فرانسوی در دل فارسی: نگاهی به واژههای مشترک و پرکاربرد
لغات مشترک فرانسوی در زبان فارسی
زبان فارسی در طول تاریخ خود همواره پذیرای واژگان بیگانه بوده است. یکی از مهمترین و اثرگذارترین زبانهایی که تأثیر قابلتوجهی بر گنجینه واژگان فارسی داشته، زبان فرانسه است. این تأثیرگذاری بهویژه از دوران قاجار تا اواسط پهلوی بهصورت چشمگیر در حوزههای مختلفی چون سیاست، پزشکی، هنر، آموزش، مد، و فناوری دیده میشود.
🔹سری اول از واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در زبان فارسی، واژگان بسیاری با ریشه فرانسوی وجود دارند که طی سالها وارد گفتار و نوشتار ما شدهاند. در این بخش، نخستین مجموعه از این واژگان را همراه با تلفظ فارسی و معادل فرانسوی آنها مشاهده میکنید. این لغات، بیشتر در حوزههای روزمره، فنی، پزشکی و هنری کاربرد دارند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
آباژور | Abat-jour | ābāzhur |
آبسه | Abcès | ābse |
آبونمان | Abonnement | ābonemān |
آبستره | Abstrait | ābstre |
آکولاد | Accolade | ākolād |
استون | Acetone | āseton |
اسید | Acide | asid |
اجودان | Adjudant | ājudān |
آژانس | Agence | āzhāns |
آژان | Agent | āzhān |
آلمان | Allemagne | ālmān |
آلرژی | Allergie | ālerzhi |
آلیاژ | Alliage | āliāzh |
آمبولانس | Ambulance | āmbulāns |
آمپر | Ampère | āmper |
آمپول | Ampoule | āmpul |
آناناس | Ananas | ānānās |
آنتن | Antenne | ānten |
اوت | Août | ut |
آرتیست | Artiste | ārtist |
آسانسور | Ascenseur | āsānsor |
آسفالت | Asphalte | esfālt |
آتلیه | Atelier | ātelié |
اتوبوس | Autobus | otobus |
اتومبیل | Automobile | otomobil |
اتریش | Autriche | otrish |
آوانس | Avance | āvāns |
آوانتاژ | Avantage | āvāntāzh |
آوریل | Avril | āvril |
آپارتمان | Appartement | āpārtmān |
املت | Omelette | omlét |
ایده | Idée | ide |
ایدهآل | Idéal | ideal |
ادکلن | Eau de cologne | o dœ kolony |
اکیپ | Équipe | ekip |
اورژانس | Urgence | urzhāns |
آپاندیس | Appendice | apandis |
اپل | Épaule | epol |
آرشیو | Archive | ārshiv |
آلبوم | Album | ālbom |
اریون | Oreillons | oriyon |
ارگ | Orgue | org |
اُرد | Ordre | ordr |
ارکستر | Orchestre | orkestr |
استاندارد | Standard | estāndārd |
نکته:
بسیاری از این لغات نهتنها در زبان گفتاری ما رواج دارند، بلکه در متون علمی، فرهنگی و رسانهای نیز بهوفور دیده میشوند. دانستن ریشه و تلفظ درست این واژگان میتواند در درک بهتر زبان و تاریخچه تعاملات زبانی ما با فرانسه مفید باشد.
🔹سری دوم از واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در این بخش به مجموعهای دیگر از واژگان پرکاربرد با ریشه فرانسوی میپردازیم که امروزه در زبان فارسی جا افتادهاند. این کلمات اغلب در حوزههای پزشکی، پوشاک، رسانه، و زندگی روزمره استفاده میشوند. آشنایی با ریشه و تلفظ صحیح آنها میتواند به بهبود دانش زبانی و درک بهتر متون کمک کند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
پالتو | Paletot | pālto |
پانسمان | Pansement | pānsemān |
پاپیون | Papillon | pāpiyon |
پارازیت | Parasite | pārāzit |
پارک | Parc | pārk |
پرانتز | Parenthèse | parāntéz |
پارلمان | Parlement | pārlémān |
پاساژ | Passage | pāsāzh |
پاستیل | Pastille | pāstil |
پاتیناژ | Patinage | pātināzh |
پدال | Pédale | pedāl |
پاندول | Pendule | pāndul |
پانسیون | Pension | pānsion |
پنس | Pince | pans |
پیپ | Pipe | pip |
پیست | Piste | pist |
پیستون | Piston | piston |
پلاکارد | Placard | pelākārd |
پلاژ | Plage | pelāzh |
پلاک | Plaque | pelāk |
پلاستیک | Plastique | pelāstik |
پوئن | Point | po’an |
پماد | Pommade | pomād |
پرتره | Portrait | portré |
پُز | Pose | poz |
پُست | Poste | post |
پودر | Poudre | pudr |
پریز | Prise | priz |
پروسه | Processus | porosé |
پروژه | Projet | porozhé |
پوره | Purée | puré |
پونز | Punaise | punez |
چرا واژگان فرانسوی در فارسی اهمیت دارند؟
در دوران تعامل فرهنگی و تجاری ایران با اروپا، بهویژه در دوره قاجار و پهلوی، بسیاری از اصطلاحات فرانسوی وارد زبان فارسی شدند. این کلمات عمدتاً به دلیل نبود معادل دقیق یا تخصصی در فارسی، بهسرعت در میان مردم رایج شدند. شناخت این واژگان میتواند درک بهتری از ساختار زبان و تاریخ تحول آن را برای ما فراهم کند.
بیشتر بخوانید : بهترین اپلیکیشن و سایت یادگیری زبان فرانسه در خانه
🔹دسته سوم از واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در این بخش، با گروهی دیگر از کلمات فرانسوی که به شکل گستردهای وارد زبان فارسی شدهاند آشنا میشویم. این واژگان بیشتر در حوزههایی مانند پزشکی، هنر، مد، اقتصاد و فناوری روزمره کاربرد دارند و نشاندهنده نفوذ فرهنگی و زبانی فرانسه در دورههای خاصی از تاریخ ایران هستند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
باکتری | Bactérie | bākteri |
باگت | Baguette | bāget |
بالماسکه | Bal masqué | bāl māské |
بالکن | Balcon | bālkon |
باله | Ballet | bāle |
بانداژ | Bandage | bāndāzh |
بانک | Banque | bānk |
باسن | Bassin | bāsan |
باتوم | Bâton | bātum |
باتری | Batterie | bātri |
بنزین | Benzène | benzin |
بتن | Béton | béton |
بیگودی | Bigoudi | bigudi |
بلیط | Billet | belit |
بیسکوییت | Biscuit | biskuit |
بلوز | Blouse | boluz |
بمب | Bombe | bomb |
بلوار | Boulevard | bolvār |
بورس | Bourse | burs |
بوت | Botte | bɔt |
بوکسور | Boxeur | boksor |
بایکوت | Boycott | bāikot |
برانکارد | Brancard | brānkārd |
بروشور | Brochure | broshur |
برونزه | Bronzé | bronzé |
برس | Brosse | bros |
بودجه | Budget | budjé |
بوفه | Buffet | bufé |
بروکراسی | Bureaucratie | burokerāsi |
بوتیک | Boutique | butik |
تأثیر واژگان فرانسوی بر زبان روزمره فارسی
همانطور که مشاهده میکنید، بسیاری از این واژهها بخشی جداییناپذیر از زبان روزمره ما هستند. برخی از آنها مثل «بانک»، «بمب» یا «بیسکوییت» حتی جایگزین فارسی دقیقی هم پیدا نکردهاند و همچنان بهصورت مستقیم در مکالمات و نوشتار استفاده میشوند. این روند نشاندهنده تعامل فرهنگی عمیق میان ایران و فرانسه در دهههای گذشته است.
🔹دسته چهارم واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در این بخش، به گروهی دیگر از واژگان پرکاربرد فرانسوی میپردازیم که به شکل گستردهای در زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرند؛ بهویژه در حوزههای فرهنگ، هنر، رسانه و علوم. این واژهها در مطبوعات، رسانهها و ادبیات معاصر نقش مهمی ایفا کردهاند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
تابلو | Tableau | tāblo |
ترور | Terreur | teror |
تئاتر | Théâtre | teātr |
تم | Thème | tem |
تئوری | Théorie | teori |
تز | Thèse | tez |
تن | Ton | ton |
تمبر | Timbre | tambr |
تیراژ | Tirage | tirāzh |
تیتراژ | Titrage | titrāzh |
خط تیره | Tiret | khat-e tire |
تیتر | Titre | titr |
توالت | Toilette | tuālet |
تومور | Tumeur | tumor |
تراژدی | Tragédie | terāzhedi |
تونل | Tunnel | tunel |
نقش این واژهها در ادبیات و رسانه
بسیاری از این کلمات نظیر «تئاتر»، «تئوری» و «تیتر» بهصورت گسترده در گفتار رسمی، متون دانشگاهی و رسانهای فارسی دیده میشوند. این موضوع نشان میدهد که زبان فارسی در دورهای بهشدت تحت تأثیر ساختار و واژگان فرانسوی بوده است، بهویژه در دوران مشروطه و مدرنیزاسیون ایران.
بیشتر بخونید : کلاس زبان فرانسه حضوری و آنلاین از مبتدی تا پیشترفته
🔹دسته پنجم واژگان فرانسوی در فارسی
در پنجمین دسته از این مجموعه، واژگانی را معرفی میکنیم که اغلب در زمینههای مد، دکوراسیون، پزشکی، علوم اجتماعی و تحصیلات استفاده میشوند. بسیاری از این کلمات در زبان فارسی با همان شکل نوشتاری فرانسوی یا با اندکی تغییر پذیرفته شدهاند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
دسامبر | Décembre | desāmbr |
دکلمه | Déclamer | déklamé |
دکلته | Décolleté | dékolté |
دکور | Décor | décor |
دکوراسیون | Décoration | décorāsion |
دِمُده | Démodé | démodé |
دانتل | Dentelle | dāntel |
دسر | Dessert | deser |
دیاپازون | Diapason | diāpāzon |
دیکتاتور | Dictateur | diktātor |
دیکته | Dictée | dikté |
دیپلم | Diplôme | diplom |
دیسیپلین | Discipline | disiplin |
دیسک | Disque | disk |
دکتر | Docteur | doktor |
دُز | Dose | doz |
دوش | Douche | dush |
دوبل | Double | dublé |
دوجین | Douzaine | dojin |
درام | Drame | derām |
دینامیک | Dynamique | dināmik |
تأثیر فرهنگی و آموزشی این واژگان
این دسته از واژگان بیش از پیش نشاندهنده گستردگی نفوذ زبان فرانسه در حوزههای مختلف زندگی ایرانیان است؛ از مد و لباس (مثل «دکلته» و «دِمُده») گرفته تا علم و آموزش («دیپلم»، «دکتر»، «دیکته»). بسیاری از آنها امروزه بهصورت روزمره در گفتگوها و متون رسمی و غیررسمی استفاده میشوند.
🔹دسته ششم واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در این دسته، به مجموعهای از واژگان میپردازیم که اغلب در حوزههای مد، رسانه، سیاست، ادبیات و فناوری وارد زبان فارسی شدهاند. حضور پررنگ این کلمات در زبان روزمره ایرانیان گواهی بر تأثیر فرهنگی فرانسه در تاریخ معاصر ایران است.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
ریمل | Rimmel | rimel |
رادار | Radar | rādār |
رادیاتور | Radiateur | rādiātor |
رفراندوم | Référendum | refrāndom |
رفوزه | Refusé | rofuzé |
رژیم | Régime | rezhim |
رستوران | Restaurant | resturān |
ربدوشامبر | Robe de chambre | rob do shāmbr |
رُل | Rôle | rol |
رمان | Roman | romān |
رژ لب (رُژ) | Rouge (à lèvres) | rozh |
روبان | Ruban | rubān |
رمانتیک | Romantique | romāntik |
رادیو | Radio | rādio |
راپورت | Rapport | raport |
رتوش | Retouche | rutoosh |
رئال | Réel | reāl |
رئالیسم | Réalisme | reālism |
ریتم | Rythme | ritm |
نکته جالب
کلماتی مانند «رژیم»، «رادیو» و «رمانتیک» چنان در زبان فارسی جا افتادهاند که بسیاری از افراد منبع اصلی آنها را نمیدانند. این واژهها در حوزههایی چون رسانه، تغذیه، ادبیات و روابط اجتماعی بهوفور استفاده میشوند.
بیشتر بخوانید : اصطلاحات پرکاربرد فرانسوی | ضرب المثل های فرانسوی
🔹دسته هفتم واژگان فرانسوی در فارسی
این دسته شامل واژگانی است که بیشتر آنها با حرف «ژ» آغاز میشوند؛ حرفی که خود از تأثیر زبان فرانسه وارد فارسی شده و عمدتاً در کلمات فرانسویتبار دیده میشود. این واژهها در گفتوگوی روزمره، ژورنالیسم، ادبیات، نظامیگری و تقویم میلادی رواج دارند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
ژله | Gelée | zhelé |
ژاندارم | Gendarme | zhāndārm |
ژاندارمری | Gendarmerie | zhāndārmeri |
ژن | Gène | zhen |
ژانر | Genre | zhānr |
ژست | Geste | zhest |
ژیله | Gilet | zhile |
ژامبون | Jambon | zhāmbon |
ژانویه | Janvier | zhānviye |
ژاپن | Japon | zhāpon |
ژاکت | Jaquette | zhāket |
ژتون | Jeton | zheton |
ژورنال | Journal | zhurnāl |
ژوئن | Juin | zhu’an |
ژوئیه | Juillet | zhu’iye |
ژوپ | Jupe | zhup |
درباره نقش «ژ» در واژگان فرانسوی
حرف «ژ» یکی از بارزترین نشانههای نفوذ زبان فرانسه در فارسی است. بسیاری از واژههایی که با این صدا آغاز میشوند، مستقیم یا غیرمستقیم از زبان فرانسه وارد فارسی شدهاند. کلماتی مانند «ژورنال»، «ژله»، «ژاکت» و «ژانویه» همگی مصادیق آشکار این تأثیر هستند.
🔹دسته هشتم واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در این دسته، واژههایی قرار دارند که در حوزههایی همچون بهداشت، پزشکی، سینما، ساختمان، خدمات و تغذیه کاربرد فراوانی دارند. بیشتر این واژگان در زبان فارسی، بدون تغییر املایی یا با تغییر اندکی پذیرفته شدهاند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
سلول | Cellule | selul |
سیگار | Cigare | sigār |
سیمان | Ciment | simān |
سینما | Cinéma | sinemā |
سیرک | Cirque | sirk |
ساک | Sac | sāk |
سالن | Salon | sālon |
سوسیس | Saucisse | sosis |
سناریو | Scénario | senārio |
سن | Scène | sen |
سشوار | Séchoir | seshuār |
سنا | Sénat | senā |
سپتامبر | Septembre | septāmbr |
سرنگ | Seringue | sorang |
سرم | Sérum | serom |
سرویس | Service | servis |
سیبری | Sibérie | siberi |
سیلیس | Silice | silis |
سیلو | Silo | silu |
سنتز | Synthèse | santez |
سیفون | Siphon | sifon |
سوپاپ | Soupape | supāp |
سوپ | Soupe | sup |
سوتین | Soutien-gorge | sutian |
سوژه | Sujet | suzhé |
سمبل | Symbole | sambol |
سنکوپ | Syncope | sankop |
سیستم | Système | sistem |
نکته زبانی
بسیاری از این واژگان نظیر «سینما»، «سیستم» و «سناریو» در فارسی چنان جا افتادهاند که کمتر کسی از منشأ فرانسوی آنها آگاه است. این واژهها اغلب از طریق ترجمههای ادبی یا آثار هنری به فارسی وارد شدهاند.
بیشتر بخوانید : بهترین آموزشگاه زبان فرانسه در تهران
🔹دسته نهم واژگان فرانسوی در فارسی
این دسته از واژگان عمدتاً در زمینههای پوشاک، سبک زندگی، معماری داخلی، علوم پایه و حتی نوشیدنیها استفاده میشوند. استفاده از این واژهها بهویژه در گفتار روزمره و نوشتار رسانهای رایج است.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
شامپاین | Champagne | shāmpāni |
شاپو | Chapeau | shāpo |
شارلاتان | Charlatan | shārlātān |
شاسی | Châssis | shāsi |
شوفاژ | Chauffage | shofāzh |
شوفر | Chauffeur | shofer |
شومینه | Cheminée | shominé |
شومیز | Chemise | shomiz |
شوالیه | Chevalier | shovālye |
شیک | Chic | shik |
شینیون | Chignon | shiniyon |
شیمی | Chimie | shimi |
شکلات | Chocolat | shokolāt |
نکته فرهنگی
کلماتی مانند «شومینه»، «شیک» و «شکلات» نهتنها وارد زبان فارسی شدهاند، بلکه به فرهنگ روزمره، طراحی دکوراسیون و سبک تغذیه نیز شکل دادهاند. این واژهها اغلب از دوره قاجار به بعد و با گسترش روابط فرهنگی ایران و فرانسه به کار گرفته شدهاند.
بیشتر بخوانید : آموزشگاه زبان فرانسه غرب تهران
🔹دسته دهم واژگان فرانسوی در فارسی
در این دسته، واژگانی دیده میشود که بیشتر در حوزههای علمی، هنری، تجاری و روزمره کاربرد دارند. این کلمات اغلب از طریق آموزش رسمی یا رسانههای تصویری وارد زبان فارسی شدهاند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
فابریک | Fabrique | fābrik |
فاکتور | Facture | fāktor |
فامیل | Famille | fāmil |
فانتزی | Fantaisie | fāntezi |
فر | Four | fer |
فیش | Fiche | fish |
فوریه | Février | fevriye |
فیلم | Film | film |
فلاسک | Flasque | felāsk |
فلوت | Flûte | folut |
فرم | Forme | form |
فرمالیته | Formalité | formālité |
فاز | Phase | fāz |
فیزیک | Physique | fizik |
نکات زبانشناختی
کلمات این گروه مانند «فیلم»، «فرمالیته»، و «فانتزی» در گفتار و نوشتار رسمی و غیررسمی فارسی بسیار رایج هستند و بخشی از واژگان اصلی جامعه مدرن محسوب میشوند.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب آموزش زبان فرانسه مبتدی تا پیشرفته
🔹دسته یازدهم واژگان فرانسوی در فارسی
این گروه شامل واژگانی است که عمدتاً در زمینههای فرهنگی، اداری، صنعتی، هنری و روزمره کاربرد دارند. برخی از آنها مانند «کامیون» و «کافه» چنان در زبان فارسی جا افتادهاند که منشأ فرانسوی آنها کمتر به چشم میآید.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
کابل | Câble | kābl |
کاباره | Cabaret | kābāré |
کابینه | Cabinet | kābine |
کاکائو | Cacao | kākāu |
کادو | Cadeau | kādo |
کلاس | Classe | kelās |
کادر | Cadre | kādr |
کافه | Café | kāfé |
کامیون | Camion | kāmion |
کانال | Canal | kānāl |
کاناپه | Canapé | kānāpé |
کاندیدا | Candidat | kāndidā |
کائوچو | Caoutchouc | kāuchu |
کاپوت | Capot | kāput |
کپسول | Capsule | kapsul |
کارت پستال | Carte postale | kārt postāl |
کارتن | Carton | kārton |
کازینو | Casino | kāzino |
کاسکت | Casquette | kāsket |
کاتالوگ | Catalogue | kātālog |
کلاسور | Classeur | kelāsor |
کلاسیک | Classique | kelāsik |
کلیشه | Cliché | kelishé |
کلینیک | Clinique | klinik |
کلوپ | Club | kolup |
کنیاک | Cognac | konyāk |
کلیکسیون | Collection | koleksion |
کمدی | Comédie | komédi |
کمیته | Comité | komité |
کماندو | Commando | komāndo |
کمیسر | Commissaire | komiser |
کمیسیون | Commission | komision |
کمد | Commode | komod |
کمپانی | Compagnie | kompāni |
کمپوت | Compote | komput |
کمپرس | Compresse | komperes |
کنتر | Compteur | kontor |
کنکور | Concours | konkur |
کنفرانس | Conférence | konferāns |
کنگره | Congrès | kongere |
کنسرو | Conserve | konserve |
کنسول | Consul | konsul |
کنترل | Contrôle | kontorol |
کرست | Corset | korset |
کتلت | Côtelette | kotlet |
کوپه | Coupé | kupé |
کوپن | Coupon | kopon |
نکات فرهنگی و تاریخی
ورود گسترده این واژگان به فارسی، اغلب از طریق نهادهای فرهنگی، روابط دیپلماتیک، صنعت چاپ و ترجمه، و همچنین محصولات وارداتی صورت گرفته است. واژههایی مثل «کنفرانس»، «کمیسیون»، «کافه» و «کمدی» امروزه کاربردی رایج و تخصصی در رسانه، ادارهها و محافل علمی دارند.
🔹سری دوازدهم واژگان فرانسوی در فارسی
این واژهها عمدتاً در حوزههای خدمات، تجارت، فرهنگ و پزشکی استفاده میشوند. بیشتر آنها در زبان فارسی به شکل روزمره رایج هستند و بعضی مانند «گاز» یا «گالری» کاملاً فارسیانگاشته شدهاند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
گالری | Galerie | gāleri |
گاف | Gaffe | gāf |
گاراژ | Garage | gārāzh |
گارسون | Garçon | gārson |
گارد | Garde | gārd |
گاز | Gaz | gāz |
گواتر | Goitre | guatr |
گیشه | Guichet | gishé |
گیومه | Guillemet | giyome |
گارانتی | Garantie | gārānti |
✅ نکات تکمیلی:
- واژههایی مانند «گالری»، «گاز»، «گارانتی» و «گارسون» امروزه در مکالمات روزمره، خدماتی، و هنری بسیار رایجاند.
- ورود واژگان با حرف “گ” از زبان فرانسه، نشاندهنده تأثیر مستقیم این زبان بر ساختار واژگان فارسی نوین است.
🔹 سری سیزدهم واژگان فرانسوی در فارسی
در این گروه، واژگان وارداتی از فرانسه بیشتر در زمینههای تحصیلی، زیبایی، نوشیدنیها، دکوراسیون و واحدهای اندازهگیری دیده میشوند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
لاک | Laque | lāk |
لیسانس | Licence | lisāns |
لیموناد | Limonade | limunād |
لیست | Liste | list |
لژ | Loge | lozh |
لوسیون | Lotion | losiyon |
لوستر | Lustre | lustr |
لوکس | Luxe | luks |
لیتر | Litre | litr |
✅ نکات تکمیلی:
- کلماتی مثل «لیست»، «لوکس»، «لیموناد» و «لیسانس» امروزه چنان در گفتار عمومی جا افتادهاند که کمتر کسی از منشأ فرانسوی آنها آگاه است.
- برخی از این واژگان با مفاهیم خاصی در فرهنگ عمومی ایران گره خوردهاند؛ مانند «لژ» در سینما یا «لوستر» در دکوراسیون.
بیشتر بخوانید : آموزش آنلاین زبان فرانسه
🔹 سری چهاردهم واژگان فرانسوی در فارسی
در این سری، واژههایی را میبینیم که بیشتر در زمینههای عمومی، مد، فناوری، هنر و حتی ادبیات کودک رایج شدهاند. بسیاری از این کلمات امروزه جزو واژگان روزمره فارسی محسوب میشوند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
ماشین | Machine | māshin |
ماه مه | Mai | me |
مایو | Maillot | māyo |
مانکن | Mannequin | mānkan |
مانور | Manœuvre | mānovr |
مانتو | Manteau | mānto |
مارس | Mars | mārs |
مدال | Médaille | medāl |
مدیترانه | Méditerranée | mediterāne |
مرسی | Merci | merci |
مبل | Meuble | mobl |
میلیارد | Milliard | milyārd |
مین | Mine | min |
مینیژوپ | Minijupe | minizhup |
میزانسن | Mise en scène | mizānsen |
مد | Mode | mod |
موکت | Moquette | moket |
مونتاژ | Montage | montāzh |
موزاییک | Mosaïque | mozāik |
موتور | Moteur | motor |
موزه | Musée | muzé |
موزیک | Musique | muzik |
مامان | Maman | māmān |
مزون | Maison | mezon |
مغازه | Magasin | maqāze |
مکانیسم | Mécanisme | mekanism |
✅ واژگان تکمیلی با حرف «ن» از زبان فرانسه:
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
نوئل | Noël | noel |
نروژ | Norvège | norvezh |
نوامبر | Novembre | novāmbr |
نمره | Numéro | nomre |
نایلون | Nylon | nāylon |
بیشتر بخوانید : اعداد به زبان فرانسه
🔹 سری پانزدهم واژگان فرانسوی در فارسی
در این سری، اغلب واژگان علمی، پزشکی و روزمره هستند که پس از ورود از زبان فرانسه، بهشدت در فارسی جا افتادهاند و کاربرد گستردهای دارند.
فارسی | فرانسوی (Français) | تلفظ (فونتیک) |
---|---|---|
ویترین | Vitrine | vitrin |
ویتامین | Vitamine | vitāmin |
ویروس | Virus | virus |
ویرگول | Virgule | virgul |
ویراژ | Virage | virāzh |
ویلا | Villa | vilā |
وانیل | Vanille | vānil |
واکسن | Vaccin | vāksan |
واژگان مشترک کمترشناختهشده فرانسوی در زبان فارسی
فارسی | فرانسوی | فونتیک (تلفظ) | حوزه کاربرد |
---|---|---|---|
آوانس | Avance | āvāns | سینما، تئاتر |
آژیر | Sirène | āzhir | امنیت، هشدار |
آلبوم | Album | ālbom | موسیقی، عکس |
آتلیه | Atelier | ātelie | هنر، عکاسی |
آمپول | Ampoule | āmpul | پزشکی |
آپارتمان | Appartement | āpārtmān | معماری، زندگی شهری |
آنتن | Antenne | ānten | مخابرات |
آوانگارد | Avant-garde | āvāngārd | هنر نوگرا |
اپرا | Opéra | operā | موسیقی، هنر |
اکیپ | Équipe | ekip | ورزش، تیم کاری |
استکان | Gobelet (قدیمی) | estekān | ظروف |
باتری | Batterie | bātri | الکترونیک |
بالکن | Balcon | bālkon | معماری |
بلوز | Blouse | boluz | پوشاک |
بیسکویت | Biscuit | biskvit | خوراکی |
پالتو | Paletot | pālto | پوشاک |
پتو | Plaid (قدیمی) | patu | خانه |
پنکه | Ventilateur | panke | تهویه هوا |
پمپ | Pompe | pomp | مکانیکی |
پیکنیک | Pique-nique | pik-nik | تفریح |
تانک | Tank | tānk | نظامی |
ترمز | Frein | tormoz | خودرو |
تونل | Tunnel | tunel | راهسازی |
تیپ | Type | tip | ظاهر، استایل |
ژیلت | Gillette | zhilet | اصلاح |
ژاکت | Jaquette | zhāket | لباس |
ژله | Gelée | zhele | خوراکی |
شوفاژ | Chauffage | shufāj | گرمایش |
شلوار | Pantalon | shalvār | پوشاک |
فیش | Fiche | fish | مالی، برق |
کلاهفرنگی | Colonne française | kolāh-e farangi | معماری |
کروکی | Croquis | keruki | نقشه، طراحی |
گچ | Gypse | gach | ساختمان |
گازانبری | En pince | gāzanbari | نظامی، تمثیلی |
لوازمیدکی | Pièces détachées | lavāzem-e yadaki | خودرو |
میخ | Clou | mikh | ابزار |
نمره | Numéro | nomre | آموزش |
نوار | Bande | navār | صدا، ضبط |
واگن | Wagon | vāgon | راهآهن |
ویترین | Vitrine | vitrin | فروشگاه |
بیشتر بخوانید : آموزش الفبای زبان فرانسه
چرا واژههای فرانسوی وارد فارسی شدند؟
ورود واژگان فرانسوی به فارسی تنها یک فرآیند زبانی نبود، بلکه بازتابی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران در دوران مدرن بود. از مهمترین دلایل این پدیده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارتباط دیپلماتیک و فرهنگی نزدیک ایران با فرانسه
- اعزام نخستین گروههای دانشجویی به فرانسه در دوران عباس میرزا
- ترجمه آثار علمی، پزشکی، فنی و ادبی از زبان فرانسه
- تأسیس مدارس و مؤسسات آموزشی با الگوی فرانسوی
- گرایش روشنفکران ایرانی به فرهنگ و نظام فکری اروپای غربی، بهویژه فرانسه
نتیجه این تعامل فرهنگی گسترده، ورود انبوهی از واژگان فرانسوی به زبان فارسی بود، که امروزه بسیاری از آنها در زبان ما آنقدر جا افتادهاند که فارسیزبانان شاید هرگز ندانند ریشهای فرانسوی دارند.
نمونههایی از تأثیر واژگان فرانسوی در فارسی
برای درک بهتر این تأثیر، کافی است نگاهی به بخشی از واژههای پرکاربرد بیندازیم که در بخشهای مختلف زندگی روزمره ما جریان دارند:
حوزه کاربرد | واژه فارسی | معادل فرانسوی | تلفظ فرانسه |
---|---|---|---|
هنر و فرهنگ | سناریو | Scénario | سنَریو |
فناوری | موتور | Moteur | موتُر |
پزشکی | واکسن | Vaccin | واکسَن |
پوشاک | مانتو | Manteau | مانتو |
غذا | شکلات | Chocolat | شوکولا |
اداری | فرم | Forme | فُرم |
اجتماعی | مرسی | Merci | مِرسی |
تجاری | گالری | Galerie | گالری |
همانطور که در جدول بالا مشاهده میشود، واژگان فرانسوی نهتنها در ادبیات رسمی، بلکه در گفتوگوی روزمره، خرید، مد و حتی سبک زندگی روزانه ما نفوذ کردهاند.
بیشتر بخوانید : حروف صدا دار و بی صدا در زبان فرانسه
روند تطبیق واژگان فرانسوی با زبان فارسی
یکی از جذابترین نکات در مورد ورود واژگان فرانسوی به فارسی، شیوهی تطبیق آنها با ساختار تلفظ و نگارش فارسی است. بسیاری از این واژگان، هنگام ورود، دستخوش تغییراتی در تلفظ و املا شدهاند تا با ساختار زبان فارسی هماهنگ شوند:
- Garage → گاراژ
- Merci → مرسی
- Mode → مد
- Guichet → گیشه
- Mannequin → مانکن
- Musée → موزه
همچنین، در مواردی واژهی فرانسوی معنایی جدید و بومیشده در زبان فارسی پیدا کرده است. مثلاً واژهی مانتو (Manteau) در فرانسه بهمعنای پالتو است، اما در ایران به یک پوشش خاص زنانه اشاره دارد.
جمعبندی: تأثیر واژه فرانسوی در زبان فارسی
ورود واژگان فرانسوی به زبان فارسی را میتوان یکی از بارزترین نمونههای تأثیر زبانهای اروپایی بر فارسی معاصر دانست. این تأثیر در دورهی قاجار آغاز شد و در دوران پهلوی به اوج خود رسید؛ زمانی که ایران در مسیر مدرنیزاسیون قرار گرفت و ارتباطات سیاسی، فرهنگی و علمیاش با فرانسه گسترش یافت.
فرانسویها در حوزههایی چون آموزش، پزشکی، مد، تکنولوژی، هنر، نظام، اقتصاد و معماری واژگانی را وارد زبان فارسی کردند که امروزه بخش جداییناپذیری از گفتار روزمره و زبان رسمی ما شدهاند. بسیاری از این کلمات، مانند «مانتو»، «ماشین»، «فیلم»، «کلاس»، «فاکتور»، «مدال» و «کمد» آنچنان در زبان ما ریشه دواندهاند که دیگر بهعنوان کلمات بیگانه شناخته نمیشوند.
بررسی دقیق این واژگان نشان میدهد که زبان یک پدیده پویا و در حال تحول است که همواره از فرهنگها و زبانهای دیگر تأثیر میپذیرد. فهرست ۱۰۰۰ واژه فرانسوی در فارسی، نه تنها یک نمونهی ارزشمند از تعامل زبانی است، بلکه بخشی از هویت زبانی و فرهنگی ما را نیز شکل داده است.
در نهایت، شناخت این وامواژهها میتواند به درک بهتر تاریخ زبان فارسی، توسعهی واژگان نوین، و آموزش زبان برای فارسیزبانان و زبانآموزان علاقهمند به ریشهشناسی کلمات کمک شایانی کند.
سؤالات متداول دربارهی لغات مشترک فرانسوی در زبان فارسی
ورود واژگان فرانسوی به زبان فارسی عمدتاً در دوران قاجار و پهلوی رخ داد، زمانی که ارتباطات سیاسی، فرهنگی و آموزشی ایران با فرانسه افزایش یافت. حوزههایی مانند آموزش، نظامی، پزشکی، معماری، هنر و مد بهشدت تحت تأثیر زبان فرانسه قرار گرفتند.
بیشتر واژگان فرانسوی واردشده به فارسی در زمینههای زیر بودهاند:
هنر و فرهنگ: اپرا، باله، آوانگارد
پوشاک و مد: مانتو، پالتو، ژاکت
پزشکی و بهداشت: آمپول، کلینیک، واکسن
فنی و تکنولوژی: باتری، پمپ، ترمز
نظامی و سیاسی: کمیسیون، کماندو، کمیسر
بله. بسیاری از این واژگان همچنان در گفتار روزمره، رسانهها، متون رسمی و حتی زبان تخصصی رایجاند. بهعنوان مثال: «فاکتور»، «کارتن»، «مدال»، «کلاس» و «موتور».
در بسیاری از موارد، تلفظ و حتی گاهی معنا تغییر کرده است. مثلاً:
واژهی فیش (fiche) در فارسی به معنای برگه قبض است، در حالیکه در فرانسه به معنای فرم یا پرونده است.
یا کارتن (carton) در فارسی به جعبه مقوایی گفته میشود، در حالیکه در فرانسه به معنای مقوا است.
از دیدگاه زبانشناسی، اینها «وامواژه» (Loanwords) هستند، اما برخی از آنها آنچنان در زبان فارسی جا افتادهاند که دیگر بهعنوان واژه خارجی در نظر گرفته نمیشوند؛ مثل «ماشین»، «فیلم»، «کلاس»، یا «مانتو».
دیدگاهتان را بنویسید