مهمترین اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
آشنایی با مهمترین اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
این مقاله با هدف آموزش، یادگیری و افزایش تسلط شما بر واژگان تخصصی مارکتینگ و تبلیغات به زبان انگلیسی تهیه شده است. ما در اینجا نهتنها ترجمه فارسی اصطلاحات رایج را ارائه میدهیم، بلکه کاربرد هر مفهوم را نیز بهصورت خلاصه و قابلفهم توضیح میدهیم. این مطلب میتواند برای دانشجویان، فعالان حوزه بازاریابی، تولیدکنندگان محتوا، دیجیتال مارکترها و حتی صاحبان کسبوکار یک راهنمای سریع و کاربردی باشد.
با ما همراه باشید تا از SEO و ROI گرفته تا CTR و CRO، تمام کلمات کلیدی و مهم دیجیتال مارکتینگ را یاد بگیرید و با درک دقیقتری وارد این دنیای جذاب شوید.
جدول محتوا
- آشنایی با مهمترین اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
- اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
- اصطلاحات بسیار رایج در دیجیتال مارکتینگ
- اصطلاحات رایج در بازاریابی دیجیتال
- اصطلاحات کمتر رایج (تخصصی یا نوظهور)
- اصطلاحات مارکتینگ پرکاربرد (General Marketing Terms)
- جدول اصطلاحات پرکاربرد دیجیتال مارکتینگ
- عنوان شغلی کارشناس دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
- تبلیغ یک محصول به انگلیسی (نمونه جملات)
- اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد در بازاریابی
- کلمات مرتبط با تبلیغات (Advertising Vocabulary)
- جمعبندی: آشنایی با زبان تخصصی دنیای بازاریابی دیجیتال
- سوالات متداول اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی به انگلیسی
اصطلاحات بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
اصطلاحات بسیار رایج در دیجیتال مارکتینگ
این اصطلاحات در اغلب مقالات، دورهها و گفتگوهای بازاریابی آنلاین استفاده میشوند. اگر قصد ورود حرفهای به دیجیتال مارکتینگ دارید، یادگیری این مفاهیم کاملاً ضروری است:
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی |
---|---|
SEO (Search Engine Optimization) | بهینهسازی موتور جستجو |
PPC (Pay-Per-Click) | پرداخت به ازای کلیک |
Content Marketing | بازاریابی محتوایی |
Social Media Marketing | بازاریابی شبکههای اجتماعی |
Email Marketing | بازاریابی ایمیلی |
اصطلاحات رایج در بازاریابی دیجیتال
این واژگان در ابزارهای تحلیلی، استراتژیهای تبلیغاتی و گزارشگیری به کار میروند و دانستن آنها برای تحلیل عملکرد کمپینها ضروری است:
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی |
---|---|
Influencer Marketing | بازاریابی تأثیرگذار |
Affiliate Marketing | بازاریابی وابسته |
CRO (Conversion Rate Optimization) | بهینهسازی نرخ تبدیل |
SEM (Search Engine Marketing) | بازاریابی موتور جستجو |
CTR (Click-Through Rate) | نرخ کلیک |
CPC (Cost Per Click) | هزینه به ازای کلیک |
CPA (Cost Per Acquisition) | هزینه جذب مشتری |
KPI (Key Performance Indicator) | شاخص کلیدی عملکرد |
A/B Testing | آزمون A/B |
Retargeting / Remarketing | بازاریابی مجدد |
UX (User Experience) | تجربه کاربری |
Lead Generation | تولید سرنخ |
Bounce Rate | نرخ پرش |
CLV (Customer Lifetime Value) | ارزش طول عمر مشتری |
Conversion Funnel | قیف تبدیل |
Organic Traffic | ترافیک ارگانیک |
Landing Page | صفحه فرود |
Engagement Rate | نرخ تعامل |
بیشتر بخوانید : روش های درخواست کمک به انگلیسی + مثال و ویدئو
اصطلاحات کمتر رایج (تخصصی یا نوظهور)
این دسته شامل اصطلاحاتی است که بیشتر در زمینههای تخصصیتر یا کمپینهای خاص مورد استفاده قرار میگیرند. اگر در حوزههایی مثل تبلیغات پیشرفته، اتوماسیون، یا دادهمحوری فعالیت میکنید، این مفاهیم برای شما مفید خواهند بود:
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی |
---|---|
Native Advertising | تبلیغات بومی |
Viral Marketing | بازاریابی ویروسی |
Brand Awareness | آگاهی از برند |
ROAS (Return on Ad Spend) | بازگشت هزینه تبلیغات |
Programmatic Advertising | تبلیغات برنامهریزیشده |
Influencer | تأثیرگذار |
Growth Hacking | هک رشد |
Heatmap | نقشه حرارتی |
Geotargeting | هدفگذاری جغرافیایی |
Click Fraud | تقلب در کلیک |
White Hat SEO | سئوی کلاه سفید |
Black Hat SEO | سئوی کلاه سیاه |
Customer Persona | شخصیت مشتری |
Churn Rate | نرخ ریزش مشتری |
UGC (User-Generated Content) | محتوای تولیدشده توسط کاربر |
Ad Exchange | مبادله تبلیغاتی |
Ad Impressions | تعداد نمایش تبلیغ |
Ad Inventory | موجودی تبلیغ |
Ad Network | شبکه تبلیغاتی |
Ad Rank | رتبه تبلیغ |
Attribution Model | مدل اسناد |
Audience Targeting | هدفگیری مخاطب |
Behavioral Targeting | هدفگیری رفتاری |
Bid Strategy | استراتژی قیمتگذاری پیشنهاد |
Branded Keywords | کلمات کلیدی برند |
CAC (Customer Acquisition Cost) | هزینه جذب مشتری |
Customer Retention | حفظ مشتری |
Data-Driven Marketing | بازاریابی مبتنی بر داده |
Dayparting | تقسیمبندی زمانی تبلیغات |
Deep Linking | لینکسازی عمیق |
Demand Generation | ایجاد تقاضا |
Display Advertising | تبلیغات نمایشی |
Drip Campaign | کمپین چکهای |
Dynamic Content | محتوای پویا |
Geofencing | محدودسازی جغرافیایی |
Interstitial Ad | تبلیغ بینابینی |
Lookalike Audience | مخاطب مشابه |
Microsite | میکروسایت |
Multichannel Marketing | بازاریابی چندکاناله |
Personalization | شخصیسازی |
Responsive Design | طراحی واکنشگرا |
ROI (Return on Investment) | بازگشت سرمایه |
Search Intent | نیت جستجو |
Social Proof | اثبات اجتماعی |
Time on Site | مدت حضور کاربر در سایت |
Video Marketing | بازاریابی ویدیویی |
Vlog | وبلاگ ویدیویی |
Webinar | وبینار |
White Paper | گزارش تخصصی / کتاب سفید |
ZMOT (Zero Moment of Truth) | لحظه صفر تصمیمگیری مشتری |
اصطلاحات پایهای دیجیتال مارکتینگ
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | توضیح کاربردی |
---|---|---|
Strategy | استراتژی، راهبرد | نقشه یا برنامهای کلی برای رسیدن به اهداف بازاریابی. |
Marketing | بازاریابی | فعالیتهایی برای جذب، حفظ و تبدیل مخاطب به مشتری. |
Digital Marketing | بازاریابی دیجیتال | استفاده از ابزارهای دیجیتال برای معرفی و فروش محصولات یا خدمات. |
Telemarketing | بازاریابی تلفنی | تماس با مشتری از طریق تلفن برای معرفی محصول یا خدمات. |
Poster | پوستر | ابزار تصویری چاپی یا دیجیتال برای تبلیغات. |
Service | خدمت | نوعی محصول غیر فیزیکی که به مشتری ارائه میشود. |
Offer | پیشنهاد | شرایط ویژه فروش یا تخفیف برای جذب مشتری. |
Customer Satisfaction | رضایت مشتری | میزان رضایت مشتری از محصول یا خدمت دریافتی. |
Advertisement / Ad | تبلیغ، آگهی | محتوایی برای معرفی محصول یا خدمات با هدف افزایش فروش. |
Agency | آژانس، نمایندگی | سازمانی که خدمات بازاریابی یا تبلیغات را برای برندها اجرا میکند. |
New Product Development | توسعه محصول جدید | فرآیند طراحی، تولید و عرضه محصولات نو. |
📊 اصطلاحات تحلیل، تبلیغات و تبدیل در بازاریابی دیجیتال
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | توضیح کاربردی |
---|---|---|
Banner Ad | بنر تبلیغاتی | تبلیغات تصویری در وبسایتها و اپلیکیشنها. |
Click Through Rate (CTR) | نرخ کلیک | درصد کاربرانی که روی تبلیغ کلیک میکنند. |
Pay Per Click (PPC) | پرداخت به ازای کلیک | نوعی تبلیغات که بابت هر کلیک هزینه پرداخت میشود. |
Conversion | تبدیل | تبدیل یک مخاطب به مشتری، خریدار یا ثبتنامکننده. |
Conversion Rate | نرخ تبدیل | درصد کاربرانی که پس از ورود به سایت اقدام هدف را انجام دادهاند. |
Conversion Rate Optimization | بهینهسازی نرخ تبدیل | بهبود طراحی و محتوا برای افزایش نرخ تبدیل کاربران. |
Call To Action (CTA) | دعوت به عمل | عبارتی مانند «همین حالا خرید کنید» برای هدایت کاربر به عمل خاص. |
Promotion | تبلیغ، ترویج | اقدامات بازاریابی برای معرفی و تشویق به خرید. |
Product Placement | جایگذاری محصول | نمایش نامحسوس محصولات در فیلم، محتوا یا برنامههای تلویزیونی. |
Endorse | تأیید توسط شخص یا برند شناختهشده | استفاده از چهره معروف برای تبلیغ یک محصول. |
📦 اصطلاحات مربوط به محصول، بازار و تجربه مشتری
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | توضیح کاربردی |
---|---|---|
Merchandise | کالا، اجناس تجاری | محصولات قابل فروش در قالب فیزیکی یا دیجیتال. |
Giveaway | اشانتیون، هدیه تبلیغاتی | ارائه رایگان یک محصول برای جذب مخاطب یا تست آن. |
Fair-trade | نمایشگاه تجاری | رویدادهایی برای معرفی کالاها و خدمات. |
Teaser | تیزر تبلیغاتی | معرفی اولیه و مختصر از یک محصول پیش از رونمایی. |
Junk Mail | نامه تبلیغاتی مزاحم | ایمیلهای تبلیغاتی ناخواسته یا اسپم. |
Market | بازار | محل یا فضایی که در آن تبادل کالا یا خدمات انجام میشود. |
One-to-One Marketing | بازاریابی تک به تک | ارتباط شخصیسازیشده با هر مشتری. |
Consumer | مصرفکننده | کسی که محصول یا خدمت را استفاده میکند. |
Campaign | کمپین | مجموعه فعالیتهای بازاریابی هدفمند در یک بازه زمانی. |
Launch | معرفی / راهاندازی | عرضه یا معرفی محصول جدید به بازار. |
Direct Marketing | بازاریابی مستقیم | ارتباط مستقیم با مشتری بدون واسطه. |
⚙️ اصطلاحات فنی و تخصصی دیجیتال مارکتینگ
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | توضیح کاربردی |
---|---|---|
User Interface (UI) | رابط کاربری | بخش ظاهری نرمافزار که کاربر با آن تعامل دارد. |
User Experience (UX) | تجربه کاربری | حس کلی کاربر از کار با محصول یا سایت. |
Sponsor | حامی مالی | برند یا شخصی که از لحاظ مالی از پروژه یا محتوا حمایت میکند. |
Sponsorship | حمایت مالی | نوعی مشارکت در تبلیغات با پرداخت هزینه. |
Domain Authority | اعتبار دامنه | شاخصی از قدرت و اعتبار یک وبسایت در موتور جستجو. |
Slogan | شعار | جملهای کوتاه و برندمحور که در ذهن ماندگار میشود. |
Algorithm | الگوریتم | مجموعهای از قوانین برای پردازش دادهها و نمایش نتایج. |
Analytics | تحلیل داده | بررسی عملکرد کاربران، کمپینها یا صفحات سایت. |
Transaction | تراکنش مالی | عملیات مالی مانند خرید آنلاین. |
Cold-calling | تماس سرد تبلیغاتی | تماس بدون هماهنگی برای معرفی محصول یا خدمات. |
📈 سایر اصطلاحات تخصصی
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی |
---|---|
Engagement Rate | نرخ تعامل |
Cross-selling | فروش مکمل |
Churn Rate | نرخ ریزش مشتری |
Organic Traffic / Paid Traffic | ترافیک ارگانیک / ترافیک پولی |
Link Building | لینکسازی |
Bounce Rate | نرخ پرش |
SEO / SEM / SMO | سئو، بازاریابی موتور جستجو، شبکههای اجتماعی |
Infomercial | اطلاعرسانی تلویزیونی |
Mailshot | ایمیل انبوه تبلیغاتی |
ROI (Return on Investment) | نرخ بازگشت سرمایه |
Public Relations | روابط عمومی |
Affiliate Marketing | همکاری در فروش |
Relationship Marketing | بازاریابی رابطهمند |
Pyramid Selling | فروش هرمی |
Viral Marketing | بازاریابی ویروسی |
Gimmick | ترفند تبلیغاتی |
Production / Selling Concept | مفهوم تولید / فروش |
SMS Marketing | بازاریابی پیامکی |
Inbound / Outbound Marketing | بازاریابی درونگرا / برونگرا |
Content Marketing | بازاریابی محتوایی |
Email Marketing | بازاریابی ایمیلی |
شرح وظایف کارشناس ترید مارکتینگ (Trade Marketing Specialist Duties)
کارشناس ترید مارکتینگ وظیفه دارد استراتژیهای بازاریابی را در سطح خردهفروشی، توزیعکننده و نقطه فروش اجرا و مدیریت کند. تمرکز او بیشتر بر بهبود فروش در زنجیره توزیع و تقویت برند در فروشگاهها است.
مهمترین وظایف شامل:
- طراحی و اجرای کمپینهای درونفروشگاهی (POS Campaigns)
- نظارت بر اجرای تبلیغات در فروشگاهها و بررسی بازخورد آنها
- تحلیل عملکرد محصولات در زنجیره توزیع
- همکاری با تیم فروش و برندینگ برای افزایش فروش
- ارائه گزارش از عملکرد کمپینها
- برگزاری رویدادها و پروموشنهای فروش
- مدیریت بودجههای ترید مارکتینگ
- آموزش فروشندگان فروشگاهی درباره ویژگیهای محصول
- برنامهریزی چیدمان قفسهها (Planogram Management)
بیشتر بخوانید : معرفی کامل رشته مترجمی زبان انگلیسی + حقوق و درآمد و بازار کار
اصطلاحات مارکتینگ پرکاربرد (General Marketing Terms)
اصطلاح انگلیسی | معادل فارسی |
---|---|
Market Research | تحقیقات بازار |
Brand Awareness | آگاهی از برند |
Target Audience | مخاطب هدف |
Marketing Mix (4Ps) | ترکیب بازاریابی (۴P) |
Brand Positioning | جایگاهیابی برند |
Consumer Behavior | رفتار مصرفکننده |
Competitive Advantage | مزیت رقابتی |
Customer Journey | سفر مشتری |
Marketing Funnel | قیف بازاریابی |
Product Life Cycle | چرخه عمر محصول |
Unique Selling Proposition (USP) | پیشنهاد فروش منحصربهفرد |
جدول اصطلاحات پرکاربرد دیجیتال مارکتینگ
Digital Marketing Term | معنی فارسی | نوع کاربرد |
---|---|---|
SEO | بهینهسازی موتور جستجو | جذب ترافیک ارگانیک |
PPC | پرداخت به ازای کلیک | تبلیغات کلیکی |
ROI | بازگشت سرمایه | تحلیل بازده |
CTR | نرخ کلیک | ارزیابی کمپینها |
Landing Page | صفحه فرود | تبدیل کاربر |
Retargeting | هدفگیری مجدد | افزایش فروش |
A/B Testing | آزمون A/B | بهینهسازی |
CAC | هزینه جذب مشتری | تحلیل هزینه |
CRM | مدیریت ارتباط با مشتری | نگهداری مشتری |
UGC | محتوای تولیدی توسط کاربر | تعامل با برند |
عنوان شغلی کارشناس دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی
برای رزومه یا آگهی شغلی، معادلهای حرفهای عبارتاند از:
- Digital Marketing Specialist (کارشناس بازاریابی دیجیتال)
- Digital Marketing Executive
- Online Marketing Specialist
- Performance Marketing Specialist (اگر تمرکز بر تبلیغات و بازدهی باشد)
- SEO & Content Strategist (در صورت تمرکز بر محتوا)
- Growth Marketer (در استارتاپها و رشد محور)
بیشتر بخوانید : بهترین سن یادگیری زبان انگلیسی برای کودکان
تبلیغ یک محصول به انگلیسی (نمونه جملات)
در تبلیغات انگلیسی، زبان باید ساده، قانعکننده و مزیتمحور باشد. نمونه جملات:
- ✅ Discover the power of hydration with our new organic skincare line.
- ✅ Unleash your productivity – try our smart time-tracking tool today.
- ✅ Limited time offer! Buy one, get one free – only this week.
- ✅ Designed for comfort. Built to last. Our sneakers are your perfect match.
اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد در بازاریابی
اصطلاح انگلیسی | توضیح فارسی |
---|---|
Brand Loyalty | وفاداری به برند |
Call to Action (CTA) | فراخوان به اقدام (مثلاً: خرید، ثبتنام) |
Engagement | میزان تعامل کاربران |
Conversion | تبدیل کاربر به مشتری |
Lead | سرنخ فروش |
Funnel | قیف بازاریابی یا فروش |
KPI | شاخص کلیدی عملکرد |
Target Market | بازار هدف |
Demographics | ویژگیهای جمعیتی مخاطب |
Inbound Marketing | بازاریابی درونگرا |
کلمات مرتبط با تبلیغات (Advertising Vocabulary)
کلمه انگلیسی | معنی فارسی |
---|---|
Campaign | کمپین تبلیغاتی |
Ad Copy | متن تبلیغاتی |
Creative | خلاقیت تبلیغاتی |
Reach | میزان دسترسی مخاطب |
Frequency | میزان تکرار نمایش تبلیغ |
Billboard | بیلبورد |
Flyer | بروشور، تراکت |
Slogan | شعار تبلیغاتی |
USP | پیشنهاد فروش منحصربهفرد |
Banner Ad | بنر تبلیغاتی |
Product Placement | جایگذاری محصول (تبلیغ نامحسوس) |
آشنایی با مهمترین اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing)
در دنیای امروز، بازاریابی دیجیتال به یکی از پایههای اصلی موفقیت کسبوکارها تبدیل شده است. اگر قصد دارید در این مسیر حرفهای شوید، ابتدا باید با مفاهیم پایه و اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ آشنا شوید. در ادامه، برخی از کلیدیترین اصطلاحات این حوزه را بهزبان ساده و کاربردی بررسی میکنیم:
✅ بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)
Digital Marketing یا بازاریابی دیجیتال به مجموعهای از فعالیتهای تبلیغاتی اطلاق میشود که از بسترهای دیجیتال برای معرفی، جذب و فروش محصولات یا خدمات استفاده میکند. این مفهوم برای اولین بار اوایل دهه ۲۰۰۰ مطرح شد و بهسرعت به یکی از اجزای جدانشدنی استراتژی بازاریابی در جهان تبدیل شد.
نمونههایی از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ:
- شبکههای اجتماعی
- ایمیل مارکتینگ
- موتورهای جستجو
- وبسایتها
- تبلیغات کلیکی (PPC)
📉 نرخ تبدیل (Conversion Rate)
نرخ تبدیل درصدی از کاربران است که پس از تعامل با محتوای شما (مثلاً دیدن تبلیغ یا بازدید از سایت) اقدام مورد نظر را انجام میدهند.
این اقدام میتواند مواردی مانند:
- خرید محصول
- ثبتنام در سایت
- کلیک روی لینک
- دانلود فایل
- پر کردن فرم تماس باشد.
میانگین نرخ تبدیل بسته به نوع صنعت متغیر است. مثلاً در صنعت خدمات مالی ممکن است نرخ تبدیل تا ۱۰٪ باشد، در حالی که در فروشگاههای آنلاین میانگین ۲٪ تا ۳٪ گزارش شده است.
بیشتر بخوانید : آموزش آنلاین گرامر زبان انگلیسی + بهترین سایت گرامر انگلیسی
🎯 بازاریابی فشار (Push Marketing)
در این روش، شما پیام تبلیغاتی را «به سمت» مخاطب هل میدهید. یعنی بدون اینکه کاربر بهدنبال محصول شما باشد، پیام را دریافت میکند.
مثالها:
- ارسال پیامک تبلیغاتی
- تبلیغات تلویزیونی یا رادیویی
- کمپین ایمیل انبوه
- تابلوهای شهری دیجیتال
🧲 بازاریابی کشش (Pull Marketing)
بر خلاف روش قبلی، در Pull Marketing یا بازاریابی کششی، کاربر به صورت ارگانیک جذب برند شما میشود. این روش در بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) کاربرد دارد.
مثالها:
- سئو (SEO)
- بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
- حضور در شبکههای اجتماعی و تولید محتوا
👥 جذب مشتری (Customer Acquisition)
یکی از اهداف اصلی دیجیتال مارکتینگ، تبدیل کاربران بالقوه به مشتری بالفعل است. این فرآیند شامل تمام اقدامات بازاریابی و فروش برای هدایت کاربران به سوی خرید یا ثبتنام است.
💰 هزینه جذب مشتری (CAC)
CAC = مجموع هزینههای بازاریابی و فروش ÷ تعداد مشتریان جذبشده
این شاخص نشان میدهد برای جذب هر مشتری چقدر هزینه کردهاید و به شما کمک میکند تا سودآوری مدل کسبوکار خود را ارزیابی کنید.
💎 ارزش طول عمر مشتری (CLV)
CLV (Customer Lifetime Value) میزان درآمدی است که یک مشتری در طول رابطه خود با برند شما ایجاد میکند.
فرمول ساده:
CLV = میانگین خرید × تعداد خرید در سال × سالهای رابطه
برای سودآوری مطلوب، CLV باید حداقل ۳ برابر CAC باشد.
🔍 بهینهسازی موتور جستجو (SEO)
سئو یا Search Engine Optimization به فرآیند افزایش ترافیک ارگانیک سایت از طریق نتایج طبیعی موتورهای جستجو گفته میشود. برخلاف تبلیغات پولی، سئو رایگان است و نیاز به زمان، دانش فنی و تولید محتوای باکیفیت دارد.
💵 بازاریابی موتور جستجو (SEM)
SEM = SEO + تبلیغات کلیکی (مانند Google Ads)
در این روش، علاوهبر سئو، با پرداخت هزینه برای نمایش در نتایج جستجو، میزان بازدید و فروش را افزایش میدهید.
📄 صفحه نتایج موتور جستجو (SERP)
SERP همان صفحهای است که پس از جستجوی یک کلمه کلیدی در گوگل یا سایر موتورهای جستجو مشاهده میکنید. رتبه شما در این صفحه تعیینکننده میزان کلیک و بازدید است.
👁🗨 تأثیر یا نمایش (Impression)
Impression به تعداد دفعاتی اطلاق میشود که یک محتوای تبلیغاتی به کاربر نمایش داده میشود، حتی اگر روی آن کلیک نکند. این شاخص در محاسبه نرخ کلیک (CTR) استفاده میشود.
بیشتر بخوانید : چند سالته به انگلیسی + در جواب how old are you چه بگوییم؟
📊 نرخ کلیک (CTR)
CTR = (تعداد کلیک ÷ تعداد Impression) × ۱۰۰
این شاخص نشان میدهد چه درصدی از مخاطبان، تبلیغ شما را دیده و روی آن کلیک کردهاند.
📈 هزینه هر هزار نمایش (CPM)
CPM = Cost Per Mille
در این مدل پرداختی، شما به ازای هر ۱۰۰۰ بار نمایش تبلیغ، مبلغ ثابتی را پرداخت میکنید. رایج در تبلیغات نمایشی.
🖱 هزینه بهازای کلیک (CPC)
CPC = Cost Per Click
در تبلیغات کلیکی مانند گوگل ادز یا اینستاگرام، هزینه شما بهازای هر کلیک روی تبلیغ محاسبه میشود.
🤝 مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
CRM مخفف Customer Relationship Management است؛ یعنی مدیریت و بهینهسازی روابط کسبوکار با مشتری. نرمافزارهای CRM نقش کلیدی در دستهبندی مشتریان، پیگیری ارتباطات و خودکارسازی کمپینها دارند.
🧠 سیستم مدیریت محتوا (CMS)
CMS مثل وردپرس، جوملا یا دروپال، نرمافزارهایی هستند که به شما اجازه میدهند بدون دانش برنامهنویسی، محتوای سایت خود را ایجاد و مدیریت کنید.
📈 تحلیل بازاریابی (Marketing Analytics)
تحلیل بازاریابی به بررسی دادههای حاصل از کمپینها، فرمها، شبکههای اجتماعی و سایر کانالها برای بهینهسازی تصمیمات آینده گفته میشود. ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس، هاتجر و… در این زمینه استفاده میشوند.
🚪 نرخ پرش (Bounce Rate)
نرخ پرش درصد کاربرانی است که وارد سایت شما شده ولی بدون کلیک روی لینک دیگر، خارج شدهاند. نرخ پرش پایینتر معمولاً نشاندهنده تجربه کاربری بهتر و جذابیت بیشتر صفحه است.
💹 بازگشت سرمایه (ROI)
ROI = (درآمد حاصل از کمپین ÷ هزینه کمپین) × ۱۰۰
این شاخص میزان سودآوری یک فعالیت بازاریابی را نشان میدهد. درک دقیق ROI کمک میکند تصمیمات بودجهای هوشمندانهتری بگیرید.
🧩 تقسیمبندی مشتری (Customer Segmentation)
در این روش، کاربران براساس ویژگیهایی مثل سن، موقعیت جغرافیایی، علاقهمندی، رفتار خرید و… دستهبندی میشوند. هدف از این کار، ارسال پیامهای هدفمندتر و مؤثرتر برای افزایش نرخ تبدیل است.
🔄 بازار رنج در ارز دیجیتال (Range Market)
اصطلاح «رنج» در بازار ارز دیجیتال به حالتی گفته میشود که قیمت بین یک محدودهی مشخص نوسان دارد و نه افزایش شدید دارد و نه کاهش شدید.
مثال: اگر بیتکوین بین ۲۵ تا ۲۷ هزار دلار نوسان کند و از هیچکدام عبور نکند، بازار رنج است.
جمعبندی: آشنایی با زبان تخصصی دنیای بازاریابی دیجیتال
بازاریابی دیجیتال دنیایی پویا، رقابتی و مبتنی بر دادههاست؛ و اگر میخواهید در این فضا موفق باشید، تسلط بر اصطلاحات تخصصی دیجیتال مارکتینگ به زبان انگلیسی برای شما حیاتی است. این واژگان، ابزار ارتباطی میان تیمها، پلتفرمها و استراتژیها هستند و نقش کلیدی در درک مفاهیم، طراحی کمپینها و تحلیل نتایج ایفا میکنند.
در این مقاله تلاش کردیم تا مهمترین اصطلاحات بازاریابی و تبلیغات دیجیتال را بههمراه ترجمه فارسی و کاربرد عملی آنها گردآوری کنیم تا بتوانید بهسادگی و بدون سردرگمی مفاهیم رایج این حوزه را درک و استفاده کنید. چه بهتازگی وارد دنیای مارکتینگ شده باشید و چه بخواهید مهارتهای حرفهای خود را ارتقا دهید، این واژهنامه میتواند به عنوان یک منبع مرجع سریع و کاربردی برای شما عمل کند.
سوالات متداول اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی به انگلیسی
Digital Marketing در فارسی به بازاریابی دیجیتال ترجمه میشود. به مجموعهای از فعالیتهای بازاریابی گفته میشود که با استفاده از ابزارها و کانالهای دیجیتال مانند وبسایت، شبکههای اجتماعی، موتورهای جستجو، ایمیل و اپلیکیشنها اجرا میشود.
از جمله مهمترین اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اصطلاح انگلیسی
ترجمه فارسی
SEO
بهینهسازی موتور جستجو
PPC
پرداخت به ازای کلیک
CTA
فراخوان به اقدام
CRM
مدیریت ارتباط با مشتری
ROI
بازگشت سرمایه
CRO
بهینهسازی نرخ تبدیل
CTR یا Click-Through Rate به معنی نرخ کلیک است و نشان میدهد چه درصدی از مخاطبان پس از مشاهده تبلیغ روی آن کلیک کردهاند. فرمول آن:
CTR = (تعداد کلیک ÷ تعداد نمایش) × ۱۰۰
Display Advertising – تبلیغات نمایشی (بنری)
Native Advertising – تبلیغات بومی
Video Ads – تبلیغات ویدیویی
Search Ads – تبلیغات جستجو
Email Ads – تبلیغات ایمیلی
Social Media Ads – تبلیغات شبکههای اجتماعی
Influencer Marketing – بازاریابی تأثیرگذار
Affiliate Marketing – همکاری در فروش
بسته به سبک تبلیغات، میتوان از جملات زیر استفاده کرد:
“Try our new organic coffee – rich taste, pure energy!”
“Experience innovation and performance with our latest smartphone.”
“Get 20% off your first purchase – limited time offer!“
واژه انگلیسی
معنی فارسی
Ad Copy
متن تبلیغاتی
Slogan
شعار تبلیغاتی
Campaign
کمپین تبلیغاتی
Reach
دسترسی به مخاطب
Impression
نمایش تبلیغ
CTA
دعوت به اقدام
اصطلاح
معنی
Conversion Rate
نرخ تبدیل
Bounce Rate
نرخ پرش
Engagement Rate
نرخ تعامل
Churn Rate
نرخ ریزش مشتری
Open Rate
نرخ باز شدن ایمیل
دیدگاهتان را بنویسید