1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی
بلک فرایدی رادتایم ۱۴۰۳ 💣💥 تخفیف و حراج جمعه سیاه 2024 33% تخفیف روی تمام کلاس های حضوری وآنلاین
بلک فرایدی رادتایم ۱۴۰۳ 💣💥 تخفیف و حراج جمعه سیاه 2024 33% تخفیف روی تمام کلاس های حضوری وآنلاین

1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی

1610 بازدید
1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی

1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی

1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی، کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی کلماتی هستند که در مکالمات و نوشته های روزمره به طور مکرر استفاده می شوند. یادگیری این کلمات برای برقراری ارتباط موثر به زبان انگلیسی ضروری است.

جدول محتوا

برخی از کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی عبارتند از:

  • be
  • have
  • can
  • will
  • must
  • should
  • would
  • may

این کلمات در بسیاری از جملات انگلیسی استفاده می شوند و دانستن معنا و کاربرد آنها برای برقراری ارتباط موثر ضروری است.

در اینجا چند مثال از کاربرد این کلمات آورده شده است:

  • be
    • I am a student. (من یک دانشجو هستم.)
    • The cat is black. (گربه سیاه است.)
    • The book is on the table. (کتاب روی میز است.)
  • have
    • I have a book. (من یک کتاب دارم.)
    • You have a nice car. (تو ماشین خوبی داری.)
    • They have a big house. (آنها یک خانه بزرگ دارند.)
  • can
    • I can speak English. (من می توانم انگلیسی صحبت کنم.)
    • You can run fast. (تو می توانی سریع بدوی.)
    • She can play the piano. (او می تواند پیانو بنوازد.)
  • will
    • I will go to school tomorrow. (من فردا به مدرسه خواهم رفت.)
    • You will be late for work. (تو دیر برای کار می رسی.)
    • They will win the game. (آنها بازی را خواهند برد.)
  • must
    • I must study for my exam. (من باید برای امتحانم مطالعه کنم.)
    • You must do your homework. (تو باید تکالیف خود را انجام دهی.)
    • They must pay their taxes. (آنها باید مالیات خود را پرداخت کنند.)
  • should
    • You should eat your vegetables. (تو باید سبزیجاتت را بخوری.)
    • She should go to the doctor. (او باید به دکتر برود.)
    • They should save money. (آنها باید پس انداز کنند.)
  • would
    • I would like to go to the beach. (من دوست دارم به ساحل بروم.)
    • You would be happy if you went. (اگر می رفتی خوشحال می شدی.)
    • They would help you if they could. (اگر می توانستند به تو کمک می کردند.)
  • may
    • It may rain tomorrow. (امروز ممکن است باران ببارد.)
    • You may be late for work. (تو ممکن است دیر برای کار برسی.)
    • They may win the game. (آنها ممکن است بازی را برنده شوند.)
آموزش صفر تا صد زبان انگلیسی
آموزش صفر تا صد زبان انگلیسی

علاوه بر این کلمات، کلمات دیگری نیز وجود دارند که در زبان انگلیسی بسیار پرکاربرد هستند. این کلمات عبارتند از:

  • of
  • to
  • and
  • a
  • in
  • that
  • is
  • it

یادگیری این کلمات نیز برای برقراری ارتباط موثر به زبان انگلیسی ضروری است.

در اینجا چند نکته برای یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی آورده شده است:

  • آنها را در جملات مختلف تمرین کنید. بهترین راه برای یادگیری کلمات جدید این است که آنها را در جملات مختلف تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا معنا و کاربرد آنها را به خوبی درک کنید.
  • از منابع مختلف استفاده کنید. برای یادگیری کلمات پرکاربرد، می توانید از منابع مختلف مانند کتاب های لغت، دیکشنری ها، و وب سایت های آموزشی استفاده کنید.
  • از یک برنامه یادگیری زبان استفاده کنید. برنامه های یادگیری زبان می توانند به شما در یادگیری کلمات پرکاربرد کمک کنند. این برنامه ها معمولاً شامل تمرینات و آزمون هایی هستند که به شما کمک می کنند تا کلمات را به خاطر بسپارید.

با یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی، می توانید مهارت های ارتباطی خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشید.

چرا باید 400 کلمه رایج انگلیسی را یاد بگیرم؟

اگر می خواهید هر چه سریعتر انگلیسی یاد بگیرید و با دیگر انگلیسی زبانان ارتباط برقرار کنید، یادگیری این کلمات به شما کمک می کند تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

اسمفارسی(English)فارسی
theاینShe is the best student.او بهترین دانش‌آموز است.
andوJohn and Mary are friends.جان و مری دوست هستند.
ofازThe color of the sky is blue.رنگ آسمان آبی است.
toبهI want to learn new things.من می‌خواهم چیزهای جدید یاد بگیرم.
inدرThere is a cat in the house.در خانه یک گربه وجود دارد.
forبرایThis book is for you.این کتاب برای تو است.
isاستThe weather is nice today.آب‌وهوا امروز خوب است.
onرویThe keys are on the table.کلیدها روی میز است.
withباI went to the movies with my friends.من با دوستانم به سینما رفتم.
asبه عنوانShe works as a teacher.او به عنوان یک معلم کار می‌کند.
byتوسطThe letter was written by her.نامه توسط او نوشته شده بود.
itاینIt is a beautiful day.امروز یک روز زیباست.
atدرI will meet you at the park.من با تو در پارک ملاقات می‌کنم.
heاوHe is my brother.او برادر من است.
thatکهThe book that I’m reading is interesting.کتابی که دارم می‌خوانم جالب است.
wasبودIt was a great experience.این یک تجربه عالی بود.
areهستندThey are good friends.آنها دوستان خوبی هستند.
withباI’m happy with my job.من با شغف کارم خوشحال هستم.
hisاوHe forgot his keys at home.او کلیدهایش را در خانه فراموش کرده است.
theyآنهاThey are coming to the party.آنها به جشن دعوت شده‌اند.
IمنI love to travel.من دوست دارم سفر کنم.
youتو/شماCan I help you with something?من می‌توانم در چیزی بهتون کمک کنم؟
doانجام دادنWhat do you want to do today?امروز چه کاری می‌خواهی انجام بدی؟
thisاینI like this song.من این آهنگ را دوست دارم.
andوBread and butter are on the table.نان و کره روی میز است.
orیاDo you want tea or coffee?آیا می‌خواهید چای یا قهوه؟
asهنگامی کهShe smiled as she walked in.او وقتی وارد شد، لبخند زد.
butاماThe weather is nice, but it’s cold.هوا خوب است، اما سرد است.
notنهI am not going to the party.من به جشن نمی‌روم.
beبودنI want to be a doctor.من می‌خواهم دکتر شوم.
yourتو/شماIs this your book?آیا این کتاب توی شماست؟
اسمفارسی (English)فارسی
haveداشتنI have a new car.من یک ماشین جدید دارم.
weماWe are going to the beach.ما به ساحل می‌رویم.
fromازShe is from Canada.او اهل کانادا است.
thisاینWhat is this?این چیه؟
byتوسطThe book was written by Mark Twain.کتاب توسط مارک تواین نوشته شده است.
theyآنهاThey are my classmates.آنها همکلاسی‌های من هستند.
orیاDo you want tea or coffee?آیا می‌خواهید چای یا قهوه؟
oneیکI’ll have one coffee, please.لطفاً یک قهوه برای من بیاورید.
hadداشتShe had a great time at the party.او وقت خوبی را در جشن داشت.
notنهIt’s not raining today.امروز باران نمی‌بارد.
canمی‌توانCan you help me with this?آیا می‌توانید به من در این مورد کمک کنید؟
ifاگرI will come if you invite me.من خواهم آمد اگر مرا دعوت کنید.
saidگفتHe said he would come later.او گفت که بعداً خواهد آمد.
doانجام دادنWhat do you do for a living?تو چه کاری برای کسب‌وکار انجام می‌دهی؟
areهستندThere are many books on the shelf.روی قفسه کتاب‌های زیادی وجود دارد.
getگرفتنI need to get some groceries.من باید کمی خرید برم.
wouldخواهدHe said he would call me later.او گفت که بعداً به من زنگ می‌زند.
herاوI saw her at the park.من او را در پارک دیدم.
allهمهAll students passed the exam.تمام دانش‌آموزان از آزمون گذشتند.
likeمانندI like chocolate.من شکلات را دوست دارم.
himاوI talked to him yesterday.من دیروقت با او صحبت کردم.
intoواردShe walked into the room.او وارد اتاق شد.
twoدوI have two sisters.من دو خواهر دارم.
aboutدرباره‌یLet’s talk about the plan.بیایید درباره‌ی برنامه صحبت کنیم.
timeزمانWhat time is it?ساعت چند است؟
upبالاThe cat climbed up the tree.گربه بالا به درخت پیچید.
myمنThis is my book.این کتاب من است.
outبیرونLet’s go out for dinner.بیایید بریم بیرون شام بخوریم.
seeدیدنI want to see that movie.من می‌خواهم آن فیلم را ببینم.
evenحتیShe can’t even swim.حتی نمی‌تواند شنا کند.

اسمفارسی (English)فارسی
newجدیدI bought a new phone.من یک تلفن جدید خریدم.
couldمی‌توانستShe could speak French fluently.او می‌توانست به‌طور روان فرانسه صحبت کند.
thanنسبت بهHe is taller than his brother.او قدرتر از برادرش است.
otherدیگرI have no other plans.من هیچ برنامه دیگری ندارم.
someبرخیCan I have some water?می‌توانم کمی آب داشته باشم؟
ourماThis is our house.این خانه‌ی ماست.
wentرفتThey went to the beach yesterday.آنها دیروقت به ساحل رفتند.
dayروزToday is a beautiful day.امروز یک روز زیباست.
couldمی‌توانستI wish I could help you.کاش می‌توانستم بهت کمک کنم.
comeآمدPlease come to the meeting.لطفاً به جلسه بیا.
didانجام دادWhat did you do yesterday?دیروقت چه کاری انجام دادی؟
nowحالاI am busy right now.حالا من مشغول هستم.
howچگونهHow are you today?امروز چطور هستی؟
itsاوThe cat cleaned its fur.گربه موهای خود را تمیز کرد.
anیکI need an umbrella.من یک چتر نیاز دارم.
couldمی‌توانستShe could solve the problem.او مسئله را می‌توانست حل کند.
afterبعد ازWe will eat dinner after the movie.ما شام را بعد از فیلم خواهیم خورد.
thenسپسHe said, “I will do it, then.”او گفت: “من این کار را انجام خواهم داد، سپس.”
likeمانندI feel like eating pizza tonight.امشب حس می‌کنم می‌خواهم پیتزا بخورم.
themآنهاI gave them the keys.من کلیدها را به آنها دادم.
twoدوI have two children.من دو فرزند دارم.
moreبیشترDo you want more coffee?آیا می‌خواهید بیشتر قهوه داشته باشید؟
hasداردShe has a beautiful garden.او یک باغ زیبا دارد.
seeدیدنI want to see that movie.من می‌خواهم آن فیلم را ببینم.
overبیش ازThere are over 100 people at the party.بیش از 100 نفر در جشن هستند.
intoواردShe walked into the room.او وارد اتاق شد.
beenبودهHave you ever been to Paris?آیا تو هرگز به پاریس رفته‌ای؟

 لیست کلمات انگلیسی و لغات پرکاربرد زبان انگلیسی با معنی و مثال

Iضمیر فاعلی به معنی منI am a student.
Hisضمیر ملکی به معنی مال او(آقا)His brothers are older than him.
Thatضمیر اضاره به معنی آنThat house is scary.
Heضمیر فاعلی به معنی او (آقا)He cannot speak two languages.
Wasگذشته‌ی فعلی کمکی بودن، به معنی بودWas she at the park yesterday?
ForبرایThey bought a gift for their mother.
OnرویThe books are on the table.
Areفعل کمکی بودن به معنی هستندAre there any good places?
Withبا، به وسیله‌یShe can write with a pen.
Theyضمیر فاعلی به معنی آن‌هاThey are happy.
BeبودنI can be a happy person.
Atقید مکانShe was not at the party.
OneیکOne of his uncles is a doctor.
Have فعل کمی برای ساختن زمان‌ها حال کاملHave to finished your homework?
Thisضمیر اشاره به معنی اینThis is a good dictionary.
Fromحرف اضافه به معنی ازIt takes two hours from my work place to my house.
ByنزدیکShe is sitting by the fire.
HotگرمThe tea is hot! Don’t drink it.
Wordکلمه، لغتHow many words do you know in French?
ButاماI want to buy a house but I don’t have money.
Whatچه، چه چیزیWhat can you do for her?
SomeتعدادیI have some good friends.
IsهستShe is a happy girl.
Itضمیر فاعلی به معنی این، برای اشیا و حیواناتIt is for you.
Youضمیر فاعلی به معنی تو یا شماYou go there on time.
OrیاDo you want an apple or a banana?
Hadداشت، گذشته‌ی داشتنThey had a good relationship with each other.
Theحرف تعریف مشخص. زمانی که می‌دانیم داریم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم.The book is on the big table.
Ofحرف اضافهThe leg of the table is broken.
Toمصدر فعلI go to the cinema with y friends.
AndوThe boy and the girl are playing.
AیکA teacher must be on time.
Inداخل، درونI put a pen in the bag.
Weضمیر فاعلی به معنی ماWe can sing together.
CanتوانستنCan she cook well?
OutبیرونLet’s go out.
OtherبقیهOther countries try to help each other.
WhereکجاWhere can you sit?
WhichکدامWhich bag is better?
Doفعل کمکی زمان حال برای سوالی و منفی کردنDo you wash the dishes every day?
Theirضمیر ملکی به معنی مال آن‌هاTheir mom is not at home.
TimeزمانTime is very valuable.
IfاگرIf you can’t, I will help you.
Willفعل کمکی برای صحبت کردن در مورد آیندهWill you come here at 8?
Howچطور یا چگونهHow do you get to work?
Saidگذشته‌ی فعل گفتن، گفتShe said she can’t study.
Anحرف تعریف نامعین به معنی یکThere is an egg in the fridge.
Eachهر کدامEach book is 10 dollars.
TellگفتنShe never tells a lie.
Doesفعل کمکی زمان حال برای سوالی و منفی کردن ضمایر سوم شخص مفردDoes she listen to you?
Setچیدن I will set the table.
ThreeسهThree glasses is enough.
WantخواستنDo you want anything?
AirهواAir pollution is very dangerous.
WellخوبShe did it well.
AlsoهمچنینYou can also find a book shop.
Playبازی کردنI can’t play. I have to study.
SmallکوچکShe is a small girl.
Endپایان، انتهاAt the end of the class we can talk.
PutگذاشتنShe put it in the drawer.
HomeخانهOur home is big.
ReadخواندنI never read fiction.
HandدستPlease wash your hand then eat your lunch.
Partقسمت، بخشThis part is difficult.
LargeبزرگThat large city is very beautiful.
Spellهجی کردنCan you spell your name?
Addاضافه کردنYou can add some sugar.
EvenحتیI can’t even watch TV.
LandزمینThey work on a land.
HereاینجاCome here, please.
MustبایدYou mustn’t park here. It’s forbidden.
BigبزرگHow did you find such a big tree?
HighبالاMy kite goes high in the sky.
Suchبرای مثال زدن استفاده می‌شود.She likes fruits such as mango.
Followدنبال کردنDon’t follow this line here.
Actنقش بازی کردنYou act like a child.
WhyچراWhy are you still here?
AskپرسیدنCan I ask you a question?
MenمردهاThese men are not working.
Changeتغییر کردن یا تغییر دادنI never change my car.
Wentگذشته‌ی فعل رفتن، رفتThey went to the cinema yesterday.
LightنورTurn off the light, please.
KindمهربانShe is a kind doctor.
Offحرف اضافه که در کنار فعل‌های دیگر می‌آید.Turn off the tap, please.
Needنیاز داشتنWhat do you need for your class?
HouseخانهThis house is cheap.
PictureعکسI am hanging a picture on the wall.
Tryسعی کردنTry again!
Usضمیر مفعولی به معنی به ماTell us the story.
AgainدوبارهCan you call me again?
AnimalحیوانShe is an animal lover.
Pointاشاره کردنNever point to people. It’s rude.
MotherمادرShe has lost her mother.
WorldدنیاI have travelled all around the world.
NearنزدیکShe lives near me.
BuildساختنThey are building a house.
SelfخودLook at yourself in the mirror.
EarthزمینWe are living on the Earth.
FatherپدرShe never visits her father.
Anyهیچ، در جمله‌های منفی به کار می‌رود.Do you have any questions?
Newجدید، تازهThis car is new.
WorkکارکردنI work full-time.
ParkپارکShe likes going to the park at the weekend.
TakeبردنMy father takes us to school every day.
GetگرفتنI always get a good score.
Placeجا، مکانI want to find a place for my dog.
Madeگذشته‌ی فعل درست کردن، درست کردMy mom made a cake for my birthday.
Liveزندگی کردنWe live in Canada.
WhereکجاWhere is your sister?
AfterبعدAfter work, we can go to a café.
LittleکوچکThis baby is so little. He can’t go out alone.
Onlyتنها، فقطMy only friend is Jack.
RoundگِردHer face is round.
ManمردThe man did not answer the phone.
YearسالThis year was very interesting for me.
Cameگذشته‌ی فعل آمدن، به معنی آمدThey came so late to the party.
Showنشان دادنCan you show us your new car?
EveryهرEvery girl likes to have a doll.
GoodخوبThis food is not good for you.
Meضمیر مفعولی به معنی به منLook at me when I am talking.
GiveدادنGive me the book, please.
Ourضمیر ملکلی به معنی مال ماOur mom is not at home today.
UnderزیرThe cat is sitting under the chair.
NameاسمWhose name is Sara?
Veryخیلی، قبل از صفت می‌آیدShe is very tall.
Throughاز بینI go to school through the park.
JustفقطPlease don’t speak. Just listen to me.
Form فرم Fill in this form, please.
SentenceجملهThese sentences are not correct.
GreatعالیThis is a great idea!
Thinkفکر کردنShe never thinks about her future.
SayگفتنHe says he can’t come.
Helpکمک کردنWe have to help each other. We are sisters.
Lowپایین، کمMy salary is low.
Lineخط، صفThis line is too long.
Differفرق داشتن یا فرق کردنIt doesn’t differ for me to go to the park or cinema.
TurnچرخیدنAt the roundabout, turn right.
Causeعلت، دلیلWho knows the cause of happiness?
Muchخیلی، در جمله‌های سوالی قبل از اسم‌های غیرقابل شمارش می‌آیدHow much money do you need for your trip?
Meanمعنی داشتنWhat does this word mean?
BeforeقبلBefore eating dinner, you should wash your hand.
Moveحرکت کردنMove the desk to the corner.
Fastسریع، تندShe can run fast.
RightراستI write with my right hand.
BoyپسرThese boys are very tall.
OldپیرWe should pay attention to old people.
TooخیلیThe weather is too cold. Don’t forget your coat.
Sameمثل، مانند، شبیهThe exams were not the same.
Sheضمیرفاعلی به معنی او (خانم)She is my friend.
AllهمهAll the teachers work hard.
Thereوجود داشتنThere are some tree in front of the house.
Whenوقتی کهWhen can I go home?
UpبالاThe cat ran up the wall.
Useاستفاده کردنI use my laptop every day.
Yourضمیر ملکی به معنی مال تو یا مال شماYour words were really bad.
Wayراه، مسیرWe can go home this way.
Aboutدر حدودShe gets here around two o’clock.
Manyخیلی، تعداد زیاد، قبل از اسم‌های قابل شمارش می‌آیدMany people do not pay attention to driving rules.
ThenسپسFirst I wash the dishes and then dry them.
Themضمیر مفعولی به معنی به آن‌هاShe doesn’t talk to them.
RightدرستYou are right. I will do it.
Wouldبه معنی خواستن که برای درخواست استفاده می‌شود.She would like to visit her grandma.
Likeدوست داشتنShe likes swimming.
SoبنابراینIt is raining. So we can’t go out.
Theseاین‌هاThese are the maps I told you about.
Herضمیر ملکی به معنی مال او (خانم)Her house is very beautiful.
LongبلندLong hours of studying make her tired.
Makeدرست کردنLet’s make a cake today.
ThingچیزThe thing you bought yesterday was very chic.
SeeدیدنShe sees her parents.
Himضمیر ملکی به معنی مال او (آقا)I told him the truth.
Two۲There are two problems.
HasداشتنThe dog has a long tail.
Lookنگاه کردنThey looked at the board.
MoreبیشترI want more pizza.
DayروزI don’t like days. Night are better.
Could گذشته‌ی توانستن به معنی می‌توانست.She couldn’t find a job.
GoرفتنWe go on a trip every year.
ComeآمدنCome and see yourself.
Didفعل کمکی برای سوالی و منفی کردن زمان گذشتهDid they shop online?
NumberعددHow many numbers do you have?
SoundصداCan you hear that sound?
Noهیچ، در جمله‌های مثبت به کار می‌رود و معنی جمله را منفی می‌کند.She has no money.
MostبیشترMost students are smart.
Peopleآدم‌هاPeople need 8 glasses of water every day.
Mayبرای درخواست کردن استفاده می‌شود و در جمله‌های سوالی می‌آید.May I go out?
Over تمامThe lesson is over.
KnowدانستنI know this girl.
WaterآبCan I have some water?
ThanازThis room is bigger than that one?
Callزنگ زدنDo not call me before 8 A.M.
FirstاولShe became the first runner in the race.
Whoچه کسیWho is your mom?
MayشایدI may not come tomorrow. I have an exam.
DownپایینShe looked up and down.
Sideسمت، طرفThis side of the street is safer.
Beenقسمت سوم فعل بودن، برای ساختن ماضی کامل استفاده می‌شود.You have been sad. Why?
NowحالاNow it’s not a good time.
Findپیدا کردنHelp her find her book.
unitواحدA unit of measurement is a definite magnitude of a quantity
powerقدرتTurkey is not a powerful country
townشهرI live in a small town
fineخوبShe is fine , don’t worry
certainدقیقMy answer was certain
flyپروازBirds can fly
fallسقوطSometime planes fall into lakes
leadرهبریI cannot lead my people
cryگریه کردنGirls cry easily
darkتاریکMy bedroom doesn’t have light and it’s dark
machineدستگاهWashing machine is the best invention in the world.
noteمتنShe left a note for me
waitصبرI should wait for my mother to come and take me
planنقشهI have a plan to escape from the prison
figureاستایل بدنیshe had always been so proud of her figure
starستارهI love stars
boxجعبهThere is a big box in my bedroom
nounاسمBook is a noun and a verb
fieldمزرعهa wheat field
restاستراحتAfter a long day everyone needs to rest
correctصحیحMy answer wasn’t correct
ableتواناI am able to swim
poundپوند واحد پول انگلستانI paid ten pounds
doneتمامI am done with this job
beautyزیباییShe is a beauty
driveرانندگیWe shouldn’t drive fast in a rainy day.
stoodایستادنI stood there for 2 hours
containشامل شدنThis bottle contains water
frontمقابلShe always sits in from of me
teachتدریسI teach English
weekهفتهI have an exam this week.
finalپایان – فاینالToday is the final exam day.
gaveدادنI gave a watch to my father for his birthday
greenسبزMy new hat is green and red
ohاستفاده برای تعجبOh no,’ said Daisy, appalled
quickسریعMy car is not as quick as yours
developتوسعهI have developed my city during the last decade
oceanاقیانوسSwimming in the ocean is not safe
warmگرمWinter is not warm
freeرایگانStudy in Iran is not free
minuteدقیقهA football match longs for 90 minuets
strongقویMy brother is a strong man
specialویژهWe need to take special care of your dad
mindذهنMy mind is not strong enough to solve this problem
behindپشتShe is behind me
clearتمیزMirror should be clear to show
tailداستانI love the tail of Rabin Hood
produceتولیدWe produce gold and diamond
factواقعیتThis is a fact , birds fly
spaceفضاWe can travel to space soon
heardشنیدنI heard her steps
bestبهترینShe is the best teacher in the world
hourساعتI spoke to Reza for 2 hours
betterبهترShe is better than me in English
TRUEصحیحYour answer is True
duringدر مدتI studied English during my stay in England
hundredصدI need a hundred boxes
fiveپنجI have five minutes before my next class
rememberبه یاد داشتنI can remember any phone number
stepمرحلهFirst step of learning is trying
earlyزودI always wake up early in the morning
holdنگاه داشتنYou should rush , you should hold your horses
westغربI like the cities in west of Iran
groundزمینHe lay on the ground
interestعلاقهSwimming is not one my interests
reachرسیدنI could reach home by 5 o’clock
fastسریعShe is driving fast, she will win the match
verbفعلWe use a verb to show an action
singخواندنI can sing a song
listenگوش دادنI can listen to you
sixششI have six sisters
tableجدولIn this table you can see 200 words
travelمسافرتI want to travel to Shiraz
lessکمترI have less time than you
morningصبحI study in the morning
tenدهI have ten dollars in my pocket
simpleسادهYou need to answer with simple answers
severalچند تاI have several plans to scape
vowelصدا دارA is a vowel word
towardبه سمتCr7 is running toward the goal
warجنگThere will be another big war in the world
layدراز کشیدنHe lay on the ground
againstبر علیهFish don’t swim against the currents
patternالگو یا طرحmake a pattern for the zigzag edge
slowآهستهShe is a slow-learner
centerمرکزThe center of a universe is where you stand
loveعشقI love you
personفرد(انسان)I am a humble person
moneyپولI love money
serveخدمت کردنI serve at army
appearظاهر شدنHe appeared in front of my from no-where
roadراه(جاده)I like the king road, it’s safe and comfortable
mapنقشهI have a map
rainبارانIt rains everyday
ruleقانونRules are boring
governحکومت کردنWe should govern with dignity
pullکشیدنPull the book out of the shelf
coldسردWinter is cold
noticeمتوجه شدنI noticed that someone was looking at me
voiceصداMy voice is not good for singing
energyانرژیI have enough energy to run for 10 hours
huntشکارI like to hunt a bird
probableمحتملit is probable that the economic situation will deteriorate further
bedتختI am sleeping on my bed
brotherبرادرMy brother is a doctor
eggتخم مرغI eat egg everyday
rideسواری (موتور یا حیوان چهار پاه)I can ride a horse but it’s dangerous
cellسلولThe cells of my body are infected to HIV
believeباورI believe she is the best person for me
perhapsشایدI am not sure, perhaps I buy a book
pickبرداشتن – چیدنI picked a flower from the garden
suddenناهگهانShe had a sudden death
countشمردنI want to count the number of people
squareمیدانTurn right at the square
reasonدلیلWhat is your reason to be pessimist?
lengthطولWhat was the length of the ship?
representارائه دادنI want to represent this answer in the group
artهنرPersian art is unique
subjectموضوع (فاعل)What was your favorite subject at school?
regionمنطقهIran is in the west side of a big region in Asia
sizeاندازهWhat is your size?
varyتفاوتthe properties vary in price
settleتوافقWe want to  settle over our problems
speakصحبت کردنCan you speak English?
weightوزنHow much do you weigh?
generalعمومیThis is a general quiz ?
iceیخIn winter water turns to ice
matterمشکلWhat’s the matter?
circleدایرهA circle is a mathematic object
pairجفتI want to buy a pair of shoes
includeشامل شدنMy problems don’t include you
divideجدا کردن I have 2 divided part of the story
syllableهجاI’d never have breathed a syllable if he’d kept quiet
feltاحساس کردنI felt sad
grandبزرگ – عظیمa grand country house
ballتوپI can run with a ball on my head
yetبا این حال ، تا الانI love her , yet it’s not my answer which matters
waveموجI like to ride on the waves
dropپاک کردن یا افتادنDrop the box and pick the pen
heartقلبMy heart is beating
amهستمI am a boy
presentهدیهI gave a present to my dad
heavyسنگینThis box is heavy
danceرقصI cannot dance
engineموتورThe engine of my motor bike is out of order
positionموقعیتMy position in the company is improving
armبازوMy arm is injured
wideعریضRussia is a wide country
Sailسفر دریاییThey went for a sail
materialموادWe use the best material to build our houses
fractionترک خوردگیThere was a fraction on the wall
forestجنگلOur forest are in danger of being burnt by people
sitنشستنShe likes to sit on the 2nd bench
raceمسابقهI can win this race
windowپنجرهPlease open the window
storeفروشگاهThere is a big store near our house
summerتابستانSummer is lovely
trainتمرینI train hard because I want to win the race
sleepخوابI can’t sleep
proveاثباتCan you prove this problem?
loneتنهاI approached a lone drinker across the bar
legپاShe has hurt my leg
exerciseتمرینThis exercise is hard
wallدیوارI paint on the wal
catchگرفتنPolice is going to catch the robbers
mountکوهMount Everest is the highest mount in the world
wishآرزوI wish to have a big house
skyآسمانSky is blue
boardتختهLook at the board
joyلذتYou are my joy
winterزمستانWinter is cold
satنشستهShe sat on the 2nd bench
writtenنوشته شدهMy name was written on the book
wildوحشیCats are wild animals
instrumentوسیله یا ابزارI cannot play any musical instrument
keptنگاه داشتنI kept the book for my self
glassشیشهBreak the glass
grassچمنDon’t walk on the grass
cowگاوIn India cows are very important for people
jobشغلWhat is your job?
edgeلبهDon’t walk on the edge of the wall
signنشانهThere is sign on the wall
visitملاقاتI want to visit my mother
pastگذشتهPast is past , it’s not changeable
softسبکSoft drinking is not harmful
funشادThis is fun
brightروشنDays are bright because of sun
gasگازI smell gas in the room
weatherآب و هواIran’s weather is always changing
monthماه (در سال)I will see my sister in the first month of the year
millionمیلیونI have 5 million followers
bearخرسI saw a bear in the jungle
finishتمامToday I’ll finish this article
happyشادI am not happy with the result of my exam
hopeامیدI have hope to see her winning the game
flowerگلI don’t like flowers
clotheلباسMy clothes were wet so I had to take them off
strangeغریبMeeting her was strange at first
goneرفتنShe has gone to London
unitدرسI have to do unit 5 of the book as my homework
headسرput your head on the pillow
standایستادنhe is standing over there
ownمالک بودنI own a house
pageصفحهwhich page is it?
shouldبایدI should try it
countryکشورI love this country
foundپیدا کردنhe found it
answerجواب دادنcan you answer the phone?
schoolمدرسهwhich school do you go to?
growبزرگ شدنI grow my plants here
studyدرس خواندنdo you study?
stillهنوزyou still haven’t finished it?
learnیاد گرفتنI learn 2 words a day
plantگیاهI love plants
coverپوشاندنcan you cover that?
foodغذاthe best part was the food
sunخورشیدthe sun is shining
fourچهارI have four sisters
betweenبینAli is sitting between jack and joe
stateاظهار کردنthe lawyer will state the facts of the case
keepنگه داشتنcan you keep a secret?
eyeچشمwe have two eyes
neverهیچوقتI will never trust you
lastآخرینthis is the last book
letبگذارlet me go
thoughtفکر کردنI thought she liked you
cityشهرthis city is wonderful
treeدرختthere are lots of trees here
crossرد شدنcan you cross the street?
farmمزرعهmy grandfather has a big farm
hardسختit’s hard to trust people
startشروع کردنlet’s start the show
mightشایدI might be late
storyداستانthis is the story of my life
sawدیدنI saw a cat
farدورmy house is far from Safir
seaدریاI love the sea
drawکشیدنcan you draw a cat?
leftچپmy house is the one on the left
lateدیر کردنI will be late
runدویدنI run to work everyday
don’tانجام ندادنdon’t yell at me
whileهنگامsomeone called while you were out
pressفشار دادنpress the button to enter
closeبستنclose the door please
nightشبI study at night
realواقعیmy feelings are real for you
lifeزندگیlife is hard
fewچند تاI have a few friends
northشمالon holidays people travel to the north of Iran
bookکتابhe has a collection of books
carryحمل کردنcan you carry this for me?
tookگرفتنI took the bus
scienceعلومscience is hard
eatخوردنhe eats a lot
roomاتاقthis is my room
friendدوستam I your friend?
beganشروع شدنthe show began at 8
ideaایدهI have an idea
fishماهیthis fish is delicious
mountainکوهdamavand is a mountain
stopنگه داشتنstop the car!
onceیک بارI go to the gym once a week
baseپایهthe base of any successful marriage is trust
hearشنیدنcan you hear me at the back?
horseاسبlook at that horse!
cutبریدنI cut my finger
sureمطمئنare you sure?
watchتماشا کردنI watch tv a lot
colorرنگI love the color of his eyes
faceصورتmy face is round
woodچوبthis house is made of wood
mainاصلیthe main ingredient is meat
openباز کردنopen your books
seemبه نظر میایدit seems to me that you don’t want to come
togetherبا همlet’s do it together
nextبعدیwho’s next?
whiteسفیدwhite is the color of peace
childrenکودکانthe children are playing in the yard
beginشروع کردنlet’s begin the class
gotداشتنI have got 10 pens
walkراه رفتنshe walks to school
exampleمثالthis is an axample of trust
easeآسایش دادنthe aspirin brought me instant ease
paperبرگهgive me your paper
groupگروهthat’s a big group
alwaysهمیشهI will always be by your side
musicموسیقیlet’s listen to some music
thoseآن هاthose bags are ours
bothهر دوboth of us like to dance
markعلامت گذاشتنbe careful not to mark the floor with your shoes
oftenاغلبI often see her
letterنامهgive me that letter
untilتاI will love you until I die
mileمایلI drove miles to get here
riverرودخانهshe took a photo of the river
carماشینthat red car is mine
feetفوتit’s 2 feet long
careاهمیت دادنI don’t care what she told you about me
secondثانیهthe second I find it, I will let you know
enoughکافیthat’s enough
plainپهن و صافI love the great plains of the United States
girlدخترthat girl over there is my sister
usualعادیshe charges less than the usual fee
youngجوانhe is a young boy
readyآمادهare you ready?
iPhone battery  باتری آیفونhow to check iPhone battery health
everتا به حالhave you ever been abroad?
redقرمزred is my favorite color
listلیستmake a list of the things you need
thoughبا اینکهthough it was raining, we went hiking
feelاحساس کردنI feel sick
talkحرف زدنI need to talk to the teacher
birdپرندهthe bird is singing
soonبه زودیthe shop will open soon
bodyبدنthe parts of the body is hard to understand
dogسگthey have a dog
familyخوانوادهfamily is the most important thing
directهدایت کردنlet me direct your attention to the book
poseژست گرفتنher pose is perfect for taking a picture
leaveترک کردنleave me alone I don’t want to talk to anyone
songآهنگhis songs are great
measureاندازه گیریcan you measure this?
doorدربopen the door please
productکالاthat product made a lot of profit for them
blackمشکیblack is the color she hates
shortکوتاهmy hair is short
numeralعددwrite the answer in Roman numerals
classکلاسour class is so big
windبادthe wind is blowing
questionسوالask me any questions you want
happenاتفاق افتادنit has happened a lot
completeکامل کردنcomplete the questions please
shipکشتیthe ship took us to the other side of the river
areaمنطقهthey came to this area from the west
halfنصفI spent half of my life working
rockسنگthat’s a nice rock
orderسفارش دادنmay I take your order?
fireآتشfire can burn you
southجنوبlet’s swim to the south
problemمشکلeveryone has problems these days
pieceتیکهgive me a piece of that cake
toldگفتنI told him everything
knewدانستنI knew you would come
passرد شدنI passed the store
sinceازI have been working here since 1999
topعالی مرتبهI was top student last term
wholeکاملthe whole place was remodeled
kingشاهthey praise the king
streetخیابانthe street is crowded
inchاینچhe was an inch close to the bullet
multiplyضرب کردنif you multiply 2 with 2 it’s 4
nothingهیچnothing can hurt me
courseواحد درسyou have to take this course
stayماندنstay with me please
wheelچرخa car has 4 wheels
fullکاملI am full
forceنیروcan you measure the force of the wind?
blueآبیhis eyes are blue
objectاشیاthere are 3 objects in the box
decideتصمیم گرفتنI can’t decide now
surfaceسطحthe surface is rough
deepعمیقthe pool is deep
moonماهlook at the moon!
islandجزیرهkish is an island
footپاmy foot hurt
systemسیستمthe system is down
busyشلوغI am busy now
testامتحانshe has a test next week
recordضبط کردنcan I record this?
boatقایقthere is a boat in the photo
commonمشترکit’s a common problem
goldطلاgold is expensive
possibleامکانis it possible to buy a house?
planeهواپیماthe plane crashed
steadفایدهan intership will stand you in good stead when applying to college
dryخشکthe clothes are dry now
wonderجای تعجبI wonder how many people died
laughخندیدنshe laughs a lot
thousandهزارthousands of people were killed in the war
agoقبلI got married ten years ago
ranدویدنhe ran so fast
checkبررسیcan you check my test please?
gameبازیthis game is difficult
shapeشکلI like the shape of the table
equateبرابر کردنyou shouldn’t equate those two things
hotگرمit’s so hot in here
missدلتنگیI miss my mom
broughtآوردنshe brought some cake
heatگرم کردنI heated some vegetables in the microwave
snowبرفit will snow tomorrow
tireلاستیکthe tire is flat
bringآوردنbring your books too
yesبلهshe said yes
distantمدتها پیشthe day I left home is now a distant memory
fillپر کردنfill in the form
eastشرقI live in the east
paintرنگ کردنdid you paint this?
languageزبانI know 4 languages
amongدر میانthe house is nestled among the trees
انگلیسی بزرگسالان
انگلیسی بزرگسالان

500 کلمه رایج در زبان انگلیسی (سایت منبع)

A

a
about
act
actually
add
after
again
against
age
ago
air
all
also
always
am
among
an
and
animal
another
answer
appear
are
area
as
ask
at

B

back
ball
base
be
beauty
because
become
bed
been
before
began
begin
behind
best
better
better
between
big
bird
black
blue
boat
body
book
both
bottom
box
boy
bring
brought
build
built
busy
but
by

C

call
came
can
car
care
carefully
carry
centre
certain
change
check
child
children
city
class
clear
close
cold
colour
come
common
community
complete
contain
could
country
course
create
cried
cross
cry
cut

D

dark
day
decide
decided
deep
develop
did
didn’t
different
do
does
dog
don’t
door
down
draw
dream
drive
dry
during

E

each
early
earth
east
easy
eat
effort
enough
every
example
experience
explain
eye

F

face
fact

false
family
far
farm
fast
father
feel
feet
few
field
find
fire
first
fish
five
fly
follow
food
form
found
four
friend
from
front
full

G

game
gave
get
girl
give
go
gold
good
got
government
great
green
ground
group
grow
guy

H

had
half
hand
happen
happened
hard
has
have
he
hear
heat
heavy
help
her
here
high
his
hold
home
horse
hot
hour
house
hundred

I, J, K

I
idea
if
important
in
inch
include
into
is
island
it

just

keep
kind
king
knew
know
known

L

land
language
large
last
late
later
laugh
lead
learn
leave
left
less
less
let
letter
life
light
like
line
list
listen
little
live
long
look
love
low

M

machine
made
make
man
many
map
mark
may
mean
measure
men
might
mile
million
mind
minute
miss
money
month
moon
more
more
morning
most
mother
mountain
move
much
music
must
my

N

name
nation
near
need
never
new
next
night
no
north
note
notice
noun
now
number

O

object
of
off
office
often
oh
oil
old
on
once
one
only
open
or
order
other
our
out
over

P

page
pair
part
pass
passed
people
perhaps
person
picture
place
plan
plane
plant
play
point
power
probably
problem
product
provide
pull
put

Q, R

question
quick
rain
ran
reach
read
ready
real
receive
record
red
relationship
remember
right
river
road
rock
room
round
rule
run

S

said
same
saw
say
school
science
sea
season
second
see
seem
self
sentence
serve
set
several
shape
she
ship
short
should
show
shown
side
simple
since
sing
sit
six
size
sleep

S CONTINUED…

slow
small
snow
so
some
something
song
soon
sound
south
space
special
spell
spring
stand
star
start
stay
step
stood
stop
story
street
strong
study
such
summer
sun
system

T

table
take
talk
teach
tell
ten
test
than
that
the
their
them
then
there
these
they
thing
think
this
those
though
thought
thousand
three

T CONTINUED…

through
time
to
together
told
too
took
top
toward
town
travel
tree
try

true
turn
two

اصطلاحات انگلیسی مربوط به بازی
اصطلاحات انگلیسی مربوط به بازی

U, V

under
understand
until
up
upon
us
use
usual
very
voice
vowel

W

wait
walk
want
war
warm
was
watch
water
wave
way
we
week
weight
were
west
what
wheel
where
which

W CONTINUED…

white
who
why
will
wind
winter
with
without
woman
wonder
wood
word
words
work
world
would
write
wrong

Y

year
yes
you
young

کلمات پر کاربرد انگلیسی با حرف A

ناممعنیمثال
appleسیبThis is a red apple.
airهواThe air is fresh.
animalحیوانAnimals are amazing creatures.
artهنرArt is beautiful.
answerجوابThe answer is yes.
armبازوMy arm is tired.
askپرسیدنCan I ask you a question?
atدرI am at home.
aboutدر موردI am talking about the weather.
acrossاز رویThe dog ran across the street.
afterبعدAfter school, I will go home.
againدوبارهI will do it again.
againstعلیهThe soldiers fought against the enemy.
airportفرودگاهI am going to the airport.
allهمهAll of the students are here.
alsoهمچنینI am also going to the party.
تواناییAbility

I have no doubts as to your ability

من در توانایی شما تردیدی ندارم

دسترسیAccess

The only access to the village is by boat

تنها راه دسترسی به روستا با قایق است

تصادفAccident

The traffic accident is really a tragedy

تصادف رانندگی واقعاً یک فاجعه است

حساب/اکانتAccount

I don’t have a bank account

من حساب بانکی ندارم

عملAction

His bad action was scorned by the public

عمل بد او مورد تحقیر عموم قرار گرفت.

فعالیتActivity

Activity is the only road to knowledge

فعالیت تنها راه رسیدن به دانش است

بازیگرActor

He won the best actor award

او برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد

ادرسAddress

I made the mistake of giving him my address

من اشتباه کردم که آدرسم را به او دادم

سنAge

The children average seven years of age

کودکان به طور متوسط هفت سال سن دارند

هواAir

I leaped into the air with joy

با خوشحالی به هوا پریدم

فرودگاهAirport

We managed to get to the airport in time

موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم

حیوانAnimal

A horse is a large animal

اسب حیوان بزرگی است

پاسخAnswer

The answer was an unequivocal no

پاسخ یک “نه” صریح بود

اپارتمانApartment

I live in an apartment

من در یک آپارتمان زندگی می کنم

سیبApple

There are about fifty calories in an apple

یک سیب حدود 50 کالری دارد

ارتشArmy

The army quickly crushed the revolt

ارتش به سرعت شورش را سرکوب کرد

هنرArt

Art is a lie that tells the truth

هنر دروغی است که حقیقت را بیان می کند

مقالهArticle

An article in the newspaper caught my attention

مقاله ای در روزنامه توجه من را جلب کرد


کلمات انگلیسی با حرف B

توپBall

The dog retrieved the ball from the water

سگ توپ را از آب بیرون آورد

بانکBank

She was employed in a bank

او در یک بانک استخدام شده بود

بیسبالBaseball 

He was on the baseball team

او در تیم بیسبال بود

اساسBasis 

Their claim had no basis in fact

ادعای آنها در حقیقت هیچ مبنایی نداشت

سبدBasket 

There are sixty oranges in the basket

در سبد شصت پرتقال وجود دارد

حمامBathroom 

Sylvia fetched a towel from the bathroom

سیلویا یک حوله از حمام آورد

اتاق خوابBedroom 

We have a spare bedroom

ما یک اتاق خواب اضافی داریم

پرندهBird 

Every bird likes its own nest

هر پرنده ای لانه خودش را دوست دارد

خونBlood 

Blood is thicker than water

خون از آب غلیظ تر است

قایقBoat 

We must move to the boat, it’s raining hard

باید به سمت قایق حرکت کنیم، باران شدیدی می بارد

بدنBody 

The body and the mind interrelate

بدن و ذهن با هم ارتباط دارند

کتابBook 

Judge not a book by its cover

یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید

نانBread 

All bread is not baked in one oven

همه نان‌ها در یک فر پخته نمی‌شوند

اتوبوسBus 

We met up at the bus terminal

در پایانه اتوبوس با هم آشنا شدیم


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف C

دوربینCamera 

My camera is fully automatic

دوربین من تمام اتوماتیک است

ماشینCar 

I wish we had a car

کاش ماشین داشتیم

حرفهCareer 

He is not really suited for a teaching career

او واقعاً برای شغل معلمی مناسب نیست


بیشتر بخوانید :

معنی get to the top of the maze tower to start this mission ؟

تفاوت بین سه کلمه rise ،raise و arise

بهترین اپلیکیشن و سایت یادگیری زبان فرانسه در خانه

بهترین دیکشنری‌های انگلیسی به فارسی

بهترین کانال آموزش زبان انگلیسی


گربهCat 

When the cat’s away, the mice will play

وقتی گربه دور باشد، موش ها بازی می کنند

شیمیChemistry 

The professor took the students to the chemistry lab

ستاد دانش آموزان را به آزمایشگاه شیمی برد

قفسه سینهChest 

I felt a tremendous pressure on my chest

فشار شدیدی روی قفسه سینه ام احساس کردم

مرغChicken 

I personally would rather roast a chicken whole

من شخصا ترجیح می دهم یک مرغ را کامل کباب کنم

بچهChild

She held the child to her bosom

کودک را به آغوش خود گرفت

شکلاتChocolate 

He broke the chocolate in two

او شکلات را به دو نیم تقسیم کرد

شهرCity 

Hundreds of bombs were dropped on the city

صدها بمب بر روی شهر ریخته شد

کلاسClass

That dictionary belongs to the class

آن دیکشنری متعلق به کلاس است

قهوهCoffee 

I prefer tea to coffee

من چای را به قهوه ترجیح می دهم

دانشکدهCollege 

Their son will start college in September

پسرشان در سپتامبر کالج را شروع می کند

کمپانیCompany 

She was the boss of a large international company

او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود

کامپیوترComputer 

Only authorized personnel have access to the computer system

فقط پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتری دسترسی دارند


کلمات انگلیسی Nouns با حرف D

پدرDad 

My dad loves to go fishing

پدر من عاشق ماهیگیری است

روزDay 

Prepare for a rain day

برای یک روز بارانی آماده شوید

مرگDeath 

There is no medicine against death

هیچ دارویی در برابر مرگ وجود ندارد

افسردگیDepression 

He suffers from acute depression

او از افسردگی حاد رنج می برد

دستگاهDevice

The listening device was concealed in a pen

دستگاه شنود در یک خودکار پنهان شده بود

شامDinner

The dinner will be served buffet style

شام به استایل بوفه سرو می شود

کارگردانDirector 

I’m well in with my director

من با کارگردانم رابطه خوبی دارم

سگDog 

Every dog has his day

هر سگی روز خود را دارد

سریالDrama 

It was good drama, but historically inaccurate

سریال خوبی بود اما از نظر تاریخی نادرست بود

نقاشیDrawing 

This is a fine drawing

این یک نقاشی خوب است


کلمات انگلیسی با حرف E

گوشEar 

The sound smites upon the ear

صدا به گوش می رسد

زمینEarth 

The earth rotates once a day

زمین روزی یک بار می چرخد

اقتصادEconomics 

He has never read around the subject of economics

او هرگز پیرامون موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است

ویرایشگرEditor 

He is the editor of a daily paper

او ادیتور یک روزنامه است

تحصیلاتEducation 

We’ve spent a lot on the children’s education

ما خرج زیادی برای تحصیل بچه ها کرده ایم

تخم مرغEgg 

I always have a boiled egg for breakfast

من همیشه برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز می خور

انرژیEnergy 

He is full of energy

او سرشار از انرژی است

امتحانExam 

I got my exam results today

امروز نتایج امتحانم را گرفتم

مثالExample 

Illustration by example is better than explanation in words

مثال زدن بهتر از توضیح با کلمات است

هیجانExcitement 

Her heart was throbbing with excitement

قلبش از هیجان می تپید

ورزشExercise 

Please do that exercise over again

لطفاً آن تمرین را دوباره انجام دهید


کلمات پرکاربرد در انگلیسی با حرف F

صورتFace 

Good fame is better than a good face

شهرت خوب بهتر از چهره خوب است

حقیقتFact 

I was fully aware of the fact

من کاملاً از واقعیت آگاه بودم

خانوادهFamily 

He is the eighth child in the family

او هشتمین فرزند خانواده است

فیلمFilm 

We also went to see the film

ما هم برای دیدن فیلم رفتیم

آتشFire 

There is no smoke without fire

بدون آتش دودی وجود ندارد

ماهیFish 

Never offer to teach fish to swim

هرگز پیشنهاد نکنید که به ماهی ها شنا آموزش دهید

غذاFood 

He looked longingly at the food on the table

با حسرت به غذای روی میز نگاه کرد

فوتبالFootball 

Football is a team game

فوتبال یک بازی تیمی است

آزادیFreedom 

Freedom of speech is every American’s birthright

آزادی بیان حق اصلی هر آمریکایی است

دوستیFriendship 

True friendship lasts forever

دوستی واقعی برای همیشه ماندگار است


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف G

بازیGame 

The crowd drifted out after the football game

جمعیت بعد از بازی فوتبال بیرون رفتند

زبالهGarbage 

Garbage pollutes our rivers

زباله ها رودخانه های ما را آلوده می کنند

باغGarden

A swarm of bees flew into the garden

دسته ای از زنبورها به داخل باغ پرواز کردند

هدیهGift 

It is a gift for my brother

هدیه ای برای برادرم است

دخترGirl 

I heard a girl squeal in that room

صدای جیغ دختری را در آن اتاق شنیدم

مادربزرگGrandmother 

He inherited a fortune from his grandmother

از مادربزرگش ثروتی به ارث برده است

گروهGroup 

The airliner was hijacked by a group of terrorists

هواپیمای مسافربری توسط گروهی از تروریست ها ربوده شد

مهمانGuest 

Tom was a guest on a live radio show

تام مهمان یک برنامه زنده رادیویی بود


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف H

موHair 
کلاس آنلاین آموزش زبان
کلاس آنلاین آموزش زبان

She dried her hair in the sun

او موهای خود را در آفتاب خشک کرد

دستHand 

Don’t bite the hand that feeds you

دستی را که به شما غذا می دهد گاز نگیرید

کلاهHat 

The hat is part of the school uniform

کلاه بخشی از لباس مدرسه است

سرHead 

Better an empty purse than an empty head

یک کیف پول خالی بهتر از یک سر خالی است

سلامتیHealth 

There is no greater riches than health

هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیست

قلبHeart 

Every heart has its own sorrow

هر قلبی غم خودش را دارد

تاریخHistory 

China is a large country with a long history

چین کشوری بزرگ با تاریخی طولانی است

امیدHope 

While there is life, there is hope

تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست

بیمارستانHospital 

In hospital she’ll be under observation all the time

در بیمارستان همیشه تحت نظر خواهد بود

هتلHotel 

Leave your luggage in the hotel

چمدان خود را در هتل بگذارید

خانهHouse

A man’s house is his castle

خانه مرد قلعه اوست

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف I

یخIce 

She slipped on the ice

او روی یخ لیز خورد

تصویرImage 

She looked at her image in the mirror

او به تصویر خود در آینه نگاه کرد

اینترنتInternet 

The popularity of the Internet has soared

محبوبیت اینترنت افزایش یافته است


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف J

شغلJob 

He’s trying to get a job

او در تلاش است تا شغلی پیدا کند

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف K

کلیدKey 

Money is the key that opens all doors

پول کلیدی است که همه درها را باز می کند

پادشاهKing 

An owl is the king of the night

جغد پادشاه شب است

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف L

زبانLanguage 

She is learning a new language

او در حال یادگیری یک زبان جدید است

رهبرLeader 

The new leader is a good selection

رهبر جدید انتخاب خوبی است

کتابخانهLibrary 

The library is in the center of the town

کتابخانه در مرکز شهر است

زندگیLife 

What makes life dreary is the want of motive

چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است

لیستList 

Her name was expunged from the list

نام او از فهرست حذف شد

مکانLocation 

The location of the hotel is sublime

موقعیت هتل عالی است.


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف M

مجلهMagazine 

This magazine comes out quarterly

این مجله به صورت فصلی منتشر می شود

مرکز خریدMall 

The crowds thronged into the mall

جمعیت به مرکز خرید هجوم آوردند


نقشهMap 

Mark the place on the map

مکان را روی نقشه علامت گذاری کنید

استفاده از would you mind یا do you mind ؟
استفاده از would you mind یا do you mind ؟
بازارMarket 

I usually buy all my vegetables at the market

من معمولا همه سبزیجاتم را از بازار می خرم

ریاضیMath

She’s learning calculus in math class

او در کلاس ریاضی حساب دیفرانسیل و انتگرال را یاد می گیرد

رسانهMedia 

He didn’t like the media probing into his past

او دوست نداشت رسانه ها در مورد گذشته او تحقیق کنند

داروMedicine

A good medicine tastes bitter

داروی خوب طعم تلخی دارد

منوMenu 

The waiter brought the menu

گارسون منو آورد

پیامMessage 

The message was written in code

پیام به صورت کد نوشته شده بود

فلزMetal 

Aluminum is a kind of metal

آلومینیوم نوعی فلز است

روشMethod 

He invented a new method to make bread

او روش جدیدی برای تهیه نان ابداع کرد

پولMoney 

Love of money is the root of all evil

عشق به پول ریشه همه بدی هاست

ماهMonth 

December is the last month of the year

دسامبر آخرین ماه سال است

صبحMorning

Two of the students were tardy this morning

امروز صبح دو نفر از دانش آموزان تاخیر داشتند

موشMouse 

I held the mouse by its tail

موش را از دمش گرفتم

فیلمMovie 

Just relax and enjoy the movie

فقط استراحت کنید و از فیلم لذت ببرید

موزیکMusic 

Music washes away from the soul the dust of everyday life

موسیقی غبار زندگی روزمره را از روح پاک می کند

100تا از زیباترین کلمات جهان در زبان انگلیسی
100تا از زیباترین کلمات جهان در زبان انگلیسی

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف N

اسمName 

A good name is better than (great) riches

نام نیک بهتر از ثروت (بزرگ) است

ملیتNation 

The Chinese are an industrious nation

چینی ها ملتی پرتلاش هستند

طبیعتNature 

Nature will have its course

طبیعت مسیر خود را خواهد داشت

اخبارNews 

She passed out when she heard the tragic news

با شنیدن این خبر غم انگیز از حال رفت

روزنامهNewspaper

I wish to insert an advertisement in your newspaper

می خواهم در روزنامه شما آگهی درج کنم

شبNight 

A huge bomb blast rocked central London last night

انفجار مهیبی شب گذشته مرکز لندن را لرزاند

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف O

ادارهOffice 

Our office is open from Monday to Friday inclusive

اداره ما از دوشنبه تا جمعه باز است

روغنOil 

Oil doesn’t mix with water

روغن با آب مخلوط نمی شود.

آموزش زبان انگلیسی
آموزش زبان انگلیسی

اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P

کاغذPaper 

There is a blot of ink on the paper

یک لکه جوهر روی کاغذ وجود دارد

مسافرPassenger 

Passenger ships are a costly way to travel

کشتی های مسافربری راهی پرهزینه برای سفر هستند

مردمPeople 

Never judge people by their appearance

هرگز افراد را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید

اجازهPermission 

She begged permission to leave

او اجازه خروج خواست

شخصPerson

I am not myself a punctual person

من خودم آدم وقت شناس نیستم

شخصیتPersonality 

He has a strong personality

شخصیتی قوی دارد

گوشی همراهPhone 

I didn’t make any phone calls

هیچ تماس تلفنی نداشتم

عکسPhoto 

Please send a photo

لطفا یک عکس ارسال کنید

فیزیکPhysics 

He majors in physics

او در رشته فیزیک تحصیل می کند

پیانوPiano 

You play the piano well

شما به خوبی پیانو می نوازید

پیتزاPizza 

I live for pizza

من برای پیتزا زندگی می‌کنم

مکانPlace 

Let’s go to that new pizza place tonight

بیا امشب به آن پیتزافروشی جدید برویم

پلتفرمPlatform 

Your questions will be answered from the platform

سوالات شما از پلتفرم پاسخ داده می شود

شعرPoem 

He recited the poem to the class

او شعر را برای کلاس خواند

پلیسPolice 

The thief is wanted by the police

سارق تحت تعقیب پلیس است

قدرتPower 

Knowledge is power

دانش قدرت است

تمرینPractice 

Without practice, hopes will be reduced to zero

بدون تمرین، امیدها به صفر می رسد

قیمتPrice 

The price of wheat had reached an all-time low

قیمت گندم به پایین ترین حد خود رسیده بود


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف Q

ملکهQueen

The queen bore him four fine sons

ملکه برای او چهار پسر خوب به دنیا آورد

سوالQuestion 

She answered the question in the negative

او به این سؤال پاسخ منفی داد

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف (R)

رادیوRadio 

She’s listening to the radio

او در حال گوش دادن به رادیو است

دلیلReason 

Love is without reason

عشق بی دلیل است

ضبطRecording 

The recording quality is excellent

کیفیت ضبط عالی است

یخچالRefrigerator 

We have a refrigerator in our kitchen

ما یک یخچال در آشپزخانه خود داریم

مسئولیتResponsibility

He has no sense of responsibility

او هیچ احساس مسئولیتی ندارد

رستورانRestaurant 

This restaurant has a fine reputation

این رستوران شهرت خوبی دارد

نتیجهResult 

She was disheartened at the result

او از نتیجه ناامید شد

ریسکRisk 

Without risk, there is no reward

بدون ریسک، هیچ پاداشی وجود ندارد

رودخانهRiver 

We crossed over the river into Sweden

از رودخانه عبور کردیم و وارد سوئد شدیم

جادهRoad 

Perseverance is the only road to success

پشتکار تنها راه موفقیت است

سنگRock 

There’s a lot of danger in rock climbing

در صخره نوردی خطرات زیادی وجود دارد

نقشRole 

Money played an important role in his life

پول نقش مهمی در زندگی او داشت

اتاقRoom 

His room is thrice the size of mine

اندازه اتاق او سه برابر اتاق من است

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف S

سالادSalad 

Avocado salad is a favourite of mine

سالاد آووکادو مورد علاقه من است

نمکSalt 

Salt is crucial in cooking

نمک در آشپزی بسیار مهم است

نمونهSample 

Each sample was examined through a microscope

هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد

صحنهScene 

I can hardly imagine such a scene

من به سختی می توانم چنین صحنه ای را تصور کنم

مدرسهSchool 

I don’t remember my first day at school

اولین روز مدرسه ام را به یاد نمی آورم

علمScience 

Some people think that chess is a science

برخی فکر می کنند که شطرنج یک علم است

صفحه نمایشScreen

He went on staring at the TV screen

او همچنان به صفحه نمایش تلویزیون خیره شد

شکلShape 

The island was originally circular in shape

این جزیره در ابتدا دایره ای شکل بود

پیراهنShirt 

You look good in that shirt

شما در آن پیراهن خوب به نظر می‌رسید

خوانندهSinger 

She is my favorite singer

او خواننده مورد علاقه من است

اقاSir 

Can I help you, sir?

می‌توانم به شما کمک کنم، قربان

خواهرSister

The resemblance between Susan and her sister was remarkable

شباهت سوزان و خواهرش جالب بود

محل مکانSite 

The statue was removed to another site

مجسمه به مکان دیگری منتقل شد

مهارتSkill

This job demands a high degree of skill

این شغل به مهارت بالایی نیاز دارد

نرم افزارSoftware

The software has no particular distinguishing features

نرم افزار هیچ ویژگی متمایز خاصی ندارد

صداSound 

The sound of the music died away

صدای موسیقی خاموش شد

سوپSoup 

The soup is warming up on the stove

سوپ روی اجاق در حال گرم شدن است

فضاSpace 

There’s a lot of storage space in the loft

فضای ذخیره سازی زیادی در انبار وجود دارد

ورزشSport 

sailing is a wonderful sport

قایقرانی ورزش فوق العاده ای است

مربعSquare 

The area of the office is 35 square metres

مساحت دفتر 35 متر مربع است

ستارهStar 

The club were forced to sell their star player

باشگاه مجبور شد ستاره خود را بفروشد

فروشگاهStore 

The store has a lot of regular customers

فروشگاه مشتریان دائمی زیادی دارد

داستانStory 

Every picture tells a story

هر تصویر داستانی را بیان می کند.

استرسStress

Your headaches are due to stress

سردردهای شما به دلیل استرس است

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف T

وظیفهTask 

We have a formidable task ahead of us

ما کار سختی در پیش داریم

چایTea 

Bring back some tea for me

برای من چای بیاور

معلمTeacher 

Experience is the best teacher

تجربه بهترین معلم است

تلویزیونTelevision 

I saw the Olympic Games on television

بازی های المپیک را از تلویزیون دیدم

تنیسTennis 

I like to play tennis

من دوست دارم تنیس بازی کنم

چیزThing 

There’s no such thing as bad publicity

چیزی به نام تبلیغات بد وجود ندارد

فکرThought 

The wish is father to the thought

آرزو پدر اندیشه است

زمانTime 

There is a time for all things

برای همه چیز زمانی وجود دارد

زبانTongue 

A good tongue is a good weapon

زبان خوب، سلاح خوبی است

ابزارTool

A hammer is a sort of tool

چکش نوعی ابزار است

دندانTooth 

My tooth is killing me

دندونم داره منو میکشه

موضوعTopic 

This topic requires a lot of deep thinking

این موضوع نیاز به تفکر عمیق زیادی دارد

شهرTown 

She has several friends in the town

او چندین دوست در شهر دارد

حقیقتTruth 

Truth hath a good face, but ill clothes.

حقیقت چهره نیکو دارد، اما لباس بد

دوTwo

No man can do two things at once

هیچ مردی نمی تواند دو کار را همزمان انجام دهد


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف (U)

عمو/ داییUncle 

I don’t have much contact with my uncle

من زیاد با عمویم ارتباط ندارم

دانشگاهUniversity 

She teaches English at  London University

او در دانشگاه لندن انگلیسی تدریس می‌کند

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف V

ویدیوVideo 

She has watched the race on video

او مسابقه را به صورت ویدئویی تماشا کرده است

ویروسVirus 

She has got some kind of virus

او به نوعی ویروس مبتلا شده است

صداVoice 

Give every man thy ear, but few thy voice

گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را کم

کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف W

جنگWar 

If you wish for peace, be prepared for war

اگر آرزوی صلح دارید، برای جنگ آماده باشید

هشدارWarning

She didn’t heed my warning

او به هشدار من توجه نکرد

آبWater

Beware of a silent dog and still water

مراقب سگ ساکت و آب ساکن باشید

مسیرWay 

Love will find a way

عشق راهی پیدا خواهد کرد

آب و هواWeather

The good seaman is known in bad weather

دریانورد خوب در هوای بد شناخته می شود

وبWeb

Our web page had 243 hits this week

صفحه وب ما در این هفته 243 بازدید داشت

عروسیWedding

He hasn’t any suitable shoes for the wedding

کفش مناسبی برای عروسی ندارد

همسرWife

A good husband makes a good wife

شوهر خوب، زن خوب می سازد

بادWind 

Hoist your sail when the wind is fair

بادبان خود را هنگامی که باد می وزد بالا ببرید

برندهWinner

There will be a prize for the winner

برای برنده جایزه در نظر گرفته می شود

چوبWood 

William was chopping wood for fire

ویلیام در حال خرد کردن هیزم برای آتش بود

کلمهWord 

There is great difference between word and deed

برای یک مرد عاقل یک کلمه کافی است

کارWork 

Work will not kill a man but worry will

کار انسان را نمی کشد اما نگرانی می کشد

جهانWorld

This world belongs to the energetic

این دنیا متعلق به افراد پر انرژی است

نویسندهWriter

He was a writer of repute

او نویسنده ای معروف بود


کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرفY

فیلم انگلیسی فوق العاده برای تقویت زبان
فیلم انگلیسی فوق العاده برای تقویت زبان
سالYear

May good fortune find you this yea

باشد که بخت خوب شما را در این سال پیدا کند


سایر کلمات پرکاربرد انگلیسی

پایانEnd 

A woman’s work is never at an end

کار یک زن هرگز به پایان نمی رسد

عضوMember 

I am a member of the basketball team

من عضو تیم بسکتبال هستم


انجمنcommunity 

He did it for the interests of the community

او این کار را برای منافع جامعه انجام داد

رئیس جمهورpresident 

The two spies were pardoned yesterday by the President

این دو جاسوس دیروز توسط رئیس جمهور مورد عفو قرار گرفتند

تیمteam 

He’ll be a great asset to the team

او یک سرمایه بزرگ برای تیم خواهد بود

دقیقهminute 

There’s one born every minute

در هر دقیقه یک نفر به دنیا می آید

ایدهidea 

We are totally supportive of this idea

ما کاملاً از این ایده حمایت می کنیم

بچهkid 

Having a kid is a 24/7 job

بچه دار شدن یک شغل 24 ساعته است

اطلاعاتinformation 

For more information, visit our website

برای اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید

پشت / کمرback 

Straighten your back – try not to slouch

پشت خود را صاف کنید – سعی کنید خم نشوید

والدینparent 

The written consent of a parent is required

رضایت کتبی یکی از والدین الزامی است

 دفترoffice

His office is on the third floor

دفترش در طبقه سوم است

درdoor 

Open not your door when the devil knocks

وقتی شیطان در می زند، در را باز نکنید

بیزنسBusiness

Do business, but be not a slave to it

تجارت کنید، اما برده آن نباشید

دوران کودکیChildhood

From earliest childhood she’d had a love of dancing

از همان دوران کودکی او عاشق رقص بود

خطرDanger 

Danger is next neighbour to security

خطر همسایه کناری امنیت است

داده هاData 

She still needs to analyse the data

او هنوز نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها دارد

شیشهGlass 

Nature is the glass reflecting truth

طبیعت شیشه ای است که حقیقت را منعکس می‌کند

چمنGrass 

The grass was cool and pleasant underfoot

علف زیر پا خنک و دلپذیر بود

گلفGolf

I like to play golf

من دوست دارم گلف بازی کنم

سخت افزارHardware 

The company deals in both hardware and software

این شرکت در زمینه سخت افزار و نرم افزار فعالیت می کند

هیدروژنHydrogen 

Water is composed of hydrogen and oxygen

آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است

عسلHoney

Old bees yield no honey

زنبورهای پیر عسل تولید نمی کنند

زیباییBeauty 

Love is the beauty of soul

عشق زیبایی روح است

قناعتContentment

Happiness consists in contentment

خوشبختی در قناعت است

شجاعتCourage 

He praised her for her courage

او را به خاطر شجاعتش ستود

جرمCrime 

He has committed a crime

او مرتکب جرم شده است

رشدGrowth 

The 1990s were a period of rapid change/growth

دهه 1990 دوره تغییر/رشد سریع بود

شادیHappiness

Riches do not always bring happiness

ثروت همیشه خوشبختی نمی آورد

تولدت مبارک به انگلیسی
تولدت مبارک به انگلیسی
نفرتHate 

Love, joy, hate, fear and jealousy are all emotions

عشق، شادی، نفرت، ترس و حسادت همه احساسات هستندJoy شادی

عدالتJustice 

Justice must be done even if the sky falls

عدالت باید اجرا شود حتی اگر آسمان سقوط کند

خندهLaughter 

Laughter is the best medicine

خنده بهترین دوا است

قانونLaw 

Law makers should not be law breakers

قانونگذاران نباید قانون شکن باشند


آزادیLiberty 

The price of liberty is eternal vigilance

بهای آزادی هوشیاری ابدی است

عشقLove 

When love puts in, friendship is gone

وقتی عشق وارد می شود، دوستی از بین می رود

شانسLuck 

Behind bad luck comes good luck

پشت بدشانسی، خوش شانسی می آید

لوکسLuxury 

A refrigerator was then a luxury

آن زمان یخچال یک کالای لوکس بود

نیازNeed 

True love shows itself in time of need

عشق واقعی در زمان نیاز خود را نشان می‌دهد

نظرOpinion 

I’ve recently changed my opinion of her

من اخیراً نظرم را در مورد او تغییر داده ام

فرصتOpportunity 

We’re missing out on a tremendous opportunity

ما یک فرصت فوق العاده را از دست می دهیم

دردPain 

Poverty is a pain, but no disgrace

فقر درد است، اما ننگ نیست

واقعیتReality 

She refuses to face reality

از رویارویی با واقعیت امتناع می کند

آرامشRelaxation 

I play the piano for relaxation

برای آرامش پیانو می نوازم

رضایتSatisfaction 

It gave me a feeling of satisfaction

به من احساس رضایت داد

سرعتSpeed 

Our speed averaged out at 50 km an hour

سرعت ما به طور متوسط ​​50 کیلومتر در ساعت بود

پیروزیVictory 

The victory was nothing less than a miracle

پیروزی چیزی جز یک معجزه نبود

گرماWarmth 

We felt the warmth of the sun

گرمای خورشید را احساس کردیم

ثروتWealth 

Good health is above wealth

سلامتی بالاتر از ثروت است

دانش اموزStudent 

Jack is a clever student

جک دانش آموز باهوشی است

درختTree

A tree is known by its fruit

درخت را از میوه اش می‌شناسند

جعبهBox 

This box weighs five kilogrammes

وزن این جعبه پنج کیلوگرم است

مشتریCustomer

Customer relations is an important element of the job

ارتباط با مشتری یک عنصر مهم کار است

فرودگاهAirport 

We managed to get to the airport in time

موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم

کیفBriefcase 

He unclasped his briefcase and took out his notes

کیفش را باز کرد و یادداشت هایش را بیرون آورد

پروانهButterfly 

Love is like a butterfly

عشق مثل پروانه است

زمینهBackground 

The job would suit someone with a business background

این شغل برای کسی که سابقه بیزینس دارد مناسب است

کابیتCupboard 

The mice in the cupboard squeaked

موش های داخل کمد جیرجیر کردند

سنجاقکDragonfly 

A dragonfly has a life spen of 24 hours

سنجاقک 24 ساعت عمر می کند

اتش بازیFireworks 

I was attracted by the spectacular display of fireworks

نمایش دیدنی آتش بازی من را جذب کرد

رد پاFootprint 

The outline of a footprint was visible in the snow

طرح کلی رد پا در برف قابل مشاهده بود

شراکتPartnership 

They decided to break up the partnership

آنها تصمیم گرفتند شراکت را به هم بزنند

فتوکپیPhotocopy 

Please send a photocopy of your passport

لطفا فتوکپی پاسپورت خود را ارسال کنید

بارانیRaincoat 

I like this purple raincoat

من این بارانی بنفش را دوست دارم

اسنوبردSnowboard 

The children love to snowboard in winter

بچه ها عاشق اسنوبرد در زمستان هستند

آفتابSunshine

You are the sunshine that makes my day

تو آفتابی هستی که روز مرا می‌سازد

 فنجان چایTeacup

I’m awfully sorry. I’ve broken a teacup

من واقعا متاسفم. من فنجان چای را شکستم

قوریTeapot 

The teapot dropped out of her hand

قوری از دستش افتاد

رعد و برقThunderstorm

She got caught in a thunderstorm

او گرفتار رعد و برق شد


جدول زمانیTimetable 

We have a new timetable each term

ما هر ترم یک جدول زمانی جدید داریم

دوشShower 

A shower will refresh you

دوش گرفتن شما را سرحال می کند

سقوطFall 

A light rain began to fall

باران خفیفی شروع به باریدن کرد

بهترین آهنگ انگلیسی برای تقویت زبان
بهترین آهنگ انگلیسی برای تقویت زبان
کارکنانStaff 

We’ve been having trouble getting staff

ما برای جذب کارمندان مشکل داشتیم


سوالات متداول کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی

چرا یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی مهم است؟

یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی مهم است زیرا این کلمات در مکالمات و نوشته های روزمره به طور مکرر استفاده می شوند. دانستن معنا و کاربرد این کلمات برای برقراری ارتباط موثر ضروری است.
به عنوان مثال، کلمه “be” یکی از پرکاربردترین کلمات در زبان انگلیسی است. این کلمه برای بیان وجود یا وقوع استفاده می شود. دانستن معنا و کاربرد این کلمه به شما کمک می کند تا جملات ساده و پیچیده ای را در زبان انگلیسی بسازید.

چه روش هایی برای یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی وجود دارد؟

روش های مختلفی برای یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی وجود دارد. برخی از روش های موثر عبارتند از:
آنها را در جملات مختلف تمرین کنید. بهترین راه برای یادگیری کلمات جدید این است که آنها را در جملات مختلف تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا معنا و کاربرد آنها را به خوبی درک کنید.
از منابع مختلف استفاده کنید. برای یادگیری کلمات پرکاربرد، می توانید از منابع مختلف مانند کتاب های لغت، دیکشنری ها، و وب سایت های آموزشی استفاده کنید.
از یک برنامه یادگیری زبان استفاده کنید. برنامه های یادگیری زبان می توانند به شما در یادگیری کلمات پرکاربرد کمک کنند. این برنامه ها معمولاً شامل تمرینات و آزمون هایی هستند که به شما کمک می کنند تا کلمات را به خاطر بسپارید.

برخی از کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی کدامند؟

برخی از کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی عبارتند از:
be
have
can
will
must
should
would
may

علاوه بر این کلمات، کلمات دیگری نیز وجود دارند که در زبان انگلیسی بسیار پرکاربرد هستند. این کلمات عبارتند از:
of
to
and
a
in
that
is
it

چگونه می توان کلمات پرکاربرد را در زبان انگلیسی به خاطر سپرد؟

برای به خاطر سپردن کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی، می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید. برخی از روش های موثر عبارتند از:
از روش های مختلف یادگیری استفاده کنید. برای یادگیری کلمات جدید، می توانید از روش های مختلفی مانند خواندن، گوش دادن، نوشتن و صحبت کردن استفاده کنید. این کار به شما کمک می کند تا کلمات را از طریق کانال های مختلف به خاطر بسپارید.
از کلمات جدید در مکالمات و نوشته های خود استفاده کنید. بهترین راه برای به خاطر سپردن کلمات جدید این است که از آنها در مکالمات و نوشته های خود استفاده کنید. این کار به شما کمک می کند تا معنا و کاربرد کلمات را به خوبی درک کنید.
از منابع مختلف استفاده کنید. برای یادگیری کلمات پرکاربرد، می توانید از منابع مختلف مانند کتاب های لغت، دیکشنری ها، و وب سایت های آموزشی استفاده کنید. این منابع معمولاً شامل تمرینات و آزمون هایی هستند که به شما کمک می کنند تا کلمات را به خاطر بسپارید.

3.7/5 - (3 امتیاز)
https://radtime.org/?p=14141
اشتراک گذاری:

نظرات

0 نظر در مورد 1000 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.