اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی - آموزشگاه زبان های خارجی راد تایم

اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی

528 بازدید
اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی

زبان انگلیسی یک زبان پیچیده است که دارای قوانین گرامری زیادی است. حتی زبان‌آموزان پیشرفته نیز ممکن است گاهی اوقات مرتکب اشتباهات گرامری شوند. برخی از اشتباهات گرامری رایج در زبان انگلیسی عبارتند از:

  • استفاده نادرست از زمان‌ها: زبان انگلیسی دارای چندین زمان مختلف است که هر کدام برای بیان زمان‌های مختلف استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از زمان‌ها می‌تواند باعث سردرگمی در معنای جمله شود.
  • استفاده نادرست از حروف اضافه: حروف اضافه کلماتی هستند که ارتباط بین دو کلمه یا عبارت را برقرار می‌کنند. استفاده نادرست از حروف اضافه می‌تواند باعث تغییر معنای جمله شود.
  • استفاده نادرست از ضمیرها: ضمایر کلماتی هستند که به جای اسم‌ها استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از ضمایر می‌تواند باعث سردرگمی در معنای جمله شود.
  • استفاده نادرست از فعل‌های کمکی: فعل‌های کمکی کلماتی هستند که قبل از فعل اصلی قرار می‌گیرند و معنای آن را تغییر می‌دهند. استفاده نادرست از فعل‌های کمکی می‌تواند باعث تغییر معنای جمله شود.
  • استفاده نادرست از ساختار جمله: ساختار جمله به ترتیب قرار گرفتن کلمات در جمله گفته می‌شود. استفاده نادرست از ساختار جمله می‌تواند باعث سردرگمی در معنای جمله شود.

دلایل مهم بودن شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی

دلایل مهم بودن شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی

  • جلوگیری از اشتباهات: شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا هنگام صحبت کردن یا نوشتن به زبان انگلیسی، از مرتکب شدن آن‌ها جلوگیری کنید.
  • افزایش مهارت‌های زبانی: شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های زبانی خود را در زمینه‌های مختلف مانند گرامر، دیکته، و تلفظ بهبود ببخشید.
  • ارتباط موثرتر: شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا با دیگران به طور موثرتر ارتباط برقرار کنید.
  • اعتماد به نفس بیشتر: شناخت اشتباهات رایج در زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا هنگام صحبت کردن یا نوشتن به زبان انگلیسی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

برخی از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی

  • استفاده نادرست از حروف اضافه: حروف اضافه کلماتی هستند که ارتباط بین دو کلمه یا عبارت را برقرار می‌کنند. استفاده نادرست از حروف اضافه می‌تواند باعث تغییر معنای جمله یا حتی گیج‌کننده شدن آن شود.
  • استفاده نادرست از فعل‌ها: فعل‌ها کلماتی هستند که برای بیان یک عمل، حالت، یا وقوع یک رویداد استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از فعل‌ها می‌تواند باعث تغییر معنای جمله یا حتی غیرقابل فهم شدن آن شود.
  • استفاده نادرست از ضمایر: ضمایر کلماتی هستند که به جای اسم‌ها استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از ضمایر می‌تواند باعث گیج‌کننده شدن جمله یا حتی تغییر معنای آن شود.
  • استفاده نادرست از صفت‌ها و قیدها: صفت‌ها کلماتی هستند که برای توصیف اسم‌ها استفاده می‌شوند. قیدها کلماتی هستند که برای توصیف فعل‌ها، صفت‌ها، یا دیگر قیدها استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از صفت‌ها و قیدها می‌تواند باعث تغییر معنای جمله یا حتی غیرقابل فهم شدن آن شود.
  • استفاده نادرست از زمان‌ها: زبان انگلیسی دارای چندین زمان مختلف است که هر کدام برای بیان زمان‌های مختلف استفاده می‌شوند. استفاده نادرست از زمان‌ها می‌تواند باعث تغییر معنای جمله یا حتی غیرقابل فهم شدن آن شود.
  • استفاده نادرست از ساختار جمله: ساختار جمله به ترتیب قرار گرفتن کلمات در جمله گفته می‌شود. استفاده نادرست از ساختار جمله می‌تواند باعث گیج‌کننده شدن جمله یا حتی تغییر معنای آن شود.

نحوه جلوگیری از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی

برای جلوگیری از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی، می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید:

  • یادگیری گرامر زبان انگلیسی: یادگیری گرامر زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا از قوانین و ساختارهای زبان انگلیسی آگاه باشید و از اشتباهات رایج در این زمینه اجتناب کنید.
  • تمرین زیاد: تمرین زیاد به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های زبانی خود را بهبود ببخشید و از اشتباهات رایج اجتناب کنید.
  • استفاده از منابع آموزشی مناسب: استفاده از منابع آموزشی مناسب مانند کتاب‌های درسی، مقالات، وب‌سایت‌ها، و نرم‌افزارهای آموزش زبان انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند تا اشتباهات رایج در زبان انگلیسی را یاد بگیرید و از آن‌ها اجتناب کنید.
  • مشورت با یک مدرس زبان انگلیسی: مشاوره با یک مدرس زبان انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند تا اشتباهات رایج در زبان انگلیسی خود را شناسایی و اصلاح کنید.
آموزش گرامر زبان انگلیسی
آموزش گرامر زبان انگلیسی

اشتباهات رایج در زبان انگلیسی : استفاده‌ی نادرست از حروف اضافه

استفاده‌ی نادرست از حروف اضافه یکی از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است. حروف اضافه کلماتی هستند که ارتباط بین دو کلمه یا عبارت را برقرار می‌کنند. استفاده‌ی نادرست از حروف اضافه می‌تواند باعث تغییر معنای جمله یا حتی گیج‌کننده شدن آن شود.

در اینجا برخی از اشتباهات رایج در استفاده از حروف اضافه آورده شده است:

  • استفاده از in به جای on یا at

in برای اشاره به مکان‌هایی که در داخل هستند استفاده می‌شود. on برای اشاره به مکان‌هایی که روی سطح هستند استفاده می‌شود. at برای اشاره به مکان‌های مشخصی استفاده می‌شود.

مثال‌های اشتباه:

  • I live in the house. (درست: I live on the house.)
  • The book is in the table. (درست: The book is on the table.)
  • I met him in the park. (درست: I met him at the park.)
  • **استفاده از to به جای for

to برای اشاره به هدف یا مقصد استفاده می‌شود. for برای اشاره به دلیل یا کاربرد استفاده می‌شود.

مثال‌های اشتباه:

  • I bought this book to my friend. (درست: I bought this book for my friend.)
  • I went to the store to buy groceries. (درست: I went to the store for groceries.)
  • **استفاده از of به جای from

of برای اشاره به مالکیت یا منبع استفاده می‌شود. from برای اشاره به مبدأ یا منبع استفاده می‌شود.

مثال‌های اشتباه:

  • The book of the table is red. (درست: The book from the table is red.)
  • I bought this book of my friend. (درست: I bought this book from my friend.)
  • **استفاده از with به جای by

with برای اشاره به همراهی یا ابزار استفاده می‌شود. by برای اشاره به وسیله یا عامل استفاده می‌شود.

مثال‌های اشتباه:

  • I wrote this letter with my pen. (درست: I wrote this letter by my pen.)
  • I was helped with my friend. (درست: I was helped by my friend.)

برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از حروف اضافه، باید با کاربردهای مختلف این حروف آشنا باشید. می‌توانید از منابع مختلفی مانند کتاب‌های درسی، مقالات، وب‌سایت‌ها و نرم‌افزارهای آموزش زبان انگلیسی برای یادگیری کاربردهای حروف اضافه استفاده کنید. همچنین می‌توانید با یک مدرس زبان انگلیسی کار کنید تا اشتباهات خود را شناسایی و اصلاح کنید.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری کاربردهای حروف اضافه آورده شده است:

  • به یاد داشته باشید که حروف اضافه با کلمات خاصی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، in معمولاً با کلماتی مانند house، room، و city استفاده می‌شود.
  • به یاد داشته باشید که حروف اضافه می‌توانند معنای جمله را تغییر دهند. به عنوان مثال، in در جمله I live in the house به معنای “در داخل خانه” است، اما in در جمله I met him in the park به معنای “در پارک” است.
کتاب آموزش گرامر زبان انگلیسی
کتاب آموزش گرامر زبان انگلیسی

اشتباهات رایج در زبان انگلیسی : استفاده‌ی نادرست از صفات و قیدها

صفات و قیدها دو نوع از کلماتی هستند که برای توصیف اسم‌ها، فعل‌ها، یا دیگر کلمات استفاده می‌شوند. تفاوت اصلی بین صفات و قیدها در این است که صفات قبل از اسم می‌آیند و قیدها قبل یا بعد از فعل، صفت، یا دیگر قید می‌آیند.

اشتباهات رایج در استفاده از صفات

  • استفاده از صفت به جای قید: یکی از اشتباهات رایج در استفاده از صفات، استفاده از صفت به جای قید است. به عنوان مثال، جمله “She is beautiful girl” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “She is a beautiful girl.”
  • استفاده از صفت به جای اسم: در برخی موارد، می‌توان از صفت به جای اسم استفاده کرد. به عنوان مثال، جمله “I like blue cars” صحیح است. اما در برخی موارد، استفاده از صفت به جای اسم اشتباه است. به عنوان مثال، جمله “I like beautiful” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “I like beauty.”
  • استفاده از صفات متضاد: در برخی موارد، استفاده از صفات متضاد می‌تواند باعث ایجاد ابهام در جمله شود. به عنوان مثال، جمله “The old man is young” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “The young man is old.”

اشتباهات رایج در استفاده از قیدها

  • استفاده از قید به جای صفت: در برخی موارد، می‌توان از قید به جای صفت استفاده کرد. به عنوان مثال، جمله “I speak fluently English” صحیح است. اما در برخی موارد، استفاده از قید به جای صفت اشتباه است. به عنوان مثال، جمله “She is fluently girl” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “She is a fluent girl.”
  • استفاده از قید به جای فعل: در برخی موارد، می‌توان از قید به جای فعل استفاده کرد. به عنوان مثال، جمله “I quickly ran to the store” صحیح است. اما در برخی موارد، استفاده از قید به جای فعل اشتباه است. به عنوان مثال، جمله “I quickly house” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “I went quickly to the house.”
  • استفاده از قیدهای متضاد: در برخی موارد، استفاده از قیدهای متضاد می‌تواند باعث ایجاد ابهام در جمله شود. به عنوان مثال، جمله “He quickly walked slowly to the store” اشتباه است. جمله صحیح باید به این صورت باشد: “He walked slowly to the store.”

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از صفات و قیدها آورده شده است:

  • به یاد داشته باشید که صفات برای توصیف اسم‌ها استفاده می‌شوند.
  • به یاد داشته باشید که قیدها برای توصیف فعل‌ها، صفت‌ها، یا دیگر قیدها استفاده می‌شوند.
  • در هنگام استفاده از صفات و قیدها، به قوانین دستوری زبان انگلیسی توجه کنید.

اشتباهات رایج املایی در زبان انگلیسی

املای زبان انگلیسی یکی از دشوارترین بخش‌های یادگیری این زبان است. زبان انگلیسی دارای قوانین املایی نسبتاً پیچیده‌ای است که می‌تواند برای زبان‌آموزان دشوار باشد. علاوه بر این، زبان انگلیسی دارای بسیاری از کلمات هم‌آوا است که می‌توانند به اشتباه نوشته شوند.

در اینجا برخی از اشتباهات رایج املایی در زبان انگلیسی آورده شده است:

  • اشتباهات در املای کلمات ساده: برخی از کلمات ساده در زبان انگلیسی اغلب اشتباه نوشته می‌شوند. به عنوان مثال، کلمات “their”، “there”، و “they’re” اغلب اشتباه نوشته می‌شوند.
  • اشتباهات در املای کلمات مشتق شده: کلمات مشتق شده از کلمات ساده اغلب املای متفاوتی دارند. به عنوان مثال، کلمه “beautiful” از کلمه “beauty” مشتق شده است.
  • اشتباهات در املای کلمات بیگانه: زبان انگلیسی دارای بسیاری از کلمات بیگانه است که املای آنها می‌تواند دشوار باشد. به عنوان مثال، کلمه “restaurant” یک کلمه فرانسوی است که املای آن می‌تواند برای زبان‌آموزان دشوار باشد.

نحوه جلوگیری از اشتباهات رایج املایی

برای جلوگیری از اشتباهات رایج املایی، می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید:

  • یادگیری قوانین املایی: یادگیری قوانین املایی زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا از اشتباهات رایج اجتناب کنید.
  • تمرین زیاد: تمرین زیاد به شما کمک می‌کند تا املای کلمات را در ذهن خود ثبت کنید.
  • استفاده از منابع آموزشی مناسب: استفاده از منابع آموزشی مناسب مانند کتاب‌های درسی، مقالات، وب‌سایت‌ها، و نرم‌افزارهای آموزش زبان انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند تا اشتباهات رایج در زبان انگلیسی را یاد بگیرید و از آنها اجتناب کنید.

چند نکته برای بهبود املای زبان انگلیسی

در اینجا چند نکته برای بهبود املای زبان انگلیسی آورده شده است:

  • هنگام نوشتن، از یک غلط‌یاب املایی استفاده کنید.
  • یک دفترچه املایی داشته باشید و کلماتی را که اغلب اشتباه می‌نویسید، در آن یادداشت کنید.
  • هر روز چند دقیقه را به تمرین املای کلمات اختصاص دهید.
  • از یک فرهنگ لغت یا واژه‌نامه برای بررسی املای کلمات استفاده کنید.

اشتباهات رایج در زبان انگلیسی :اسم های مالکیت

استفاده از علامت آپاستروف در اسم‌های مالکیت یکی از موضوعاتی است که زبان‌آموزان معمولاً در آن دچار مشکل می‌شوند.

در زبان انگلیسی، برای نشان دادن مالکیت، به اسم مالک علامت آپاستروف (‘) و s اضافه می‌کنیم. به عنوان مثال، جمله “The dog’s tail is wagging” صحیح است. این جمله بیانگر این است که دم سگ در حال تکان خوردن است.

اما در برخی موارد، استفاده از علامت آپاستروف می‌تواند با ابهام همراه باشد. به عنوان مثال، جمله “The children’s toys are on the floor” می‌تواند به دو معنا باشد:

  • اسباب‌بازی‌های کودکان روی زمین هستند.
  • اسباب‌بازی‌های متعلق به کودکان روی زمین هستند.

برای رفع این ابهام، می‌توان از ساختار “of” استفاده کرد. به عنوان مثال، جمله “The toys of the children are on the floor” بیانگر این است که اسباب‌بازی‌هایی که متعلق به کودکان هستند روی زمین هستند.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از علامت آپاستروف در اسم‌های مالکیت آورده شده است:

  • اگر اسم مالک مفرد است، به آن علامت آپاستروف و s اضافه کنید.
  • اگر اسم مالک جمع است و به s ختم می‌شود، فقط به آن علامت آپاستروف اضافه کنید.
  • اگر اسم مالک جمع است و به s ختم نمی‌شود، به آن علامت آپاستروف و s اضافه کنید.
  • اگر می‌خواهید از ابهام جلوگیری کنید، از ساختار “of” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از علامت آپاستروف در اسم‌های مالکیت اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از علامت آپاستروف در اسم‌های مالکیت آورده شده است:

  • اسم مالک مفرد
    • The dog’s tail is wagging.
    • The cat’s fur is soft.
    • The tree’s leaves are falling.
  • اسم مالک جمع به s ختم می‌شود
    • The children’s toys are on the floor.
    • The women’s clothes are in the closet.
    • The men’s shoes are under the bed.
  • اسم مالک جمع به s ختم نمی‌شود
    • The sheep’s wool is white.
    • The geese’s wings are long.
    • The mice’s tails are short.

اشتباهات گرامری در زبان انگلیسی

They’re vs. Their vs. Their:

they’re شکل مخفف “they are” است. به عنوان مثال:

  • They’re going to the park.
  • They’re happy to be here.

their ضمیر مالکیت است که برای اشاره به چیزی که متعلق به یک گروه است استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • Their house is on the corner.
  • I borrowed their book.

there ضمیر اشاره است که برای اشاره به مکانی استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • There is a car in the driveway.
  • I’ll be there in a minute.

در مثالی که شما ارائه دادید، استفاده از این کلمات درست است.

  • They’re شکل مخفف “they are” است و در اینجا برای اشاره به گروهی از افراد استفاده می‌شود که قرار است جایی بروند.
  • There ضمیر اشاره است و در اینجا برای اشاره به مکانی استفاده می‌شود که قرار است این افراد به آنجا بروند.
  • Their ضمیر مالکیت است و در اینجا برای اشاره به غذای متعلق به این گروه از افراد استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادآوری تفاوت بین این سه کلمه آورده شده است:

  • they’re مخفف “they are” است، بنابراین به یاد داشته باشید که they و are در آن وجود دارد.
  • their ضمیر مالکیت است، بنابراین به یاد داشته باشید که they در آن وجود دارد.
  • there ضمیر اشاره است، بنابراین به یاد داشته باشید که here در آن وجود دارد.

Your vs. You’re:

your ضمیر ملکی است که برای اشاره به چیزی که متعلق به شخص دوم مفرد است استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • Your car is parked outside.
  • I like your hat.

you’re شکل مخفف “you are” است. به عنوان مثال:

  • You’re going to be late for school.
  • You’re a good friend.

در مثال‌هایی که شما ارائه دادید، استفاده از این کلمات درست است.

  • Your ضمیر ملکی است و در اینجا برای اشاره به سرعت شخص دوم مفرد استفاده می‌شود.
  • you’re شکل مخفف “you are” است و در اینجا برای اشاره به اینکه شخص دوم مفرد سریع است استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادآوری تفاوت بین این دو کلمه آورده شده است:

  • your به you و er تقسیم می‌شود، که ضمیر دوم مفرد است.
  • you’re مخفف “you are” است، بنابراین به یاد داشته باشید که you و are در آن وجود دارد.

با تمرین و تکرار، می‌توانید به راحتی تفاوت بین این دو کلمه را تشخیص دهید.

در اینجا چند مثال دیگر برای کمک به شما در یادآوری تفاوت بین your و you’re آورده شده است:

  • Your
    • Your house is big.
    • Your dog is cute.
    • Your hair is long.
  • you’re
    • You’re going to the store.
    • You’re tired.
    • You’re a good person.

If conditionals:

عمده اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی به استفاده نادرست از فعل مربوط می‌شود.

INCORRECT: When I will arrive, I will call you.

CORRECT: When I arrive, I will call you.

وقتی برسم، به شما زنگ می‌زنم.

فعل “arrive” در جمله اول به صورت آینده ساده “will arrive” استفاده شده است، در حالی که باید به صورت حال ساده “arrive” استفاده می‌شد. دلیل این امر این است که جمله “When I will arrive” بیانگر یک شرط غیرواقعی است. در واقع، این جمله بیانگر این است که زبان‌آموز هنوز به مقصد خود نرسیده است و در حال صحبت کردن در مورد زمان رسیدن خود است. بنابراین، استفاده از فعل آینده ساده در این جمله صحیح نیست.

در جمله دوم، فعل “arrive” به صورت حال ساده “arrive” استفاده شده است. این جمله بیانگر یک شرط واقعی است. در واقع، این جمله بیانگر این است که زبان‌آموز به مقصد خود رسیده است و در حال صحبت کردن در مورد زمان تماس با فردی دیگر است. بنابراین، استفاده از فعل حال ساده در این جمله صحیح است.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از فعل در جملات شرطی آورده شده است:

  • به نوع شرطی که استفاده می‌کنید، توجه کنید.
  • اگر شرطی غیرواقعی است، از فعل حال ساده استفاده کنید.
  • اگر شرطی واقعی است، از فعل آینده ساده استفاده کنید.

Married to / married with

در زبان انگلیسی، کلمه “married” با حرف اضافه “to” استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله “I am married to a beautiful woman” صحیح است. این جمله بیانگر این است که زبان‌آموز با یک زن زیبا ازدواج کرده است.

استفاده از حرف اضافه “with” در جمله “I am married with a beautiful woman” اشتباه است. این جمله بیانگر این است که زبان‌آموز با یک زن زیبا ازدواج کرده است، اما این ازدواج با چیزی یا کسی دیگری نیز همراه است.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از حرف اضافه در جمله‌های مربوط به ازدواج آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر ازدواج با یک شخص است، از حرف اضافه “to” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از حرف اضافه در جمله‌های مربوط به ازدواج اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از حرف اضافه “to” در جمله‌های مربوط به ازدواج آورده شده است:

  • I am married to my husband.
  • She is married to her wife.
  • They are married to each other.

Every with (singular non) / every with (plural noun)

در زبان انگلیسی، کلمه “every” همواره با فعل یا اسم مفرد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله “Every student is intelligent” صحیح است. این جمله بیانگر این است که هر دانش‌آموزی باهوش است.

استفاده از فعل جمع در جمله “Every students are intelligent” اشتباه است. این جمله بیانگر این است که همه دانش‌آموزان باهوش هستند.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “every” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر یک کل یا یک فرد است، از فعل یا اسم مفرد استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “every” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “every” آورده شده است:

  • Every day is a new opportunity.
  • Every child deserves a happy childhood.
  • Every country has its own culture.

 But and although

در زبان انگلیسی، کلمات “although” و “but” هر دو برای بیان تضاد استفاده می‌شوند، اما با تفاوت‌هایی.

although یک حرف ربط وابسته است و دو جمله‌واره مستقل و وابسته را به هم وصل می‌کند. جمله‌واره وابسته با “although” شروع می‌شود و بیانگر یک واقعیت یا وضعیت است که با جمله‌واره مستقل در تضاد است.

but یک حرف ربط همپایه است و دو جمله‌واره مستقل را به هم وصل می‌کند. جمله‌واره‌ها با “but” شروع می‌شوند و بیانگر دو واقعیت یا وضعیت متفاوت هستند که با هم در تضاد هستند.

در اینجا چند مثال از استفاده صحیح از “although” و “but” آورده شده است:

although

  • Although it was raining, I went for a walk.
  • Although I was tired, I finished my homework.
  • Although he is a good student, he is not very popular.

but

  • I like ice cream, but I don’t like chocolate.
  • She is very beautiful, but she is also very shy.
  • I want to go to the movies, but I have to finish my homework first.

بنابراین، در جمله “Although it was raining, I went for a walk.”، جمله‌واره وابسته “Although it was raining” بیانگر واقعیتی است که با جمله‌واره مستقل “I went for a walk” در تضاد است. در این جمله، نیازی به استفاده از “but” نیست.

اما در جمله “I like ice cream, but I don’t like chocolate.”، هر دو جمله‌واره مستقل هستند و بیانگر دو واقعیت متفاوت هستند که با هم در تضاد هستند. در این جمله، استفاده از “but” ضروری است.

Its vs. It’s

استفاده نادرست از “its” و “it’s” یکی از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

Its شکل مالکیت سوم شخص مفرد ضمیر “it” است. به عنوان مثال، جمله “The cat scratched its ear” صحیح است. این جمله بیانگر این است که گربه گوش خود را خراشیده است.

It’s شکل مخفف “it is” یا “it has” است. به عنوان مثال، جمله “It’s a beautiful day” صحیح است. این جمله بیانگر این است که امروز یک روز زیباست.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “its” و “it’s” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر مالکیت است، از “its” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر “it is” یا “it has” است، از “it’s” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “its” و “it’s” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “its” و “it’s” آورده شده است:

Its

  • The dog wagged its tail.
  • The cat licked its fur.
  • The tree lost its leaves.

It’s

  • It’s time to go home.
  • It’s raining outside.
  • It’s a good idea to study hard.

Affect vs. Effect

استفاده نادرست از “affect” و “effect” یکی دیگر از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

Affect یک فعل است که به معنای “تأثیر گذاشتن” یا “تغییر دادن” است. به عنوان مثال، جمله “The new tax law will affect everyone” صحیح است. این جمله بیانگر این است که قانون مالیات جدید بر همه تأثیر خواهد گذاشت.

Effect یک اسم است که به معنای “تأثیر” یا “نتیجه” است. به عنوان مثال، جمله “The effect of the new tax law will be felt for years to come” صحیح است. این جمله بیانگر این است که تأثیر قانون مالیات جدید تا سال‌ها احساس خواهد شد.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “affect” و “effect” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر تأثیر گذاشتن یا تغییر دادن است، از “affect” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر تأثیر یا نتیجه است، از “effect” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “affect” و “effect” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “affect” و “effect” آورده شده است:

Affect

  • The new medication will affect my mood.
  • The teacher’s words affected the students’ behavior.
  • The weather affected the crops.

Effect

  • The effect of the new medication was immediate.
  • The students’ behavior was a direct effect of the teacher’s words.
  • The crops suffered from the effects of the weather.

 Me در مقابل I

استفاده صحیح از “me” و “I” یکی از موضوعاتی است که زبان‌آموزان معمولاً در آن دچار مشکل می‌شوند.

Me یک ضمیر مفعولی است که به معنای “من” است. به عنوان مثال، جمله “The teacher gave me a good grade” صحیح است. این جمله بیانگر این است که معلم به من نمره خوبی داد.

I یک ضمیر فاعلی است که به معنای “من” است. به عنوان مثال، جمله “I am going to the movies” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من قرار است به سینما بروم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “me” و “I” آورده شده است:

  • به نقش کلمه در جمله توجه کنید.
  • اگر کلمه نقش مفعولی دارد، از “me” استفاده کنید.
  • اگر کلمه نقش فاعلی دارد، از “I” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “me” و “I” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “me” و “I” آورده شده است:

Me

  • The teacher gave me a good grade.
  • She gave me a present.
  • They invited me to the party.

I

  • I am going to the movies.
  • I saw her yesterday.
  • I will help you.

 To در مقابل Too

استفاده نادرست از “to” و “too” یکی دیگر از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

To یک حرف اضافه است که به معنای “به” یا “برای” است. به عنوان مثال، جمله “I am going to the movies” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من قرار است به سینما بروم.

Too یک قید است که به معنای “همچنین” یا “بسیار” است. به عنوان مثال، جمله “I am too tired to go to the movies” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من خیلی خسته هستم که به سینما بروم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “to” و “too” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر مقصد، گیرنده یا فعل است، از “to” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر “همچنین” یا “بسیار” است، از “too” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “to” و “too” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “to” و “too” آورده شده است:

To

  • I am going to the movies.
  • I gave the present to her.
  • I want to learn English.

Too

  • I am too tired to go to the movies.
  • I am too happy to be sad.
  • The cake is too sweet.

Unique / Most unique

استفاده نادرست از صفت‌های عالی یکی از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

صفت‌های عالی برای مقایسه سه یا چند چیز به کار می‌روند. در این حالت، صفت به شکل “the most” + صفت اصلی در می‌آید. به عنوان مثال، جمله “The most beautiful flower in the garden is a rose.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که گل رز زیباترین گل در باغ است.

اما برخی از صفت‌ها در زبان انگلیسی، مانند “unique” و “ideal”، شدت مقایسه را نشان نمی‌دهند. این صفت‌ها به عنوان صفت عادی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نیازی به تغییر شکل ندارند. به عنوان مثال، جمله “That is a unique painting.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که آن نقاشی منحصربه‌فرد است.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از صفت‌های عالی و صفت‌های غیرقابل مقایسه آورده شده است:

صفت‌های عالی

  • The most beautiful flower in the garden is a rose.
  • The tallest building in the world is the Burj Khalifa.
  • The fastest car in the world is the Bugatti Chiron.

صفت‌های غیرقابل مقایسه

  • That is a unique painting.
  • The ideal solution is to compromise.
  • The entire world is watching.
  • The perfect day is one spent with loved ones.

 Then / than

استفاده نادرست از “then” و “than” یکی دیگر از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

Then یک قید زمان است که به معنای “بعد” یا “سپس” است. به عنوان مثال، جمله “I will go to the store then.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من بعداً به فروشگاه خواهم رفت.

Than یک حرف اضافه است که برای مقایسه دو چیز به کار می‌رود. به عنوان مثال، جمله “I am taller than you.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من از شما بلندتر هستم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “then” و “than” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر زمان است، از “then” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر مقایسه است، از “than” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “then” و “than” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “then” و “than” آورده شده است:

then

  • I will go to the store then.
  • I woke up then.
  • I will see you then.

than

  • I am taller than you.
  • She is smarter than me.
  • This car is faster than that one.

 Amount / number

استفاده نادرست از “amount” و “number” یکی دیگر از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

Amount و number هر دو برای بیان کمیت استفاده می‌شوند، اما تفاوت‌های کلیدی بین آن‌ها وجود دارد.

Amount برای بیان کمیت چیزی که قابل شمارش نیست استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله “The amount of water in the bottle is one liter.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که یک لیتر آب در بطری وجود دارد.

Number برای بیان کمیت چیزی که قابل شمارش است استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله “The number of students in the class is twenty.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که بیست دانش‌آموز در کلاس وجود دارند.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از “amount” و “number” آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر کمیت چیزی است که قابل شمارش نیست، از “amount” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر کمیت چیزی است که قابل شمارش است، از “number” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از “amount” و “number” اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از “amount” و “number” آورده شده است:

amount

  • The amount of money in my wallet is not enough.
  • The amount of time I have to study is limited.
  • The amount of food I ate was too much.

number

  • The number of books in the library is huge.
  • The number of people in the city is growing rapidly.
  • The number of cars on the road is increasing.

Fewer / less

استفاده نادرست از کمیت‌سنج‌ها یکی دیگر از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی است.

Fewer و less دو کمیت‌سنج هستند که برای بیان کمیت استفاده می‌شوند. اما تفاوت کلیدی بین آن‌ها این است که fewer برای بیان کمیت اسامی قابل‌شمارش استفاده می‌شود و less برای بیان کمیت اسامی غیر قابل‌شمارش استفاده می‌شود.

به عنوان مثال، جمله “There are fewer cars on the road today.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که تعداد ماشین‌ها در جاده امروز کمتر است.

در حالی که جمله “There is less water in the lake.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که مقدار آب در دریاچه کمتر است.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباهات رایج در استفاده از fewer و less آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر کمیت چیزی است که قابل شمارش است، از “fewer” استفاده کنید.
  • اگر جمله بیانگر کمیت چیزی است که قابل شمارش نیست، از “less” استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباهات رایج در استفاده از fewer و less اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از fewer و less آورده شده است:

fewer

  • There are fewer students in the class today.
  • I have fewer books than you do.
  • I ate fewer cookies than I usually do.

less

  • There is less water in the bottle.
  • I have less time than I need.
  • I need less sleep than I used to.

 Did not

استفاده از شکل ساده فعل بعد از «did not» یکی از موارد بسیار مهم در دستور زبان انگلیسی است.

در زمان گذشته ساده، برای منفی کردن فعل، از فعل کمکی «did» به همراه منفی کننده «not» استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله «I did not go to the movies last night.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که من دیشب به سینما نرفتم.

اما اگر از شکل گذشته فعل بعد از «did not» استفاده کنیم، جمله نادرست خواهد بود. به عنوان مثال، جمله «I did not went to the movies last night.» نادرست است. این جمله بیانگر این است که من دیشب به سینما نرفتم، اما از شکل گذشته فعل «went» استفاده شده است که صحیح نیست.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از «did not» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله بیانگر عملی است که در گذشته انجام نشده است، از شکل ساده فعل بعد از «did not» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از «did not» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از «did not» آورده شده است:

  • did not eat breakfast this morning.
  • She did not go to school yesterday.
  • They did not watch the movie last night.

«اسم مصدر» (Gerund

اسم مصدر با افزودن پسوند «ing-» به انتهای فعل تشکیل می‌شود. اسم مصدر ظاهری شبیه فعل دارد اما نقش اسم را در جمله ایفا می‌کند. به همین دلیل به آن اسم مصدر گفته می‌شود.

اسم مصدر در زبان انگلیسی نقش‌های مختلفی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  • فاعل: اسم مصدر می‌تواند به عنوان فاعل جمله استفاده شود. به عنوان مثال، جمله «Swimming is a good way to exercise.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که شنا کردن یک روش خوب برای ورزش کردن است.
  • مفعول: اسم مصدر می‌تواند به عنوان مفعول جمله استفاده شود. به عنوان مثال، جمله «I enjoy swimming.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که من از شنا کردن لذت می‌برم.
  • مکمل: اسم مصدر می‌تواند به عنوان مکمل جمله استفاده شود. به عنوان مثال، جمله «I am good at swimming.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که من در شنا کردن خوب هستم.
  • صفت: اسم مصدر می‌تواند به عنوان صفت جمله استفاده شود. به عنوان مثال، جمله «Swimming lessons are available for children.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که کلاس‌های شنا برای کودکان در دسترس هستند.
  • قید: اسم مصدر می‌تواند به عنوان قید جمله استفاده شود. به عنوان مثال، جمله «I went to the beach for swimming.» صحیح است. این جمله بیانگر این است که من به ساحل رفتم تا شنا کنم.

در اینجا چند مثال دیگر از کاربرد اسم مصدر در زبان انگلیسی آورده شده است:

  • فاعل: Cooking is my favorite hobby.
  • مفعول: I like reading books.
  • مکمل: I am interested in learning English.
  • صفت: Swimming lessons are available for children.
  • قید: I went to the beach for swimming.

Every day / every day

تفاوت «everyday» و «every day» یکی از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی است.

Everyday به عنوان صفت به معنای «روزانه/هرروزه» است و قبل از اسم در جمله قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، جمله «I wear everyday clothes to work.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من در محل کار لباس‌های روزانه می‌پوشم.

Every day به عنوان قید زمان به معنای «هر روز» است و در جمله بعد از فعل قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، جمله “I go to work every day.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من هر روز به محل کار می‌روم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از «everyday» و «every day» آورده شده است:

  • به معنای کلمه توجه کنید.
  • اگر کلمه به عنوان صفت استفاده شود، بدون فاصله نوشته می‌شود.
  • اگر کلمه به عنوان قید زمان استفاده شود، با فاصله نوشته می‌شود.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از «everyday» و «every day» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از «everyday» و «every day» آورده شده است:

Everyday

  • Everyday life is full of challenges.
  • Everyday items like food and water are essential for survival.
  • Everyday people can make a difference in the world.

Every day

  • I go to work every day.
  • I eat breakfast every day.
  • I exercise every day.

His / hers / its

ضمیر ملکی «its» برای اشاره به مالکیت چیزی توسط یک شیء، حیوان یا شخص ناشناس استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله «The cat ate its food.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که گربه غذای خود را خورد.

اما اگر جنسیت حیوان مشخص باشد، می‌توانیم از ضمایر ملکی «his» و «hers» استفاده کنیم. به عنوان مثال، جمله «The dog ate his food.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که سگ غذای خود را خورد.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از «its»، «his» و «hers» آورده شده است:

  • اگر جنسیت حیوان مشخص نباشد، از ضمیر ملکی «its» استفاده کنید.
  • اگر جنسیت حیوان نر باشد، از ضمیر ملکی «his» استفاده کنید.
  • اگر جنسیت حیوان ماده باشد، از ضمیر ملکی «hers» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از «its»، «his» و «hers» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از «its»، «his» و «hers» آورده شده است:

  • its
    • The car lost its tire.
    • The cat hid its toys.
    • The baby dropped its pacifier.
  • his
    • The dog ate his food.
    • The boy lost his hat.
    • The man gave his wife a kiss.
  • hers
    • The girl ate her breakfast.
    • The woman lost her keys.
    • The cat hid her kittens.

Well / good (happiness)

برخی از زبان‌آموزان ممکن است در استفاده از صفت و قید دچار مشکل شوند و آن‌ها را به درستی در جمله به کار نبرند.

صفت برای توصیف اسم‌ها استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله «The good boy ate his breakfast.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که پسر خوبی صبحانه خورد. در این جمله، صفت «good» برای توصیف اسم «boy» استفاده شده است.

قید برای توصیف فعل‌ها، صفت‌ها یا دیگر قیدها استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله «The boy **ate well his breakfast.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که پسر به خوبی صبحانه خورد. در این جمله، قید «well» برای توصیف فعل «ate» استفاده شده است.

در مورد کلمات «well» و «good»، «well» معمولاً به عنوان قید و «good» معمولاً به عنوان صفت استفاده می‌شود.

well به عنوان قید به معنای «خوب»، «خوب انجام دادن»، «به طور کامل» یا «به طور صحیح» است. به عنوان مثال، جمله «I **did well on my test.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من در امتحانم خوب عمل کردم.

good به عنوان صفت به معنای «خوب»، «خوب‌تر»، «خیلی خوب» یا «عالی» است. به عنوان مثال، جمله «The good boy** ate his breakfast.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که پسر خوبی صبحانه خورد.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از «well» و «good» آورده شده است:

  • اگر کلمه برای توصیف یک فعل، صفت یا قید دیگر استفاده می‌شود، از «well» استفاده کنید.
  • اگر کلمه برای توصیف یک اسم استفاده می‌شود، از «good» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از «well» و «good» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از «well» و «good» آورده شده است:

well (قید)

  • did well** on my test.
  • speak English well.
  • She dances well.

good (صفت)

  • The good boy** ate his breakfast.
  • The good book** is on the table.
  • The good movie** is playing at the theater.

Each is / each are

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی استفاده از فعل مناسب بعد از «each» است.

کلمه «each» به معنای «هر یک» یا «هر کدام» است و معمولاً برای اشاره به اعضای یک گروه استفاده می‌شود. به عنوان مثال، جمله «Each student has a book.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که هر یک از دانش‌آموزان یک کتاب دارد.

در این جمله، کلمه «each» به اعضای گروه «students» اشاره می‌کند که مفرد هستند. بنابراین، باید از فعل مفرد «has» استفاده کنیم.

اگر از فعل جمع «are» استفاده کنیم، جمله نادرست خواهد بود. به عنوان مثال، جمله «Each student are happy.” نادرست است. این جمله بیانگر این است که همه دانش‌آموزان خوشحال هستند.

در این جمله، کلمه «are» به اعضای گروه «students» اشاره می‌کند که مفرد هستند. بنابراین، باید از فعل مفرد «is» استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از فعل مناسب بعد از «each» آورده شده است:

  • توجه داشته باشید که «each» به اعضای یک گروه اشاره می‌کند که مفرد هستند.
  • بنابراین، باید از فعل مفرد بعد از «each» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از فعل مناسب بعد از «each» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از فعل مفرد بعد از «each» آورده شده است:

  • Each of the books is on the shelf.
  • Each of the students has a different opinion.
  • Each of the houses is painted a different color.

One of the

یکی از کاربردهای عبارت «one of the» برای متمایز کردن یک شخص یا یک شیء از دیگر اجزای مجموعه است. به عنوان مثال، جمله «One of the students is absent.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که یکی از دانش‌آموزان غایب است.

در این جمله، عبارت «one of the students» به اعضای گروه «students» اشاره می‌کند که یک نفر از آن‌ها غایب است. بنابراین، از عبارت «one of the» استفاده می‌کنیم تا آن یک نفر را از دیگر دانش‌آموزان متمایز کنیم.

در اینجا چند نکته برای استفاده صحیح از عبارت «one of the» آورده شده است:

  • توجه داشته باشید که عبارت «one of the» برای متمایز کردن یک شخص یا یک شیء از دیگر اجزای مجموعه استفاده می‌شود.
  • بنابراین، باید از آن در جمله‌ای استفاده کنید که حداقل دو نفر یا دو شیء وجود داشته باشد.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از استفاده صحیح از عبارت «one of the» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از عبارت «one of the» آورده شده است:

  • One of the books is on the table.
  • One of the students is from China.
  • One of the houses is on fire.

Police is / police are

کلمه «police» به معنای «پلیس» است و همواره به عنوان اسم جمع در جمله مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، در جمله‌ای که به کلمه «police» به صورت کلی اشاره می‌کنیم، باید از فعل جمع استفاده کنیم.

به عنوان مثال، جمله «The police are investigating the crime.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که پلیس در حال تحقیق در مورد یک جرم است.

در این جمله، کلمه «police» به گروهی از افراد اشاره می‌کند که مفرد نیستند. بنابراین، باید از فعل جمع «are» استفاده کنیم.

اگر از فعل مفرد «is» استفاده کنیم، جمله نادرست خواهد بود. به عنوان مثال، جمله «The police is investigating the crime.” نادرست است. این جمله بیانگر این است که یک پلیس در حال تحقیق در مورد یک جرم است.

در این جمله، کلمه «police» به یک نفر اشاره می‌کند که مفرد است. بنابراین، باید از فعل مفرد «is» استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از اشتباه در استفاده از فعل مناسب بعد از «police» آورده شده است:

  • توجه داشته باشید که «police» به گروهی از افراد اشاره می‌کند که مفرد نیستند.
  • بنابراین، باید از فعل جمع بعد از «police» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از اشتباه در استفاده از فعل مناسب بعد از «police» اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از فعل جمع بعد از «police» آورده شده است:

  • The police are here to help you.
  • The police are always on patrol.
  • The police are very important to our society.

Misplaced adverbs

قیدهای تکرار معمولاً بعد از فاعل و قبل از فعل اصلی در جمله قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، جمله «I always go to the cinema on Saturday.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که من همیشه در روز شنبه به سینما می‌روم.

در این جمله، قید تکرار «always» بعد از فاعل «I» و قبل از فعل اصلی «go» قرار گرفته است.

اگر فعل to be به جای فعل اصلی در جمله باشد، قیدهای تکرار بعد از فعل می‌آیند. به عنوان مثال، جمله «The dog is always happy.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که سگ همیشه خوشحال است.

در این جمله، قید تکرار «always» بعد از فعل to be «is» قرار گرفته است.

در اینجا چند نکته برای جلوگیری از قرار دادن نادرست قیدهای تکرار آورده شده است:

  • توجه داشته باشید که قیدهای تکرار معمولاً بعد از فاعل و قبل از فعل اصلی در جمله قرار می‌گیرند.
  • اگر فعل to be به جای فعل اصلی در جمله باشد، قیدهای تکرار بعد از فعل قرار می‌گیرند.

با تمرین و تکرار، می‌توانید از قرار دادن نادرست قیدهای تکرار اجتناب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از قیدهای تکرار آورده شده است:

  • She usually wakes up early in the morning.
  • I never go to bed before midnight.
  • The sun always rises in the east.

The omission of second part of comparison

در برخی موارد، هنگامی که مقایسه‌ای بین دو چیز صورت می‌گیرد، اگر شنونده از قبل با آن آشنا باشد، نیازی به آوردن مورد دوم نیست. بنابراین می‌توانیم بخش دوم مقایسه را حذف کنیم. به عنوان مثال، جمله «The sky is blue.” صحیح است. این جمله بیانگر این است که آسمان آبی است. در این جمله، بخش دوم مقایسه (آبی‌تر از چه چیزی؟) حذف شده است، زیرا شنونده از قبل می‌داند که آسمان آبی‌تر از زمین است.

اما در برخی موارد نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم، زیرا شنونده از قبل با مورد دوم آشنا نیست. به عنوان مثال، جمله «**The dog is bigger than the cat.” صحیح است. در این جمله، بخش دوم مقایسه (بزرگ‌تر از چه چیزی؟) حذف نشده است، زیرا شنونده ممکن است از قبل نداند که سگ از گربه بزرگ‌تر است.

در اینجا چند نکته برای حذف بخش دوم مقایسه آورده شده است:

  • توجه داشته باشید که در برخی موارد می‌توانیم بخش دوم مقایسه را حذف کنیم، اما در برخی موارد نمی‌توانیم.
  • اگر شنونده از قبل با مورد دوم آشنا باشد، می‌توانیم بخش دوم مقایسه را حذف کنیم.

با تمرین و تکرار، می‌توانید در تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا بخش دوم مقایسه را حذف کنید یا خیر، مهارت کسب کنید.

در اینجا چند مثال دیگر از استفاده صحیح از حذف بخش دوم مقایسه آورده شده است:

  • My house is bigger than yours.
  • The sun is hotter than the moon.
  • This book is more interesting than that one.

An / a

یک قانون کلی برای استفاده از حروف تعریف «a» و «an» در زبان انگلیسی است. طبق این قانون، حروف تعریف «a» و «an» قبل از اسامی مفرد قابل شمارش استفاده می‌شوند.

حروف تعریف «a» و «an»

حرف تعریفکاربرد
aقبل از اسامی مفرد قابل شمارش که با حرف بی‌صدا شروع می‌شوند.
anقبل از اسامی مفرد قابل شمارش که با حرف صدادار شروع می‌شوند.

drive_spreadsheetExport to Sheets

استثناهای قانون کلی

البته، این قانون کلی دارای چند استثنا است. در ادامه به برخی از این استثناها اشاره می‌کنیم:

  • در برخی موارد، حتی اگر حرف اول اسم بی‌صدا باشد، از «an» استفاده می‌کنیم. این موارد شامل موارد زیر است:
    • اسامی که با حرف «h» شروع می‌شوند و صدای «h» در تلفظ آن‌ها تلفظ نمی‌شود. مانند:
      • an hour
      • an honor
      • an honest man
    • اسامی که با حرف «u» شروع می‌شوند و صدای «u» در تلفظ آن‌ها شبیه به «a» است. مانند:
      • an uncle
      • an umbrella
  • در برخی موارد، حتی اگر حرف اول اسم صدادار باشد، از «a» استفاده می‌کنیم. این موارد شامل موارد زیر است:
    • اسامی که با حرف «y» شروع می‌شوند و صدای «y» در تلفظ آن‌ها مانند «i» است. مانند:
      • a year
      • a yard
      • a yacht
    • اسامی که با حرف «u» شروع می‌شوند و صدای «u» در تلفظ آن‌ها شبیه به «oo» است. مانند:
      • a university
      • a unicorn

تمرین

برای تمرین استفاده از حروف تعریف «a» و «an»، می‌توانید از تمرین‌های زیر استفاده کنید:

  • لیستی از اسامی مفرد قابل شمارش تهیه کنید و حروف تعریف مناسب را در مقابل آن‌ها قرار دهید.
  • جملاتی با استفاده از اسامی مفرد قابل شمارش و حروف تعریف مناسب بسازید.

Alternative / alternate

دو کلمه «alternate» و «alternative» دو کلمه متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Alternate

کلمه «alternate» به معنای «یکی در میان» یا «نوبتی انجام دادن» است. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The teacher alternated between reading and asking questions. (معلم بین خواندن و پرسیدن سؤالات نوبتی انجام می‌داد.)
  • The two teams alternated playing offense and defense. (دو تیم به‌نوبت حمله و دفاع می‌کردند.)

Alternative

کلمه «alternative» به معنای «جایگزین» است. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have two alternatives for your trip. (من دو گزینه برای سفر شما دارم.)
  • The alternative to war is peace. (جایگزین جنگ صلح است.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو کلمه آورده شده است:

Alternate

  • The alternate route is closed due to construction. (مسیر جایگزین به دلیل تعمیرات بسته است.)
  • The alternate universe is a parallel world that exists alongside our own. (جهان جایگزین یک دنیای موازی است که در کنار دنیای ما وجود دارد.)

Alternative

  • The alternative energy sources are becoming more and more popular. (منابع انرژی جایگزین روزبه‌روز محبوب‌تر می‌شوند.)
  • The alternative lifestyle is one that is different from the traditional lifestyle. (سبک زندگی جایگزین یک سبک زندگی است که از سبک زندگی سنتی متفاوت است.)

 Amicable / Amiable

دو کلمه «amicable» و «amiable» دو کلمه متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Amicable

کلمه «amicable» به معنای «دوستانه» یا «مسالمت‌آمیز» است. این کلمه می‌تواند برای توصیف روابط، تعاملات، یا توافقات استفاده شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The two countries signed an amicable treaty. (دو کشور توافق‌نامه‌ای دوستانه امضا کردند.)
  • They had an amicable divorce. (آن‌ها طلاق دوستانه‌ای داشتند.)
  • The two parties reached an amicable settlement. (دو طرف به توافق دوستانه‌ای رسیدند.)

Amiable

کلمه «amiable» برای توصیف افراد خوش‌برخورد و صمیمی به کار می‌رود. این کلمه می‌تواند برای توصیف شخصیت، رفتار، یا ظاهر افراد استفاده شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • He is an amiable person. (او فردی خوش‌برخورد است.)
  • She has an amiable smile. (او لبخندی صمیمی دارد.)
  • The amiable host welcomed us to his home. (مهماندار خوش‌برخورد ما را به خانه‌اش خوشامد گفت.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو کلمه آورده شده است:

Amicable

  • The two companies reached an amicable agreement. (دو شرکت به توافق دوستانه‌ای رسیدند.)
  • The two friends had an amicable conversation. (دو دوست مکالمه‌ای دوستانه داشتند.)
  • The two countries ended their war on amicable terms. (دو کشور جنگ خود را با شرایط دوستانه پایان دادند.)

Amiable

  • The amiable dog wagged its tail. (سگ خوش‌برخورد دمش را تکان داد.)
  • The amiable woman welcomed us with open arms. (زن خوش‌برخورد با آغوش باز از ما استقبال کرد.)
  • The amiable old man was always willing to help. (پیرمرد خوش‌برخورد همیشه مایل به کمک بود.)

Among / between

استفاده نادرست از «among» و «between» یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی است.

Among

کلمه «among» به معنای «در میان» یا «در بین» است. این کلمه معمولاً برای اشاره به گروهی از سه یا بیشتر از سه نفر یا چیز استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The book is among the best I have ever read. (کتاب در میان بهترین کتاب‌هایی است که تا به حال خوانده‌ام.)
  • The children were playing among the trees. (کودکان در میان درختان بازی می‌کردند.)
  • The company was founded among a group of friends. (شرکت توسط گروهی از دوستان تأسیس شد.)

Between

کلمه «between» به معنای «بین» است. این کلمه معمولاً برای اشاره به دو نفر یا چیز استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The difference between the two numbers is 5. (تفاوت بین دو عدد 5 است.)
  • The ball was caught between the two players. (توپ بین دو بازیکن گرفته شد.)
  • The two countries are negotiating a peace treaty. (دو کشور در حال مذاکره برای یک پیمان صلح هستند.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو کلمه آورده شده است:

Among

  • The award was given among the top five students. (جایزه به پنج نفر برتر اهدا شد.)
  • The decision was made among the members of the board of directors. (تصمیم بین اعضای هیئت مدیره گرفته شد.)
  • The house is located among the trees. (خانه در میان درختان واقع شده است.)

Between

  • The choice is between red and blue. (انتخاب بین قرمز و آبی است.)
  • The path runs between the two mountains. (مسیر بین دو کوه می‌گذرد.)
  • The two friends are sitting between us. (دو دوست بین ما نشسته‌اند.)

Beside / besides

دو کلمه «beside» و «besides» دو کلمه متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Beside

کلمه «beside» به معنای «کنار» یا «در کنار» است. این کلمه معمولاً برای نشان دادن موقعیت مکانی چیزی یا کسی استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The chair is beside the table. (صندلی کنار میز است.)
  • She sat beside me on the bench. (او کنار من روی نیمکت نشست.)
  • The house is beside the river. (خانه کنار رودخانه است.)

Besides

کلمه «besides» به معنای «علاوه بر این» یا «در ضمن» است. این کلمه معمولاً برای اضافه کردن اطلاعات اضافی به جمله استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have a pen, besides a pencil. (من یک خودکار دارم، علاوه بر یک مداد.)
  • Besides being a good student, she is also a talented athlete. (علاوه بر اینکه یک دانش‌آموز خوب است، یک ورزشکار بااستعداد نیز هست.)
  • Besides the obvious reasons, there are also some hidden benefits to this plan. (علاوه بر دلایل واضح، این طرح مزایای پنهانی نیز دارد.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو کلمه آورده شده است:

Beside

  • The two friends sat beside each other on the couch. (دو دوست کنار هم روی مبل نشستند.)
  • The painting hung beside the window. (تابلو کنار پنجره آویزان بود.)
  • The car was parked beside the curb. (ماشین کنار جدول پارک شده بود.)

Besides

  • Besides being rich, he is also very handsome. (علاوه بر اینکه ثروتمند است، بسیار خوش‌تیپ نیز هست.)
  • Besides her job, she also volunteers at a local animal shelter. (علاوه بر شغلش، در یک پناهگاه حیوانات محلی نیز داوطلب است.)
  • Besides the fact that it is expensive, it is also very time-consuming. (علاوه بر اینکه گران است، بسیار وقت‌گیر نیز هست.)

Bring / take

دو فعل «bring» و «take» دو فعل متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Bring

کلمه «bring» به معنای «آوردن» یا «بردن چیزی به سمت گوینده» است. این فعل معمولاً برای اشاره به حرکت چیزی یا کسی به سمت گوینده استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Bring me the book. (کتاب را برای من بیاور.)
  • I’m going to bring my friends to the party. (من دوستانم را به مهمانی می‌آورم.)
  • The cat brought a mouse into the house. (گربه یک موش را به خانه آورد.)

Take

کلمه «take» به معنای «بردن» یا «برداشتن چیزی از کسی» است. این فعل معمولاً برای اشاره به حرکت چیزی یا کسی از سمت گوینده استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Take this book with you. (این کتاب را با خودت ببر.)
  • I’m going to take my friends to the movies. (من دوستانم را به سینما می‌برم.)
  • The cat took the mouse away. (گربه موش را برداشت و برد.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو فعل آورده شده است:

Bring

  • I’m going to bring my umbrella in case it rains. (من چترم را می‌آورم در صورتی که باران ببارد.)
  • I’m going to bring my children to the park. (من فرزندانم را به پارک می‌برم.)
  • Bring me some water, please. (لطفاً برای من آب بیاور.)

Take

  • Take this to the post office. (این را به اداره پست ببر.)
  • Take my coat and hang it up. (پالتویم را بگیر و آویزانش کن.)
  • Take a break from work. (از کار استراحت کن.)

با توجه به توضیحات ارائه‌شده، می‌توان گفت که استفاده از «bring» و «take» در جای اشتباه می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. بنابراین، مهم است که تفاوت بین این دو فعل را به‌خوبی درک کنیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «bring» و «take» آورده شده است:

  • به جهت حرکت چیزی یا کسی توجه کنید. اگر چیزی یا کسی به سمت شما حرکت می‌کند، از «bring» استفاده کنید. اگر چیزی یا کسی از سمت شما حرکت می‌کند، از «take» استفاده کنید.
  • به نقش گوینده در جمله توجه کنید. اگر گوینده کسی است که چیزی یا کسی را حرکت می‌دهد، از «bring» استفاده کنید. اگر گوینده کسی است که چیزی یا کسی را متوقف می‌کند، از «take» استفاده کنید.
  • به کلماتی که در کنار این دو فعل استفاده می‌شوند توجه کنید. کلماتی مانند «to me»، «with you»، یا «to the store» معمولاً با فعل «bring» استفاده می‌شوند. کلماتی مانند «away»، «from me»، یا «from the store» معمولاً با فعل «take» استفاده می‌شوند.

Can / may

استفاده نادرست از افعال کمکی وجهی یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی است. فعل‌های «can» و «may» دو فعل کمکی وجهی هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Can

کلمه «can» برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری استفاده می‌شود. این فعل معمولاً برای اشاره به توانایی‌های فیزیکی، ذهنی، یا مهارتی استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I can drive a car. (من می‌توانم رانندگی کنم.)
  • She can speak English. (او می‌تواند انگلیسی صحبت کند.)
  • This machine can lift 100 pounds. (این دستگاه می‌تواند 100 پوند را بلند کند.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از فعل «can» آورده شده است:

  • Can you help me with this? (می‌توانی به من کمک کنی؟)
  • Do you think I can do this? (به نظرت می‌توانم این کار را انجام دهم؟)
  • I can’t believe I won the lottery! (نمی‌توانم باور کنم که برنده قرعه‌کشی شدم!)

May

کلمه «may» برای بیان احتمال یا اجازه انجام کاری استفاده می‌شود. این فعل معمولاً برای اشاره به چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد، یا چیزی که اجازه انجام آن داده شده است، استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • It may rain tomorrow. (امروز ممکن است باران ببارد.)
  • You may leave now. (حالا می‌توانید بروید.)
  • The doctor may prescribe some medication. (پزشک ممکن است دارویی تجویز کند.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از فعل «may» آورده شده است:

  • May I use your phone? (آیا می‌توانم از تلفن شما استفاده کنم؟)
  • I hope you may be happy. (امیدوارم خوشبخت باشید.)
  • I may be late for work today. (امروز ممکن است دیر به سر کار برسم.)

با توجه به توضیحات ارائه‌شده، می‌توان گفت که استفاده از «can» و «may» در جای اشتباه می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. بنابراین، مهم است که تفاوت بین این دو فعل را به‌خوبی درک کنیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «can» و «may» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر توانایی یا امکان انجام کاری است، از «can» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر احتمال یا اجازه انجام کاری است، از «may» استفاده کنید.
  • به زمان جمله توجه کنید. «can» می‌تواند در زمان حال، گذشته، یا آینده استفاده شود. «may» معمولاً در زمان حال یا آینده استفاده می‌شود.
  • به کلماتی که در کنار این دو فعل استفاده می‌شوند توجه کنید. کلماتی مانند «to do something»، «to be able to do something»، یا «capable of doing something» معمولاً با فعل «can» استفاده می‌شوند. کلماتی مانند «to be allowed to do something»، «it is possible that something will happen»، یا «it is probable that something will happen» معمولاً با فعل «may» استفاده می‌شوند.

 Deadly / deathly

دو کلمه «deadly» و «deathly» دو قید هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Deadly

کلمه «deadly» به معنای «مهلک» یا «کشنده» است. این قید معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که می‌تواند باعث مرگ شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • A deadly virus is spreading across the country. (ویروسی کشنده در حال گسترش در سراسر کشور است.)
  • The gun was deadly accurate. (تفنگ به‌طور کشنده‌ای دقیق بود.)
  • The boxer had a deadly punch. (بوکس‌باز مشتی کشنده داشت.)

Deathly

کلمه «deathly» به معنای «مرگ‌بار» یا «وخیم» است. این قید معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که شبیه مرگ است، یا باعث مرگ می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The room was deathly silent. (اتاق به‌طور مرگباری ساکت بود.)
  • The patient looked deathly ill. (بیمار به‌طور مرگباری بیمار به نظر می‌رسید.)
  • The wound was deathly painful. (زخم به‌طور مرگباری دردناک بود.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو قید آورده شده است:

Deadly

  • The deadly poison killed the victim instantly. (سم کشنده قربانی را به‌طور فوری کشت.)
  • The deadly storm caused widespread damage. (طوفان مرگبار باعث خسارت گسترده شد.)
  • The deadly virus is a major threat to public health. (ویروس مرگبار تهدیدی جدی برای سلامت عمومی است.)

Deathly

  • The deathly silence was broken by a single gunshot. (سکوت مرگبار با یک شلیک تفنگ شکسته شد.)
  • The deathly pale face of the victim showed the severity of their injuries. (چهره مرگبار رنگ‌پریده قربانی شدت جراحات او را نشان می‌داد.)
  • The deathly cold of the night made it difficult to sleep. (سرمای مرگبار شب خوابیدن را دشوار می‌کرد.)

با توجه به توضیحات ارائه‌شده، می‌توان گفت که استفاده از «deadly» و «deathly» در جای اشتباه می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. بنابراین، مهم است که تفاوت بین این دو قید را به‌خوبی درک کنیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «deadly» و «deathly» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که می‌تواند باعث مرگ شود، از «deadly» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که شبیه مرگ است، یا باعث مرگ می‌شود، از «deathly» استفاده کنید.
  • به کلماتی که در کنار این دو قید استفاده می‌شوند توجه کنید. کلماتی مانند «poison»، «virus»، یا «wound» معمولاً با فعل «deadly» استفاده می‌شوند. کلماتی مانند «silence»، «pale»، یا «cold» معمولاً با فعل «deathly» استفاده می‌شوند.

 Farther / further

دو کلمه «farther» و «further» دو کلمه متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Farther

کلمه «farther» به معنای «دورتر» است. این کلمه معمولاً برای اشاره به فاصله فیزیکی بین دو نقطه استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The airport is farther from the city than the train station. (فرودگاه از شهر دورتر از ایستگاه قطار است.)
  • I walked farther than I thought I could. (من بیشتر از آنچه فکر می‌کردم پیاده‌روی کردم.)
  • The sun is farther from the Earth than the moon. (خورشید از زمین دورتر از ماه است.)

Further

کلمه «further» به معنای «بیشتر» است. این کلمه معمولاً برای اشاره به مقدار، اندازه، یا کیفیت بیشتر چیزی استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I can’t go any further. (نمی‌توانم بیشتر بروم.)
  • I need further information. (نیاز به اطلاعات بیشتر دارم.)
  • The government should do further research on this issue. (دولت باید تحقیقات بیشتری در مورد این موضوع انجام دهد.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو کلمه آورده شده است:

Farther

  • The farther I walked, the more tired I got. (هر چقدر بیشتر راه می‌رفتم، خسته‌تر می‌شدم.)
  • The farther north you go, the colder it gets. (هر چه به سمت شمال بروید، سردتر می‌شود.)
  • The farther we get from the city, the more beautiful the countryside becomes. (هر چه از شهر دورتر می‌شویم، زیبایی روستاها بیشتر می‌شود.)

Further

  • I’m not going to discuss this any further. (من نمی‌خواهم در مورد این موضوع بیشتر بحث کنم.)
  • I’m not sure I can help you any further. (نمی‌دانم می‌توانم به شما بیشتر کمک کنم یا نه.)
  • The government needs to take further action to address this issue. (دولت باید اقدامات بیشتری برای رسیدگی به این موضوع انجام دهد.)

با توجه به توضیحات ارائه‌شده، می‌توان گفت که استفاده از «farther» و «further» در جای اشتباه می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. بنابراین، مهم است که تفاوت بین این دو کلمه را به‌خوبی درک کنیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «farther» و «further» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر فاصله فیزیکی بین دو نقطه است، از «farther» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر مقدار، اندازه، یا کیفیت بیشتر چیزی است، از «further» استفاده کنید.
  • به کلماتی که در کنار این دو کلمه استفاده می‌شوند توجه کنید. کلماتی مانند «distance»، «length»، یا «size» معمولاً با فعل «farther» استفاده می‌شوند. کلماتی مانند «amount»، «extent»، یا «degree» معمولاً با فعل «further» استفاده می‌شوند.

 Since/ for

دو قید زمان «since» و «for» دو قید متفاوت با معانی متفاوت هستند که اغلب اشتباه به‌جای هم استفاده می‌شوند.

Since

قید زمان «since» به معنای «از» است و از آن برای نشان دادن زمان انجام کاری استفاده می‌شود. این قید معمولاً با یک نقطه زمانی خاص استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have been working here since 2010. (من از سال 2010 اینجا کار می‌کنم.)
  • She has been married since she was 20 years old. (او از 20 سالگی ازدواج کرده است.)
  • I have not seen him since last week. (من او را از هفته گذشته ندیده‌ام.)

For

قید زمان «for» برای مدت زمان کاربرد دارد. این قید معمولاً با یک عبارت زمانی مانند «a long time»، «five years»، یا «two hours» استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have been working here for a long time. (من مدت زیادی است که اینجا کار می‌کنم.)
  • She has been married for five years. (او پنج سال است که ازدواج کرده است.)
  • I have not seen him for two hours. (من او را دو ساعت است که ندیده‌ام.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از این دو قید آورده شده است:

Since

  • I have been learning English since I was a child. (من از کودکی انگلیسی یاد می‌گیرم.)
  • I have been waiting for you since yesterday. (از دیروز منتظر شما هستم.)
  • I have been working on this project since the beginning of the year. (از ابتدای سال روی این پروژه کار می‌کنم.)

For

  • I have been working for this company for five years. (من پنج سال است که برای این شرکت کار می‌کنم.)
  • She has been married for 20 years. (او 20 سال است که ازدواج کرده است.)
  • I have not seen him for a week. (من او را یک هفته است که ندیده‌ام.)

با توجه به توضیحات ارائه‌شده، می‌توان گفت که استفاده از «since» و «for» در جای اشتباه می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. بنابراین، مهم است که تفاوت بین این دو قید را به‌خوبی درک کنیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «since» و «for» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر زمان انجام کاری است، از «since» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر مدت زمان است، از «for» استفاده کنید.
  • به کلماتی که در کنار این دو قید استفاده می‌شوند توجه کنید. کلماتی مانند «date»، «time»، یا «event» معمولاً با فعل «since» استفاده می‌شوند. کلماتی مانند «amount of time»، «duration»، یا «period» معمولاً با فعل «for» استفاده می‌شوند.

 On / in

دو حرف اضافه «in» و «on» در زبان انگلیسی کاربردهای گوناگونی دارند و برای موقعیت‌های مختلفی به کار می‌روند.

«on»

حرف اضافه «on» معمولاً برای نشان دادن موقعیت مکانی یا زمانی استفاده می‌شود.

  • موقعیت مکانی:
    • روی یک سطح: on the table (روی میز)، on the floor (روی زمین)، on the wall (روی دیوار)
    • در یک زمان خاص: on Monday (در روز دوشنبه)، on January 1st (در اول ژانویه)
  • موقعیت زمانی:
    • در یک زمان مشخص: on the weekend (در آخر هفته)، on vacation (در تعطیلات)
    • در یک دوره زمانی مشخص: on a diet (در رژیم غذایی)، on strike (در اعتصاب)

«in»

حرف اضافه «in» معمولاً برای نشان دادن زمان یا مکان عمومی استفاده می‌شود.

  • زمان:
    • در یک سال: in 2023 (در سال 2023)، in the future (در آینده)، in the past (در گذشته)
    • در یک فصل: in winter (در زمستان)، in spring (در بهار)، in summer (در تابستان)، in autumn (در پاییز)
    • در یک ماه: in January (در ژانویه)، in February (در فوریه)، in March (در مارس)
  • مکان:
    • در یک کشور: in Iran (در ایران)، in France (در فرانسه)، in the United States (در ایالات متحده)
    • در یک شهر: in Tehran (در تهران)، in Paris (در پاریس)، in New York City (در شهر نیویورک)

استفاده از «on» و «in» با ماه و تاریخ

اگر ماه و تاریخ با هم به کار رفته باشند، نباید از «in» استفاده کنیم. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I was born on January 1st, 1980. (من در اول ژانویه 1980 به دنیا آمدم.)
  • The meeting is on Monday, February 28th. (جلسه در روز دوشنبه، 28 فوریه برگزار می‌شود.)

اما اگر ماه و تاریخ جدا از هم به کار رفته باشند، می‌توان از «in» استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I was born in January 1980. (من در ژانویه 1980 به دنیا آمدم.)
  • The meeting is in February 2023. (جلسه در فوریه 2023 برگزار می‌شود.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از «on» و «in» آورده شده است:

«on»

  • I’ll meet you on the corner of Fifth Avenue and 57th Street. (من در گوشه خیابان پنجم و خیابان 57 با شما ملاقات می‌کنم.)
  • I’ll be waiting for you on the phone. (من منتظر شما روی تلفن خواهم بود.)
  • The concert starts on Saturday at 8:00 p.m. (کنسرت روز شنبه ساعت 20:00 شروع می‌شود.)

«in»

  • I’m going to be in New York for a week. (من قرار است یک هفته در نیویورک بمانم.)
  • I’m going to be in the office in the morning. (من قرار است صبح در اداره باشم.)
  • I’m going to be in a meeting on Monday. (من قرار است روز دوشنبه در جلسه‌ای شرکت کنم.)

No one / anyone

کلمه «no one» یا «nobody» به معنای «هیچ کس» است و در جمله مثبت استفاده می‌شود. این کلمه به‌تنهایی بار معنایی منفی دارد و نیازی به استفاده از «not» نیست. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • No one knows the answer. (هیچ کس جواب را نمی‌داند.)
  • I saw no one at the party. (در مهمانی هیچ کس را ندیدم.)
  • There is no one to help you. (کسی نیست که به شما کمک کند.)

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از «no one» یا «nobody» آورده شده است:

  • I don’t know anyone who can help me. (من کسی را نمی‌شناسم که بتواند به من کمک کند.)
  • Nobody is perfect. (هیچ کس کامل نیست.)
  • I’m not going to tell anyone about this. (من به هیچ کس در مورد این موضوع نمی‌گویم.)

استفاده از «not» با «no one» یا «nobody» می‌تواند منجر به سوءتفاهم یا ابهام شود. به‌عنوان‌مثال، جمله «No one does not like ice cream.» به معنای «هیچ کس به بستنی علاقه ندارد.» است، در حالی که جمله صحیح «No one likes ice cream.» به معنای «هیچ کس به بستنی علاقه ندارد.» است.

در اینجا چند مثال از نحوه استفاده اشتباه از «no one» یا «nobody» آورده شده است:

  • اشتباه: No one doesn’t know the answer.
  • صحیح: No one knows the answer.
  • اشتباه: I don’t know nobody who can help me.
  • صحیح: I don’t know anyone who can help me.
  • اشتباه: I’m not going to tell not anyone about this.
  • صحیح: I’m not going to tell anyone about this.

If I was / if I were

در جملات شرطی نوع دوم، جمله‌واره «if» در زمان گذشته ساده (Past Simple) نوشته می‌شود. اما اگر فعل جمله «to be» باشد، فقط به شکل «were» به کار می‌رود. این در مورد تمام فاعل‌ها صدق می‌کند، چه مفرد باشند چه جمع.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • If I were rich, I would buy a new car. (اگر ثروتمند بودم، یک ماشین جدید می‌خریدم.)
  • If we were younger, we would travel the world. (اگر جوان‌تر بودیم، دنیا را می‌گشتیم.)
  • If they were here, they would help us. (اگر آنها اینجا بودند، به ما کمک می‌کردند.)

استفاده از «was» به جای «were» در جمله‌واره «if» در جملات شرطی نوع دوم، اشتباه است. به‌عنوان‌مثال، جمله «If I was rich, I would buy a new car.» اشتباه است و جمله صحیح «If I were rich, I would buy a new car.» است.

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از «were» در جملات شرطی نوع دوم آورده شده است:

  • If he were here, he would be able to help us. (اگر او اینجا بود، می‌توانست به ما کمک کند.)
  • If she were younger, she would be more adventurous. (اگر او جوان‌تر بود، ماجراجوتر بود.)
  • If they were not so busy, they would have time for us. (اگر آنها آنقدر مشغول نبودند، برای ما وقت داشتند.)

 Themself / themselves

ضمایر انعکاسی در مواقعی به کار می‌روند که فاعل و مفعول جمله یکی باشد. این ضمایر عبارت‌اند از:

  • Myself (خودم)
  • Yourself (خودت)
  • Himself (خودش)
  • Herself (خودش)
  • Itself (خودش)
  • Ourselves (خودمان)
  • Yourselves (خودتان)
  • Themselves (خودشان)

در زبان انگلیسی، از ضمایر انعکاسی «himself» و «herself» برای اشاره به یک شخص استفاده می‌شود. اگر فاعل و مفعول جمله یک مرد باشد، از ضمیر «himself» استفاده می‌کنیم. اگر فاعل و مفعول جمله یک زن باشد، از ضمیر «herself» استفاده می‌کنیم.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • He hurt himself. (او خودش را زخمی کرد.)
  • She dressed herself. (او خودش را لباس پوشاند.)

در زبان انگلیسی، از ضمایر انعکاسی «themselves» برای اشاره به دو یا چند نفر یا شیء استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • They helped themselves to the food. (آنها خودشان از غذا خوردند.)
  • The children dressed themselves. (کودکان خودشان را لباس پوشاندند.)

استفاده از ضمایر انعکاسی «themselves» برای اشاره به یک نفر اشتباه است. به‌عنوان‌مثال، جمله «He hurt themselves.» اشتباه است و جمله صحیح «He hurt himself.» است.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از ضمایر انعکاسی آورده شده است:

  • به فاعل جمله توجه کنید. اگر فاعل جمله یک نفر باشد، از ضمیر «himself» یا «herself» استفاده کنید. اگر فاعل جمله دو یا چند نفر یا شیء باشد، از ضمیر «themselves» استفاده کنید.
  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر عمل انجام‌شده توسط خود فاعل است، از ضمیر انعکاسی استفاده کنید.

 Very / really

کلمات «very» و «really» هر دو برای تأکید بر روی یک کلمه یا جمله استفاده می‌شوند، اما تفاوت‌هایی بین آن‌ها وجود دارد.

«very»

کلمه «very» معمولاً برای تأکید بر روی یک صفت یا قید استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The weather is very hot today. (امروز هوا خیلی گرم است.)
  • I am very tired. (من خیلی خسته هستم.)

«really»

کلمه «really» معمولاً برای تأکید بر روی یک فعل، جمله، یا عقیده استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • really enjoy this movie. (من واقعاً از این فیلم لذت می‌برم.)
  • really need your help. (من واقعاً به کمک شما نیاز دارم.)

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری تفاوت بین «very» و «really» آورده شده است:

  • به نوع کلمه‌ای که تأکید می‌کنید توجه کنید. اگر کلمه یک صفت یا قید است، از «very» استفاده کنید. اگر کلمه یک فعل، جمله، یا عقیده است، از «really» استفاده کنید.
  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر یک احساس یا عقیده است، از «really» استفاده کنید.

با تمرین و تکرار، می‌توانید نحوه استفاده صحیح از «very» و «really» را یاد بگیرید.

در مورد جمله‌ای که شما مثال زدید، استفاده از «really» صحیح است. زیرا جمله بیانگر یک احساس یا عقیده است. گوینده می‌گوید که او واقعاً از این فیلم لذت می‌برد. بنابراین، استفاده از «really» برای تأکید بر روی این احساس صحیح است.

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از «really» آورده شده است:

  • really think you should go to the doctor. (من واقعاً فکر می‌کنم باید به دکتر بروی.)
  • really want to travel the world. (من واقعاً می‌خواهم دنیا را بگردم.)
  • really believe in you. (من واقعاً به تو ایمان دارم.)

Comparative «صفت‌های تفضیلی» (Comparative Adjectives)

صفت‌های تفضیلی برای مقایسه دو شخص، دو شیء یا دو مکان مختلف به کار می‌روند. بسیاری از آن‌ها برای تبدیل شدن به صفت تفضیلی پسوند «er-» می‌گیرند (مانند taller یا nicer). اما برای این‌که بتوانیم از این صفت‌ها به درستی استفاده کنیم، باید چند نکته را در نظر داشته باشیم:

  • کوتاه بودن صفت

اگر صفت یک‌هجایی باشد، پسوند «er-» به آن اضافه می‌شود. به‌عنوان‌مثال، صفت «tall» به «taller» تبدیل می‌شود.

  • بلند بودن صفت

اگر صفت دوهجایی یا بیشتر باشد، پسوند «er-» به آن اضافه می‌شود و حرف آخر آن تغییر می‌کند. به‌عنوان‌مثال، صفت «nice» به «nicer» تبدیل می‌شود.

  • استثنائات

برخی از صفت‌ها برای تبدیل شدن به صفت تفضیلی، از قوانین گفته‌شده پیروی نمی‌کنند و باید شکل خاصی را به‌کار ببرند. برخی از این استثنائات عبارت‌اند از:

  • صفت‌های عالی

برای بیان بیشترین یا کمترین میزان یک صفت، از صفت عالی استفاده می‌شود. صفت عالی از دو طریق ساخته می‌شود:

* با اضافه کردن پسوند «est-» به صفت تفضیلی
* با اضافه کردن «the most» یا «the least» به صفت ساده

به‌عنوان‌مثال، صفت «tall» به «tallest» تبدیل می‌شود. همچنین، می‌توان گفت «the tallest tree» یا «the least expensive car».

در اینجا چند مثال دیگر از نحوه استفاده صحیح از صفت‌های تفضیلی آورده شده است:

  • My brother is taller than me. (برادر من از من بلندتر است.)
  • This book is more interesting than that one. (این کتاب از آن کتاب جالب‌تر است.)
  • I have less money than you. (من از تو پول کمتری دارم.)
  • This is the most beautiful day of the year. (این روز زیباترین روز سال است.)
  • This is the least expensive car I could find. (این ارزان‌ترین ماشینی است که می‌توانستم پیدا کنم.)

In my point of view / From my point of view

دو اصطلاح «From my point of view» و «In my view» هر دو درست هستند و فقط به همین شکل باید از آن‌ها استفاده شود.

«From my point of view»

این اصطلاح به معنای «از نظر من» یا «به نظر من» است. از این اصطلاح برای بیان دیدگاه یا نظر شخصی خود استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • From my point of view, the movie was boring. (به نظر من، فیلم خسته‌کننده بود.)
  • From my point of view, you should go to the doctor. (به نظر من، باید به دکتر بروی.)

«In my view»

این اصطلاح نیز به معنای «از نظر من» یا «به نظر من» است. از این اصطلاح نیز برای بیان دیدگاه یا نظر شخصی خود استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • In my view, the new president is doing a good job. (به نظر من، رئیس‌جمهور جدید کارش را خوب انجام می‌دهد.)
  • In my view, the economy is going to improve in the next few years. (به نظر من، اقتصاد در چند سال آینده بهبود خواهد یافت.)

«In my point of view»

این اصطلاح اشتباه است و استفاده از آن توصیه نمی‌شود. این اصطلاح به این معناست که «در نقطه نظر من» که معنای درستی ندارد.

به‌عنوان‌مثال، جمله «In my point of view, the movie was boring.» صحیح نیست و باید به «From my point of view, the movie was boring.» تغییر داده شود.

بنابراین، می‌توان گفت که استفاده از «From my point of view» یا «In my view» درست است، اما استفاده از «In my point of view» اشتباه است.

During/for

دو کلمه «during» و «for» هر دو برای مدت زمان به کار می‌روند، اما نحوه استفاده از آن‌ها در جمله متفاوت است.

«during»

کلمه «during» به معنای «در طول» یا «سرتاسر» است. از این کلمه برای بیان مدت زمانی خاصی که اتفاق یا پیشامدی در آن رخ می‌دهد، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I was working during the day. (من در طول روز مشغول کار بودم.)
  • The storm lasted during the night. (طوفان در طول شب ادامه داشت.)
  • The party was during the weekend. (مهمانی در آخر هفته برگزار شد.)

«for»

کلمه «for» نیز برای بیان مدت زمان به کار می‌رود، اما کاربرد آن متفاوت است. از این کلمه برای بیان مدت زمان انجام کار قبل از بازه زمانی به کار می‌رود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have been working for two years. (من دو سال است که مشغول کار هستم.)
  • I have been waiting for you for an hour. (من یک ساعت است که منتظر تو هستم.)
  • I have been learning English for five years. (من پنج سال است که انگلیسی یاد می‌گیرم.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «during» و «for» در این است که «during» برای بیان مدت زمانی است که اتفاق یا پیشامدی در آن رخ می‌دهد، در حالی که «for» برای بیان مدت زمان انجام کار قبل از بازه زمانی به کار می‌رود.

در اینجا چند مثال دیگر برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «during» و «for» آورده شده است:

«during»

  • The concert will be during the summer. (کنسرت در طول تابستان برگزار خواهد شد.)
  • I went to the store during my lunch break. (من در طول استراحت نهار به فروشگاه رفتم.)
  • I learned a lot during my trip to Japan. (من در طول سفرم به ژاپن چیزهای زیادی یاد گرفتم.)

«for»

  • I have lived in this city for five years. (من پنج سال است که در این شهر زندگی می‌کنم.)
  • I have been working on this project for two months. (من دو ماه است که روی این پروژه کار می‌کنم.)
  • I have been saving money for a new car. (من برای خرید یک ماشین جدید پس‌انداز می‌کنم.)

Could be better than that/Couldn’t be better than that

دو عبارت «couldn’t be better than that» و «could be better than that» هر دو برای بیان کیفیت یا وضعیت چیزی استفاده می‌شوند، اما نحوه استفاده از آن‌ها متفاوت است.

«couldn’t be better than that»

این عبارت به معنای «از این بهتر نمی‌شود» یا «بی‌نظیر است» است. از این عبارت برای بیان چیزی که بهترین حالت ممکن است، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The food at this restaurant couldn’t be better than that. (غذای این رستوران بی‌نظیر است.)
  • The weather today couldn’t be better than that. (هوا امروز بی‌نظیر است.)
  • My new car couldn’t be better than that. (ماشین جدیدم بی‌نظیر است.)

«could be better than that»

این عبارت به معنای «می‌تواند بهتر از این باشد» یا «جای پیشرفت دارد» است. از این عبارت برای بیان چیزی که می‌تواند بهتر شود، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The food at this restaurant could be better than that. (غذای این رستوران می‌تواند بهتر از این باشد.)
  • The weather today could be better than that. (هوا امروز می‌تواند بهتر از این باشد.)
  • My new car could be better than that. (ماشین جدیدم می‌تواند بهتر از این باشد.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «couldn’t be better than that» و «could be better than that» در این است که «couldn’t be better than that» برای بیان چیزی که بهترین حالت ممکن است، استفاده می‌شود، در حالی که «could be better than that» برای بیان چیزی که می‌تواند بهتر شود، استفاده می‌شود.

در اینجا چند مثال دیگر برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «couldn’t be better than that» و «could be better than that» آورده شده است:

«couldn’t be better than that»

  • The view from the top of the mountain couldn’t be better than that. (منظره از بالای کوه بی‌نظیر است.)
  • The concert was amazing. The music, the performance, everything was perfect. It couldn’t be better than that. (کنسرت عالی بود. موسیقی، اجرا، همه چیز عالی بود. بی‌نظیر بود.)
  • My new job is perfect. I love my boss, my coworkers, and the work I do. It couldn’t be better than that. (شغل جدیدم عالی است. من رئیس، همکاران و کارم را دوست دارم. بی‌نظیر است.)

«could be better than that»

  • The food at this restaurant is good, but it could be better. The portions are a little small, and the prices are a little high. (غذای این رستوران خوب است، اما می‌تواند بهتر باشد. سهمیه‌ها کمی کوچک هستند و قیمت‌ها کمی بالا هستند.)
  • The weather today is nice, but it could be better. It’s a little too hot, and there’s a little too much humidity. (هوا امروز خوب است، اما می‌تواند بهتر باشد. کمی گرم است و کمی رطوبت زیادی دارد.)
  • My new car is great, but it could be better. I wish it had a sunroof and a better sound system. (ماشین جدیدم عالی است، اما می‌تواند بهتر باشد. کاش سقف شیشه‌ای و سیستم صوتی بهتری داشت.)

Awhile /a while

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی استفاده نادرست از «awhile» و «a while» است.

«awhile»

این کلمه به معنای «برای مدتی کوتاه» یا «برای مدتی» است. از این کلمه برای بیان مدت زمانی کوتاه استفاده می‌شود که معمولاً قابل اندازه‌گیری نیست.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I’ll be back awhile. (زود برمی‌گردم.)
  • I’ll wait here awhile. (اینجا منتظرت می‌مانم.)
  • I’ll think about it awhile. (کمی فکر می‌کنم.)

«a while»

این عبارت به معنای «مدتی» یا «دوره زمانی» است. از این عبارت برای بیان مدت زمانی طولانی‌تر استفاده می‌شود که معمولاً قابل اندازه‌گیری است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I haven’t seen you in a while. (مدت زیادی است که ندیده‌ام.)
  • I’ve been working on this project for a while. (مدتی است که روی این پروژه کار می‌کنم.)
  • I’ve been saving up for a new car for a while. (مدتی است که برای خرید یک ماشین جدید پس‌انداز می‌کنم.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «awhile» و «a while» در این است که «awhile» برای توصیف مدت زمانی کوتاه استفاده می‌شود، در حالی که «a while» برای توصیف مدت زمانی طولانی‌تر استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «awhile» و «a while» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر مدت زمانی کوتاه است، از «awhile» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر مدت زمانی طولانی‌تر است، از «a while» استفاده کنید.
  • به قابل اندازه‌گیری بودن مدت زمان توجه کنید. اگر مدت زمان قابل اندازه‌گیری نیست، از «awhile» استفاده کنید. اگر مدت زمان قابل اندازه‌گیری است، از «a while» استفاده کنید.

 Alot/a lot

واژه «alot» در زبان انگلیسی وجود ندارد و حتماً باید با فاصله نوشته شود. بنابراین «a lot» کلمه درست است.

واژه «alot» یک اشتباه املایی است که از ترکیب دو کلمه «a» و «lot» ایجاد شده است. این اشتباه املایی معمولاً توسط زبان‌آموزان غیرانگلیسی زبان انجام می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، جمله «I have alot of money» صحیح نیست و باید به «I have a lot of money» تغییر داده شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه نوشتن صحیح «a lot» آورده شده است:

  • همیشه به املای کلمه «a lot» توجه کنید. این کلمه باید با فاصله نوشته شود.
  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر مقدار یا تعداد زیادی است، از «a lot» استفاده کنید.

Forty / fourty

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی املای نادرست برخی از کلمه‌هاست. برای مثال، املای عدد ۴ به حروف، به صورت «four» نوشته می‌شود. به همین دلیل بسیاری از افراد عدد چهل را به‌اشتباه «fourty» می‌نویسند، در حالی که املای درست آن «forty» است.

املای صحیح عدد چهل در زبان انگلیسی «forty» است. این کلمه از دو بخش «four» و «ty» تشکیل شده است. بخش «four» به معنای «چهار» است و بخش «ty» به معنای «ده» است. بنابراین، املای صحیح این کلمه به این صورت است که پس از بخش «four» حرف «t» اضافه شود تا نشان دهد که عدد چهل برابر با چهارده است.

در اینجا چند مثال از نحوه استفاده صحیح از کلمه «forty» آورده شده است:

  • I have forty dollars. (من چهل دلار دارم.)
  • The building is forty stories tall. (ساختمان چهل طبقه است.)
  • The race is forty kilometers long. (مسابقه چهل کیلومتر طول دارد.)

 lightning / lighting

دو کلمه «lightning»‌ و‌ «lighting» با هم از نظر معنایی تفاوت دارند. «lightning» به معنای رعد و برق است، در حالی که «lighting» به معنای چراغ است. بنابراین نباید این دو کلمه را به‌اشتباه به‌جای هم به کار برد.

«lightning»

این کلمه به معنای رعد و برق است. از این کلمه برای بیان پدیده طبیعی رعد و برق استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The lightning flashed across the sky. (رعد و برق در آسمان درخشید.)
  • The lightning struck the tree. (رعد و برق به درخت برخورد کرد.)
  • The lightning storm caused a power outage. (طوفان رعد و برق باعث قطع برق شد.)

«lighting»

این کلمه به معنای چراغ است. از این کلمه برای بیان نوری که توسط چراغ ایجاد می‌شود، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The lighting in this room is too dim. (نور در این اتاق خیلی کم است.)
  • The lighting in the theater is very dramatic. (نور در تئاتر خیلی نمایشی است.)
  • The lighting on the stage is perfect. (نور روی صحنه عالی است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «lightning» و «lighting» در این است که «lightning» به معنای پدیده طبیعی رعد و برق است، در حالی که «lighting» به معنای نوری که توسط چراغ ایجاد می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «lightning» و «lighting» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر پدیده طبیعی رعد و برق است، از «lightning» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر نوری که توسط چراغ ایجاد می‌شود، از «lighting» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «lightning» با «i» نوشته می‌شود، در حالی که «lighting» با «e» نوشته می‌شود.

Loose / lose

یکی از اشتباهات رایج میان زبان‌آموزان، استفاده نادرست از دو کلمه «loose»‌ و «lose» است. «loose» صفت و به معنای گشاد است، در حالی که «lose» فعل و به معنای از دست دادن یا گم کردن است.

«loose»

این کلمه به معنای گشاد، شل، آزاد، غیر محکم و غیر سفت است. از این کلمه برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که به اندازه کافی محکم یا سفت نیست.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The rope is loose. (طناب شل است.)
  • The dog’s collar is too loose. (یقه سگ خیلی شل است.)
  • The screw is loose. (پیچ شل است.)

«lose»

این کلمه به معنای از دست دادن، گم کردن، یا شکست خوردن است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که دیگر در اختیار انسان نیست.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • lost my keys. (کلیدهایم را گم کردم.)
  • The team lost the game. (تیم بازی را باخت.)
  • lost my temper. (خونسردی ام را از دست دادم.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «loose» و «lose» در این است که «loose» صفت است و برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که به اندازه کافی محکم یا سفت نیست، در حالی که «lose» فعل است و برای بیان چیزی استفاده می‌شود که دیگر در اختیار انسان نیست.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «loose» و «lose» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که به اندازه کافی محکم یا سفت نیست، از «loose» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که دیگر در اختیار انسان نیست، از «lose» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «loose» با «o» نوشته می‌شود، در حالی که «lose» با «e» نوشته می‌شود.

Passed / past

«passed» به معنای حرکت کردن یا جابه‌جایی در مسیر خاص است و «past» به معنای چیزی است که از بین رفته و در حال حاضر دیگر وجود ندارد. بنابراین، این دو کلمه معنی و کاربرد کاملاً متفاوتی دارند.

«passed»

این کلمه به معنای حرکت کردن یا جابه‌جایی در مسیر خاص است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که از یک نقطه خاص عبور کرده است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The car passed the red light. (ماشین از چراغ قرمز عبور کرد.)
  • The train passed the station. (قطار از ایستگاه گذشت.)
  • The time passed quickly. (زمان به سرعت گذشت.)

«past»

این کلمه به معنای چیزی است که از بین رفته و در حال حاضر دیگر وجود ندارد. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که در گذشته اتفاق افتاده است یا دیگر وجود ندارد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The past is gone. (گذشته رفته است.)
  • I will never forget the past. (گذشته را هرگز فراموش نخواهم کرد.)
  • This is a past event. (این یک رویداد گذشته است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «passed» و «past» در این است که «passed» فعل است و برای بیان حرکت کردن یا جابه‌جایی در مسیر خاص استفاده می‌شود، در حالی که «past» صفت یا قید است و برای بیان چیزی که از بین رفته و در حال حاضر دیگر وجود ندارد، استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «passed» و «past» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر حرکت کردن یا جابه‌جایی در مسیر خاص است، از «passed» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که از بین رفته و در حال حاضر دیگر وجود ندارد، از «past» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «passed» با «s» نوشته می‌شود، در حالی که «past» با «a» نوشته می‌شود.

با تمرین و تکرار، می‌توانید نحوه استفاده صحیح از «passed» و «past» را یاد بگیرید.

در اینجا چند مثال دیگر برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «passed» و «past» آورده شده است:

«passed»

  • The runner passed the finish line. (دونده خط پایان را رد کرد.)
  • The teacher passed out the papers. (معلم برگه‌ها را پخش کرد.)
  • The bill passed Congress. (قانون به کنگره گذشت.)

«past»

  • I went past the store. (از کنار فروشگاه رد شدم.)
  • I’m past my bedtime. (ساعت خوابم گذشته است.)
  • I’m past the point of caring. (از مرحله اهمیت دادن گذشته‌ام.)

Pore / pour

«pore» اسم و به معنای منفذ (پوستی) است، در حالی که «pour» فعل است و در معنای بیرون ریختن یا سرازیر شدن به کار می‌رود.

«pore»

این کلمه به معنای منفذ (پوستی) است. از این کلمه برای بیان سوراخ‌های کوچکی که در سطح پوست وجود دارند، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The pores of my skin are clogged. (منافذ پوست من مسدود شده‌اند.)
  • The pores of the leaf are covered in water droplets. (منافذ برگ با قطرات آب پوشیده شده‌اند.)
  • The pores of the sponge allow water to flow through. (منافذ اسفنج اجازه می‌دهند آب از آن عبور کند.)

«pour»

این کلمه به معنای بیرون ریختن یا سرازیر شدن است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که به مقدار زیاد از یک ظرف یا منبع خارج می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Pour the milk into the cup. (شیر را داخل فنجان بریزید.)
  • The rain is pouring down. (باران به شدت می‌بارد.)
  • The river is pouring over its banks. (رودخانه از بستر خود سرازیر شده است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «pore» و «pour» در این است که «pore» اسم است و برای بیان منفذ (پوستی) استفاده می‌شود، در حالی که «pour» فعل است و برای بیان بیرون ریختن یا سرازیر شدن استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «pore» و «pour» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر منفذ (پوستی) است، از «pore» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر بیرون ریختن یا سرازیر شدن است، از «pour» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «pore» با «o» نوشته می‌شود، در حالی که «pour» با «ou» نوشته می‌شود.

Pronunciation / pronounciation

کلمه «pronounciation» از نظر املایی نادرست است و علت این‌که برخی از افراد آن را به این شکل می‌نویسند این است که فعل آن به صورت «pronounce» نوشته می‌شود. «pronunciation» نقش اسم را دارد و به همین شکل نوشته می‌شود. بنابراین، فعل آن «pronounce» و اسم آن «pronunciation» است.

املای صحیح کلمه «pronunciation» به این صورت است:

pronunciation

این کلمه به معنای «تلفظ» است. از این کلمه برای بیان نحوه تلفظ کلمات یا جملات استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The pronunciation of the word “hello” is /hɛloʊ/. (تلفظ کلمه “hello” /hɛloʊ/ است.)
  • The teacher explained the pronunciation of the new words to the students. (معلم تلفظ کلمات جدید را به دانش‌آموزان توضیح داد.)
  • The singer’s pronunciation was clear and easy to understand. (تلفظ خواننده واضح و قابل فهم بود.)

Tough / though

کلمات «tough» و «though» با هم از نظر املایی و تلفظ شبیه هستند، اما از نظر معنایی تفاوت دارند.

«tough»

این کلمه به معنای سخت، دشوار، محکم، قوی، جسور، مقاوم، و سرسخت است. از این کلمه برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که به راحتی شکسته یا از بین نمی‌رود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The tough leather jacket kept me warm in the cold weather. (پالتوی چرمی سخت من را در هوای سرد گرم نگه داشت.)
  • The tough test was difficult, but I passed it. (آزمون سخت دشوار بود، اما آن را قبول شدم.)
  • The tough athlete could lift a lot of weight. (ورزشکار قوی می‌توانست وزن زیادی را بلند کند.)

«though»

این کلمه به معنای گرچه، با این حال، با وجود این، و با همه اینها است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که با چیزی دیگر در تضاد است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I’m tired, though I’ll go out with you. (من خسته‌ام، با این حال با تو بیرون می‌روم.)
  • The weather is cold, though the sun is shining. (هوا سرد است، با این حال خورشید می‌درخشد.)
  • I don’t like him, though he’s a good person. (او را دوست ندارم، با این حال او آدم خوبی است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «tough» و «though» در این است که «tough» صفت است و برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که به راحتی شکسته یا از بین نمی‌رود، در حالی که «though» قید است و برای بیان تضاد بین دو چیز استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «tough» و «though» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر چیزی است که به راحتی شکسته یا از بین نمی‌رود، از «tough» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر تضاد بین دو چیز است، از «though» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «tough» با «o» نوشته می‌شود، در حالی که «though» با «ough» نوشته می‌شود.

Two / too

عدد ۲ به حروف به صورت «two» نوشته می‌شود، اما «too» قید مقدار است و برای نشان دادن شدت وقوع عمل به کار می‌رود.

«two»

این کلمه به معنای عدد ۲ است. از این کلمه برای بیان تعداد چیزی استفاده می‌شود که دو عدد است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have two children. (من دو فرزند دارم.)
  • There are two doors in the room. (در اتاق دو در وجود دارد.)
  • The number two is even. (عدد دو زوج است.)

«too»

این کلمه به معنای «همچنین»، «بسیار»، «خیلی»، یا «زیاد» است. از این کلمه برای نشان دادن شدت وقوع عمل استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I’m too tired to go out. (من خیلی خسته هستم که بیرون بروم.)
  • The food was too spicy for me. (غذا برای من بسیار تند بود.)
  • The price is too high. (قیمت خیلی بالا است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «two» و «too» در این است که «two» عدد ۲ است، در حالی که «too» قید مقدار است و برای نشان دادن شدت وقوع عمل به کار می‌رود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «two» و «too» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر عدد ۲ است، از «two» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر شدت وقوع عمل است، از «too» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «two» با «o» نوشته می‌شود، در حالی که «too» با «oo» نوشته می‌شود.

Weather / whether

«weather» به معنای آب و هوا است، اما «whether» حرف ربط و به معنای «که» است.

«weather»

این کلمه به معنای آب و هوا است. از این کلمه برای بیان وضعیت جو در یک مکان خاص استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The weather is nice today. (امروز هوا خوب است.)
  • The weather forecast says it will rain tomorrow. (پیش‌بینی هوا می‌گوید که فردا باران خواهد بارید.)
  • The weather has been very hot lately. (اخیراً هوا خیلی گرم بوده است.)

«whether»

این کلمه حرف ربط است و برای بیان دو گزینه یا احتمال استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I don’t know whether to go to the movies or stay home. (نمی‌دانم که به سینما بروم یا در خانه بمانم.)
  • The question is whether she will pass the exam. (سوال این است که آیا او امتحان را قبول خواهد شد یا خیر.)
  • I’m not sure whether I like this new job. (مطمئن نیستم که این شغل جدید را دوست دارم یا خیر.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «weather» و «whether» در این است که «weather» اسم است و به معنای آب و هوا است، در حالی که «whether» حرف ربط است و برای بیان دو گزینه یا احتمال استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «weather» و «whether» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر وضعیت جو در یک مکان خاص است، از «weather» استفاده کنید. اگر جمله بیانگر دو گزینه یا احتمال است، از «whether» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «weather» با «e» نوشته می‌شود، در حالی که «whether» با «o» نوشته می‌شود.

 Wreck / wreak

کلمات «wreck» و «wreak» با هم از نظر املایی و تلفظ شبیه هستند، اما از نظر معنایی تفاوت دارند.

«wreck»

این کلمه به معنای خرابه یا ویرانه است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که به طور کامل از بین رفته است یا آسیب زیادی دیده است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The wreck of the ship was found on the beach. (خرابه‌های کشتی در ساحل پیدا شد.)
  • The wreck of the building was a terrible sight. (ویرانی ساختمان صحنه‌ای وحشتناکی بود.)
  • The wreck of the relationship was a painful experience. (ویرانی رابطه تجربه‌ای دردناک بود.)

«wreak»

این کلمه به معنای ویران کردن یا تباه کردن است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که به طور عمدی یا غیرعمدی آسیب زیادی می‌رساند.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The storm wreaked havoc on the coast. (طوفان ویرانی زیادی در ساحل به بار آورد.)
  • The war wreaked havoc on the country. (جنگ ویرانی زیادی در کشور به بار آورد.)
  • The disease wreaked havoc on the population. (بیماری ویرانی زیادی در جمعیت به بار آورد.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «wreck» و «wreak» در این است که «wreck» اسم است و به معنای خرابه یا ویرانه است، در حالی که «wreak» فعل است و در معنای ویران کردن یا تباه کردن به کار می‌رود.

Who’s / whose

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی استفاده از «who’s» به‌جای «whose» است. این مورد در میان زبان‌آموزان سطح مقدماتی زیاد به چشم می‌خورد.

«whose»

این کلمه پرسشی است که برای پرسیدن درباره مالکیت به کار می‌رود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Whose car is this? (این ماشین متعلق به کیست؟)
  • Whose hat is that on the table? (آن کلاه روی میز متعلق به کیست؟)
  • Whose house is that on the hill? (آن خانه روی تپه متعلق به کیست؟)

«who’s»

این شکل مخفف «who is» یا «who has» است و از نظر دستوری با «whose» کاملاً فرق دارد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Who’s coming to the party? (چه کسی به مهمانی می‌آید؟)
  • Who’s the owner of this car? (صاحب این ماشین کیست؟)
  • Who’s got the keys to the car? (کسانی که کلیدهای ماشین را دارند کیستند؟)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «whose» و «who’s» در این است که «whose» کلمه پرسشی است که برای پرسیدن درباره مالکیت به کار می‌رود، در حالی که «who’s» شکل مخفف «who is» یا «who has» است.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «whose» و «who’s» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله پرسشی درباره مالکیت است، از «whose» استفاده کنید. اگر جمله پرسشی درباره هویت یا داشتن چیزی است، از «who’s» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «whose» با «s» نوشته می‌شود، در حالی که «who’s» با «’s» نوشته می‌شود.

 Averse / adverse

کلمات «averse» و «adverse» با هم از نظر املایی و تلفظ شبیه هستند، اما از نظر معنایی تفاوت دارند.

«averse»

این کلمه صفت است و به معنای «بیزار بودن» است. از این کلمه برای بیان احساسی استفاده می‌شود که کسی نسبت به چیزی یا کاری احساس بیزاری می‌کند.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I am averse to violence. (من از خشونت بیزارم.)
  • She is averse to public speaking. (او از سخنرانی در جمع بیزار است.)
  • He is averse to risk. (او از ریسک‌پذیری بیزار است.)

«adverse»

این کلمه صفت است و به معنای «نامساعد یا ناسازگار» است. از این کلمه برای بیان چیزی استفاده می‌شود که برای چیزی یا کسی مضر یا مضر است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The adverse weather conditions caused the flight to be canceled. (شرایط آب و هوایی نامساعد باعث شد پرواز لغو شود.)
  • The adverse economic conditions have led to a decline in sales. (شرایط اقتصادی نامساعد منجر به کاهش فروش شده است.)
  • The adverse publicity has damaged the company’s reputation. (تبلیغات نامساعد باعث آسیب به شهرت شرکت شده است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «averse» و «adverse» در این است که «averse» صفت است و به معنای «بیزار بودن» است، در حالی که «adverse» صفت است و به معنای «نامساعد یا ناسازگار» است.

Disinterested / uninterested

پیشوندها در زبان انگلیسی ابزارهای قدرتمندی هستند که می‌توانند معنای کلمات را تغییر دهند. با آشنایی با انواع پیشوندها و نحوه استفاده از آن‌ها، می‌توانید دایره واژگان خود را تقویت کنید و مهارت‌های زبانی خود را بهبود بخشید.

در مورد پیشوندهای «dis» و «un»، هر دو به معنای «عدم» یا «مخالف» هستند، اما در برخی موارد معانی آن‌ها با هم فرق می‌کند. به‌عنوان‌مثال، کلمه «disinterested» به معنای «بی‌طرف» یا «بی‌غرض» است، در حالی که کلمه «uninterested» به معنای «بی‌علاقه» یا «بی‌تفاوت» است.

«disinterested»

این کلمه صفت است و به معنای «بی‌طرف» یا «بی‌غرض» است. از این کلمه برای بیان کسی یا چیزی استفاده می‌شود که هیچ علاقه یا پیش‌داوری شخصی در مورد چیزی ندارد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • disinterested judge is necessary for a fair trial. (قاضی بی‌طرف برای محاکمه عادلانه ضروری است.)
  • disinterested observer can provide the most accurate account of events. (ناظر بی‌طرف می‌تواند گزارش دقیق‌ترین وقایع را ارائه دهد.)
  • disinterested friend will give you honest advice. (دوست بی‌طرف به شما مشاوره صادقانه خواهد داد.)

«uninterested»

این کلمه صفت است و به معنای «بی‌علاقه» یا «بی‌تفاوت» است. از این کلمه برای بیان کسی یا چیزی استفاده می‌شود که هیچ علاقه یا انگیزه‌ای در مورد چیزی ندارد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I’m uninterested in politics. (من به سیاست علاقه‌ای ندارم.)
  • She’s uninterested in going to the party. (او علاقه‌ای به رفتن به مهمانی ندارد.)
  • The child is uninterested in learning. (کودک علاقه‌ای به یادگیری ندارد.)

Either is / either are

در حالت کلی، فعل مفرد با «either» به کار می‌رود.

«either» یک ضمیر اشاره‌ای است که به دو چیز یا شخص اشاره می‌کند. از این ضمیر برای بیان یکی از دو گزینه استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Either she or he will be the winner. (او یا او برنده خواهد شد.)
  • Either the cat or the dog is making that noise. (گربه یا سگ آن صدا را می‌کند.)
  • Either this or that is the answer. (این یا آن جواب است.)

در این جملات، «she» و «he» و «the cat» و «the dog» و «this» و «that» همه مفرد هستند، بنابراین فعل «will» و «is» نیز مفرد هستند.

البته، در برخی موارد، فعل جمع نیز می‌تواند با «either» به کار رود. این اتفاق زمانی می‌افتد که «either» به دو چیز یا شخص اشاره می‌کند که هر دو جمع هستند.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Either the cars or the trucks will be late. (ماشین‌ها یا کامیون‌ها دیر خواهند رسید.)
  • Either the students or the teachers will be responsible for this. (دانش‌آموزان یا معلمان مسئول این کار خواهند بود.)
  • Either the men or the women will be the next president. (مردان یا زنان رئیس‌جمهور بعدی خواهند بود.)

Each … their / All … their

«each» یک ضمیر اشاره‌ای است که به یک چیز یا شخص اشاره می‌کند. از این ضمیر برای بیان هر یک از دو یا چند چیز یا شخص استفاده می‌شود. «all» نیز یک ضمیر اشاره‌ای است که به دو یا چند چیز یا شخص اشاره می‌کند.

از نظر دستوری، «each» مفرد است و «all» جمع است. بنابراین، اگر «each» و «their» با هم استفاده شوند، ساختار جمله اشتباه خواهد بود.

به‌عنوان‌مثال، عبارت «Each student brought their own book» اشتباه است. این عبارت باید به صورت «All students brought their own books» نوشته شود.

در این عبارت، «student» مفرد است، بنابراین «each» نیز مفرد است. از طرف دیگر، «books» جمع است، بنابراین «their» نیز باید جمع باشد.

بنابراین، می‌توان گفت که ساختار «each…their» اشتباه است و باید همراه با «all» به کار برود که کل ساختار به صورت جمع باشد.

در اینجا چند مثال دیگر برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «each» و «all» آورده شده است:

Each

  • Each student has their own desk. (هر یک از دانش‌آموزان میز مخصوص خود را دارند.)
  • Each of the dogs has their own bed. (هر یک از سگ‌ها تخت مخصوص خود را دارند.)
  • Each of the cars has their own license plate. (هر یک از ماشین‌ها پلاک مخصوص خود را دارند.)

All

  • All students have their own books. (همه دانش‌آموزان کتاب‌های مخصوص خود را دارند.)
  • All of the dogs have their own beds. (همه سگ‌ها تخت مخصوص خود را دارند.)
  • All of the cars have their own license plates. (همه ماشین‌ها پلاک مخصوص خود را دارند.)

 Better / best

کلمات «better» و «best» هر دو از نظر معنی به معنای «بهتر» هستند، اما از نظر دستوری تفاوت دارند.

«better»

این کلمه از نظر دستوری، صفت تفضیلی است و برای مقایسه دو نفر یا دو چیز استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • This car is better than that car. (این ماشین بهتر از آن ماشین است.)
  • John is a better student than Mary. (جان دانش‌آموز بهتری از مری است.)

«best»

این کلمه از نظر دستوری، صفت عالی است و برای مقایسه بیش از دو نفر یا دو چیز استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • This car is the best car I’ve ever seen. (این ماشین بهترین ماشینی است که تا به حال دیده‌ام.)
  • John is the best student in the class. (جان بهترین دانش‌آموز در کلاس است.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «better» و «best» در این است که «better» از نظر دستوری صفت تفضیلی است و برای مقایسه دو نفر یا دو چیز استفاده می‌شود، در حالی که «best» از نظر دستوری صفت عالی است و برای مقایسه بیش از دو نفر یا دو چیز استفاده می‌شود.

These / those

«these» و «those» هر دو ضمیر اشاره‌ای هستند که برای اسامی جمع به کار می‌روند. اما تفاوت اصلی بین آن‌ها در این است که «these» به نزدیک اشاره می‌کند، در حالی که «those» به دور اشاره می‌کند.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • These books are mine. (این کتاب‌ها مال من هستند.) (کتاب‌ها نزدیک به گوینده هستند.)
  • Those books are over there. (آن کتاب‌ها آن‌جا هستند.) (کتاب‌ها دور از گوینده هستند.)

در این جملات، «these books» و «those books» هر دو به اسامی جمع اشاره می‌کنند، اما «these» به کتاب‌هایی اشاره می‌کند که نزدیک به گوینده هستند، در حالی که «those» به کتاب‌هایی اشاره می‌کند که دور از گوینده هستند.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «these» و «those» آورده شده است:

  • به موقعیت مکانی چیزی یا کسی که به آن اشاره می‌کنید توجه کنید. اگر چیزی یا کسی نزدیک به شما است، از «these» استفاده کنید. اگر چیزی یا کسی دور از شما است، از «those» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «these» با «e» نوشته می‌شود، در حالی که «those» با «o» نوشته می‌شود.

 Waiting on / waiting for

فعل «wait» با حرف اضافه «on» و «for» معانی مختلفی دارد.

«wait on»

این عبارت به معنای «سرو کردن غذا» است. از این عبارت برای بیان اینکه کسی غذا را برای کسی دیگر سرو می‌کند استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The waiter waited on our table. (گارسون غذا را برای میز ما سرو کرد.)
  • The waitress waited on the children. (گارسون زن غذا را برای بچه‌ها سرو کرد.)
  • The chef waited on the customers. (آشپز غذا را برای مشتریان سرو کرد.)

در این جملات، «waited on» به معنای «سرو کردن غذا» است.

«wait for»

این عبارت به معنای «منتظر کسی ماندن» است. از این عبارت برای بیان اینکه کسی منتظر آمدن یا رسیدن کسی یا چیزی است استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I’m waiting for my friend. (من منتظر دوستم هستم.)
  • We’re waiting for the bus. (ما منتظر اتوبوس هستیم.)
  • The doctor is waiting for the patient. (پزشک منتظر بیمار است.)

در این جملات، «wait for» به معنای «منتظر کسی ماندن» است.

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «wait on» و «wait for» در این است که «wait on» به معنای «سرو کردن غذا» است، در حالی که «wait for» به معنای «منتظر کسی ماندن» است.

Ran / run

«ran» شکل گذشته فعل «run» است و «run» شکل سوم فعل «run» است.

شکل گذشته

شکل گذشته فعل «run» در همه شخص‌ها و اعداد به صورت «ran» نوشته می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I ran to the store. (من به فروشگاه دویدم.)
  • You ran to the park. (تو به پارک دویدی.)
  • He ran to the train station. (او به ایستگاه قطار دوید.)
  • We ran to the beach. (ما به ساحل دویدیم.)
  • They ran to the library. (آن‌ها به کتابخانه دویدند.)

شکل سوم

شکل سوم فعل «run» در همه شخص‌ها و اعداد به صورت «run» نوشته می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I have run three miles today. (امروز سه مایل دویدم.)
  • You have run five kilometers. (تو پنج کیلومتر دویدی.)
  • He has run a marathon. (او یک ماراتن دوید.)
  • We have run a race. (ما یک مسابقه دویدیم.)
  • They have run a marathon. (آن‌ها یک ماراتن دویدند.)

بنابراین، می‌توان گفت که تفاوت اصلی بین «ran» و «run» در این است که «ran» شکل گذشته فعل «run» است، در حالی که «run» شکل سوم فعل «run» است.

 suppose to / supposed to

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی استفاده از ساختار اشتباه «suppose» در جمله است.

فعل «suppose» به معنای «فرض کردن» یا «انتظار داشتن» است. شکل سوم این فعل «supposed» است. بنابراین، ساختار صحیح برای بیان «فرض کردن» یا «انتظار داشتن» در جمله، استفاده از ساختار «supposed to» است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I am supposed to go to the store. (من قرار است به فروشگاه بروم.)
  • You are supposed to be home by midnight. (تو قرار است تا نیمه‌شب در خانه باشی.**
  • He is supposed to call me tomorrow. (او قرار است فردا به من زنگ بزند.)

در این جملات، «supposed» به معنای «قرار است» یا «انتظار می‌رود» است.

استفاده از ساختار اشتباه «suppose to» در جمله، یک اشتباه رایج است که می‌تواند درک جمله را برای شنونده یا خواننده دشوار کند. بنابراین، مهم است که از ساختار صحیح «supposed to» استفاده کنید.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از «supposed to» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر فرض کردن یا انتظار داشتن است، از «supposed to» استفاده کنید.
  • به املای کلمه توجه کنید. «supposed» با دو حرف «s» نوشته می‌شود، در حالی که «suppose» با یک حرف «s» نوشته می‌شود.

Let he/let him

یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی استفاده از ضمیر نادرست بعد از فعل «let» است. فعل «let» به معنای «اجازه دادن» است و بعد از آن ضمیر مفعولی به کار می‌رود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Let me go. (بگذار بروم.)
  • Let him go. (بگذار او برود.)
  • Let us go. (بگذار برویم.)

در این جملات، «let» به معنای «اجازه دادن» است و بعد از آن ضمیر مفعولی به کار می‌رود.

استفاده از ضمیر نادرست بعد از فعل «let» یک اشتباه رایج است که می‌تواند درک جمله را برای شنونده یا خواننده دشوار کند. بنابراین، مهم است که از ضمیر مفعولی صحیح بعد از فعل «let» استفاده کنید.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده صحیح از ضمیر بعد از فعل «let» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید. اگر جمله بیانگر اجازه دادن به کسی یا چیزی است، از ضمیر مفعولی استفاده کنید.
  • به نقش ضمیر در جمله توجه کنید. ضمیر مفعولی نقش مفعولی دارد و فعل را تکمیل می‌کند.

در مورد جمله «Let he go»، این جمله ساختاری نادرست است. در این جمله، «he» ضمیر فاعلی است و نقش فاعلی دارد. اما بعد از فعل «let» باید از ضمیر مفعولی استفاده شود. بنابراین، ساختار صحیح جمله «Let him go» است.

Whom/who

«who» و «whom» دو ضمیر موصولی هستند که نقش‌های متفاوتی در جمله دارند. «who» به فاعل جمله اشاره دارد، در حالی که «whom» برای اشاره به مفعول یا حرف اضافه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تفاوت «who» و «whom» در نقش‌های آن‌ها در جمله است.

«who» به فاعل جمله اشاره دارد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The man who is standing over there is my friend. (مردی که آن‌جا ایستاده دوست من است.)

در این جمله، «who» به فاعل جمله «man» اشاره دارد.

«whom» برای اشاره به مفعول یا حرف اضافه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know the person whom you are talking about. (من شخصی را که شما در مورد او صحبت می‌کنید می‌شناسم.)

در این جمله، «whom» به مفعول جمله «person» اشاره دارد.

برای تشخیص اینکه «who» یا «whom» را باید در جمله استفاده کرد، می‌توان از یک ترفند ساده استفاده کرد.

اگر جمله را به‌صورت سؤالی درآوریم، می‌توانیم به‌راحتی ضمیر صحیح را انتخاب کنیم.

به‌عنوان‌مثال، جمله «The man who is standing over there is my friend.» را می‌توانیم به‌صورت «Who is standing over there?» درآوریم. در این سؤال، ضمیر صحیح «who» است، زیرا «who» به فاعل جمله «man» اشاره دارد.

We, you, they

ترتیب قرار گرفتن ضمیرهای «we»، «you» و «they» در جمله به این صورت است:

  • we ضمیر فاعلی اول‌شخص جمع است.
  • you ضمیر فاعلی دوم‌شخص جمع است.
  • they ضمیر فاعلی سوم‌شخص جمع است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • We are going to the park. (ما به پارک می‌رویم.)
  • You are going to the park. (شما به پارک می‌روید.)
  • They are going to the park. (آن‌ها به پارک می‌روند.)

در این جملات، «we» به عنوان فاعل جمله استفاده شده است، زیرا جمله بیانگر انجام کاری توسط ما است. «you» به عنوان فاعل جمله استفاده شده است، زیرا جمله بیانگر انجام کاری توسط شما است. «they» به عنوان فاعل جمله استفاده شده است، زیرا جمله بیانگر انجام کاری توسط آن‌ها است.

البته، این ترتیب در مورد ضمیرهای مفعولی نیز صدق می‌کند. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I saw them at the park. (من آن‌ها را در پارک دیدم.)
  • I saw you at the park. (من شما را در پارک دیدم.)
  • I saw us at the park. (من ما را در پارک دیدم.)

 Each other/ one another

ضمیرهای «each other» و «one another» هر دو به معنای «یکدیگر» هستند، اما تفاوت‌های ظریفی بین آن‌ها وجود دارد.

«each other» معمولاً برای دو نفر استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The two friends hugged each other. (دو دوست یکدیگر را در آغوش گرفتند.)

در این جمله، «each other» به دو نفر اشاره دارد.

«one another» نیز به معنای «یکدیگر» است، اما معمولاً برای سه یا چند نفر استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The three friends helped one another with their homework. (سه دوست به یکدیگر در انجام تکالیفشان کمک کردند.)

در این جمله، «one another» به سه نفر اشاره دارد.

البته، این یک قانون کلی نیست و گاهی اوقات از «each other» برای اشاره به سه یا چند نفر نیز استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The students helped each other with their projects. (دانش‌آموزان به یکدیگر در انجام پروژه‌هایشان کمک کردند.)

در این جمله، «each other» به سه یا چند نفر اشاره دارد.

Mathematics is/Mathematics are

«mathematics» اسم مفرد است و نام عنوان درسی است. به همین خاطر، از فعل جمع برای آن استفاده نمی‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Mathematics is a difficult subject. (ریاضیات یک درس دشوار است.)
  • I like mathematics. (من ریاضیات را دوست دارم.)

در این جملات، «mathematics» به‌عنوان یک اسم مفرد استفاده شده است و فعل «is» به‌عنوان فعل مفرد به کار رفته است.

استفاده از فعل جمع «are» برای «mathematics» یک اشتباه گرامری است. به‌عنوان‌مثال، جمله «Mathematics are interesting.» صحیح نیست و باید به‌صورت «Mathematics is interesting.» نوشته شود.

برای اینکه مطمئن شوید که «mathematics» را به‌درستی استفاده می‌کنید، می‌توانید آن را با یک اسم مفرد دیگر جایگزین کنید. به‌عنوان‌مثال، می‌توانید بگویید:

  • Mathematics is a difficult subject, like physics. (ریاضیات یک درس دشوار است، مانند فیزیک.)

در این جمله، «mathematics» با «physics» جایگزین شده است که یک اسم مفرد است. بنابراین، استفاده از فعل مفرد «is» صحیح است.

Know

بعد از فعل «know» معمولاً از کلمه‌های «how»، «when»، «where» و «why» به عنوان حرف ربط استفاده می‌کنیم. این کلمات نشان می‌دهند که گوینده یا نویسنده به چه چیزی در مورد موضوع جمله آگاه است.

«how» برای بیان نحوه انجام کاری استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know how to cook. (من می‌دانم که چگونه آشپزی کنم.)
  • Do you know how to speak English? (آیا می‌دانی چگونه انگلیسی صحبت کنی؟)

«when» برای بیان زمان انجام کاری استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know when the exam is. (من می‌دانم که امتحان چه زمانی است.)
  • Do you know when the train leaves? (آیا می‌دانی قطار چه زمانی حرکت می‌کند؟)

«where» برای بیان مکان انجام کاری استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know where the library is. (من می‌دانم که کتابخانه کجاست.)
  • Do you know where the bathroom is? (آیا می‌دانی دستشویی کجاست؟)

«why» برای بیان دلیل انجام کاری استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know why you are angry. (من می‌دانم که چرا عصبانی هستی.)
  • Do you know why he left? (آیا می‌دانی چرا او رفت؟)

البته، در برخی موارد نیز می‌توان از کلمات دیگری به عنوان حرف ربط بعد از فعل «know» استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I know that you are lying. (من می‌دانم که تو دروغ می‌گویی.)
  • I know of your plans. (من از برنامه‌های تو خبر دارم.)

 Some/any

در جمله‌‌های پرسشی «some» برای درخواست یا پیشنهاد دادن به کار می‌رود. «any» در جمله‌های منفی کاربرد دارد.

«some» در جمله‌های پرسشی برای درخواست یا پیشنهاد دادن استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Would you like some coffee? (آیا می‌خواهید کمی قهوه بنوشید؟)
  • Do you have some milk? (آیا کمی شیر دارید؟)

در این جملات، «some» نشان می‌دهد که گوینده یا نویسنده از مخاطب می‌خواهد یا به او پیشنهاد می‌دهد که چیزی را بپذیرد.

«any» در جمله‌های منفی استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I don’t have any money. (من هیچ پول ندارم.)
  • There aren’t any apples left. (هیچ سیب باقی نمانده است.)

در این جملات، «any» نشان می‌دهد که وجود چیزی وجود ندارد یا مورد تأیید نیست.

البته، در برخی موارد نیز می‌توان از «some» در جمله‌های منفی استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I don’t have some time for you. (من کمی وقت برای تو ندارم.)

در این جمله، «some» نشان می‌دهد که گوینده زمان کمی برای انجام کاری دارد.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از «some» و «any» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله درخواست یا پیشنهاد است، از «some» استفاده کنید.
  • اگر جمله منفی است، از «any» استفاده کنید.

البته، در برخی موارد نیز می‌توان از «some» و «any» به‌جای یکدیگر استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Would you like any coffee? (آیا می‌خواهید کمی قهوه بنوشید؟)

 Habit to/ habit of

کلمه «habit» همواره با ساختار «habit + of + v + ing» به کار می‌رود. این ساختار نشان می‌دهد که انجام کاری به‌صورت منظم و تکراری انجام می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • He has a habit of smoking. (او عادت به سیگار کشیدن دارد.)
  • She has a habit of biting her nails. (او عادت به جویدن ناخن دارد.)
  • I have a habit of waking up early. (من عادت به بیدار شدن زودهنگام دارم.)

در این جملات، «habit» به‌عنوان اسم استفاده شده است و نشان می‌دهد که انجام کاری به‌صورت منظم و تکراری انجام می‌شود.

استفاده از ساختار «habit to + v» نادرست است. به‌عنوان‌مثال، جمله «He has a habit to smoking.» نادرست است و باید به‌صورت «He has a habit of smoking.» نوشته شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از کلمه «habit» آورده شده است:

  • به ساختار «habit + of + v + ing» توجه کنید.
  • این ساختار نشان می‌دهد که انجام کاری به‌صورت منظم و تکراری انجام می‌شود.
  • استفاده از ساختار «habit to + v» نادرست است.

The number is / The number are

«the number of» مفرد در نظر گرفته می‌شود بنابراین، فعل بعد از آن باید به صورت مفرد بیاید. «a number of» جمع است به همین دلیل بعد از آن باید فعل جمع بیاید. این یکی از اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی است که با تمرین و تکرار برطرف می‌شود.

«the number of» به معنای «تعداد» است و معمولاً با یک اسم مفرد استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • The number of students in this class is 20. (تعداد دانش‌آموزان در این کلاس 20 نفر است.)
  • The number of books on the shelf is 10. (تعداد کتاب‌های روی قفسه 10 عدد است.)

در این جملات، «the number of» به‌عنوان یک اسم مفرد استفاده شده است و فعل بعد از آن نیز باید به صورت مفرد باشد.

«a number of» نیز به معنای «تعداد» است، اما معمولاً با یک اسم جمع استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • A number of people attended the meeting. (تعداد زیادی از افراد در جلسه حضور داشتند.)
  • A number of cars were parked in the street. (تعداد زیادی ماشین در خیابان پارک شده بودند.)

در این جملات، «a number of» به‌عنوان یک اسم جمع استفاده شده است و فعل بعد از آن نیز باید به صورت جمع باشد.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از «the number of» و «a number of» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر «the number of» به‌عنوان یک اسم مفرد استفاده شده است، فعل بعد از آن باید به صورت مفرد باشد.
  • اگر «a number of» به‌عنوان یک اسم جمع استفاده شده است، فعل بعد از آن باید به صورت جمع باشد.

Admission for/admission to

«to» حرف اضافه «admission» است، اما بسیاری از افراد به‌اشتباه از «for» همراه با آن استفاده می‌کنند.

«admission» به معنای «ورود» یا «پذیرش» است.

«to» نشان می‌دهد که ورود یا پذیرش به کجا یا چه چیزی است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • Admission to the museum is free. (ورود به موزه رایگان است.)
  • Admission to the concert is $20. (ورود به کنسرت 20 دلار است.)
  • He was denied admission to the university. (او از پذیرش در دانشگاه محروم شد.)

در این جملات، «admission» به‌عنوان یک اسم استفاده شده است و «to» نشان می‌دهد که ورود یا پذیرش به کجا یا چه چیزی است.

«for» نشان می‌دهد که ورود یا پذیرش برای چه کسی یا چه چیزی است.

استفاده از «for» همراه با «admission» نادرست است.

به‌عنوان‌مثال، جمله «Admission for the museum is free.» نادرست است و باید به‌صورت «Admission to the museum is free.» نوشته شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از «admission» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر «admission» به‌عنوان یک اسم استفاده شده است، «to» حرف اضافه آن است.
  • اگر «admission» به‌عنوان یک اسم استفاده شده است، «for» حرف اضافه آن نیست.

Blind with/ Blind in

«blind» به معنای «نابینا» است.

«in» نشان می‌دهد که نابینایی در کجا یا چه چیزی است.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • He is blind in one eye. (او از یک چشم نابینا است.)
  • She is blind from birth. (او از بدو تولد نابینا است.)
  • The blind man was walking with a cane. (مرد نابینا با عصای سفید راه می‌رفت.)

در این جملات، «blind» به‌عنوان یک صفت استفاده شده است و «in» نشان می‌دهد که نابینایی در کجا یا چه چیزی است.

«with» نشان می‌دهد که نابینایی با چه چیزی همراه است.

استفاده از «with» همراه با «blind» نادرست است.

به‌عنوان‌مثال، جمله «He is blind with one eye.» نادرست است و باید به‌صورت «He is blind in one eye.» نوشته شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از «blind» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر «blind» به‌عنوان یک صفت استفاده شده است، «in» حرف اضافه آن است.
  • اگر «blind» به‌عنوان یک صفت استفاده شده است، «with» حرف اضافه آن نیست.

Hard/hardly

«hard» هم می‌تواند نقش صفت و هم قید حالت را داشته باشد.

صفت «hard»

صفت «hard» به معنای «سخت» است و معمولاً برای توصیف چیزی که دشواری یا تلاش زیادی برای انجام آن لازم است، استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • This is a hard problem. (این یک مشکل سخت است.)
  • She is a hard worker. (او یک کارگر سخت‌کوش است.)
  • The wood is hard. (چوب سخت است.)

در این جملات، «hard» به‌عنوان یک صفت استفاده شده است و برای توصیف چیزی به کار رفته است.

قید حالت «hard»

قید حالت «hard» به معنای «با تلاش زیاد» یا «با سختی» است و معمولاً برای توصیف نحوه انجام کاری استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I worked hard on the project. (من روی پروژه با تلاش زیاد کار کردم.)
  • She studied hard for the exam. (او برای امتحان سخت درس خواند.)
  • He ran hard to catch the bus. (او با سرعت دوید تا اتوبوس را بگیرد.)

در این جملات، «hard» به‌عنوان یک قید حالت استفاده شده است و برای توصیف نحوه انجام کاری به کار رفته است.

قید «hardly»

قید «hardly» به معنای «به سختی» یا «تقریباً» است و معمولاً برای بیان میزان کم یا نادرستی چیزی استفاده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I could hardly believe my eyes. (من به سختی می‌توانستم چشمانم را باور کنم.)
  • He hardly ever speaks to me. (او تقریباً هرگز با من صحبت نمی‌کند.)
  • We could hardly hear what she was saying. (ما به سختی می‌توانستیم بشنویم که او چه می‌گوید.)

در این جملات، «hardly» به‌عنوان یک قید استفاده شده است و برای بیان میزان کم یا نادرستی چیزی به کار رفته است.

تفاوت «hard» و «hardly»

تفاوت اصلی «hard» و «hardly» در این است که «hard» یک صفت یا قید حالت است، اما «hardly» یک قید است. همچنین، «hard» معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می‌شود، اما «hardly» معمولاً برای بیان میزان کم یا نادرستی چیزی استفاده می‌شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از «hard» و «hardly» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر «hard» برای توصیف چیزی استفاده می‌شود، یک صفت یا قید حالت است.
  • اگر «hardly» برای بیان میزان کم یا نادرستی چیزی استفاده می‌شود، یک قید است.

Listen / listen to

فعل «listen» در دسته «افعال لازم» (Intransitive Verbs) قرار می‌گیرد و بعد از آن حتما باید حرف اضافه بیاید.

افعال لازم افعالی هستند که بعد از آنها هیچ اسم یا ضمیر به عنوان مفعول مستقیم (Direct Object) نمی‌آید. این افعال معمولاً به تنهایی معنای کاملی دارند و نیازی به تکمیل شدن با مفعول مستقیم ندارند.

فعل «listen» به معنای «گوش دادن» است و یکی از افعال لازم است. بعد از این فعل باید حرف اضافه «to» بیاید تا نشان دهد که شخص به چه چیزی گوش می‌دهد.

به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت:

  • I listen to music. (من به موسیقی گوش می‌دهم.)
  • Can you listen to me? (می‌توانی به حرف من گوش کنی؟)
  • He listened to the news. (او به اخبار گوش داد.)

در این جملات، «listen» به‌عنوان یک فعل لازم استفاده شده است و بعد از آن حرف اضافه «to» آمده است تا نشان دهد که شخص به چه چیزی گوش می‌دهد.

استفاده از فعل «listen» بدون حرف اضافه نادرست است.

به‌عنوان‌مثال، جمله «I listen the music.» نادرست است و باید به‌صورت «I listen to the music.» نوشته شود.

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در یادگیری نحوه استفاده از فعل «listen» آورده شده است:

  • به معنای جمله توجه کنید.
  • اگر جمله در مورد گوش دادن به چیزی است، از فعل «listen to» استفاده کنید.

اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی

اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی عبارتند از:

  • تمرکز بیش از حد بر گرامر
  • عدم تمرین کافی
  • عدم استفاده از منابع مناسب
  • ترس از اشتباه کردن

تمرکز بیش از حد بر گرامر

یکی از رایج‌ترین اشتباهات در یادگیری زبان انگلیسی، تمرکز بیش از حد بر گرامر است. گرامر در زبان انگلیسی مهم است، اما نباید تنها چیزی باشد که شما روی آن تمرکز می‌کنید. زبان انگلیسی یک زبان کاربردی است و شما باید بر یادگیری نحوه استفاده از زبان در موقعیت‌های واقعی تمرکز کنید.

عدم تمرین کافی

تمرین یک بخش ضروری از یادگیری هر مهارتی است، از جمله یادگیری زبان انگلیسی. هرچه بیشتر تمرین کنید، بهتر خواهید شد. سعی کنید هر روز به زبان انگلیسی صحبت کنید، بنویسید و بخوانید.

عدم استفاده از منابع مناسب

وجود منابع آموزشی زیادی برای یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد. با این حال، همه منابع به یک اندازه مفید نیستند. مهم است که منابعی را انتخاب کنید که متناسب با سطح مهارت شما و نیازهای یادگیری شما باشند.

ترس از اشتباه کردن

ترس از اشتباه کردن می‌تواند مانع از یادگیری شما شود. مهم است که بدانید که همه اشتباه می‌کنند، حتی زبان‌آموزان باتجربه. مهم‌ترین چیز این است که از اشتباهات خود بیاموزید و به یادگیری ادامه دهید.

راه‌هایی برای جلوگیری از اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی

در اینجا چند نکته برای کمک به شما در جلوگیری از اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی آورده شده است:

  • تعادل بین گرامر و مهارت‌های مکالمه را حفظ کنید.
  • همیشه در حال تمرین باشید.
  • از منابع مناسب استفاده کنید.
  • از اشتباهات خود نترسید.

با پیروی از این نکات، می‌توانید از اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی جلوگیری کنید و به مهارت‌های زبان انگلیسی خود بهبود بخشید.

سوالات متداول اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی

آیا اشتباهات گرامری در زبان انگلیسی رایج هستند؟

استفاده نادرست از زمان‌های مختلف
استفاده نادرست از افعال کمکی
استفاده نادرست از حروف اضافه
استفاده نادرست از صفات و قیدها
استفاده نادرست از ضمایر
استفاده نادرست از ترتیب کلمات

کدام اشتباهات گرامری رایج‌ترین هستند؟

برخی از اشتباهات گرامری رایج عبارتند از:
استفاده نادرست از زمان‌های مختلف

استفاده نادرست از زمان‌های مختلف یکی از رایج‌ترین اشتباهات گرامری در زبان انگلیسی است. زبان‌آموزان اغلب در استفاده از زمان‌های گذشته ساده (simple past)، زمان گذشته استمراری (past continuous)، زمان گذشته کامل (past perfect)، زمان حال ساده (simple present)، زمان حال استمراری (present continuous)، زمان حال کامل (present perfect)، زمان آینده ساده (simple future)، زمان آینده استمراری (future continuous) و زمان آینده کامل (future perfect) دچار مشکل می‌شوند.


چگونه غلط های گرامری را پیدا کنیم

برای شناسایی اشتباهات گرامری خود، می‌توانید از یک معلم یا دوست کمک بگیرید. همچنین، می‌توانید از نرم‌افزارهای تصحیح املا و گرامر استفاده کنید.

چگونه می‌توانم اشتباهات گرامری خود را تصحیح کنم؟

برای تصحیح اشتباهات گرامری خود، باید ابتدا دلیل اشتباه را شناسایی کنید. سپس، می‌توانید با مطالعه کتاب‌های گرامری یا پرسیدن از یک معلم، نحوه صحیح استفاده از قواعد گرامری را یاد بگیرید.
در اینجا چند نکته برای کمک به شما در تصحیح اشتباهات گرامری خود آورده شده است:
به معنای جمله توجه کنید.
قواعد گرامری را مرور کنید.
از یک معلم یا دوست کمک بگیرید.
از نرم‌افزارهای تصحیح املا و گرامر استفاده کنید.

5/5 - (1 امتیاز)
https://radtime.org/?p=14468
اشتراک گذاری:

نظرات

1 نظر در مورد اشتباهات رایج گرامری در زبان انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *