف‌تر به نظر می‌رسند.
ورزشکاریAthleticپاهایی که به دلیل ورزش‌کردن قوی و متناسب به نظر می‌رسند.
بلندLongپاهایی که نسبت به سایر اجزای بدن بلند هستند.
براقSleekپاهایی که صاف و نرم به نظر می‌رسند.
کجCrookedپاهایی که کمی به سمت داخل یا خارج خمیدگی دارند.

واژگان توصیفی برای بازوها (Arms):

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
گوشتیBeefyبازوهایی که پر و حجیم هستند.
نیرومندPowerfulبازوهایی که قدرت زیادی را نشان می‌دهند.
عضلانیMuscularبازوهایی که عضلات بزرگ و مشخصی دارند.
لاغرSkinnyبازوهایی که بسیار باریک و ظریف هستند.

واژگان توصیفی برای سن (Age):

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
نوزادBabyشخصی که تازه متولد شده است.
نوپاToddlerکودک بین ۱ تا ۳ ساله که تازه راه رفتن را یاد گرفته است.
کودکChildشخصی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است.
نوجوانTeenagerشخصی بین ۱۳ تا ۱۹ سال.
نوجوانیTeensاشاره به دوره سنی نوجوانی (۱۳ تا ۱۹ سال).
دهه سوم/چهارم/پنجم زندگیThirties/Forties/Fiftiesافراد در سنین ۳۰، ۴۰ یا ۵۰ سالگی.
زن/مرد جوانYoung man/womanافراد در اوایل یا اواسط دوره جوانی خود.
جوانیYouthدوره‌ای که فرد جوان و پرانرژی است.
(زن/مرد) میانسالMiddle-aged (man/woman)افراد بین ۴۰ تا ۶۵ سال.
پیر (مرد/زن)Elderly (man/woman)افراد بالای ۶۵ سال.
اوایل/اواسط/اواخرEarly/Mid/Lateاشاره به دوره‌های خاص سنی، مثلاً اوایل سی سالگی (Early thirties).
در حدودAboutاشاره به حدود سن، مثلاً “He is about 40 years old.”
سی و چند سالهThirtysomethingاشاره به فردی که بین ۳۰ تا ۳۹ سال سن دارد.

نمونه جملات:

  1. She has broad shoulders, which make her look confident.
    (او شانه‌های پهنی دارد که او را با اعتماد به نفس نشان می‌دهد.)
  2. His legs are athletic and long, perfect for running.
    (پاهای او ورزشکاری و بلند هستند، که برای دویدن عالی است.)
  3. She has delicate arms that look elegant in sleeveless dresses.
    (او بازوهای ظریفی دارد که در لباس‌های بدون آستین شیک به نظر می‌رسند.)
  4. He is middle-aged but still looks youthful.
    (او میانسال است اما هنوز جوان به نظر می‌رسد.)

واژگان توصیفی برای ویژگی‌های خاص ظاهری

لغات و اصطلاحات گردشگری به زبان انگلیسی (Tourism)
لغات و اصطلاحات گردشگری به زبان انگلیسی (Tourism)
معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
جای زخمScarنشانه‌ای که بعد از بریدگی یا آسیب روی پوست باقی می‌ماند. ممکن است برجسته باشد و بهتر است در مورد آن بی‌ادبانه صحبت نشود.
خالکوبیTattooطراحی‌های دائمی که با جوهر روی پوست کشیده می‌شوند.
سوراخ بدنPiercingسوراخ کردن بخش‌هایی از بدن (مانند گوش، ابرو، لب یا زبان) برای وصل کردن اشیاء زینتی.
موی صورتFacial hairموهایی که روی صورت مردان رشد می‌کند، شامل ریش، سبیل، دم‌خط و ریش بزی.
خال گوشتیMoleخال‌های قهوه‌ای رنگ که ممکن است در صورت یا بدن ظاهر شوند.
خال زیباییBeauty spotsلکه‌های کوچک تیره‌رنگ روی پوست، که معمولا در صورت دیده می‌شوند و جذاب به حساب می‌آیند.

واژگان توصیفی برای زبان بدن و ژست (Body Language and Posture)

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
کج کردن سر به سمتیHead Tilted to One Sideنشان‌دهنده توجه و علاقه به صحبت‌های دیگران است.
مالیدن سریع دست‌ها به همدیگرRubbing Hands Together Brisklyبیانگر هیجان یا انتظار برای یک موضوع است.
بالا نگه داشتن دست‌ها (به نشانه تسلیم)Palms Open and Facing Upwardنشان‌دهنده صداقت، openness، یا گاهی تسلیم بودن است.
صاف ایستادنStanding Straight With Shoulders Backنشان‌دهنده اعتماد به نفس است.
ضربه زدن به چانه یا ریشStroking Your Chin or Beardنشان‌دهنده تفکر عمیق یا اندیشیدن است.
متمایل/خم شدنLeaning Inوقتی به کسی علاقه‌مند هستید یا به او اعتماد دارید، بدن خود را به سمت او متمایل می‌کنید.
تکان دادن سرHead Noddingحرکت سر به پایین و بالا برای نشان دادن گوش دادن یا موافقت با چیزی.
دست‌به‌سینهArms Crossed Over the Chestاغلب نشان‌دهنده حالت دفاعی یا مقاومت است.
قوز کردهSlouched Shouldersحالت بدن که شانه‌ها و سر خمیده است و فرد را بی‌حوصله یا غیرجذاب نشان می‌دهد.

نمونه جملات:

  1. She has a small beauty spot near her lips, which adds to her charm.
    (او خال زیبایی کوچکی نزدیک لب‌هایش دارد که به جذابیت او می‌افزاید.)
  2. His scars tell stories of his adventurous life.
    (جای زخم‌های او داستان‌های زندگی ماجراجویانه‌اش را بازگو می‌کند.)
  3. He stood straight with his shoulders back, exuding confidence.
    (او صاف ایستاد و شانه‌هایش را عقب داد و اعتماد به نفس را نشان داد.)
  4. She tilted her head slightly while listening to the speaker.
    (او هنگام گوش دادن به سخنران کمی سرش را به یک سمت کج کرد.)
  5. Crossing his arms over his chest, he looked defensive during the conversation.
    (با دست‌به‌سینه ایستادن، در طول مکالمه حالت تدافعی به خود گرفت.)

واژگان برای توصیف خصوصیات کلی یک فرد

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
زیباBeautifulمی‌توان هم برای ظاهر و هم باطن استفاده کرد.
خوش‌قیافهHandsomeاغلب برای توصیف ظاهر مردان استفاده می‌شود.
خیره‌کنندهStunningبرای توصیف ظاهر بسیار جذاب و چشمگیر استفاده می‌شود.
جذابGorgeousمترادف beautiful برای توصیف جذابیت فیزیکی.
زیباPrettyاغلب برای زنان و دختران به‌کار می‌رود.
دوست‌داشتنیLovelyشخصی که ظاهر دلنشین و رفتار دوستانه‌ای دارد.
شیکElegantبرای توصیف ظاهری ساده و زیبا که نشانه‌ی سلیقه خوب است.
جذابCharmingکسی که به دلیل رفتار یا ظاهرش دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
برجستهStrikingبه معنای بسیار قابل توجه و چشمگیر.
شاداب/ خوش‌قیافهDashingاغلب برای مردان استفاده می‌شود و نشان‌دهنده استایل و جذابیت است.
فریبندهSophisticatedکسی که ظاهر و رفتار پیچیده و شیک دارد.
دقیقExquisiteبسیار زیبا، شیک و با جزئیات ظریف.
فریبندهAlluringجذابیت شدید که معمولاً دیگران را مجذوب می‌کند.
مد روزFashionableکسی که از استایل‌های مدرن و به‌روز استفاده می‌کند.
خوش استایلStylishکسی که لباس‌هایی شیک و با سلیقه انتخاب می‌کند.
درجه یک/ باوقارClassyشخصی که استایل و رفتار بسیار موقر و شیک دارد.

نمونه جملات برای توصیف افراد به انگلیسی:

  1. Jane is not only beautiful but also very charming.
    (جین نه تنها زیبا بلکه بسیار جذاب است.)
  2. He is such a dashing young man with a striking appearance.
    (او مرد جوان شاداب و خوش‌قیافه‌ای با ظاهری برجسته است.)
  3. That dress makes her look so elegant and classy.
    (آن لباس باعث شده او بسیار شیک و باوقار به نظر برسد.)
  4. Mike finds Kate’s style quite fashionable and trendy.
    (مایک استایل کیت را بسیار مد روز و شیک می‌داند.)
  5. Her smile is so lovely and captivating that everyone notices her.
    (لبخند او بسیار دوست‌داشتنی و دلربا است که همه به او توجه می‌کنند.)

واژگان منفی برای توصیف ظاهر یا خصوصیات کلی:

معنی فارسیلغت انگلیسیتوضیح
زشتUglyبهتر است برای افراد استفاده نشود؛ بیشتر برای اشیاء یا لباس کاربرد دارد.
تنفرآورRepulsiveاشاره به ویژگی یا رفتاری که موجب بیزاری می‌شود.
ساکت/ خجالتیUnsightlyبرای توصیف فردی که در ظاهر یا رفتار خجالتی یا بی‌تفاوت به نظر می‌رسد.

نمونه جملات برای صفات منفی:

  1. I regret buying this ugly pair of shoes.
    (پشیمانم که این کفش زشت را خریدم.)
  2. His attitude can sometimes be very repulsive.
    (رفتار او گاهی بسیار تنفرآور است.)
  3. She used to be unsightly in her teenage years, but now she’s gorgeous.
    (او در نوجوانی کمی خجالتی بود، اما اکنون بسیار جذاب است.)

مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد

A: Hi! Did you meet Sarah at the party last night?
(سلام! دیشب در مهمانی سارا را دیدی؟)

B: Yes, I did. She seemed really nice.
(بله، دیدم. به نظر می‌آمد خیلی خوب باشد.)

A: What does she look like?
(او چه شکلی است؟)

B: Well, she’s quite tall with long, wavy brown hair and big hazel eyes.
(خب، او نسبتاً قدبلند است، با موهای بلند موج‌دار قهوه‌ای و چشمان فندقی بزرگ.)

A: That sounds beautiful! Is she slim or curvy?
(به نظر زیبا می‌آید! او لاغر است یا خوش‌اندام؟)

B: She’s slim and has a very elegant style. She was wearing a stunning blue dress last night.
(او لاغر است و استایلی بسیار شیک دارد. دیشب یک لباس آبی خیره‌کننده پوشیده بود.)

A: Wow, she must be gorgeous! What about her personality?
(وای، او باید خیلی جذاب باشد! شخصیتش چطور بود؟)

B: She’s very charming and friendly. She was talking to everyone with a big smile.
(او بسیار جذاب و دوستانه است. با یک لبخند بزرگ با همه صحبت می‌کرد.)

A: That’s great. I’d love to meet her someday.
(عالیه. دوست دارم یک روز او را ببینم.)

بیشتر بخوانید : اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی


لغات و عبارات مهم در مکالمه:

لغت/عبارتمعنی فارسیکاربرد
What does she look like?او چه شکلی است؟برای پرسیدن ظاهر فیزیکی افراد استفاده می‌شود.
Tallقدبلندبرای توصیف قد افراد.
Slimلاغربرای توصیف اندام.
Curvyخوش‌اندامبرای توصیف اندام با انحنا و جذاب.
Elegantشیکبرای اشاره به استایل یا ظاهر زیبا و باوقار.
Charmingجذاببرای توصیف شخصیتی دلنشین و تاثیرگذار.
Gorgeousخیره‌کنندهبرای توصیف ظاهر بسیار جذاب.
Friendlyدوستانهبرای توصیف شخصیت اجتماعی و خوش‌برخورد.

تمرین:

  1. Describe your best friend’s appearance and personality.
    (ظاهر و شخصیت بهترین دوستتان را توصیف کنید.)
  2. Imagine you met someone new. How would you describe them to another friend?
    (فرض کنید فرد جدیدی را ملاقات کردید. چگونه او را برای دوست دیگری توصیف می‌کنید؟)

مکالمه اول: درباره یک دوست جدید

A: Hi, I heard you made a new friend at the gym.
(سلام، شنیدم که یک دوست جدید در باشگاه پیدا کردی.)

B: Yes, her name is Emma.
(بله، اسمش اما است.)

A: What does she look like?
(او چه شکلی است؟)

B: She’s medium height, with curly blonde hair and green eyes. She’s really fit and energetic.
(او قد متوسطی دارد، موهای بلوند و مجعد و چشمان سبز دارد. واقعاً پرانرژی و خوش‌هیکل است.)

A: Sounds like someone fun to hang out with!
(به نظر می‌رسد که معاشرت با او لذت‌بخش باشد!)


مکالمه دوم: درباره توصیف یک هنرمند معروف

A: Do you know the actor Tom Harrington?
(بازیگر تام هارینگتون را می‌شناسی؟)

B: Of course! He’s very popular these days.
(البته! او این روزها خیلی محبوب است.)

A: What does he look like?
(او چه شکلی است؟)

B: He’s tall, with short black hair and a sharp jawline. He always looks classy and stylish in his movies.
(او قدبلند است، موهای کوتاه مشکی و فکی زاویه‌دار دارد. همیشه در فیلم‌هایش شیک و باوقار به نظر می‌رسد.)

A: That’s true! He has a great sense of style.
(درسته! او حس خوبی نسبت به استایل دارد.)


مکالمه سوم: توصیف خانواده

A: Can you describe your sister?
(می‌توانی خواهرت را توصیف کنی؟)

B: Sure! She’s younger than me. She has straight dark hair and fair skin. She’s also really fashionable and loves wearing trendy outfits.
(حتماً! او از من کوچک‌تر است. موهای صاف و تیره و پوستی روشن دارد. همچنین واقعاً خوش‌استایل است و عاشق پوشیدن لباس‌های مد روز است.)

A: Wow, she must be very stylish!
(وای، او باید خیلی خوش‌لباس باشد!)

B: She is! And she has a bubbly personality, which makes her even more likable.
(بله، همین‌طور است! و شخصیتی سرزنده دارد که او را بیشتر دوست‌داشتنی می‌کند.)

بیشتر بخوانید : ساختار جملات منفی زبان انگلیسی | منفی کردن جمله در انگلیسی

نکات مهم هنگام توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

برای توصیف دقیق‌تر ظاهر افراد به زبان انگلیسی، این نکات به شما کمک خواهند کرد تا بتوانید جملات صحیح و متنوع‌تری بسازید:


  1. قرار دادن صفت قبل از اسم یا پس از “with”
    • صفت قبل از اسم:
      The tall man is my neighbor.
      (مرد قدبلند همسایه من است.)
    • صفت پس از “with”:
      The man with long hair is my cousin.
      (مردی که موهای بلند دارد پسرخاله من است.)
    • برای توصیف لباس‌ها از “in” استفاده می‌کنیم:
      The man in the gray pants is my brother.
      (مردی که شلوار خاکی دارد برادر من است.)

  1. پرسیدن در مورد ویژگی‌های خاص
    • اگر می‌خواهید فقط در مورد موی شخص بپرسید:
      How long is her hair?
      (موهای او چقدر بلند است؟)
    • اگر می‌خواهید در مورد چاقی فرد بپرسید:
      How fat is she?
      (او چقدر چاق است؟)

  1. پرسش در مورد ظاهر فرد:
    • برای پرسیدن اینکه شخصی چه شکلی است از عبارت What does he/she look like? استفاده کنید.
      What does he look like?
      (او چه شکلی است؟)
      He is tall, with brown hair.
      (او قدبلند است و موهای قهوه‌ای دارد.)
    • اگر می‌خواهید بپرسید که آیا دو نفر شبیه هم هستند، از What does he/she look alike? استفاده کنید.
      Do Sara and Suzan look alike?
      (آیا سارا و سوزان شبیه هم هستند؟)
      Yes, they look alike.
      (بله، آن‌ها شبیه هم هستند.)

  1. مقایسه دو نفر
    • برای مقایسه دو ویژگی از er استفاده کنید:
      He is taller than Neda.
      (او از ندا بلندتر است.)
    • برای بیان برتری در میان چند نفر از est استفاده کنید:
      He is the tallest in the class.
      (او از همه در کلاس قدبلندتر است.)

  1. استفاده از “ish” برای عدم قطعیت در رنگ‌ها
    • اگر از رنگی مطمئن نیستید، می‌توانید “ish” را به آن اضافه کنید:
      Her hair is brownish.
      (موهای او مایل به قهوه‌ای است.)

توصیف شخصیت افراد به انگلیسی

در توصیف شخصیت افراد، شما می‌توانید از صفات مختلفی برای بیان ویژگی‌های اخلاقی یا احساسی آنها استفاده کنید. در اینجا برخی از مهم‌ترین صفات برای توصیف شخصیت افراد آمده است:


  1. صفات مثبت برای توصیف شخصیت:
    • Friendly: دوستانه
      She is a very friendly person.
      (او شخصی بسیار دوستانه است.)
    • Funny: خنده‌دار
      He has a funny sense of humor.
      (او حس شوخی خنده‌داری دارد.)
    • Generous: سخاوتمند
      My uncle is very generous.
      (دایی من بسیار سخاوتمند است.)
    • Courageous: شجاع
      The soldier was courageous in battle.
      (سرباز در نبرد شجاع بود.)
    • Self-confident: با اعتماد به نفس
      She is self-confident and always speaks her mind.
      (او با اعتماد به نفس است و همیشه نظر خود را بیان می‌کند.)
    • Sincere: صمیمانه
      He gave me a sincere apology.
      (او عذرخواهی صمیمانه‌ای از من کرد.)
    • Dynamic: پویا
      She is a dynamic person who always has new ideas.
      (او فردی پویا است که همیشه ایده‌های جدید دارد.)
    • Supportive: حمایتگر
      He is always supportive of his friends.
      (او همیشه از دوستانش حمایت می‌کند.)

بیشتر بخوانید : آموزش گرامر زبان انگلیسی جامع و رایگان


  1. صفات منفی برای توصیف شخصیت:
    • Shy: خجالتی
      He is too shy to speak in public.
      (او خیلی خجالتی است که در جمع صحبت کند.)
    • Silly: احمق
      She made a silly mistake.
      (او اشتباه احمقانه‌ای مرتکب شد.)
    • Unreliable: غیرقابل اعتماد
      He is an unreliable friend.
      (او دوستی غیرقابل اعتماد است.)
    • Pessimistic: بدبین
      She has a pessimistic view on life.
      (او دیدگاه بدبینانه‌ای نسبت به زندگی دارد.)
    • Unlucky: بدشانس
      He has always been unlucky in finding a good job.
      (او همیشه در پیدا کردن شغل خوب بدشانس بوده است.)
    • Introverted: درون‌گرا
      She is introverted and prefers to stay at home.
      (او درون‌گرا است و ترجیح می‌دهد در خانه بماند.)
    • Annoyed: ناامید
      I was so annoyed by his constant complaining.
      (من از شکایت‌های مداوم او خیلی ناراحت شدم.)

  1. صفات احساسی برای توصیف افراد:
    • Emotional: احساساتی
      She is very emotional and gets upset easily.
      (او بسیار احساساتی است و به راحتی ناراحت می‌شود.)
    • Excited: هیجان‌زده
      He was excited about the news.
      (او از خبر هیجان‌زده بود.)
    • Sleepy: خواب‌آلود
      I feel sleepy after a long day.
      (بعد از یک روز طولانی احساس خواب‌آلودگی می‌کنم.)
    • Happy: شاد
      She looks happy today.
      (او امروز شاد به نظر می‌رسد.)
    • Tired: خسته
      I feel tired after working all day.
      (بعد از تمام روز کار کردن خسته شده‌ام.)
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران

او چه شکلی است به انگلیسی

عبارت “What does she look like?” به درستی برای پرسیدن این که فرد چگونه به نظر می‌رسد، به کار می‌رود. این عبارت در مکالمات معمولی برای توصیف ظاهر یک فرد استفاده می‌شود.

برای مثال:

  • X: What does she look like?
  • Y: She is tall, with long brown hair and blue eyes.
    (او چه شکلی است؟
    او قدبلند است و موهای بلند قهوه‌ای و چشمان آبی دارد.)

زیبایی ظاهری به انگلیسی

“Appearance beauty” به طور کلی به معنای زیبایی ظاهری است که به ویژگی‌های فیزیکی و بصری یک فرد اشاره دارد. این اصطلاح معمولاً به توصیف ویژگی‌های جسمی و ظاهری افراد، مانند صورت، مو، بدن و سایر خصوصیات ظاهری پرداخته می‌شود. در زبان انگلیسی، برای اشاره به زیبایی ظاهری فرد، از واژه‌ها و اصطلاحات مختلفی استفاده می‌شود.

مثال‌هایی از نحوه استفاده از این عبارت به انگلیسی:

  • She has a natural beauty. (او زیبایی طبیعی دارد.)
  • His appearance is very charming. (ظاهر او بسیار جذاب است.)
  • The beauty of her appearance is striking. (زیبایی ظاهر او چشمگیر است.)

همچنین، برخی صفات و اصطلاحات دیگر برای توصیف زیبایی ظاهری عبارتند از:

  • Stunning appearance (ظاهر خیره‌کننده)
  • Gorgeous looks (ظاهر فوق‌العاده)
  • Attractive appearance (ظاهر جذاب)
  • Radiant beauty (زیبایی درخشان)

جمع بندی مقاله توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

در این مقاله، نحوه توصیف ظاهر افراد به انگلیسی را به‌طور کامل بررسی کردیم. یاد گرفتیم که برای توصیف ویژگی‌های ظاهری افراد می‌توان از واژگان و صفات مختلف استفاده کرد. از جمله مهم‌ترین نکات برای توصیف ظاهر، توجه به ویژگی‌های صورت، بدن، موها و رنگ پوست افراد است. همچنین، استفاده از صفات مناسب برای بیان ویژگی‌های خاص مثل مو، چشم، قد، وزن، و نوع بدن بسیار حائز اهمیت است.

ما همچنین بررسی کردیم که چگونه از عبارات مناسب در مکالمات روزمره برای پرسیدن و پاسخ دادن در مورد ظاهر دیگران استفاده کنیم. استفاده از صفات درست و دقیق در کنار دانستن تفاوت‌ها در زبان بدن و ویژگی‌های ظاهری می‌تواند به تقویت مهارت‌های مکالمه کمک کند.

به‌طور کلی، این مهارت‌ها نه تنها در تقویت مکالمات انگلیسی، بلکه در بهبود توانایی توصیف افراد در موقعیت‌های مختلف اجتماعی و حرفه‌ای نیز موثر هستند. به یاد داشته باشید که انتخاب واژگان مناسب و محترمانه هنگام توصیف افراد، کمک شایانی به روابط اجتماعی و ایجاد تصویری مثبت از شما خواهد کرد.

آموزش زبان انگلیسی مکالمه محور
آموزش زبان انگلیسی مکالمه محور

سوالات متداول توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

توصیف ویژگی‌های ظاهری یک فرد چیست؟

توصیف ویژگی‌های ظاهری یک فرد به معنای بیان ویژگی‌های فیزیکی و ظاهری او است، مانند قد، رنگ مو، رنگ چشم، و سایر ویژگی‌های ظاهری که برای شناسایی فرد کمک‌کننده هستند.

چگونه ویژگی‌های ظاهری یک فرد را به انگلیسی توصیف کنیم؟

برای توصیف ویژگی‌های ظاهری یک فرد به انگلیسی، می‌توان از صفات مختلف مانند tall (قد بلند)، short (کوتاه)، brown hair (موهای قهوه‌ای)، blue eyes (چشمان آبی) و غیره استفاده کرد.

چگونه خصوصیات اخلاقی یک فرد را به انگلیسی توصیف کنیم؟

برای توصیف خصوصیات اخلاقی افراد به انگلیسی می‌توان از صفات مختلف مانند kind (مهربان)، intelligent (باهوش)، hardworking (سخت‌کوش) یا honest (صادق) استفاده کرد.

این چه شکلی است به انگلیسی چگونه گفته می‌شود؟

“What does it look like?” برای توصیف ظاهر یک شی یا فرد به انگلیسی استفاده می‌شود.

او چه شکلی است به انگلیسی چگونه گفته می‌شود؟

“What does he/she look like?” برای توصیف ظاهر یک فرد به انگلیسی استفاده می‌شود.

زیبایی ظاهری به انگلیسی چگونه بیان می‌شود؟

برای بیان زیبایی ظاهری در انگلیسی از عباراتی مانند “She is beautiful” (او زیباست) یا “He is handsome” (او خوش‌تیپ است) استفاده می‌شود.

امتیاز شما به این مقاله
دسته بندی های مقالات

دوره ها و منابع سایت

آخرین مطالب سایت

پربازدیدترین مطالب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در: