20% تخفیف شب یلدا 🍉🍉🍉 رادتایم – تو فقط نیت کن بقیش با ما 

قید‌ در زبان انگلیسی

قید در زبان انگلیسی

قید‌ در زبان انگلیسی

قید یک کلمه یا عبارتی است که بر چگونگی، زمان، مکان، یا شدت یک فعل، صفت، یا قید دیگر تأثیر می گذارد. قیدها به جمله معنا و وضوح می بخشند.برخی از قید ها همچنین می توانند یک عبارت ( phrase) ، یک کلاز (clause) یا کل جمله whole) (sentence را تغییر دهند

تعریف قید

قید ها یکی از چهار بخش اصلی جمله هستند که در کنار اسم، صفت و فعل قرار می‌ گیرند. تعریف قید ساده استY قید اطلاعات زیادی در مورد یک عمل یا یک ایده به ما می‌ دهد. قید ها بخش های مختلف یک جمله ( عمولاً فعل) را تعریف می کنند.

  • The dog quickly ran across the street. (سگ سریعاً از خیابان عبور کرد.)
  • The extremely cute dog runs quickly. (“extremely” modifies “cute”) سگ خیلی بامزه به سرعت می دود (خیلی، بامزه را شرح می‌دهد.)
  • My very patient mother walks slowly. (“very” modifies “patient”) مادر خیلی بیمارم به آرامی راه می رود. (خیلی، میزان بیماری را شرح می ‌دهد.)
  • I carefully put the vase on the shelf. (من با دقت گلدان را روی طاقچه گذاشتم.)
  • The party will start tomorrow. (مهمانی فردا شروع خواهد شد.)
  • The children are playing outside. (کودکان بیرون در حال بازی هستند.**)
  • The painting is very beautiful. (نقاشی بسیار زیباست.)
  • The cute dog runs very quickly. (“very” modifies “quickly”) سگ بامزه خیلی با سرعت می دود. (خیلی، میزان سرعت را شرح می دهد.)
  • My patient mother walks so slowly. (“so” modifies “slowly”) مادر بیمارم بسیار آرام راه می رود. ( بسیار، آرام را شرح می دهد)

انواع قید

انواع قید
انواع قید
  • قید حالت (adverb of manner): (چگونگی اتفاق افتادن چیزی)‌ با عصبانیت، با گرسنگی، به زیبایی.
  • قید زمان (adverbs of time): (زمانی که چیزی اتفاق می‌افتد) دیروز، فردا، هفته بعد.
  • قید مکان (adverbs of place): (جایی که چیزی اتفاق می‌افتد) اینجا، آنجا، هیچ جا.
  • قید مقدار (adverbs of degree): (میزان و مقدار چیزی که اتفاق می افتد) تقریباً، زیاد، خیلی
  • قید تکرار (adverbs of frequency): (تعداد دفعاتی که چیزی اتفاق می افتد) همیشه – هرگز – اغلب 

تشخیص یک قید

بسیاری از قیدها با پسوند -ly به پایان می رسند، اما همه آنها اینطور نیستند. به عنوان مثال، برخی از قیدها، مانند here و there، پسوند -ly ندارند.

بهترین راه برای تشخیص یک قید در جمله این است که تعیین کنیم، عملکرد آن در جمله چیست. قیدها معمولاً به یکی از موارد زیر اشاره می کنند:

  • چگونگی انجام یک کار (قیدهای چگونگی)
  • زمان وقوع یک کار (قیدهای زمان)
  • مکان وقوع یک کار (قیدهای مکان)
  • شدت یا درجه یک صفت یا قید دیگر (قیدهای شدت)

به عنوان مثال، در جمله The dog quickly ran across the street.، قید quickly به فعل ran اشاره می کند و چگونگی انجام آن را توصیف می کند. بنابراین، quickly یک قید چگونگی است.

در جمله The party will start tomorrow.، قید tomorrow به زمان وقوع یک کار اشاره می کند. بنابراین، tomorrow یک قید زمان است.

در جمله The children are playing outside.، قید outside به مکان وقوع یک کار اشاره می کند. بنابراین، outside یک قید مکان است.

در جمله The painting is very beautiful.، قید very به شدت یا درجه صفت beautiful اشاره می کند. بنابراین، very یک قید شدت است.

پیدا کردن قید ها در یک جمله

قید اغلب یکی از کلماتی است که بیشترین میزان توضیح را در یک جمله دارد. هنگامی که قید را پیدا می‌کنید، می ‌توانید تعیین کنید که قید به چه سوالی پاسخ می دهد.

به عنوان مثال، در جمله The dog quickly ran across the street.، قید quickly به سوال چگونه پاسخ می دهد. بنابراین، قید quickly چگونگی انجام کار ran را توصیف می کند.

در جمله The party will start tomorrow.، قید tomorrow به سوال چه زمانی پاسخ می دهد. بنابراین، قید tomorrow زمان وقوع کار start را مشخص می کند.

در جمله The children are playing outside.، قید outside به سوال کجا پاسخ می دهد. بنابراین، قید outside مکان وقوع کار playing را مشخص می کند.

در جمله The painting is very beautiful.، قید very به سوال چقدر پاسخ می دهد. بنابراین، قید very شدت یا درجه صفت beautiful را مشخص می کند.

  • The dog quickly ran across the street.

در این جمله، قید quickly به فعل ran اشاره می‌کند و چگونگی انجام آن را توصیف می‌کند. بنابراین، quickly یک قید چگونگی است.

  • The party will start tomorrow.

در این جمله، قید tomorrow به زمان وقوع کار start اشاره می‌کند. بنابراین، tomorrow یک قید زمان است.

  • The children are playing outside.

در این جمله، قید outside به مکان وقوع کار playing اشاره می‌کند. بنابراین، outside یک قید مکان است.

  • The painting is very beautiful.

در این جمله، قید very به شدت یا درجه صفت beautiful اشاره می‌کند. بنابراین، very یک قید شدت است.

در اینجا چند نکته برای پیدا کردن قیدها در یک جمله آورده شده است:

  • به کلماتی که با پسوند -ly به پایان می رسند، توجه کنید. این کلمات اغلب قیدها هستند.
  • به کلماتی که به فعل، صفت، یا قید دیگر اشاره می کنند، توجه کنید. این کلمات نیز اغلب قیدها هستند.
  • از خود بپرسید که هر کلمه در جمله به چه سوالی پاسخ می دهد. اگر کلمه ای به سوالی مانند چگونه، چه زمانی، کجا، یا چقدر پاسخ دهد، احتمالاً یک قید است.
انواع حرف اضافه
انواع حرف اضافه

جایگاه قید در جمله

قیدها در قسمت‌های مختلفی از جمله قرار می‌گیرند و دلیل آن بر تاکید بیشتر برای فعل و ارائه توضیحات مناسب برای جمله است.

قیدها در ابتدای جمله

قیدهای زمان، مکان، و تکرار اغلب در ابتدای جمله قرار می‌گیرند. قرار گرفتن این قیدها در ابتدای جمله، تاکید بیشتری بر زمان، مکان، یا تکرار وقوع یک کار می‌گذارد.

به عنوان مثال:

  • Yesterday, I went to the park.
  • Here, you can find all the information you need.
  • The cat always sleeps on the bed.

قیدها در وسط جمله

قیدهای چگونگی، شدت، و هدف اغلب در وسط جمله قرار می‌گیرند. قرار گرفتن این قیدها در وسط جمله، توضیح بیشتری در مورد چگونگی، شدت، یا هدف انجام یک کار می‌دهد.

به عنوان مثال:

  • The dog quickly ran across the street.
  • The painting is very beautiful.
  • I bought the book to read.

قیدها در انتهای جمله

قیدهای عبارتی، قیدهای ربطی، و قیدهای بیانی اغلب در انتهای جمله قرار می‌گیرند. قرار گرفتن این قیدها در انتهای جمله، تاکید بیشتری بر توضیحات ارائه شده در جمله می‌گذارد.

به عنوان مثال:

  • I went to the park to play.
  • I’m going to the store because I need to buy some groceries.
  • The painting is beautiful, isn’t it?

در نهایت، جایگاه قید در جمله به معنای جمله نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، در جمله The dog quickly ran across the street.، قید quickly در ابتدای جمله قرار می‌گیرد تا تاکید بیشتری بر چگونگی انجام کار ran بگذارد. اما در جمله The dog ran quickly across the street.، قید quickly در انتهای جمله قرار می‌گیرد تا توضیح بیشتری در مورد چگونگی انجام کار ran بدهد.

ساختن قید از صفت

در اغلب موارد قید در زبان انگلیسی می‌تواند از اضافه کردن ly به صفت ساخته شود.

قید در زبان انگلیسی
قیددر زبان انگلیسی
قیدصفت
CheaplyCheap
QuicklyQuick
SlowlySlow

اگر خود صفت به حرف y ختم شود ابتدا باید تبدیل به حرف i شود و بعد ly به آن اضافه شود.

قیدصفت
EasilyEasy
AngrilyAngry
HappilyHappy
LuckilyLucky

اگر صفتی به پسوندهای زیر ختم شود کافی است حرف e را حذف کنیم و به جای آن y قرار دهیم.

قیدصفت
ProbablyProbable
TerriblyTerrible
gentlyGentle

اگر صفت به حروف ic ختم شود نیاز است ally به آن اضافه شود تا تبدیل به قید گردد.

قیدصفت
BasicallyBasic
TragicallyTragic
EconomicallyEconomic

برخی از انواع قید در زبان انگلیسی فرم یکسان با صفت دارند. مانند:

Early – Fast – Hard – High – Late – Near

قید حالت (manner)

قید حالت (manner)
قید حالت (manner)

قید حالت به چگونگی انجام یک کار اشاره می‌کند. این قیدها معمولاً با اضافه کردن پسوند -ly به آخر صفت ساخته می‌شوند. به عنوان مثال، صفت quick می‌تواند با اضافه کردن پسوند -ly به قید quickly تبدیل شود. قید quickly چگونگی انجام یک کار را توصیف می‌کند.

در اینجا چند نمونه دیگر از قیدهای حالت آورده شده است:

  • slowly (به آرامی)
  • carefully (با دقت)
  • happily (با خوشحالی)
  • sadly (با غم)
  • angrily (با عصبانیت)

مکان قید حالت در جمله

قید حالت معمولاً بعد از فعل لازم قرار می‌گیرد. به عنوان مثال:

  • The cat slowly walked across the street.

قید حالت می‌تواند بلافاصله بعد از فعل لازم قرار گیرد؛ اما اگر در جمله عبارت قیدی داشته‌باشیم، عبارت بعد از قید می آید. به عنوان مثال:

  • He walks carefully along the ridge.

در زبان محاوره و غیررسمی، می‌توان قید را بعد از عبارت قیدی قرار داد. به عنوان مثال:

  • He walks along the ridge carefully.

قید حالت می‌تواند بعد از مفعول نیز واقع شود. به عنوان مثال:

  • He opened the window slowly and looked happily outside.

در این مثال، قید slowly چگونگی باز کردن پنجره را توصیف می‌کند و قید happily چگونگی نگاه کردن به بیرون را توصیف می‌کند.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای حالت آورده شده است:

  • He ate his dinner quickly.
  • She passed the exams easily.
  • She read the magazine carefully.
  • They watched the movie reluctantly.

قید زمان (time)

قید زمان (time)
قید زمان (time)

قید زمان به زمان انجام یک کار اشاره می‌کند. این قیدها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای زمان خاص (specific): این قیدها به زمان‌های مشخصی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، yesterday (دیروز)، today (امروز)، tomorrow (فردا)، last week (هفته گذشته)، next week (هفته آینده)، in 2023 (در سال 2023)، و غیره.
  • قیدهای زمان غیرمشخص (general): این قیدها به زمان‌های غیرمشخصی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، often (غالباً)، sometimes (گاهی اوقات)، usually (معمولاً)، never (هرگز)، always (همیشه)، now (اکنون)، soon (زود)، و غیره.

مکان قید زمان در جمله

قیدهای زمان معمولاً در انتهای جمله قرار می‌گیرند. به عنوان مثال:

  • I went to school yesterday.

در صورتی که گوینده بخواهد روی زمان انجام فعل یا عمل تاکید کند، قید زمان در ابتدای جمله نیز قرار می‌گیرد. به عنوان مثال:

  • Yesterday, I went to school.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای زمان آورده شده است:

  • I have been studying English since 2019. (از سال 2019)
  • I went to school a little late yesterday. (دیروز کمی دیر به مدرسه رفتم.)
  • He left Tehran yesterday / last week / in February of 2020. (او دیروز/هفته گذشته/در فوریه 2020 تهران را ترک کرد.)
  • I decided to go tomorrow. (من تصمیم گرفتم که فردا بروم.)
  • Last week I went to the dentist. (من هفته گذشته به دندانپزشکی رفتم.)

در این مثال‌ها، قیدهای زمان زمان انجام یک کار را مشخص می‌کنند.

قید تکرار (frequency)

قید تکرار (frequency) (4)
قید تکرار (frequency) (4)

قید تکرار به دفعات انجام یک کار اشاره می‌کند. این قیدها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای تکرار مکرر (continual): این قیدها نشان می‌دهند که یک کار به طور مداوم انجام می‌شود. به عنوان مثال، always (همیشه)، usually (معمولاً)، often (غالباً)، frequently (فراوان)، و غیره.
  • قیدهای تکرار غیرمکرر (discontinual): این قیدها نشان می‌دهند که یک کار به طور غیرمداوم انجام می‌شود. به عنوان مثال، sometimes (گاهی اوقات)، seldom (کمتر)، rarely (ندرتاً)، never (هرگز)، و غیره.

مکان قید تکرار در جمله

قید تکرار معمولاً قبل از فعل اصلی قرار می‌گیرد. اگر فعل کمکی داشته‌باشیم، قید تکرار قبل از فعل اصلی و بعد از فعل کمکی قرار می‌گیرد. گاهی اوقات قید تکرار در ابتدای جمله استفاده شود؛ آن هم زمانی است که گوینده بخواهد روی دفعات تکرار یک عمل تاکید کند.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای تکرار آورده شده است:

  • She always writes in the morning. (او همیشه صبح‌ها می‌نویسد.)
  • When the baby was young, they must have always stayed up all night. (وقتی بچه کوچک بود، آنها حتماً همیشه تا شب بیدار می‌ماندند.)
  • Every morning she comes to work late. (او هر روز صبح دیر به سر کار می‌رود.)
  • Once a week he runs 5 kilometers.** (او یک بار در هفته 5 کیلومتر می‌دود.)
  • They always sleep late at night.** (آنها همیشه شب‌ها دیر می‌خوابند.)
  • They usually get up early in the morning.** (آنها معمولاً صبح‌ها زود بیدار می‌شوند.)
  • He never goes to abroad without her parents.** (او هرگز بدون والدینش به خارج از کشور نمی‌رود.)
  • He seldom works on Sundays.** (او به ندرت روزهای یکشنبه کار می‌کند.)

در مثال‌های بالا، قیدهای تکرار دفعات انجام یک کار را مشخص می‌کنند.

قید مکان در انگلیسی (place)

قید مکان به مکان انجام یک کار اشاره می‌کند. این قیدها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای مکان خاص (specific): این قیدها به مکان‌های مشخصی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، here (اینجا)، there (آنجا)، in the house (در خانه)، at the park (در پارک)، to the store (به فروشگاه)، و غیره.
  • قیدهای مکان غیرمشخص (general): این قیدها به مکان‌های غیرمشخصی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، somewhere (جایی)، everywhere (همه جا)، nowhere (هیچ جا)، nearby (نزدیک)، far away (دور)، و غیره.

مکان قید مکان در جمله

قید مکان معمولاً بعد از فعل اصلی یا مفعول فعل اصلی می‌آید. به عنوان مثال:

  • I am here.
  • The children are outside.
  • They are at the office.

در برخی موارد، قید مکان می‌تواند در ابتدای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی مکان انجام یک کار انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Here I am.
  • Outside, the children are playing.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای مکان آورده شده است:

  • We are planning a vacation nearby. (ما در حال برنامه ریزی برای تعطیلات در نزدیکی هستیم.)
  • The children like to play outside. (کودکان دوست دارند در بیرون بازی کنند.)
  • They attend the meeting at their office. (آنها در دفترشان در جلسه شرکت می‌کنند.)
  • We came back to Iran with many experiences. (ما با تجربه های زیادی به ایران بازگشتیم.)
  • They went to America and stayed there for 10 days. (آنها به آمریکا رفتند و 10 روز آنجا ماندند.)
  • She went to the cinema last week. (او هفته گذشته به سینما رفت.)
  • I went through the jungle. (من از جنگل گذشتم.)
  • He plays in the field. (او در زمین بازی می‌کند.)
  • Sara is going to school. (سارا در حال رفتن به مدرسه است.)
  • He is staying at my home. (او در خانه من اقامت دارد.)

در مثال‌های بالا، قیدهای مکان مکان انجام یک کار را مشخص می‌کنند.

قید مقدار (degree)

قید مقدار به شدت یا کثرت چیزی اشاره می‌کند. این قیدها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای مقدار کمّی (quantitative): این قیدها به مقدار کمی یا زیادی چیزی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، very (خیلی)، really (واقعاً)، much (خیلی)، a lot (خیلی)، too (خیلی)، enough (کافی)، و غیره.
  • قیدهای مقدار کیفی (qualitative): این قیدها به کیفیت یا کمیت چیزی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، completely (کاملاً)، totally (کاملاً)، almost (تقریباً)، nearly (تقریباً)، rather (تا حدی)، somewhat (تا حدی)، و غیره.

مکان قید مقدار در جمله

قید مقدار معمولاً قبل از صفت، قید یا فعلی می‌آید که آن را توصیف می‌کند. به عنوان مثال:

  • The very hot weather was unbearable.
  • I really want to go to the party.
  • She is quite young to be a father.

در برخی موارد، قید مقدار می‌تواند بعد از فعل یا صفت قرار گیرد. به عنوان مثال:

  • The weather was hot enough to go swimming.
  • I loved her immensely.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای مقدار آورده شده است:

  • I totally disagree with you. (من کاملاً با شما مخالفم.)
  • I really want a new car. (من واقعاً یک ماشین جدید می‌خواهم.)
  • She is quite young to be a father. (او برای پدر شدن خیلی جوان است.)
  • He is too naive to be an effective politician. (او برای یک سیاستمدار موثر خیلی ساده لوح است.)
  • I love her immensely. (من او را بسیار دوست دارم.)
  • She hates a liar very much. (او دروغگو را خیلی دوست ندارد.)
  • Is your coffee hot enough? (قهوه شما به اندازه کافی داغ است؟)
  • I read the newspaper thoroughly. (من روزنامه را به دقت خواندم.)
  • I am so excited about the new job. (من در مورد شغل جدید بسیار هیجان زده هستم.)

در مثال‌های بالا، قیدهای مقدار شدت یا کثرت چیزی را مشخص می‌کنند.


سایر قیدهای زبان انگلیسی

قید Well در زبان انگلیسی

صفت good یک استثناء است. قید این صفت کلمه well است که به‌معنای به‌خوبی است.

مثال‌ها:

  • He is a good student. (او شاگرد خوبیست.)
  • He studies well. (او به‌خوبی درس می‌خواند.)
  • She is a good pianist. (او یک پیانیست خوب است.)
  • She plays the piano well. (او به‌خوبی پیانو می‌نوازد.)
  • They are good swimmers. (آنها شناگران خوبی هستند.)
  • They swim well. (آنها به خوبی شنا می‌کنند.)

نکته:

قید well می‌تواند برای توصیف حالت یا چگونگی انجام یک کار نیز استفاده شود. در این حالت، well به عنوان یک قید حالت عمل می‌کند.

مثال‌ها:

  • He spoke well in English. (او به‌خوبی انگلیسی صحبت کرد.)
  • She danced well. (او به‌خوبی رقصید.)
  • The children played well together. (کودکان با هم به‌خوبی بازی کردند.)

در این مثال‌ها، قید well چگونگی انجام کارهای صحبت کردن، رقصیدن و بازی کردن را توصیف می‌کند.

قید حرکت و جهت (adverb of movement and direction)

قید حرکت و جهت به حرکت یا جهت حرکت یک شخص یا شی اشاره می‌کند. این قیدها می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای حرکت (motion): این قیدها به حرکت یک شخص یا شی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، up (بالا)، down (پایین)، forward (جلو)، backward (عقب)، in (داخل)، out (خارج)، left (چپ)، right (راست)، و غیره.
  • قیدهای جهت (direction): این قیدها به جهت حرکت یک شخص یا شی اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، north (شمال)، south (جنوب)، east (شرق)، west (غرب)، towards (به سمت)، away from (دور از)، و غیره.

مکان قید حرکت و جهت در جمله

قید حرکت و جهت معمولاً بعد از فعل اصلی یا مفعول فعل اصلی می‌آید. به عنوان مثال:

  • The cat ran in the house.
  • The ball rolled down the hill.
  • The children walked to the park.

در برخی موارد، قید حرکت و جهت می‌تواند در ابتدای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی حرکت یا جهت انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Up the hill, the children were playing.
  • Down the street, a car was coming.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای حرکت و جهت آورده شده است:

  • The cat ran up the tree. (گربه به سمت بالا درخت دوید.)
  • The ball rolled down the hill. (توپ به سمت پایین تپه غلتید.)
  • The children walked to the park. (کودکان به سمت پارک راه رفتند.)
  • The plane flew over the city. (هواپیما بر فراز شهر پرواز کرد.)
  • The boat sailed away from the shore. (کشتی از ساحل دور شد.)
  • The car turned left at the intersection. (ماشین در تقاطع به سمت چپ پیچید.)
  • The children ran towards the ice cream truck. (کودکان به سمت کامیون بستنی دویدند.)

در مثال‌های بالا، قیدهای حرکت و جهت حرکت یا جهت حرکت یک شخص یا شی را توصیف می‌کنند.

قید احتمال (adverb of probability)

قید احتمال بیانگر میزان احتمال و یا قطعیت یک عمل و یا رویداد است. این نوع قید میزان اطمینان و یا شک گوینده را در مورد چیزی بیان می‌کند.

انواع قید احتمال

قیدهای احتمال می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای احتمال بالا (high probability): این قیدها بیانگر احتمال بالای وقوع یک عمل یا رویداد هستند. به عنوان مثال، certainly (مطمئناً)، definitely (قطعاً)، probably (احتمالاً)، almost certainly (تقریباً قطعاً)، و غیره.
  • قیدهای احتمال پایین (low probability): این قیدها بیانگر احتمال پایین وقوع یک عمل یا رویداد هستند. به عنوان مثال، maybe (شاید)، possibly (ممکن است)، perhaps (شاید)، unlikely (احتمال کمی)، و غیره.

مکان قید احتمال در جمله

قید احتمال معمولاً بعد از فعل اصلی یا مفعول فعل اصلی می‌آید. به عنوان مثال:

  • She will certainly pass the exam.
  • It was maybe her fault.

در برخی موارد، قید احتمال می‌تواند در ابتدای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی احتمال انجام یک عمل یا رویداد انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Certainly, I will help you.
  • Maybe, it will rain tomorrow.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای احتمال آورده شده است:

  • She will certainly pass the exam. (او مطمئناً امتحان را قبول می‌شود.)
  • It was maybe her fault. (شاید تقصیر او بود.)
  • He could possibly get a job in that company. (ممکن است او در آن شرکت شغلی پیدا کند.)
  • It is unlikely that the war will end soon. (احتمال کمی وجود دارد که جنگ به زودی تمام شود.)
  • I almost certainly know the answer. (تقریباً قطعاً پاسخ را می‌دانم.)

در مثال‌های بالا، قیدهای احتمال میزان احتمال و یا قطعیت وقوع یک عمل یا رویداد را بیان می‌کنند.

قید نمایشی (adverbs of demonstrative)

قید نمایشی از انواع قیدهایی هستند که نشان دهنده نزدیکی و یا دوری مفعول و یا رویداد نسبت به گوینده یا شنونده است. این قیدها معمولاً برای اشاره به مکان یا زمان استفاده می‌شوند.

انواع قید نمایشی

قیدهای نمایشی می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای نمایشی نزدیکی (proximal demonstratives): این قیدها برای اشاره به چیزی که نزدیک به گوینده یا شنونده است استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، here (اینجا)، this (این)، these (اینها).
  • قیدهای نمایشی دوری (distal demonstratives): این قیدها برای اشاره به چیزی که دور از گوینده یا شنونده است استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، there (آنجا)، that (آن)، those (آنها).

مکان قید نمایشی در جمله

قید نمایشی معمولاً بعد از فعل اصلی یا مفعول فعل اصلی می‌آید. به عنوان مثال:

  • I see a bird over there.
  • I left my keys here.

در برخی موارد، قید نمایشی می‌تواند در ابتدای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی نزدیکی یا دوری مفعول یا رویداد انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • There is a bird over there.
  • Here are my keys.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای نمایشی آورده شده است:

  • I see a bird over there. (من یک پرنده را در آنجا می‌بینم.)
  • I left my keys here. (کلیدهایم را اینجا گذاشتم.)
  • Is that your car? (آیا آن ماشین شماست؟)
  • I saw those people at the store. (من آن افراد را در فروشگاه دیدم.**

در مثال‌های بالا، قیدهای نمایشی نزدیکی و دوری مفعول یا رویداد نسبت به گوینده یا شنونده را نشان می‌دهند.

قید نسبی (relative adverbs)

قید نسبی کلمه‌ای است که برای ایجاد یک جمله‌واره نسبی (relative clause) استفاده می‌شود. این جمله‌واره اطلاعات بیشتری در مورد اسم یا ضمیر قبل از خود ارائه می‌دهد.

انواع قید نسبی

قیدهای نسبی می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای نسبی پرسشی (interrogative relative adverbs): این قیدها برای پرسیدن سؤال استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، where (کجا)، when (چه زمانی)، why (چرا)، how (چگونه)، which (کدام)، whose (که متعلق به کیست)، و غیره.
  • قیدهای نسبی غیرپرسشی (non-interrogative relative adverbs): این قیدها برای ارائه اطلاعات اضافی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، wherever (هرجا)، whenever (هرگاه)، whyever (هرگز)، however (هرطور)، whichever (هر کدام)، whosever (هر که متعلق به کیست)، و غیره.

مکان قید نسبی در جمله

قید نسبی معمولاً بلافاصله بعد از اسم یا ضمیر قبل از خود می‌آید. به عنوان مثال:

  • The man who I saw is my friend.**
  • I will do whatever you say.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای نسبی آورده شده است:

  • The man who I saw is my friend.** (مردی که دیدم دوست من است.)
  • I will do whatever you say. (هر کاری که بگویید انجام می‌دهم.)
  • I know where you are going. (می‌دانم کجا می‌روی.)
  • I will tell you when I get there. (وقتی رسیدم به شما می‌گویم.)
  • I don’t know why he did it. (نمی‌دانم چرا این کار را کرد.)
  • I will do it however you want. (هر طور که بخواهید انجام می‌دهم.)
  • I will choose whichever one you like. (هر کدام را که دوست دارید انتخاب می‌کنم.)
  • This is the dog whose tail is wagging. (این سگ است که دمش تکان می‌خورد.)

در مثال‌های بالا، قیدهای نسبی اطلاعات بیشتری در مورد اسم یا ضمیر قبل از خود ارائه می‌دهند.

قید نسبی where

قید نسبی where برای بیان مکان استفاده می‌شود. این قید معمولاً برای توصیف محل وقوع یک فعل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • The house where I grew up is still standing. (خانه‌ای که در آن بزرگ شدم هنوز پابرجاست.)
  • I can’t remember where I put my keys. (نمی‌توانم به یاد بیاورم که کلیدهایم را کجا گذاشتم.)

قید نسبی when

قید نسبی when برای بیان زمان استفاده می‌شود. این قید معمولاً برای توصیف زمان وقوع یک فعل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • I’ll be back when I’m done with work. (وقتی کارم تمام شد برمی‌گردم.)
  • Do you remember when we met? (به یاد داری که کی با هم آشنا شدیم؟)

قید نسبی why

قید نسبی why برای بیان علت استفاده می‌شود. این قید معمولاً برای بیان علت وقوع یک فعل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • I don’t know why he left. (نمی‌دانم چرا رفت.)
  • Can you tell me why you’re so angry? (می‌توانی بگویی چرا اینقدر عصبانی هستی؟)

در زبان فارسی، قیدهای نسبی where، when، و why معمولاً با کلمه‌های که، وقتی، و چرا ترجمه می‌شوند.

قید پرسشی (interrogative adverbs)

قید پرسشی کلمه‌ای است که برای پرسیدن سؤال استفاده می‌شود. این قیدها معمولاً در ابتدای جمله قرار می‌گیرند و سؤالی را در مورد زمان، مکان، علت، یا چگونگی وقوع یک عمل یا رویداد مطرح می‌کنند.

قید پرسشی زمانWhen
قید پرسشی مکانWhere
قید پرسشی دلیلWhy
قید پرسشی حالتHow
  • قید پرسشی زمان (interrogative adverbs of time): این قیدها برای پرسیدن سؤال در مورد زمان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، when (چه زمانی)، how long (چه مدت)، since when (از چه زمانی)، how often (چند بار)، و غیره.
  • قید پرسشی مکان (interrogative adverbs of place): این قیدها برای پرسیدن سؤال در مورد مکان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، where (کجا)، from where (از کجا)، to where (به کجا)، و غیره.
  • قید پرسشی علت (interrogative adverbs of reason): این قیدها برای پرسیدن سؤال در مورد علت وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، why (چرا)، what for (برای چه)، و غیره.
  • قید پرسشی چگونگی (interrogative adverbs of manner): این قیدها برای پرسیدن سؤال در مورد چگونگی وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، how (چگونه)، in what way (به چه طریقی)، و غیره.

مکان قید پرسشی در جمله

قید پرسشی معمولاً در ابتدای جمله قرار می‌گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی سؤال انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • When did you get here?
  • How did you do that?

در برخی موارد، قید پرسشی می‌تواند در وسط یا انتهای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای طبیعی‌تر کردن جمله انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Did you get here when I was gone?
  • I don’t know how he did that.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای پرسشی آورده شده است:

  • When did you get here? (چه زمانی رسیدی؟)
  • Where did you go? (کجا رفتی؟)
  • Why did you do that? (چرا این کار را کردی؟)
  • How did you do that? (چگونه این کار را کردی؟)
  • How long have you been waiting? (چه مدت منتظر بوده‌ای؟)
  • Since when have you been learning English? (از چه زمانی انگلیسی یاد می‌گیری؟)
  • How often do you go to the movies? (چند بار در ماه به سینما می‌روی؟)
  • From where did you come? (از کجا آمدی؟)
  • To where are you going? (به کجا می‌روی؟)
  • What for did you come here? (برای چه آمدی؟)

در مثال‌های بالا، قیدهای پرسشی سؤالی را در مورد زمان، مکان، علت، یا چگونگی وقوع یک عمل یا رویداد مطرح می‌کنند.

قید ربطی (conjunctive adverbs)

قید ربطی کلمه‌ای است که دو جمله را در یک جمله مرکب به هم متصل می‌کند. این قیدها معمولاً برای بیان ارتباط معنایی بین دو جمله استفاده می‌شوند.

انواع قید ربطی

قیدهای ربطی می‌توانند به پنج دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای ربطی علت و معلول (causal conjunctions): این قیدها برای بیان علت و معلول وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، because (چون)، since (از آنجایی که)، as (چون)، for (برای اینکه)، و غیره.
  • قیدهای ربطی زمان (temporal conjunctions): این قیدها برای بیان ارتباط زمانی بین دو جمله استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، after (بعد از)، before (قبل از)، when (وقتی)، while (در حالی که)، و غیره.
  • قیدهای ربطی مقایسه (comparative conjunctions): این قیدها برای بیان مقایسه بین دو جمله استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، like (مانند)، as (همانند)، than (از آنچه)، و غیره.
  • قیدهای ربطی تضاد (contrast conjunctions): این قیدها برای بیان تضاد بین دو جمله استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، but (اما)، yet (با این حال)، however (با این وجود)، و غیره.
  • قیدهای ربطی نتیجه (consequential conjunctions): این قیدها برای بیان نتیجه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، so (بنابراین)، therefore (بنابراین)، hence (بنابراین)، و غیره.

مکان قید ربطی در جمله

قید ربطی معمولاً در ابتدای جمله دوم قرار می‌گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی ارتباط بین دو جمله انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • I love this jacket, but it is too expensive.
  • He was popular because of his good behavior.

در برخی موارد، قید ربطی می‌تواند در وسط یا انتهای جمله دوم قرار گیرد. این کار معمولاً برای طبیعی‌تر کردن جمله انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • I love this jacket even though it is too expensive.
  • He was popular although he was poor.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای ربطی آورده شده است:

  • I love this jacket, but it is too expensive. (من عاشق این ژاکت هستم، اما بسیار گران است.)
  • He was popular because of his good behavior. (او به دلیل رفتار خوبش محبوب بود.)
  • I am going to the store after I finish my homework. (من بعد از اینکه تکالیفم را تمام کنم به فروشگاه می‌روم.)
  • The weather was hot when we went to the beach. (هوا گرم بود وقتی به ساحل رفتیم.)
  • The new movie is better than the old one. (فیلم جدید بهتر از فیلم قدیمی است.)
  • I like to read but I don’t have much time. (من دوست دارم بخوانم، اما وقت زیادی ندارم.)
  • I am tired so I am going to bed. (من خسته هستم، بنابراین می‌روم بخوابم.)

در مثال‌های بالا، قیدهای ربطی ارتباط بین دو جمله را بیان می‌کنند.

قید دیدگاه و اظهارنظر (viewpoint and commenting adverbs)

قید دیدگاه و اظهارنظر (viewpoint and commenting adverbs)

قید دیدگاه و اظهارنظر کلمه‌ای است که بیانگر نگرش گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی است. این قیدها معمولاً در انتهای جمله قرار می‌گیرند و می‌توانند برای بیان دیدگاه، باور، احساسات، یا نظر گوینده یا نویسنده استفاده شوند.

انواع قید دیدگاه و اظهارنظر

قیدهای دیدگاه و اظهارنظر می‌توانند به چهار دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای دیدگاه (viewpoint adverbs): این قیدها برای بیان دیدگاه یا باور گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، apparently (ظاهراً)، apparently (یقیناً)، fortunately (خوشبختانه)، unfortunately (متأسفانه)، و غیره.
  • قیدهای احساسات (feeling adverbs): این قیدها برای بیان احساسات گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، happily (خوشبختانه)، sadly (متأسفانه)، angrily (خشمگینانه)، excitedly (با هیجان)، و غیره.
  • قیدهای نظر (opinion adverbs): این قیدها برای بیان نظر گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، certainly (یقیناً)، probably (احتمالاً)، possibly (ممکن است)، probably (شاید)، و غیره.
  • قیدهای ارزیابی (evaluative adverbs): این قیدها برای بیان ارزیابی گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، well (خوب)، badly (بد)، excellently (عالی)، poorly (بد)، و غیره.

مکان قید دیدگاه و اظهارنظر در جمله

قید دیدگاه و اظهارنظر معمولاً در انتهای جمله قرار می‌گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی نگرش گوینده یا نویسنده انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Apparently, she is suffering from a head trauma.
  • He is definitely handsome.

در برخی موارد، قید دیدگاه و اظهارنظر می‌تواند در ابتدای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای جلب توجه شنونده یا خواننده انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • Apparently, she is suffering from a head trauma.
  • Definitely, he is handsome.

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای دیدگاه و اظهارنظر آورده شده است:

  • Apparently, she is suffering from a head trauma. (ظاهرا او از ضربه به سرش رنج می‌برد.)
  • He is definitely handsome. (او قطعاً خوش تیپ است.)
  • Fortunately, the weather is nice today. (خوشبختانه امروز هوا خوب است.)
  • Sadly, I have to go. (متأسفانه باید بروم.)
  • Happily, I got a new job. (خوشبختانه کار جدیدی پیدا کردم.)
  • Angrily, he threw the book across the room. (خشمگینانه کتاب را به آن طرف اتاق پرتاب کرد.)
  • Excitedly, she told me the news. (با هیجان خبر را به من گفت.)
  • Certainly, I will help you. (یقیناً به شما کمک خواهم کرد.)
  • Probably, it will rain tomorrow. (احتمالاً فردا باران خواهد بارید.)
  • Possibly, we will go to the beach this weekend. (ممکن است این آخر هفته به ساحل برویم.)
  • Maybe, I will call you later. (شاید بعداً به شما زنگ بزنم.)
  • Well, I have to go now. (خوب، باید بروم.)
  • Badly, I need to find a new job. (بد، باید یک کار جدید پیدا کنم.)
  • Excellently, I did on the test. (عالی، در امتحان خوب عمل کردم.)
  • Poorly, I did on the test. (بد، در امتحان بد عمل کردم.)

در مثال‌های بالا، قیدهای دیدگاه و اظهارنظر نگرش گوینده یا نویسنده نسبت به چیزی را بیان می‌کنند.

13. قید تشدید کننده و کاهش دهنده (intensifiers and mitigators)

قید تشدید کننده کلمه‌ای است که قدرت و یا درجه یک کلمه یا عبارت را افزایش می‌دهد. این قیدها معمولاً در ابتدای جمله قرار می‌گیرند و می‌توانند برای بیان شدت، اندازه، یا میزان چیزی استفاده شوند.

انواع قید تشدید کننده

قیدهای تشدید کننده می‌توانند به پنج دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای اندازه (degree adverbs): این قیدها برای بیان شدت یا اندازه چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، very (خیلی)، extremely (بسیار)، really (واقعاً)، so (آنقدر)، و غیره.
  • قیدهای کمیت (quantity adverbs): این قیدها برای بیان میزان چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، a lot (خیلی)، much (خیلی)، plenty (به اندازه کافی)، enough (کافی)، و غیره.
  • قیدهای تکرار (frequency adverbs): این قیدها برای بیان دفعات وقوع چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، always (همیشه)، often (اغلب)، usually (معمولاً)، seldom (کمتر)، و غیره.
  • قیدهای یقین (certainty adverbs): این قیدها برای بیان یقین یا شک در مورد چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، definitely (قطعاً)، probably (احتمالاً)، possibly (ممکن است)، maybe (شاید)، و غیره.
  • قیدهای تأکید (emphasis adverbs): این قیدها برای تأکید بر چیزی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، really (واقعاً)، indeed (واقعاً)، actually (واقعاً)، certainly (قطعاً)، و غیره.

مکان قید تشدید کننده در جمله

قید تشدید کننده معمولاً در ابتدای جمله قرار می‌گیرد. این کار معمولاً برای تاکید روی شدت یا درجه چیزی انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • She’s completely exhausted. (او کاملا خسته است.)
  • The movie was really good. (فیلم واقعاً خوب بود.)

در برخی موارد، قید تشدید کننده می‌تواند در وسط یا انتهای جمله قرار گیرد. این کار معمولاً برای طبیعی‌تر کردن جمله انجام می‌شود. به عنوان مثال:

  • The movie was so good that I cried. (فیلم آنقدر خوب بود که گریستم.)
  • I am really tired. (من واقعاً خسته هستم.)

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از قیدهای تشدید کننده آورده شده است:

  • She’s very beautiful. (او بسیار زیباست.)
  • The food was extremely spicy. (غذا خیلی تند بود.)
  • I’m really excited about the party. (من واقعاً برای مهمانی هیجان زده هستم.)
  • I’ve always wanted to go to Paris. (من همیشه می‌خواستم به پاریس بروم.)
  • I definitely think we should go. (من قطعاً فکر می‌کنم باید برویم.)

در مثال‌های بالا، قیدهای تشدید کننده شدت یا درجه کلمه یا عبارت را افزایش می‌دهند.

اسم قید (adverbial nouns)

اسم قید کلمه‌ای است که از یک اسم معمولی تشکیل شده است، اما به عنوان قید استفاده می‌شود. این قیدها معمولاً برای بیان زمان، مکان، یا نحوه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند.

انواع اسم قید

اسم قیدها می‌توانند به چهار دسته تقسیم شوند:

  • قیدهای زمان (time adverbial nouns): این قیدها برای بیان زمان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، morning (صبح)، evening (شب)، week (هفته)، month (ماه)، و غیره.
  • قیدهای مکان (place adverbial nouns): این قیدها برای بیان مکان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، here (اینجا)، there (آنجا)، up (بالا)، down (پایین)، و غیره.
  • قیدهای چگونگی (manner adverbial nouns): این قیدها برای بیان نحوه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، slowly (آرامی)، quickly (سریعا)، carefully (با دقت)، roughly (خشن)، و غیره.
  • قیدهای هدف (purpose adverbial nouns): این قیدها برای بیان هدف وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، for fun (برای تفریح)، for work (برای کار)، for school (برای مدرسه)، و غیره.

مکان اسم قید در جمله

اسم قید معمولاً در جمله بعد از فعل اصلی قرار می‌گیرد. به عنوان مثال:

  • He goes to the gym every morning. (او هر روز صبح به باشگاه می‌رود.)
  • She ran five miles yesterday. (او دیروز پنج مایل دوید.)

در برخی موارد، اسم قید می‌تواند در ابتدای جمله یا در وسط جمله قرار گیرد. به عنوان مثال:

  • Every morning, he goes to the gym. (او هر روز صبح به باشگاه می‌رود.)
  • He yesterday ran five miles. (او دیروز پنج مایل دوید.)

مثال‌های بیشتر

در اینجا چند مثال بیشتر از اسم قیدها آورده شده است:

  • She came home early. (او زود به خانه آمد.)
  • I’m going to the store now. (من الان می‌روم به فروشگاه.)
  • He spoke slowly and clearly. (او آرام و واضح صحبت کرد.)
  • I’m going to the park for fun. (من می‌روم به پارک برای تفریح.)

ساختن قید در انگلیسی به کمک صفت

ساختن قید در زبان انگلیسی از طریق صفت روش بسیار ساده‌ای دارد؛ کافیست پسوند ly را به انتهای صفات اضافه کنیم و از آن‌ها قید بسازیم. اما همیشه استثناهایی وجود دارد که دانستن آن‌ها خالی از لطف نخواهد بود.

موارد استثنا در ساختن قید:

  • برای صفاتی مثل due، true و whole پیش از اضافه کردن ly باید e را از آخر صفت حذف کنید
  • اگر آخرین حرف صفت y باشد، نیاز است تا پیش از اضافه کردن پسوند، y را به i تبدیل کرده و پس از آن ly اضافه کنید
  • اگر یک صفت به حرف بی‌صدا به اضافه le ختم شود، le را حذف کرده و به جای آن ly قرار می‌دهیم
  • اگر یک صفت به ll ختم شود، به جای ly تنها به انتهای آن y اضافه می‌کنیم
  • برای صفاتی که به ic ختم می‌شوند، قید با اضافه کردن ally به انتهای آن ساخته خواهد شد

مثال:

با توجه به نکته بالا برخی از انواع پر کاربرد قیدهای انگلیسی با ly را مشاهده خواهید نمود:

صفتقید
CheapCheaply
QuickQuickly
SlowSlowly
EasyEasily
AngryAngrily
HappyHappily
LuckyLuckily
probableProbably
terribleTerribly
GentleGently
basicBasically
tragicTragically
economicEconomically

اشتباهات رایج در استفاده از قید در انگلیسی

 کلمه good یک صفت است و نمی‌توان از آن به عنوان قید استفاده نمود. قید مناسب برای جایگزینی آن کلمه well است. مثال:

Incorrect: He plays tennis good. 

Correct: He plays tennis well. 

 در قید مقدار از very به تنهایی و بدون استفاده از much قبل از صفت استفاده کنید. مثال:

Incorrect: I am very much sorry. 

Correct: I am very sorry. 

much هم معنی با very  نبوده و نمی‌توان به جای یکدیگر از آنها استفاده کرد. مثال:

Incorrect: I am much tired. 

Correct: I am very tired. 

به ساختار too…to حتما دقت کنید. مثال:

Incorrect: She is so poor to pay the dues. 

Correct: She is too poor to pay the dues. 

Incorrect: It is very hot to go out. 

Correct: It is too hot to go out. 

 قید حالت عمدتا در انتهای جمله قرار می‌گیرند. مثال:

Incorrect: She carefully drove. 

Correct: She drove carefully. 

خطا های رایج در مورد قیدها و صفت ها

یکی از خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها، استفاده اشتباه از آنها است. قیدها و صفت ها هر دو کلماتی هستند که برای توصیف سایر کلمات استفاده می شوند، اما تفاوت های مهمی بین آنها وجود دارد.

قیدها کلماتی هستند که چگونگی، زمان، مکان، یا شدت یک فعل، صفت، یا قید دیگر را توصیف می کنند. به عنوان مثال، در جمله The dog quickly ran across the street.، قید quickly چگونگی انجام کار ran را توصیف می کند.

صفات کلماتی هستند که کیفیت، ویژگی، یا وضعیت یک اسم را توصیف می کنند. به عنوان مثال، در جمله The beautiful dog ran across the street.، صفت beautiful کیفیت اسم dog را توصیف می کند.

خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها

  • استفاده اشتباه از پسوند -ly. یکی از خطاهای رایج در مورد قیدها، استفاده اشتباه از پسوند -ly است. پسوند -ly معمولاً برای تشکیل قیدهای چگونگی استفاده می شود. به عنوان مثال، quickly یک قید چگونگی است که از صفت quick با اضافه کردن پسوند -ly ساخته شده است.

با این حال، برخی از صفت ها نیز می توانند با اضافه کردن پسوند -ly به قید تبدیل شوند. به عنوان مثال، slowly یک قید چگونگی است که از صفت slow با اضافه کردن پسوند -ly ساخته شده است.

خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها

  • جاگذاری اشتباه قیدها و صفت ها. قیدها و صفت ها معمولاً بعد از کلمه ای که توصیف می کنند قرار می گیرند. به عنوان مثال، در جمله The dog quickly ran across the street.، قید quickly بعد از فعل ran قرار گرفته است تا چگونگی انجام آن را توصیف کند.

با این حال، برخی از قیدها و صفت ها می توانند در موقعیت های دیگری نیز قرار گیرند. به عنوان مثال، قیدهای زمان اغلب در ابتدای جمله قرار می گیرند. به عنوان مثال، در جمله **Tomorrow, I will go to the park.**، قید tomorrow در ابتدای جمله قرار گرفته است تا زمان انجام کار go را مشخص کند.

خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها

  • استفاده اشتباه از قیدها و صفت ها در مقایسه. در مقایسه، قیدها و صفت ها معمولاً قبل از کلمه ای که توصیف می کنند قرار می گیرند. به عنوان مثال، در جمله The faster dog ran across the street.، قید faster قبل از صفت dog قرار گرفته است تا نشان دهد که این سگ سریعتر از سایر سگ ها دویده است.

با این حال، در برخی موارد، قیدها و صفت ها می توانند بعد از کلمه ای که توصیف می کنند قرار گیرند. به عنوان مثال، در جمله **The dog that ran faster was the winner.، قید faster بعد از صفت dog قرار گرفته است تا نشان دهد که کدام سگ سریعتر دویده است.

راه های جلوگیری از خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها

  • با تمرین و تکرار، می توانید یاد بگیرید که چگونه قیدها و صفت ها را به درستی استفاده کنید.
  • اگر در مورد استفاده صحیح از قید یا صفت شک دارید، می توانید از یک فرهنگ لغت یا دایره المعارف کمک بگیرید.
  • همچنین می توانید از یک معلم زبان یا ادیتور کمک بگیرید.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از خطاهای رایج در مورد قیدها و صفت ها آورده شده است:

  • به یاد داشته باشید که قیدها و صفت ها کلماتی هستند که برای توصیف سایر کلمات استفاده می شوند.
  • به پسوند -ly توجه کنید. پسوند -ly معمولاً برای تشکیل قیدهای چگونگی استفاده می شود.
  • به موقعیت قیدها و صفت ها توجه کنید. قیدها و صفت ها معمولاً بعد از کلمه ای که توصیف می کنند قرار می گیرند.
  • در مقایسه، قیدها و صفت ها معمولاً قبل از کلمه ای که توصیف می کنند قرار می گیرند.

جایگاه صفت و قید در انگلیسی

صفت‌ها و قیدها کلماتی هستند که برای توصیف یا توضیح یک کلمه یا عبارت دیگر در جمله استفاده می‌شوند. صفت‌ها معمولاً قبل از اسمی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند، در حالی که قیدها معمولاً بعد از فعلی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند.

جایگاه صفت در جمله

صفت‌ها معمولاً قبل از اسمی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند. به عنوان مثال:

  • The big dog barked. (سگ بزرگ پارس کرد.)
  • I saw a red car. (من یک ماشین قرمز دیدم.)
  • The beautiful woman was wearing a blue dress. (زن زیبا یک لباس آبی پوشیده بود.)

در برخی موارد، صفت‌ها می‌توانند بعد از اسمی که توصیف می‌کنند قرار بگیرند. این معمولاً در مورد صفت‌هایی است که به طور کلی پذیرفته شده است که بعد از اسم قرار بگیرند. به عنوان مثال:

  • The president of the United States is tall. (رئیس جمهور ایالات متحده بلند است.)
  • The head of the company is rich. (رئیس شرکت ثروتمند است.)
  • The capital of France is Paris. (پایتخت فرانسه پاریس است.)

در برخی موارد دیگر، صفت‌ها می‌توانند در وسط جمله قرار بگیرند. این معمولاً در مورد صفت‌هایی است که برای تأکید استفاده می‌شوند. به عنوان مثال:

  • The very big dog barked. (سگ خیلی بزرگ پارس کرد.)
  • I saw a really beautiful woman. (من یک زن واقعاً زیبا دیدم.)
  • The extremely tall man is a basketball player. (مرد بسیار بلند یک بازیکن بسکتبال است.)

جایگاه قید در جمله

قید‌ها معمولاً بعد از فعلی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند. به عنوان مثال:

  • He quickly ran to the store. (او سریعاً به فروشگاه دوید.)
  • I often go to the movies. (من اغلب به سینما می‌روم.)
  • She really likes that song. (او واقعاً آن آهنگ را دوست دارد.)

در برخی موارد، قیدها می‌توانند در ابتدای جمله یا در وسط جمله قرار بگیرند. این معمولاً برای تأکید یا ایجاد انسجام در جمله استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • Quickly, he ran to the store. (سریعاً، او به فروشگاه دوید.)
  • Often, I go to the movies. (اغلب، من به سینما می‌روم.)
  • Really, she likes that song. (واقعاً، او آن آهنگ را دوست دارد.)

انواع قید در انگلیسی

قیدها در زبان انگلیسی را می‌توان به انواع مختلفی تقسیم کرد. برخی از انواع رایج قیدها عبارتند از:

  • قید زمان (time adverb): برای بیان زمان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، today (امروز)، yesterday (دیروز)، tomorrow (فردا)، now (اکنون)، و غیره.
  • قید مکان (place adverb): برای بیان مکان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، here (اینجا)، there (آنجا)، above (بالا)، below (پایین)، و غیره.
  • قید چگونگی (manner adverb): برای بیان نحوه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، quickly (سریعا)، slowly (آرامی)، carefully (با دقت)، roughly (خشن)، و غیره.
  • قید درجه (degree adverb): برای بیان شدت یا درجه یک چیز استفاده می‌شود. به عنوان مثال، very (خیلی)، extremely (بسیار)، really (واقعاً)، so (آنقدر)، و غیره.
  • قید تکرار (frequency adverb): برای بیان دفعات وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، always (همیشه)، often (اغلب)، usually (معمولاً)، seldom (کمتر)، و غیره.
  • قید سبب (cause adverb): برای بیان علت وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، because (چون)، since (از آنجایی که)، as (چون)، for (برای اینکه)، و غیره.
  • قید نتیجه (result adverb): برای بیان نتیجه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، so (بنابراین)، therefore (بنابراین)، hence (بنابراین)، و غیره.
  • قید هدف (purpose adverb): برای بیان هدف وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، for fun (برای تفریح)، for work (برای کار)، for school (برای مدرسه)، و غیره.

در اینجا چند مثال از قیدها در جمله آورده شده است:

  • She quickly ran to the store. (او سریعاً به فروشگاه دوید.)
  • The big dog barked loudly. (سگ بزرگ بلند پارس کرد.)
  • I will go to the store tomorrow. (من فردا به فروشگاه خواهم رفت.)
  • I like to read books. (من دوست دارم کتاب بخوانم.)
  • He went to the store because he needed milk. (او به فروشگاه رفت چون به شیر نیاز داشت.)

در مثال‌های بالا، کلمات quickly، big، loudly، tomorrow، books، و because همگی قیدند.

قیدها می‌توانند در جمله نقش‌های مختلفی داشته باشند. آنها می‌توانند برای تأکید، ایجاد انسجام، یا تغییر معنای جمله استفاده شوند.

لیست قیدهای انگلیسی با معنی

در اینجا یک لیست از قیدهای انگلیسی با معنی آورده شده است:

| قیدهای مکان (place adverbs) | بیان مکان وقوع یک عمل یا رویداد | here (اینجا)، there (آنجا)، above (بالا)، below (پایین)، inside (داخل)، outside (خارج)، near (نزدیک)، far (دور)، etc. | | قیدهای چگونگی (manner adverbs) | بیان نحوه وقوع یک عمل یا رویداد | quickly (سریعاً)، slowly (آرامی)، carefully (با دقت)، roughly (خشن)، loudly (بلند)، quietly (آروم)، well (خوب)، badly (بد)، etc. | | قیدهای شدت (degree adverbs) | بیان شدت یا درجه یک چیز | very (خیلی)، extremely (بسیار)، really (واقعاً)، so (آنقدر)، quite (خیلی)، rather (کمی)، etc. | | قیدهای تکرار (frequency adverbs) | بیان دفعات وقوع یک عمل یا رویداد | always (همیشه)، often (اغلب)، usually (معمولاً)، seldom (کمتر)، never (هرگز)، once (یک بار)، twice (دو بار)، three times (سه بار)، etc. | | قیدهای سبب (cause adverbs) | بیان علت وقوع یک عمل یا رویداد | because (چون)، since (از آنجایی که)، as (چون)، for (برای اینکه)، because of (به دلیل)، due to (به علت)، etc. |

قیدهای زمان (time adverbs)

| قیدهای نتیجه (result adverbs) | بیان نتیجه وقوع یک عمل یا رویداد | so (بنابراین)، therefore (بنابراین)، hence (بنابراین)، as a result (در نتیجه)، in consequence (در نتیجه)، etc. |

| قیدهای هدف (purpose adverbs) | بیان هدف وقوع یک عمل یا رویداد | for fun (برای تفریح)، for work (برای کار)، for school (برای مدرسه)، etc. |

سوالات متداول قید‌ در زبان انگلیسی

قید چیست؟

قید کلمه‌ای است که برای توصیف یا توضیح یک کلمه یا عبارت دیگر در جمله استفاده می‌شود. قیدها معمولاً بعد از کلمه یا عبارتی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند.

انواع قید‌ها در زبان انگلیسی کدامند؟

قید‌ها در زبان انگلیسی می‌توانند به انواع مختلفی تقسیم شوند. برخی از انواع رایج قید‌ها عبارتند از:
قید زمان (time adverb): برای بیان زمان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، today (امروز)، yesterday (دیروز)، tomorrow (فردا)، now (اکنون)، و غیره.
قید مکان (place adverb): برای بیان مکان وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، here (اینجا)، there (آنجا)، above (بالا)، below (پایین)، و غیره.
قید چگونگی (manner adverb): برای بیان نحوه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، quickly (سریعا)، slowly (آرامی)، carefully (با دقت)، roughly (خشن)، و غیره.
قید درجه (degree adverb): برای بیان شدت یا درجه یک چیز استفاده می‌شود. به عنوان مثال، very (خیلی)، extremely (بسیار)، really (واقعاً)، so (آنقدر)، و غیره.
قید تکرار (frequency adverb): برای بیان دفعات وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، always (همیشه)، often (اغلب)، usually (معمولاً)، seldom (کمتر)، و غیره.
قید سبب (cause adverb): برای بیان علت وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، because (چون)، since (از آنجایی که)، as (چون)، for (برای اینکه)، و غیره.
قید نتیجه (result adverb): برای بیان نتیجه وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، so (بنابراین)، therefore (بنابراین)، hence (بنابراین)، و غیره.
قید هدف (purpose adverb): برای بیان هدف وقوع یک عمل یا رویداد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، for fun (برای تفریح)، for work (برای کار)، for school (برای مدرسه)، و غیره.

قید‌ها در جمله چگونه قرار می‌گیرند؟

قید‌ها معمولاً بعد از کلمه یا عبارتی که توصیف می‌کنند قرار می‌گیرند. با این حال، در برخی موارد، قید‌ها می‌توانند در ابتدای جمله یا در وسط جمله قرار گیرند.

نحوه تشخیص قید در جمله چگونه است؟

برای تشخیص قید در جمله، می‌توان از پرسیدن سوالات زیر استفاده کرد:
فعل یا صفت یا قید دیگری را توصیف می‌کند؟
بعد از فعل یا صفت یا قید دیگری قرار می‌گیرد؟
اگر پاسخ هر دو سوال مثبت باشد، کلمه مورد نظر یک قید است.

مثال‌هایی از قید‌ها در جمله

She quickly ran to the store. (او سریعاً به فروشگاه دوید.)
The big dog barked loudly. (سگ بزرگ بلند پارس کرد.)
I will go to the store tomorrow. (من فردا به فروشگاه خواهم رفت.)
I like to read books. (من دوست دارم کتاب بخوانم.)
He went to the store because he needed milk. (او به فروشگاه رفت چون به شیر نیاز داشت.)

امتیاز شما به این مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در: