لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English

لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English

2 بازدید
لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English

لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English

لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English: اگر در حوزه تجارت فعالیت دارید یا می‌خواهید مهارت‌های زبانی خود را در این زمینه بهبود بخشید، ضروری است که با کلمات و اصطلاحات تجاری انگلیسی آشنا شوید. یادگیری این عبارات به شما کمک می‌کند تا به راحتی با بازرگانان و تجار بین‌المللی ارتباط برقرار کنید. زبان انگلیسی تجارت به معنای بررسی دقیق و جامع اصطلاحاتی است که تجار در کار و فعالیت‌های خود به آن‌ها نیاز دارند. برخی از این کلمات و عبارات برای فعالان عرصه تجارت ضروری است. مدیران پروژه‌های تجاری برای ایجاد زمینه‌های موفقیت و گسترش فعالیت‌های خود، باید با اصطلاحات رایج در تجارت آشنا باشند.

اصطلاحات رایج تجار در زبان انگلیسی

English TermPersian Translation
Advantageمزیت
Advertiseتبلیغ
Adviceراهنمایی/توصیه
Agendaصورتجلسه
Authorizationمجوز رسمی
Billاسکناس
Brandنام تجاری
Budgetبودجه
Capitalسرمایه
Changeارز
Commissionکمیسیون
Competitionرقابت
Competitorرقیب
Confirmationتاییدیه
Costsهزینه‌ها
Creditorطلبکار
Customerمشتری
Deadlineمهلت
Debtبدهی
Debtorبدهکار
Decisionتصمیم
Decreaseکاهش
Deficitکسری بودجه
Deliveryتحویل
Departmentبخش (یک سازمان)
Differenceتفاوت
Disadvantageمعایب
Distributionتوزیع
Dropسقوط (قیمت)
Employاستخدام کردن
Employeeکارمند
Enquiryپرس‌وجو
Equipmentتجهیزات
Establishراه‌اندازی
Estimateتخمین زدن
Exchangeمبادله
Explanationتوضیح
Extendگسترش
Facilitiesامکانات
Factoryکارخانه
Feedbackبازخورد
Fundسرمایه
Goodsکالا
Growthرشد
Guaranteeتضمین
Improveبهبود
Increaseافزایش دادن
Industryصنعت
Informاطلاع رسانی کردن
Interestبهره
Inventoryموجودی
Invoiceفاکتور/صورتحساب
Joinمتصل کردن
Knowledgeدانش
Lendقرض دادن
Lossاز دست دادن
Maintainحفظ کردن
Marginحاشیه
Marketبازار
Mentionنظر/دیدگاه
Negotiationمذاکره
Objectiveهدف
Offerپیشنهاد
Optionگزینه
Outputخروجی
Oweبدهکار بودن
Payپرداختن پول
Paymentمبلغ (قابل پرداخت)
Permissionاجازه
Priceقیمت
Produceتولید کردن
Productمحصول
Profitسود
Purchaseخرید
Raiseبالارفتن (قیمت)
Reduceکاهش دادن
Refundبازپرداخت
Refuseامتناع کردن
Remindیادآوری
Reportگزارش
Resignاستعفا
Retailerخرده‌فروش
Riskخطر
Returnبرگشت (کالا)
Salaryحقوق
Scheduleبرنامه
Sellفروختن
Shareسهم
Shippingارسال کالا
Signatureامضا
Stockسهام
Successموفقیت
Suggestionپیشنهاد
Supplyعرضه
Supportحمایت کردن
Targetهدف
Transactionمعامله
Transportحمل‌ونقل
اصطلاحات تجاری به زبان انگلیسی
اصطلاحات تجاری به زبان انگلیسی

اصطلاحات تجاری به زبان انگلیسی

  1. Agreement – توافق
  2. Annual report – گزارش سالانه
  3. Assets – دارایی‌ها
  4. Balance sheet – ترازنامه
  5. Bankruptcy – ورشکستگی
  6. Benchmark – معیار
  7. Bond – اوراق قرضه
  8. Brand – برند
  9. Budget – بودجه
  10. Capital – سرمایه
  11. Cash flow – جریان نقدی
  12. CEO (Chief Executive Officer) – مدیر عامل
  13. Client – مشتری
  14. Commission – کمیسیون
  15. Competitor – رقیب
  16. Contract – قرارداد
  17. Corporation – شرکت بزرگ
  18. Cost – هزینه
  19. Credit – اعتبار
  20. Customer – مشتری
  21. Debt – بدهی
  22. Deal – معامله
  23. Demand – تقاضا
  24. Discount – تخفیف
  25. Dividend – سود سهام
  26. Earnings – درآمد
  27. Economy – اقتصاد
  28. Employee – کارمند
  29. Entrepreneur – کارآفرین
  30. Equity – حقوق صاحبان سهام
  31. Expense – هزینه
  32. Export – صادرات
  33. Financial statement – صورت مالی
  34. Fiscal year – سال مالی
  35. Forecast – پیش‌بینی
  36. Growth – رشد
  37. Income – درآمد
  38. Industry – صنعت
  39. Inflation – تورم
  40. Inventory – موجودی
  41. Investment – سرمایه‌گذاری
  42. Invoice – فاکتور
  43. Labor – کارگر
  44. Liabilities – بدهی‌ها
  45. Loan – وام
  46. Management – مدیریت
  47. Market – بازار
  48. Market share – سهم بازار
  49. Marketing – بازاریابی
  50. Merger – ادغام
  51. Negotiation – مذاکره
  52. Net profit – سود خالص
  53. Opportunity – فرصت
  54. Partnership – شراکت
  55. Payment – پرداخت
  56. Payroll – لیست حقوق
  57. Plan – برنامه
  58. Product – محصول
  59. Production – تولید
  60. Profit – سود
  61. Project – پروژه
  62. Purchase – خرید
  63. Quotation – قیمت‌گذاری
  64. Receipt – رسید
  65. Revenue – درآمد
  66. Risk – ریسک
  67. Sales – فروش
  68. Savings – پس‌انداز
  69. Service – خدمات
  70. Shareholder – سهام‌دار
  71. Shipping – حمل‌ونقل
  72. Stock – سهام
  73. Strategy – استراتژی
  74. Supply – عرضه
  75. Target market – بازار هدف
  76. Tax – مالیات
  77. Trade – تجارت
  78. Transaction – تراکنش
  79. Trend – روند
  80. Turnover – گردش مالی
  81. Valuation – ارزیابی
  82. Venture – سرمایه‌گذاری
  83. Warehouse – انبار
  84. Wholesale – عمده‌فروشی
  85. Workforce – نیروی کار
  86. Yield – بازده
  87. Gross profit – سود ناخالص
  88. Overhead costs – هزینه‌های سربار
  89. Break-even point – نقطه سربه‌سر
  90. Stakeholder – ذینفع
  91. Market research – تحقیقات بازار
  92. Brand loyalty – وفاداری به برند
  93. Customer satisfaction – رضایت مشتری
  94. Corporate culture – فرهنگ سازمانی
  95. Supply chain – زنجیره تامین
  96. Competitive advantage – مزیت رقابتی
  97. Cost-effective – مقرون‌به‌صرفه
  98. Outsourcing – برون‌سپاری
  99. Economies of scale – صرفه‌جویی ناشی از مقیاس
  100. Liquidity – نقدینگی

اصطلاحات حمل و نقل و تجارت بین المللی:

پرکاربردترین لغت های مهندسی عمران به انگلیسی با ترجمه
پرکاربردترین لغت های مهندسی عمران به انگلیسی با ترجمه
  1. Manufacturer – تولید کننده
  2. Notify party – طرف اطلاع گیرنده
  3. Port of loading – محل بارگیری
  4. Port of discharge – بندر تخلیه
  5. Final place of delivery – محل نهایی تحویل
  6. Supplier – تأمین کننده کالا و خدمات
  7. Exporter – صادر کننده
  8. Importer – وارد کننده
  9. Proforma Invoice – پیش فاکتور
  10. Description of goods – شرح کالا
  11. Net weight – وزن خالص
  12. Invoice – صورتحساب
  13. HS Code (Harmonized System Code) – کد کالا
  14. Certificate of origin – گواهی مبدأ
  15. Certificate of manufacture – گواهی تولید
  16. Certificate of analysis – گواهی آنالیز
  17. Inspection company – شرکت بازرسی
  18. Bill of Lading – بارنامه
  19. Shipped on board – حمل شده روی عرشه
  20. Clean Bill of Lading – بارنامه تمیز
  21. Cargo or shipment – محموله یا کالا
  22. Dry Cargo – کالای خشک
  23. Dangerous goods or hazardous – کالای خطرناک
  24. Shipping instructions – دستورات حمل
  25. Shipper or consignor – فرستنده یا صادر کننده
  26. Consignee – گیرنده محموله
  27. Gross weight – وزن ناخالص
  28. Cargo value – ارزش کالا
  29. Dimensions – ابعاد محموله
  30. Container load – ظرفیت بار کانتینر
  31. Container tare weight – وزن خالی کانتینر
  32. Full container load (FCL) – بار کامل کانتینر
  33. Less than container load (LCL) – کمتر از ظرفیت کانتینر
  34. Ocean vessel/voyage no – نام کشتی / شماره سفر
  35. Freight charges – هزینه حمل
  36. Terminal handling charges (THC) – هزینه‌های ترمینالی
  37. Freight payable at – هزینه حمل پرداختی در
  38. Freight prepaid at – هزینه پیش پرداخت حمل در
  39. Container number – شماره کانتینر
  40. Seal number – شماره پلمپ
  41. Marks & numbers – علائم و شماره‌ها
  42. Number & kind of packages – تعداد و نوع بسته‌بندی
  43. Stuffing – بارگیری و تخلیه بار
  44. Reference goods – کالای مرجوعی
  45. Abandoned goods – کالای متروکه
  46. Bulk – کالای فله‌ای
  47. Dumping – عرضه کالا با قیمت کمتر
  48. Launcher – بار انداز

اینکوترمز (شرایط تجاری بین المللی):

  1. EXW (Ex Works) – تحویل درب کارخانه
  2. Free Carrier (FCA) – تحویل به حمل کننده
  3. FOB (Free on Board) – تحویل در عرشه کشتی
  4. CFR (Cost and Freight) – هزینه و کرایه حمل تا مقصد
  5. CIF (Cost, Insurance, and Freight) – هزینه، بیمه و کرایه حمل تا مقصد
بهترین آموزشگاه زبان انگلیسی غرب تهران

مثال اصطلاحات رایج تجار در زبان انگلیسی

The agreement was signed by both parties.
توافق توسط هر دو طرف امضا شد.

The company releases its annual report in March.
شرکت گزارش سالانه خود را در ماه مارس منتشر می‌کند.

The firm has valuable assets such as real estate.
شرکت دارای دارایی‌های ارزشمندی مانند املاک است.

The balance sheet showed a significant increase in profits.
ترازنامه افزایش قابل توجهی در سود را نشان داد.

The company declared bankruptcy last year.
شرکت سال گذشته اعلام ورشکستگی کرد.

They set a new benchmark for customer service.
آنها معیار جدیدی برای خدمات به مشتری تعیین کردند.

Investing in government bonds is considered safe.
سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه دولتی به عنوان سرمایه‌گذاری ایمن در نظر گرفته می‌شود.

The brand is well-known for its quality products.
این برند به خاطر محصولات با کیفیت خود شناخته شده است.

Our marketing team is working on the budget for next year.
تیم بازاریابی ما روی بودجه سال آینده کار می‌کند.

The company raised capital through a public offering.
شرکت از طریق عرضه عمومی سرمایه جمع‌آوری کرد.

Managing cash flow is critical for small businesses.
مدیریت جریان نقدی برای کسب‌وکارهای کوچک حیاتی است.

The CEO addressed the shareholders at the annual meeting.
مدیر عامل در جلسه سالانه با سهامداران صحبت کرد.

Our client list is growing every month.
لیست مشتریان ما هر ماه در حال رشد است.

He earns a commission on every sale he makes.
او از هر فروشی که انجام می‌دهد، کمیسیون می‌گیرد.

Our biggest competitor has just launched a new product.
بزرگ‌ترین رقیب ما به تازگی یک محصول جدید عرضه کرده است.

We need to renew our contract with the supplier.
باید قرارداد خود را با تامین کننده تمدید کنیم.

The corporation expanded its operations into new markets.
شرکت بزرگ فعالیت‌های خود را به بازارهای جدید گسترش داد.

The cost of raw materials has increased.
هزینه مواد اولیه افزایش یافته است.

We need to improve our credit rating to secure better loans.
باید رتبه اعتباری خود را بهبود دهیم تا وام‌های بهتری دریافت کنیم.

Providing excellent customer service is our top priority.
ارائه خدمات عالی به مشتریان، اولویت اصلی ما است.

The company is facing significant debt due to poor management.
شرکت به دلیل مدیریت ضعیف با بدهی‌های زیادی مواجه است.

We made a deal with the supplier to reduce costs.
با تامین کننده برای کاهش هزینه‌ها معامله کردیم.

Demand for our products has surged in recent months.
تقاضا برای محصولات ما در ماه‌های اخیر افزایش یافته است.

We offered a 10% discount on bulk orders.
ما برای سفارشات عمده 10 درصد تخفیف ارائه دادیم.

The company declared a dividend for its shareholders.
شرکت برای سهامداران خود سود سهام اعلام کرد.

Earnings have been steadily increasing over the past few years.
درآمدها در چند سال گذشته به طور مداوم افزایش یافته است.

The global economy is facing new challenges.
اقتصاد جهانی با چالش‌های جدیدی مواجه است.

The company hired 50 new employees this year.
شرکت امسال 50 کارمند جدید استخدام کرد.

He is an entrepreneur who started his own tech company.
او کارآفرینی است که شرکت فناوری خود را راه‌اندازی کرد.

The equity of the shareholders increased by 15%.
حقوق صاحبان سهام 15 درصد افزایش یافت.

We need to reduce our expenses to stay profitable.
باید هزینه‌های خود را کاهش دهیم تا سودآور بمانیم.

They export their products to over 30 countries.
آنها محصولات خود را به بیش از 30 کشور صادر می‌کنند.

The financial statement shows a healthy profit margin.
صورت مالی حاشیه سود خوبی را نشان می‌دهد.

The company’s fiscal year ends in December.
سال مالی شرکت در دسامبر به پایان می‌رسد.

The forecast predicts strong growth for the next quarter.
پیش‌بینی‌ها رشد قوی برای سه ماهه آینده را نشان می‌دهند.

The company’s growth rate has exceeded expectations.
نرخ رشد شرکت از انتظارات فراتر رفته است.

He receives income from multiple sources.
او از چندین منبع درآمد کسب می‌کند.

The manufacturing industry has seen significant advancements.
صنعت تولید پیشرفت‌های قابل توجهی داشته است.

Inflation has led to higher prices across the board.
تورم باعث افزایش قیمت‌ها در همه بخش‌ها شده است.

We need to take inventory before placing a new order.
باید موجودی را بررسی کنیم قبل از اینکه سفارش جدید بدهیم.

They are looking for new investment opportunities.
آنها به دنبال فرصت‌های جدید سرمایه‌گذاری هستند.

We received the invoice for last month’s order.
ما فاکتور سفارش ماه گذشته را دریافت کردیم.

The labor strike caused delays in production.
اعتصاب کارگران باعث تأخیر در تولید شد.

The company’s liabilities are higher than its assets.
بدهی‌های شرکت بیشتر از دارایی‌های آن است.

We applied for a loan to finance the expansion.
ما برای تأمین مالی گسترش درخواست وام کردیم.

Effective management is key to running a successful business.
مدیریت مؤثر کلید موفقیت در اداره کسب‌وکار است.

We are entering a new market to expand our reach.
ما در حال ورود به یک بازار جدید برای گسترش دامنه فعالیت خود هستیم.

Their market share increased by 5% last year.
سهم بازار آنها سال گذشته 5 درصد افزایش یافت.

We need to improve our marketing strategy.
باید استراتژی بازاریابی خود را بهبود دهیم.

The merger between the two companies was finalized last week.
ادغام بین دو شرکت هفته گذشته نهایی شد.


بیشتر بخوانید :

لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

بهترین آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران

بهترین روش ترجمه متن انگلیسی به فارسی

آموزش کامل درس هشتم زبان انگلیسی پایه هفتم

لغات و اصطلاحات آرایشگری به انگلیسی + مکالمه در آرایشگاه مردانه و زنانه

بهترین روش تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی

کاملترین لیست افعال بی قاعده زبان انگلیسی Irregular Verbs List

سلام به انگلیسی

آموزش صفر تا صد زبان انگلیسی

بهترین آموزشگاه زبان در مرزداران

دانلود کتاب nice talking with you

آزمون آیلتس کامپیوتری | آزمون آیلتس کامپیوتری چیست؟

بهترین سریال عاشقانه انگلیسی برای تقویت زبان

بهترین سایت و هوش مصنوعی تصحیح گرامر انگلیسی رایگان


فرهنگ اصطلاحات بازرگانی و تجارت

فرهنگ اصطلاحات بازرگانی و تجارت
فرهنگ اصطلاحات بازرگانی و تجارت

فرهنگ اصطلاحات بازرگانی و تجارت شامل مجموعه‌ای از کلمات و عبارات است که در فعالیت‌های تجاری و اقتصادی به‌کار می‌روند. این اصطلاحات به بهبود ارتباطات و افزایش فهم در مباحث اقتصادی و بازرگانی کمک می‌کنند. در زیر، به برخی از مهم‌ترین اصطلاحات و عبارات بازرگانی و تجارت اشاره می‌شود:

اصطلاحات کلیدی بازرگانی و تجارت

  1. Agreement (توافق): توافقی که بین دو یا چند طرف برای انجام یک معامله یا پروژه برقرار می‌شود.
  2. Assets (دارایی‌ها): منابع مالی یا فیزیکی که یک شرکت در اختیار دارد.
  3. Balance Sheet (ترازنامه): گزارشی مالی که وضعیت مالی یک شرکت را در یک زمان خاص نشان می‌دهد.
  4. Bankruptcy (ورشکستگی): وضعیتی که یک شرکت یا فرد نمی‌تواند بدهی‌های خود را پرداخت کند.
  5. Brand (برند): نام، نشانه، یا سمبلی که یک محصول یا شرکت را از دیگران متمایز می‌کند.
  6. Capital (سرمایه): منابع مالی مورد نیاز برای راه‌اندازی و مدیریت یک کسب‌وکار.
  7. Cash Flow (جریان نقدی): میزان نقدینگی ورودی و خروجی از یک شرکت در یک دوره زمانی خاص.
  8. Client (مشتری): شخص یا شرکتی که از خدمات یا محصولات یک شرکت استفاده می‌کند.
  9. Contract (قرارداد): توافق کتبی یا شفاهی بین دو یا چند طرف که شرایط و الزامات یک معامله را مشخص می‌کند.
  10. Debt (بدهی): مبلغ پولی که یک شخص یا شرکت به دیگری بدهکار است.

اصطلاحات مالی و حسابداری

  1. Expense (هزینه): هزینه‌هایی که یک شرکت برای تولید کالا یا خدمات خود پرداخت می‌کند.
  2. Income (درآمد): درآمد حاصل از فروش کالاها یا خدمات.
  3. Investment (سرمایه‌گذاری): مبلغی که برای کسب درآمد یا سود بیشتر به کار می‌رود.
  4. Liabilities (بدهی‌ها): تعهدات مالی یک شرکت که باید در آینده پرداخت شوند.
  5. Net Profit (سود خالص): درآمد باقی‌مانده پس از کسر تمامی هزینه‌ها و بدهی‌ها.
  6. Revenue (درآمد): کل درآمد حاصل از فروش کالاها یا خدمات یک شرکت.
  7. Tax (مالیات): مبلغی که توسط دولت از درآمد یا سود یک شرکت دریافت می‌شود.

اصطلاحات تجاری بین‌المللی

  1. Export (صادرات): فروش کالا یا خدمات به کشورهای دیگر.
  2. Import (واردات): خرید کالا یا خدمات از کشورهای دیگر.
  3. Freight (حمل و نقل): هزینه یا فرآیند انتقال کالاها از یک مکان به مکان دیگر.
  4. Market Share (سهم بازار): درصدی از بازار که یک شرکت نسبت به سایر رقبا در اختیار دارد.
  5. Supply Chain (زنجیره تأمین): شبکه‌ای از افراد، سازمان‌ها و منابع که برای تولید و عرضه کالاها همکاری می‌کنند.

اصطلاحات مدیریتی

  1. Management (مدیریت): فرآیند برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع برای دستیابی به اهداف سازمانی.
  2. Merger (ادغام): ترکیب دو یا چند شرکت برای تشکیل یک شرکت جدید.
  3. Negotiation (مذاکره): فرآیند بحث و تبادل نظر برای رسیدن به توافق در یک معامله.

نکات کاربردی

  • یادگیری این اصطلاحات به شما کمک می‌کند تا در مذاکرات تجاری، نوشتن ایمیل‌ها و مستندات، و تعامل با مشتریان و همکاران خود موفق‌تر باشید.
  • برای بهبود مهارت‌های زبانی خود در زمینه تجارت، می‌توانید به مطالعه مقالات، کتاب‌ها و دوره‌های آنلاین مرتبط بپردازید.

اصطلاحات بازرگانی بین المللی pdf

اصطلاحات بازرگانی pdf

آموزشگاه زبان رادتایم در غرب تهران
آموزشگاه زبان رادتایم در غرب تهران

اصطلاحات رایج دنیای تجارت در مکالمات

در دنیای تجارت، برخی اصطلاحات و عبارات رایج وجود دارند که معمولاً در مکالمات روزمره و مذاکرات تجاری استفاده می‌شوند. در زیر، به برخی از این اصطلاحات و عبارات رایج اشاره می‌شود:

اصطلاحات رایج در مکالمات تجاری

  1. Let’s touch base. (بیایید ارتباط برقرار کنیم.)
    • این عبارت به معنای برقراری تماس یا گفتگو برای بررسی وضعیت یا پیشرفت یک پروژه است.
  2. Can we take this offline? (می‌توانیم این موضوع را بعداً بررسی کنیم؟)
    • این عبارت به معنای نیاز به بحث در مورد یک موضوع خاص خارج از جلسه رسمی است.
  3. Let’s circle back. (بیایید دوباره به این موضوع برگردیم.)
    • به معنای بررسی دوباره یک موضوع یا تصمیم در آینده است.
  4. We need to align our goals. (باید اهداف‌مان را هماهنگ کنیم.)
    • اشاره به ضرورت هماهنگی اهداف و مقاصد میان اعضای تیم یا سازمان است.
  5. What’s the bottom line? (نکته اصلی چیست؟)
    • به معنای پرسش درباره نتیجه نهایی یا اصلی‌ترین نکته یک بحث است.
  6. I need you to be on the same page. (نیاز دارم که در یک راستا باشیم.)
    • به معنای اطمینان از این که همه اعضای تیم از نظر اطلاعات و اهداف هماهنگ هستند.
  7. Let’s brainstorm some ideas. (بیایید ایده‌ها را مرور کنیم.)
    • به معنای جمع‌آوری ایده‌ها و پیشنهادات جدید برای یک پروژه یا مسئله است.
  8. I’ll follow up on that. (من پیگیر این موضوع خواهم بود.)
    • به معنای اینکه شخصی پس از یک گفتگو یا جلسه، به بررسی یا پیگیری یک موضوع ادامه خواهد داد.
  9. We need to ramp up our efforts. (باید تلاش‌هایمان را افزایش دهیم.)
    • اشاره به ضرورت افزایش فعالیت‌ها یا تلاش‌ها برای دستیابی به یک هدف خاص است.
  10. Can we get back to the drawing board? (آیا می‌توانیم دوباره شروع کنیم؟)
    • به معنای نیاز به بازنگری یا شروع مجدد یک پروژه یا ایده است.

اصطلاحات مرتبط با معاملات

  1. Let’s make a deal. (بیایید یک معامله انجام دهیم.)
    • به معنای تمایل برای توافق و انجام یک معامله است.
  2. What’s the lead time? (مدت زمان لازم چقدر است؟)
    • به معنای پرسش درباره زمان لازم برای انجام یک سفارش یا پروژه است.
  3. Are we on track? (آیا در مسیر درستی هستیم؟)
    • برای بررسی اینکه آیا پروژه طبق برنامه پیش می‌رود یا خیر.
  4. I need a quick turnaround. (به یک پاسخ سریع نیاز دارم.)
    • اشاره به ضرورت دریافت پاسخ یا نتیجه در زمان کوتاه است.
  5. Let’s table that for now. (بیایید این موضوع را برای حالا کنار بگذاریم.)
    • به معنای اینکه فعلاً درباره یک موضوع خاص بحث نکنیم.

اصطلاحات مربوط به همکاری

  1. We should collaborate on this. (باید در این زمینه همکاری کنیم.)
    • اشاره به ضرورت کار گروهی و همکاری میان افراد یا تیم‌ها.
  2. Let’s take a deep dive into this. (بیایید به‌طور عمیق‌تری به این موضوع بپردازیم.)
    • به معنای بررسی دقیق و جزئی یک موضوع یا مسئله است.
  3. Can you give me an overview? (می‌توانی یک مرور کلی به من بدهی؟)
    • برای درخواست خلاصه‌ای از اطلاعات یا وضعیت یک پروژه.
  4. What are the key takeaways? (نکات کلیدی چیست؟)
    • به معنای پرسش درباره مهم‌ترین نکات یا درس‌های آموخته شده از یک جلسه یا گفتگو.
  5. We need to assess the risks. (باید ریسک‌ها را ارزیابی کنیم.)
    • اشاره به ضرورت بررسی و تحلیل خطرات موجود در یک پروژه یا تصمیم.
بهترین آموزشگاه زبان در شمال تهران
بهترین آموزشگاه زبان در شمال تهران

جمع‌بندی لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی (Business English)

مقاله حاضر به بررسی اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات تجاری انگلیسی در دنیای تجارت می‌پردازد. در عصر جهانی شدن و تعاملات بین‌المللی، تسلط بر زبان انگلیسی به ویژه در زمینه تجارت به یک نیاز ضروری تبدیل شده است.

نکات کلیدی:

  1. ضرورت یادگیری:
    • افرادی که در حوزه تجارت فعالیت می‌کنند یا قصد دارند مهارت‌های زبانی خود را تقویت کنند، باید با اصطلاحات و عبارات رایج تجاری آشنا شوند تا بتوانند به‌خوبی با بازرگانان و تجار بین‌المللی ارتباط برقرار کنند.
  2. زبان تخصصی تجارت:
    • زبان انگلیسی تجارت به معنای بررسی دقیق و موشکافانه اصطلاحات و عباراتی است که در حوزه کار و فعالیت‌های تجاری مورد نیاز هستند.
  3. تأثیر بر موفقیت شغلی:
    • تسلط بر اصطلاحات تجاری می‌تواند به مدیران پروژه‌ها و کارآفرینان کمک کند تا زمینه‌های شکوفایی و گسترش پیشرفت خود را فراهم کنند.
  4. استفاده در مکالمات روزمره:
    • شناخت و استفاده از این اصطلاحات در مکالمات روزمره و مذاکرات تجاری نه‌تنها به افزایش اعتماد به نفس کمک می‌کند، بلکه به برقراری ارتباط مؤثرتر نیز یاری می‌رساند.

در نتیجه، یادگیری و تسلط بر لغات و اصطلاحات تجاری انگلیسی نه‌تنها به افزایش قابلیت‌های فردی کمک می‌کند، بلکه به موفقیت و پیشرفت در عرصه‌های تجاری و شغلی نیز می‌انجامد.

بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
امتیاز شما به این مقاله
https://radtime.org/?p=17172
اشتراک گذاری:

نظرات

0 نظر در مورد لغت و اصطلاحات تجاری انگلیسی Business English

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.