20 % تخفیف روز پدر رادتایم برای تمام کلاس ها

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی ، ویژگی های شخصیتی به انگلیسی

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی یکی از موضوعات مهم و کاربردی برای یادگیری زبان است که می‌تواند به شما در توصیف دقیق‌تر شخصیت افراد کمک کند. آشنایی با ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی نه‌تنها مهارت شما در برقراری ارتباط را تقویت می‌کند، بلکه در مکالمات روزمره و حتی نوشتارهای رسمی نیز بسیار مؤثر است.

در این مقاله، به بررسی اصطلاحات مربوط به شخصیت افراد در انگلیسی و ارائه لیست صفات شخصیتی به انگلیسی می‌پردازیم. همچنین توضیح خواهیم داد که چگونه می‌توانید با استفاده از این صفات و واژگان، شخصیت خود یا دیگران را به بهترین شکل توصیف کنید. یادگیری این واژگان و اصطلاحات، درک شما از مفهوم اخلاق به انگلیسی را نیز عمیق‌تر خواهد کرد و به شما کمک می‌کند تا در مکالمات انگلیسی بهتر بدرخشید.

ویژگی های شخصیتی به انگلیسی

ویژگی‌های شخصیتی مثبت (Positive Character Traits)

EnglishPersian Translation
Kindمهربان
Outgoingاجتماعی
Calmآرام و خونسرد
Generousسخاوتمند
Smartباهوش
Luckyخوش شانس
Principledمعتقد و پایبند
Confidentبا اعتماد به نفس
Talentedبا استعداد
Strongقوی
Richثروتمند
Enthusiasticمشتاق
Braveشجاع
Extrovertedبرونگرا
Introvertedدرونگرا
Relaxedآرام
Wittyشوخ
Sophisticatedماهر
Politeبا ادب
Friendlyدوستانه
Delightedخرسند
Hard-workingزحمتکش
Pleasedراضی
Intelligentباهوش
Sensibleدانا
Cleverزرنگ و باهوش
Sensitiveحساس
Cheerfulبشاش
Reliableقابل‌اعتماد
Courteousباادب
Ambitiousبلندهمت
Honest / Sincereصادق
Sympatheticغمخوار
Charmingجذاب
Loyalوفادار
Compassionateدلسوز
Humbleمتواضع
Optimisticخوش‌بین
Sociableاجتماعی
Wiseخردمند
Creativeخلاق
توصیف ظاهر افراد به انگلیسی
توصیف ظاهر افراد به انگلیسی

ویژگی‌های شخصیتی منفی (Negative Character Traits)

EnglishPersian Translation
Absent-mindedحواس پرت
Poorفقیر
Weakضعیف
Abnormalغیر عادی
Unluckyبد شانس
Exhaustedخسته
Stressedنگران
Anxiousمضطرب / مشتاق
Cowardlyبزدل / ترسو
Boredبی حوصله
Impatientعجول
Boringکسل کننده
Depressedافسرده
Scruffyژولیده
Miserableبدبخت
Bad-manneredبد رفتار
Easy-goingبی خیال
Unfriendlyغیر دوستانه
Cheekyپر رو
Stupidاحمق
Unintelligentکم‌ هوش
Impulsiveغیر قابل پیش بینی
Moodyمودی
Bad-temperedبد اخلاق
Dishonestمتقلب
Meanبدجنس
Cautiousمحتاط / کنجکاو
Crazyدیوانه
Shyخجالتی
Jealousحسود
Aggressiveپرخاشگر
Cowardlyترسو
Moodyبداخلاق
Deceitfulمتقلب
Selfishخودخواه
Arrogantمتکبر
Greedyخسیس
Rudeگستاخ
Impatientبی‌صبر
Narrow-mindedکوته‌فکر
Cruelظالم
Boringخسته‌کننده
Carelessبی‌دقت
Irresponsibleغیرمسئول
Unmotivatedبی‌انگیزه
Lazyتنبل
Over-sensitiveحساس بیش از حد

بیشتر بخوانید : آموزش زبان انگلیسی مکالمه محور

EnglishPersian Translation
Fatچاق
Prettyخوشگل
Handsomeخوش قیافه / خوش تیپ
Thinلاغر
Well-dressedخوش لباس
Scruffyژولیده
Uglyزشت
Attractiveجذاب
Baldکچل
Fitرو فرم و متناسب
Well-builtقوی هیکل
Obeseچاقی مفرط
Straight hairموی صاف
Curly hairمو فرفری
Long hairموی بلند
Short hairموی کوتاه
Dark-hairedموی تیره
Blondeبلوند
توصیف چهره افراد به زبان انگلیسی
توصیف چهره افراد به زبان انگلیسی
EnglishPersian Translation
Womanزن
Infantنوزاد
Babyکودک از سه ماه تا هیجده ماه
Toddlerنوزاد از سه ساله تا هجده
Childبچه سه ساله تا دوازده ساله
Teenagerنوجوان از سیزده سالگی تا نوزده سالگی
Adultبزرگسال (یعنی از هیجده سال به بالا)
Youngجوان
Middle-agedمیانسال
Elderlyپیر یا سالخورده

بیشتر بخوانید :

زمان آینده در انگلیسی | گرامر زمان آینده در زبان انگلیسی

انواع زمان حال در انگلیسی | گرامر زمان حال به همراه مثال

گرامر زمان گذشته در زبان انگلیسی | انواع زمان گذشته در انگلیسی

حالات عاطفی Emotional States

EnglishPersian Translation
Happyخوشحال
Sadغمگین
Worriedنگران
Fed upخسته شده
Astonishedشگفت زده
Disappointedنا امید
Relaxedآسوده
Tiredخسته
Disgustedمتنفر
Furiousخشمگین
Annoyedآزرده

صفات خنثی یا متعادل (Neutral Traits)

فارسیانگلیسی
واقع‌بینRealistic
محتاطCautious
ساکتQuiet
درونگراIntroverted
برونگراExtroverted
جدیSerious
خجالتیShy
عمل‌گراPractical
حساسSensitive
دقیقMeticulous
کنجکاوCurious

صفات توصیفی دخترانه به انگلیسی

توصیف شخصیت افراد به انگلیسی
توصیف شخصیت افراد به انگلیسی
Englishفارسی
Beautifulزیبا
Attractiveجذاب
Alluringفریبنده
Fashionableروی مد
Lovelyدوست داشتنی
Elegantظریف
Prettyقشنگ
Stunningخیره‌کننده
Gorgeousجذاب
Charmingجذاب
Englishفارسی
Astuteزیرک
Ethicalبا اخلاق
Smartهوشمندانه
Reflectiveمنعکس‌کننده
Intelligentباهوش
Credibleمعتبر
Resoluteمصمم
Enlightenedروشن
Thoughtfulمتفکر
Englishفارسی
Dynamicپویا
Inspiringالهام بخش
Meritoriousشایسته
Braveشجاع
Amiableدوست داشتنی
Harmoniousهماهنگ
Artisticهنری
Devotedفداکار
Ambitiousجاه طلب
Confidentمطمئن

صفات توصیفی پسرانه به انگلیسی

مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد
مکالمه انگلیسی در مورد ظاهر افراد
Englishفارسی
Handsomeخوش تیپ
Attractiveجذاب
Charmingدلنشین
Strongقوی
Muscularعضلانی
Dashingجذاب و برازنده
Stylishشیک
Ruggedخشن
Well-builtساختار بدن خوب
Elegantباوقار
Englishفارسی
Intelligentباهوش
Sharp-mindedذهن تیز
Insightfulدارای بینش
Wiseحکیمانه
Logicalمنطقی
Creativeخلاق
Strategicاستراتژیک
Analyticalتحلیلی
Quick-wittedسریع‌فهم
Resourcefulبا تدبیر

بیشتر بخوانید : ساختار جمله در انگلیسی | اجزای جمله در زبان انگلیسی

Englishفارسی
Braveشجاع
Confidentبا اعتماد به نفس
Independentمستقل
Loyalوفادار
Honestصادق
Ambitiousجاه‌طلب
Determinedمصمم
Charismaticکاریزمایی
Generousبخشنده
Reliableقابل اعتماد

اصطلاحات مربوط به شخصیت افراد در انگلیسی

ویژگی های شخصیتی به انگلیسی
ویژگی های شخصیتی به انگلیسی

Pain in the neck – شخصی که آزاردهنده و ناراحت‌کننده است.

معنی: کسی که با رفتارهایش شما را اذیت می‌کند، اعصابتان را خرد می‌کند و به اصطلاح «روی اعصاب» است.

مثال:
Oh, he’s such a pain in the neck! Always just when I’m going home, he gives me some extra work to do.
اوه، او خیلی اعصاب خرد کن است! همیشه وقتی دارم به خانه می‌روم، کارهای اضافی به من می‌دهد.

A people person – شخصی که روابط اجتماعی خوبی دارد و با دیگران خوب کنار می‌آید.

معنی: فردی اجتماعی که در تعاملات با دیگران بسیار خوب است و شنونده خوبی دارد.

مثال:
Tom is enthusiastic and positive and he is a people person.
تام مشتاق و مثبت است و فردی اجتماعی است.

A party animal – شخصی که دوست دارد همیشه در مهمانی‌ها حضور داشته باشد.

معنی: فردی که عاشق رفتن به مهمانی‌هاست و به اصطلاح خوش‌گذران است.

مثال:
Are you going out again tonight? You are such a party animal.
دوباره امشب می‌ری بیرون؟ تو خیلی خوش‌گذران هستی!

Cheapskate – فردی که در خرج کردن پول سخت‌گیر است.

معنی: کسی که از هزینه کردن پول اجتناب می‌کند، به عبارت دیگر خسیس است.

مثال:
He was always a cheapskate even though he was earning $200,000 a year.
او همیشه خسیس بود، حتی با اینکه سالانه 200 هزار دلار درآمد داشت.

Happy camper – فردی که همیشه راضی و خوشحال است.

معنی: شخصی که اغلب در حالتی سرخوش و راضی به نظر می‌آید. این اصطلاح بیشتر در جملات منفی به کار می‌رود.

مثال:
The apartment was much smaller than I expected, and I was not a happy camper.
آپارتمان خیلی کوچکتر از چیزی بود که انتظار داشتم، و من اصلاً راضی نبودم.

Nerd – فردی که علاقه زیادی به علوم یا تکنولوژی دارد، به‌ویژه کامپیوترها.

معنی: کسی که در زمینه‌های علمی یا تکنولوژیک به شدت تخصص دارد، به نوعی «خوره» است.

مثال:
He spends all weekends at his laptop, he is such a nerd.
او همه‌ی آخر هفته‌ها را پای لپ‌تاپش می‌گذراند. او واقعاً خوره‌ی کامپیوتر است.

Life and soul of the party – فردی که در مهمانی‌ها پرانرژی و خوش‌مشرب است.

معنی: کسی که روح مهمانی است و همیشه جو مهمانی را شاداب می‌کند.

مثال:
It was a great night, Jim was life and soul of the party.
شب فوق‌العاده‌ای بود، جیم قلب مهمانی بود.

Dipstick – فردی که به نظر احمقانه و بی‌فکر می‌آید (اصطلاحی غیررسمی).

معنی: کسی که به نظر احمق می‌آید و رفتارهای نادانی دارد.

مثال:
I don’t know whether to laugh or be angry at his behavior. What a complete dipstick!
نمی‌دونم به رفتارش بخندم یا عصبانی بشم. عجب آدم احمقیه!

اعضای بدن به زبان انگلیسی
اعضای بدن به زبان انگلیسی

Down-to-earth – فردی که واقع‌بین، عادل و عملگراست.

معنی: کسی که ساده، واقعی و عملی است و از برخورد با دیگران خود را متفاوت نمی‌داند.

مثال:
Despite his wealth, he was a down-to-earth man. He was very generous and had a kind heart.
با وجود ثروتش، او فردی واقع‌بین و عادل بود. او بسیار بخشنده و قلب مهربانی داشت.

Early bird – فردی که زود از خواب بیدار می‌شود یا پیش از زمان معمول به محل کار می‌رسد.

معنی: کسی که زودتر از دیگران به فعالیت‌ها می‌پردازد.

مثال:
This expression comes from the English proverb “The early bird catches the worm.”
این اصطلاح از ضرب‌المثل انگلیسی «سحرخیز باش تا کامروا شوی» می‌آید.

Larger than life – فردی که از دیگران جالب‌تر و هیجان‌انگیزتر است.

معنی: کسی که بیشتر از دیگران هیجان و جذابیت دارد.

مثال:
All who knew him would agree that his personality was larger than life, he was a joy to be around.
همه‌ی کسانی که او را می‌شناختند موافق بودند که شخصیتش جذاب‌تر از بقیه بود. بودنش باعث خوشحالی بود.

Wimp – فردی ضعیف و بی‌اعتماد به نفس.

معنی: کسی که نمی‌تواند در برابر چالش‌ها ایستادگی کند، فردی ترسو یا ضعیف.

مثال:
I always avoid confrontations, I am such a wimp.
من همیشه از درگیری‌ها پرهیز می‌کنم، من خیلی ترسو هستم.

Golden boy/girl – فردی موفق و محبوب.

معنی: کسی که در زمینه‌ای خاص موفق و مورد علاقه است.

مثال:
Ray Wilkins was a golden boy of English football.
رِی ویکینز پسر طلایی فوتبال انگلیس بود.

بیشتر بخوانید : اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

مثال لیست خصوصیات اخلاقی

ExampleMeaningAdjective
His wise father knows how to handle him.پدر عاقلش می‌داند که با او چگونه رفتار کند.Wise
They are uniformly polite, chatty, and cheerful with visitors.آن‌ها با بازدید کنندگان مودب، خوش‌صحبت و مهربان هستند.Chatty (Talkative)
I remember her as a quiet, hard-working and well-spoken girl.من او را به عنوان یک دختر ساکت، سخت‌کوش و خوش‌صحبت به خاطر می‌آورم.Hard-Working
He has a cheerful but quiet character.او شخصیتی شاد، اما آرام دارد.Quiet
That was a mean and dirty thing to do!این کار خیلی بد (پست) و کثیف بود.Mean
I think she’s very friendly.من فکر می‌کنم او شخصیتی بسیار دوستانه دارد.Friendly
He is very generous — he often buys things for other people.او خیلی سخاوتمند است – او اغلب برای دیگران چیزهایی می‌خرد.Generous
He’s so funny he always makes me laugh.او آنقدر باحال است که همیشه من را می‌خنداند.Funny
He is not clever, but at all events, he works well.او باهوش نیست، اما در هر حال خوب کار می‌کند.Clever
You were always so relaxed and easy-going. It was one of the things I liked about you.شما همیشه خیلی آرام و راحت بودید. این یکی از مواردی است که من در مورد شما دوست دارم.Easy-Going
She understands why I get tired and grumpy.او می‌فهمد که من چرا خسته و بدخلق می‌شوم.Grumpy
Do you like my dress? Please be honest!آیا لباس من را دوست داری؟ لطفا رو راست باش!Honest
He’s poor because he’s lazy.او فقیر است، چون تنبل است.Lazy
He’s so moody – I don’t know why she puts up with him.او خیلی بی‌ثبات است. من نمی‌دانم چرا او تحملش می‌کند.Moody
Jeans are popular among the young.شلوار جین در بین جوانان محبوب است.Popular
The teacher’s voice is very loud; we can all hear it.صدای معلم آنقدر بلند و رسا است که همه ما می‌توانیم آن را بشنویم.Loud
I’m a tidy person.من یک آدم تمیز هستم.Tidy
What’s up – why does everyone look so serious?چه خبره؟ چرا همه جدی به نظر می‌رسند؟Serious
She’s very vain about her good looks.او نسبت به ظاهر خوبش خیلی مغرور است.Vain
You’re lucky enough to be different, never change.شما به اندازه کافی خوش‌شانس هستید که متفاوت به نظر برسید. هرگز تغییر نکنید.Lucky
They are lustrous in colour, supple, light, warm and comfortable to wear.آنها استایلی با رنگ براق، منعطف، سبک، گرم و راحت برای پوشیدن دارند.Comfortable
He had a trendy haircut, an earring, and designer stubble.او یک مدل موی ترند و به روز، یک گوشواره و یک ته‌ریش طراحی شده داشت.Trendy
She slipped on a figure-hugging black dress and adorned the outfit with a bold selection of costume jewelry.او یک لباس مشکی چسبان پوشید و لباس را با مجموعه‌ای از جواهرات خاص تزئین کرد.Figure-Hugging
A lawyer is a professional man.یک وکیل در کار خود حرفه‌ای است.Professional
He was a bold and defiant little boy.او یک پسربچه جسور و سرکش بود.Bold
Now, just because it may be a little bit of a feminine color doesn’t mean you’re all girly and whiney.خب فقط بخاطر یک رنگ زنانه نمی‌توان گفت که همه شما دارای اخلاق دخترانه و غرغرو هستید.Girly
The awkward boy I knew had metamorphosed into a tall, confident man.آن پسر بی‌دست و پایی که می‌شناختم، به مردی قد بلند و با اعتماد به نفس تبدیل شده بود.Confident
His style of singing is rather unique.سبک آوازخوانی او نسبتا منحصر به فرد است.Unique
They wear simple clothes and shun modern contrivances.آنها لباس‌های ساده می‌پوشند و از تدابیر مدرن دوری می‌کنند.Simple
She’s so spunky and spirited.او خیلی پر دل و جرات و سرزنده است.Spirited
This shirt has the Medusa bandito style surrounded by a gothic-style circle.این پیراهن دارای سبک باندیتو مدوسا است که در حوزه سبک گوتیک است.Gothic
The baby’s so cute.بچه‌ها خیلی بامزه‌اند.Cute
I like your haircut – it’s very chic.من مدل موهایت را دوست دارم، خیلی شیک است.Chic
Rahmi walked by at exactly ten-thirty, wearing a pink Lacoste shirt and immaculately pressed tan trousers, looking edgy.راحمی دقیقا ساعت ده و نیم با پیراهن صورتی لاگوست و شلوار برن بی‌نقصی که پوشیده بود، رد شد و به نظر عصبی می‌آمد.Edgy
Many coloured people live in the slum near Main Street.بسیاری از افراد رنگین‌پوست در محله فقیرنشین نزدیک خیابان اصلی زندگی می‌کنند.Coloured
He was a young, good-looking kid, with a dual heritage with nervous eyes and gentle moves.او یک جوان خوش‌قیافه دو رگه با چشمانی وحشی و حرکات آرام بود.Dual Heritage
Her father is a full-blooded Cherokee.پدرش یک چریکی اصیل بود.Full-Blooded
These groups initially were Latino or black; increasingly, though, they are multiracial.این گروه‌ها در ابتدا لاتین یا سیاه‌پوست بودند، اما در حال حاضر آنها بیشتر چند ملیتی هستند.Multiracial
Where Tudor is economical, organic, and disciplined, Stevenson is fussy, distracted, and ambiguous.در جایی که تودور اقتصادی، طبیعی و منظم است، استیونسون شلوغ، پریشان و مبهم است.Ambiguous
She is as tall as her mother.او مثل مادرش قد بلند است.Tall
He is a tall man but his wife is a short woman.او یک مرد قدبلند است، ولی همسرش زنی کوتاه قد است.Short
You’re looking slim. Have you lost weight?شما خیلی لاغر به نظر می‌رسید، آیا وزن کم کرده‌اید؟Skinny
He was short and overweight and generally fairly unattractive.او کوتاه قد و دارای اضافه وزن بود و به طور کلی جذاب نبود.Overweight
Brian’s bald head glistened in the blazing sun.سر کچل برایان در زیر نور درخشان آفتاب می‌درخشید.Bald
His wavy hair was too long and flopped just beneath his brow.موهای حالت‌دار او خیلی بلند بود و درست زیر ابروهایش ریخته بود.Wavy Hair
If you have long curly hair, don’t shave it off.اگر موهای فرفری بلندی داری، آن‌ها را کوتاه نکن.Curly Hair
She had black kinky hair.او موهای مشکی وزداری داشت.Kinky Hair
Her thick, black hair shone with lustre.موهای ضخیم و مشکی او می‌درخشید.Thick
She’s tall and thin with light brown hair.او قد بلند و لاغر با موهای قهوه‌ای روشن بود.Thin
Strong core muscles are important for good posture, a healthy back, and a feminine hourglass shape.عضلات مرکزی قوی برای داشتن وضعیت بدنی خوب، پشتی سالم و کمر ساعت شنی زنانه مهم هستند.Hourglass
I looked up to see a cute, baby-faced boy, his pale blond hair carefully gelled into orderly spikes, smiling at me in a friendly way.سرم را بلند کردم و پسری با چهره‌ای کودکانه را دیدم که با موهای بلوند روشنش با دقت به صورت من زل زده بود و دوستانه به من لبخند می‌زد.Baby-Faced
He puts grease on his hair to make it shiny.او روی موهایش چربی می‌زند تا درخشان شود.Shiny
I think you’re very brave.من فکر می‌کنم که شما بسیار شجاع هستید.Brave
He’s a stubborn old man.او یک پیرمرد یک‌دنده است.Stubborn
She’s very loyal to her friends.او بسیار وفادار به دوستانش است.Loyal
Bill’s so gullible that you could sell him anything.بیل انقدر زودباور است که شما می‌توانید هر چیزی را به او بفروشید.Gullible
I think I’ve been very selfish. I’ve been mainly concerned with myself.فکر می‌کنم خیلی خودخواه بوده‌ام. من اغلب نگران خودم بوده‌ام.Selfish
I eventually became more self-confident as a public speaker.من در نهایت به عنوان یک سخنران عمومی اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم.Self-Confident
He was very respectful at home and obedient to his parents.او در خانه بسیار محترم و مطیع والدینش بود.Respectful
She’s very creative and always coming up with new ideas.او خیلی خلاق است و همیشه ایده‌های جدیدی ارائه می‌دهد.Creative
Although she is young, she is very independent.اگرچه او خیلی جوان است، اما بسیار مستقل است.Independent
He looked happy and carefree.او خوشحال و بی‌خیال به نظر می‌رسید.Carefree
You’d speak to your little son; he’s too mischievous.با پسر کوچکت صحبت کن، او خیلی شیطون است.Mischievous
He had grown more daring.او جسورتر شده بود.Daring
I didn’t expect him to become a successful writer.من انتظار نداشتم که او یک نویسنده موفق شود.Successful
He was cautious when he was riding the bicycle.او هنگام دوچرخه‌سواری خیلی محتاط بود.Cautious
She’s a born leader.او یک رهبر متولد شده است.Leader
She’s terribly bossy and nobody likes her much.او به طرز وحشتناکی رئیس‌مآب است و هیچ‌کس او را دوست ندارد.Bossy
She was a warm and loving mother.او مادری خونگرم و دوست‌داشتنی بود.Loving
Helen’s being very mysterious about her plans.هلن در مورد نقشه‌هایش خیلی مرموز است.Mysterious
I am hopeful that she will come tomorrow.من امیدوارم که او فردا بیاید.Hopeful
I was curious to know what would happen next.کنجکاو بودم که بدانم بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد.Curious

بیشتر بخوانید : ساختار جملات منفی زبان انگلیسی | منفی کردن جمله در انگلیسی

لیست صفات شخصیتی به انگلیسی

EnglishPersian TranslationExample Sentenceترجمه جمله
ArtisticهنرمندShe comes from an artistic family.او از خانواده‌ای هنرمند است.
Boldشجاع، جسورThe young man is already considered a bold warrior.این مرد جوان همین حالا هم جنگجویی جسور محسوب می‌شود.
BrightباهوشShe is the brightest student in her class.او باهوش‌ترین دانش‌آموز کلاس خود است.
Calmآرام، آسودهHe is always calm under pressure.او همیشه تحت فشار، آرام است.
Carefreeبی‌خیال، سبکبارHe looked happy and carefree.او خوشحال و سبکبار به نظر می‌رسید.
CautiousمحتاطHe was cautious when he was riding the bicycle.او موقع راندن دوچرخه محتاط بود.
Charmingجذاب، دوست‌داشتنیEveryone likes him because he is so charming.همه از او خوششان می‌آید چون بسیار دوست‌داشتنی است.
CleverباهوشHe is not clever, but at all events, he works well.او چندان باهوش نیست، اما به هر حال خوب عمل می‌کند.
CuriousکنجکاوI was curious to know what would happen next.من کنجکاو بودم که بدانم بعد از آن چه اتفاقی رخ خواهد داد.
Daringجسور، پرجرأتHe had grown more daring.او جسورتر شده بود.
DedicatedمتعهدShe is a dedicated teacher who works many extra hours to help her students.او معلم متعهدی است که چندین ساعت اضافه کار می‌کند تا به دانش‌آموزهای خود کمک کند.
Delightfulدوست‌داشتنیYour children are delightful.بچه‌های شما دوست‌داشتنی هستند.
Dependableقابل اتکاIt is great having a dependable person who can help me manage the store.داشتن فردی قابل اتکا که می‌تواند در اداره فروشگاه به من کمک کند، عالی است.
Diligentسخت‌کوشYou are such a diligent student that I’m sure you will easily get into the university of your choice.تو آن‌قدر دانش‌آموز سخت‌کوشی هستی که مطمئنم به راحتی وارد دانشگاه دلخواه خود می‌شوی.
DisciplinedمنظمHe is very disciplined and trains every single day to try and get to the Olympic Games.او خیلی منظم است و هر روز تمرین می‌کند تا به مسابقات المپیک برسد.
Fearlessنترس، بی‌باکA firefighter has to be fearless when putting out a fire.آتش‌نشان باید موقع خاموش کردن آتش، نترس باشد.
FlexibleمنعطفI’m flexible; I can do any odd jobs that suddenly come up.من منعطف هستم، می‌توانم هر کار عجیبی که یکباره پیش بیاید را انجام بدهم.
ForgivingبخشندهDon’t worry about what you did to him. He is very forgiving.بابت کاری که با او کردی نگران نباش. او خیلی بخشنده است.
Gentleمهربان، آرام، ملایمYes, the giant looks big and scary but he is really gentle.بله غول بزرگ و ترسناک به نظر می‌رسد اما در واقع مهربان و آرام است.
Genuineصاف و ساده، پاکHe came across as a very genuine person.معلوم شد او فرد بسیار پاکی است.
HumbleفروتنDespite having an important position in the company, he is very humble.او با وجود اینکه موقعیت مهمی در شرکت دارد، بسیار فروتن است.
IndependentمستقلAlthough she is young, she is very independent.او با وجود جوان بودن، خیلی مستقل است.
LovingپرمحبتShe was a warm and loving mother.او مادری گرم و پرمحبت بود.
Persistentمصر، سمجHe phoned again asking for an interview. He’s very persistent.دوباره زنگ زد و درخواست مصاحبه کرد. او خیلی سمج است.
WiseعاقلHis wise father knows how to handle him.پدر عاقل او می‌داند چطور کنترلش کند.

اخلاق به انگلیسی

“اخلاق” در انگلیسی به چندین صورت ترجمه می‌شود که بستگی به بافت جمله و معنای مدنظر دارد. رایج‌ترین معانی عبارتند از:

  1. Ethics
    به معنای اصول اخلاقی یا مجموعه‌ای از قواعد رفتاری درست و نادرست در یک زمینه خاص.
    مثال:
    • Business ethics are important for building trust with customers.
    • اصول اخلاقی کسب‌وکار برای ایجاد اعتماد در مشتریان مهم است.
  2. Morals
    به معنای ارزش‌ها و اصولی که رفتار یک فرد را در زندگی هدایت می‌کند.
    مثال:
    • His morals prevent him from lying.
    • اخلاق او اجازه دروغ گفتن به او نمی‌دهد.
  3. Character
    به معنای شخصیت یا ویژگی‌های اخلاقی یک فرد.
    مثال:
    • He is a man of good character.
    • او مردی با شخصیت خوب است.
  4. Virtues
    به معنای صفات و ویژگی‌های مثبت اخلاقی، مانند صداقت، شجاعت یا انصاف.
    مثال:
    • Patience is one of her greatest virtues.
    • صبر یکی از بزرگ‌ترین صفات اخلاقی او است.

بیشتر بخوانید : آموزش گرامر زبان انگلیسی جامع و رایگان

ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی
ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی

متن انگلیسی درباره شخصیت دوست با ترجمه فارسی

My Friend’s Personality

شخصیت دوست من

I am lucky to have a friend with such a wonderful personality. She is kind, caring, and always ready to help others. Whenever I need advice or support, she is the first person I turn to.
من خوش‌شانس هستم که دوستی با شخصیتی شگفت‌انگیز دارم. او مهربان، دلسوز و همیشه آماده کمک به دیگران است. هر وقت که به مشورت یا حمایت نیاز دارم، اولین کسی که به سراغش می‌روم، او است.

She has a positive attitude that brightens everyone’s day. No matter how difficult a situation is, she finds a way to stay calm and optimistic. Her smile is contagious, and her sense of humor makes everyone laugh.
او نگرشی مثبت دارد که روز همه را روشن می‌کند. فرقی ندارد شرایط چقدر دشوار باشد، او راهی برای حفظ آرامش و خوش‌بینی پیدا می‌کند. لبخند او مسری است و حس شوخ‌طبعی‌اش همه را به خنده می‌اندازد.

One thing I admire most about her is her honesty. She is always truthful and straightforward, which makes her a reliable and trustworthy friend. She is also very understanding and never judges others for their mistakes.
یکی از چیزهایی که بیشتر از همه در او تحسین می‌کنم، صداقتش است. او همیشه راستگو و رک است که این باعث می‌شود دوستی قابل‌اعتماد باشد. همچنین او بسیار فهمیده است و هرگز دیگران را به خاطر اشتباهاتشان قضاوت نمی‌کند.

Her creativity and intelligence are also admirable. She has great ideas and works hard to achieve her goals. Her dedication motivates me to do better in my own life.
خلاقیت و هوش او نیز قابل‌تحسین است. او ایده‌های عالی دارد و برای رسیدن به اهدافش سخت تلاش می‌کند. تعهد او من را برای بهتر عمل کردن در زندگی خودم انگیزه می‌دهد.

I feel blessed to have her as my friend. Her personality makes her special, and I am grateful for every moment we spend together.
من احساس خوشبختی می‌کنم که او را به عنوان دوستم دارم. شخصیت او خاصش می‌کند و بابت هر لحظه‌ای که با او می‌گذرانم، سپاسگزارم.

جمع‌بندی مقاله توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی ، ویژگی های شخصیتی به انگلیسی:

در این مقاله با توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی آشنا شدید و لیستی جامع از ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی همراه با ترجمه فارسی ارائه شد. یادگیری اصطلاحات مربوط به شخصیت افراد در انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند تا در مکالمات روزمره و نوشتار، تأثیرگذارتر عمل کنید. این صفات و عبارات نه‌تنها دانش زبانی شما را ارتقا می‌دهند بلکه درک بهتری از شخصیت‌ها و رفتارهای مختلف فراهم می‌کنند. با تمرین این صفات و اصطلاحات، می‌توانید توانایی‌های خود را در برقراری ارتباط مؤثر به زبان انگلیسی تقویت کنید.

بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران

سوالات متداول (FAQ) درباره توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی و ویژگی‌های شخصیتی:

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی چگونه است؟

توصیف خصوصیات اخلاقی به انگلیسی شامل استفاده از صفات مثبت یا منفی است که به شخصیت فرد اشاره دارند. به‌طور مثال، صفاتی چون kind (مهربان)، honest (صادق)، یا selfish (خودخواه) برای توصیف شخصیت افراد به‌کار می‌روند.

ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی چه صفاتی را شامل می‌شود؟

ویژگی‌های شخصیتی به انگلیسی می‌توانند شامل صفاتی مانند intelligent (باهوش)، friendly (دوستانه)، generous (سخاوتمند) یا rude (بی‌ادب) باشند که برای توصیف رفتار و ویژگی‌های فردی افراد استفاده می‌شوند.

لیست صفات شخصیتی به انگلیسی چیست؟

لیست صفات شخصیتی به انگلیسی شامل صفاتی مانند kind (مهربان)، honest (صادق)، patient (صبور)، brave (شجاع)، clever (باهوش) و دیگر ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی است که افراد می‌توانند بر اساس آن‌ها شناخته شوند.

صفات ظاهری به انگلیسی چگونه توصیف می‌شود؟

صفات ظاهری به انگلیسی می‌تواند شامل ویژگی‌های فیزیکی باشد، مانند tall (بلند)، short (کوتاه)، slim (لاغر)، or muscular (عضلانی). این صفات برای توصیف ویژگی‌های ظاهری افراد به‌کار می‌روند.

فامیلی اخلاقی به انگلیسی چیست؟

فامیلی اخلاقی به انگلیسی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که از طرف خانواده به فرد منتقل شده است و می‌تواند شامل صفاتی مثل hardworking (سخت‌کوش) یا honest (صادق) باشد.

اخلاق به انگلیسی به چه معناست؟

“اخلاق” به انگلیسی معمولاً به “morality” یا “ethics” ترجمه می‌شود و به اصول و قواعدی اشاره دارد که رفتار فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند. صفات اخلاقی ممکن است شامل honesty (صداقت) یا kindness (مهربانی) باشند.

ویژگی به انگلیسی چیست؟

“ویژگی” به انگلیسی می‌تواند به ویژگی‌های مثبت یا منفی اشاره داشته باشد، مانند trait (ویژگی) یا characteristic (خصوصیت). این ویژگی‌ها به توصیف فرد یا شیء کمک می‌کنند.

متن انگلیسی درباره شخصیت دوست چیست؟

در توصیف شخصیت دوست به انگلیسی، می‌توان از صفات مختلف استفاده کرد. برای مثال: “My friend is very kind and reliable. He always listens to my problems and helps me when I need it.” (دوست من بسیار مهربان و قابل اعتماد است. او همیشه به مشکلات من گوش می‌دهد و وقتی به او نیاز دارم به من کمک می‌کند.)

صفات بد به انگلیسی چیست؟

صفات بد به انگلیسی می‌توانند شامل صفاتی مانند rude (بی‌ادب)، selfish (خودخواه)، lazy (تنبل) یا dishonest (متقلب) باشند که رفتارهای منفی افراد را توصیف می‌کنند.

صفات انسانی به انگلیسی چیست؟

صفات انسانی به انگلیسی شامل ویژگی‌هایی هستند که جنبه‌های مثبت انسانیت را نشان می‌دهند، مانند compassionate (دلسوز)، empathetic (همدرد)، یا patient (صبور). این ویژگی‌ها به تعاملات اجتماعی و رفتارهای انسانی اشاره دارند.

امتیاز شما به این مقاله
دسته بندی های مقالات

دوره ها و منابع سایت

آخرین مطالب سایت

پربازدیدترین مطالب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در: