اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی با معنی و ترجمه فارسی + کاربرد در مکالمه
اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی با ترجمه فارسی و ریشه تاریخی
در این مقاله با مجموعهای از اصطلاحات بامزه انگلیسی آشنا میشوید که هم در مکالمات روزمره کاربرد دارند و هم کلی جذاب و باحال هستند! این اصطلاحات گاهی معنی تحتاللفظی عجیبی دارند، اما در واقع مفهومی متفاوت و خندهدار منتقل میکنند. اگه دنبال اصطلاحات خفن، لاکچری و رایج انگلیسی هستی که بتونی توی صحبتهات استفاده کنی، این مطلب مخصوص توئه! همه اصطلاحات همراه با ترجمه فارسی، مثال کاربردی و ریشه اصطلاح نوشته شده تا راحت یاد بگیری و ازشون استفاده کنی
جدول محتوا
اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی
1. To turn a blind eye
معنی تحتاللفظی: چشم کور را چرخاندن
مفهوم واقعی: نادیده گرفتن حقیقت / چشمپوشی عمدی
مثال:
The judge shouldn’t have turned a blind eye.
قاضی نباید حقیقت را نادیده میگرفت.
ریشه اصطلاح:
این اصطلاح از یک ماجرای واقعی از دریاسالار بریتانیایی گرفته شده که وقتی با فرمان عقبنشینی روبهرو شد، تلسکوپ را روی چشم کورش گذاشت و گفت: «من چیزی نمیبینم!» و به جنگ ادامه داد و در نهایت پیروز شد.
2. 🫘To spill the beans
معنی تحتاللفظی: ریختن لوبیاها
مفهوم واقعی: لو دادن راز
مثال:
Moms always spill the beans with their sisters.
مامانها همیشه رازها رو به خواهرهاشون میگن!
ریشه اصطلاح:
در یونان باستان، برای رایگیری از لوبیای سفید و سیاه استفاده میکردند. اگر لوبیاها روی زمین میریخت، نتیجه رأی لو میرفت.
3. Straight from the horse’s mouth
معنی تحتاللفظی: مستقیماً از دهان اسب
مفهوم واقعی: شنیدن از منبع اصلی
مثال:
Don’t believe it unless you hear it straight from the horse’s mouth.
باور نکن تا وقتی که از منبع اصلی نشنیدی!
ریشه اصطلاح:
در قدیم برای خرید اسب، مردم خودشان دندانهای اسب را بررسی میکردند تا فریب فروشنده را نخورند؛ یعنی خبر را از منبع واقعی بگیر!
4. To pull someone’s leg
معنی تحتاللفظی: کشیدن پای کسی
مفهوم واقعی: سربهسر کسی گذاشتن
مثال:
I’m not in the mood. Don’t pull my leg!
حوصله ندارم، باهام شوخی نکن!
ریشه اصطلاح:
در گذشته، دزدها برای زمینزدن افراد قبل از دزدی پایشان را میکشیدند. بعدها این عمل به شوخی کردن تغییر معنا داد.
5. Feeling under the weather
معنی تحتاللفظی: زیر آبوهوا بودن
مفهوم واقعی: احساس ناخوشی / مریض بودن
مثال:
I’m feeling under the weather. I’ll skip the party.
احساس بیماری دارم. مهمونی نمیام.
ریشه اصطلاح:
دریانوردان برای در امان ماندن از دریا و شرایط جوی بد، به زیر عرشه میرفتند؛ جایی که بیمار میماندند اما به ظاهر پنهان میشدند.
6. Hands down
معنی تحتاللفظی: دستها پایین
مفهوم واقعی: بدون شک / مطمئناً
مثال:
She’s hands down the best player.
بدون شک بهترین بازیکن تیمه!
ریشه اصطلاح:
در اسبسواری، اگر کسی خیلی جلو بود، حتی با رها کردن افسار هم میتوانست ببرد. یعنی موفقیت قطعی.
7. To fly off the handle
معنی تحتاللفظی: پرت شدن از دسته
مفهوم واقعی: از کوره در رفتن
مثال:
He often flies off the handle when criticized.
وقتی ازش انتقاد میکنی، زود از کوره در میره.
ریشه اصطلاح:
تبرهای قدیمی بیکیفیت بودند و گاهی هنگام کار، لبهشان جدا میشد و به هوا پرتاب میشد؛ درست مثل کسی که ناگهان عصبی میشود.
8. Sleep tight
معنی تحتاللفظی: محکم بخواب
مفهوم واقعی: شب خوش / خواب راحت
مثال:
Goodnight kids! Sleep tight.
شب بخیر بچهها! خواب راحت ببینید.
ریشه اصطلاح:
تشکها روی تخت با طناب بسته میشدند. وقتی طنابها سفت بود، خواب راحتتری ممکن بود.
9. To get someone’s goat
معنی تحتاللفظی: بز کسی را گرفتن
مفهوم واقعی: روی اعصاب کسی رفتن
مثال:
His behavior really gets my goat.
رفتارش واقعا رو اعصابمه!
ریشه اصطلاح:
برای آرامش اسبها، بز در اسطبلشان میگذاشتند. اگر کسی بز را میدزدید، اسبها دچار استرس میشدند.
10. To pull out all the stops
معنی تحتاللفظی: برداشتن تمام موانع
مفهوم واقعی: از همه توان استفاده کردن
مثال:
She pulled out all the stops for her wedding.
برای عروسیاش سنگتمام گذاشت.
ریشه اصطلاح:
در ساز ارگ، دکمههایی به نام “stop” وجود دارد که برداشتن آنها باعث بلندتر شدن صدا میشود. یعنی هیچ محدودیتی باقی نمیگذارید.
11. Armed to the teeth
معنی تحتاللفظی: مسلح تا دندان
مفهوم واقعی: کاملاً آماده / کاملاً مجهز
مثال:
They arrived armed to the teeth.
با تجهیزات کامل رسیدند.
ریشه اصطلاح:
دزدان دریایی برای جنگ و غارت، حتی بین دندانهایشان هم اسلحه نگه میداشتند!
12. To kick the bucket
معنی تحتاللفظی: لگد زدن به سطل
مفهوم واقعی: مردن
مثال:
He finally kicked the bucket.
بالاخره فوت کرد.
ریشه اصطلاح:
وقتی فردی میخواست خودش را حلقآویز کند، روی سطل میایستاد و با لگد زدن به آن، خود را از بین میبرد.
13. It’s raining cats and dogs
معنی تحتاللفظی: بارش سگ و گربه
مفهوم واقعی: باران شدید
مثال:
We stayed home—it was raining cats and dogs.
خونه موندیم چون بارون وحشتناکی میبارید.
ریشه اصطلاح:
در گذشته حیوانات روی سقفهای کاهگلی میخوابیدند. با باران شدید، داخل خانه سقوط میکردند!
14. To cost an arm and a leg
معنی تحتاللفظی: یک دست و یک پا هزینه داشتن
مفهوم واقعی: خیلی گران بودن
مثال:
That trip cost me an arm and a leg.
اون سفر خیلی برام گرون تموم شد.
ریشه اصطلاح:
در نقاشیهای پرتره، کشیدن کل بدن گرانتر از صورت بود؛ یعنی هزینه زیادی داشت.
15.Bite the bullet
معنی تحتاللفظی: گاز گرفتن گلوله
مفهوم واقعی: روبهرو شدن با سختی با شجاعت
مثال:
She decided to bite the bullet and quit her job.
تصمیم گرفت با شجاعت استعفا بده.
ریشه اصطلاح:
سربازان زخمی برای تحمل درد، گلولهای بین دندانشان میگذاشتند تا آن را گاز بگیرند.
16. Cold turkey
معنی: ترک ناگهانی چیزی (مثل اعتیاد)
توضیح: زمانی که فردی تصمیم میگیرد بهطور ناگهانی و بدون کمک، مصرف مواد یا عادت بدی را کنار بگذارد.
مثال:
He quit smoking cold turkey.
او بهطور ناگهانی سیگار را ترک کرد.
17. Hold your horses
معنی: صبر کن / عجله نکن
توضیح: این اصطلاح به فردی گفته میشود که باید آرامتر یا محتاطتر عمل کند.
مثال:
Hold your horses! We’re not ready yet.
صبور باش! هنوز آماده نیستیم.
ریشه: این عبارت حتی در «ایلیاد» اثر هومر نیز استفاده شده است و به کنترل اسبها اشاره دارد.
18. The elephant in the room
معنی: مشکل بزرگی که همه از آن طفره میروند
توضیح: وقتی موضوعی بسیار واضح و مهم است اما هیچکس جرات حرف زدن دربارهاش را ندارد.
مثال:
Let’s talk about the elephant in the room: our budget problem.
بیایید درباره مشکل اصلیمون یعنی بودجه صحبت کنیم.
ریشه: برگرفته از داستانی که مردی در موزه متوجه فیل بزرگی در اتاق نشد!
19. Get someone’s goat
معنی: روی اعصاب کسی رفتن
مثال:
Her constant jokes really get my goat.
شوخیهای همیشگیش رو اعصابمه!
ریشه: از دنیای اسبسواری میاد؛ زمانی که برای آرام کردن اسب، بز کنار آن قرار میدادند. رقبا با دزدیدن بز باعث عصبی شدن اسب میشدند.
20. Earworm
معنی: آهنگی که توی ذهن گیر میکنه و ول نمیکنه
مثال:
That song is such an earworm—I’ve been humming it all day.
اون آهنگ بدجوری چسبیده به ذهنم!
21. Have your ducks in a row
معنی: همه چیز را مرتب و آماده داشتن
مثال:
Before launching the project, make sure you have your ducks in a row.
قبل از شروع پروژه، همهچیزت باید مرتب باشه.
22. Eager beaver
معنی: فردی بیشازحد مشتاق
مثال:
She’s such an eager beaver—always the first to volunteer.
همیشه داوطلب اول تیمه، خیلی مشتاقه!
23. Running around like a headless chicken
معنی: بینظم و بدون برنامه کار کردن
مثال:
He was running around like a headless chicken before the deadline.
قبل از ددلاین، مثل مرغ بیسر اینور اونور میدوید.
24. The tail wagging the dog
معنی: موقعیتی که بخش کوچکتر کنترل همه چیز را در دست دارد
مثال:
The media is wagging the dog in this election.
رسانهها دارن جریان انتخابات رو کنترل میکنن.
25. Turn turtle
معنی: واژگون شدن
مثال:
The boat turned turtle during the storm.
قایق در طوفان واژگون شد.
26. Sacred cow
معنی: موضوع یا شخصی که قابل انتقاد نیست
مثال:
In that company, the CEO is a sacred cow.
تو اون شرکت، مدیرعامل کسیه که کسی جرأت نداره ازش انتقاد کنه.
27. Bull in a china shop
معنی: فردی بیاحتیاط در رفتار یا حرکت
مثال:
He’s like a bull in a china shop at meetings.
تو جلسهها مثل گاو توی مغازه چینیفروشی میمونه!
28. More holes than a Swiss cheese
معنی: چیزی پر از نقص و مشکل
مثال:
This plan has more holes than Swiss cheese.
این برنامه کلی ایراد داره.
29. Best thing since sliced bread
معنی: اختراع یا ایده فوقالعاده
مثال:
This app is the best thing since sliced bread!
این اپ واقعا فوقالعادهست!
30. A hot potato
معنی: موضوع بحثبرانگیز و حساس
مثال:
Politics is a hot potato these days.
سیاست این روزها موضوع حساسی شده.
31. Couch potato
معنی: فرد تنبل که فقط میخواد لم بده
مثال:
Stop being a couch potato and go for a walk!
پاشو از جلو تلویزیون، برو یه قدمی بزن!
32. Beef up
معنی: قویتر و مؤثرتر کردن
مثال:
We need to beef up security.
باید امنیت رو تقویت کنیم.
33. Go bananas
معنی: دیوانه شدن از شدت هیجان یا احساسات
مثال:
The crowd went bananas when the band appeared.
وقتی گروه اومد روی صحنه، جمعیت دیوونه شد!
34. Take with a grain of salt
معنی: با شکوتردید چیزی را قبول کردن
مثال:
Take his advice with a grain of salt.
حرفاشو خیلی جدی نگیر!
35. Pie in the sky
معنی: آرزوی دور و دستنیافتنی
مثال:
That business idea sounds like pie in the sky.
اون ایده خیلی غیرواقعیه، بیشتر شبیه رویاست.
36. Get up on the wrong side of the bed
معنی: از خواب با حال بد بیدار شدن
مثال:
Did you get up on the wrong side of the bed today?
امروز با پای چپ بیدار شدی؟!
37. A wet blanket
معنی: کسی که جو شادی را خراب میکند
مثال:
Don’t be a wet blanket—come dance with us!
ضدحال نزن، بیا با ما برقص!
38. Pull the wool over someone’s eyes
معنی: گول زدن کسی
مثال:
You can’t pull the wool over her eyes.
نمیتونی گولش بزنی!
39. Go belly up
معنی: شکست خوردن / ورشکسته شدن
مثال:
The company went belly up after two years.
اون شرکت بعد از دو سال ورشکست شد.
40. Wet behind the ears
معنی: بیتجربه بودن
مثال:
He’s still wet behind the ears.
هنوز خامه، بیتجربهست.
41. Bite the dust
معنی: مردن یا شکست خوردن
مثال:
Another startup bit the dust.
یه استارتاپ دیگه هم شکست خورد.
42. Don’t give up your day job
معنی: طنز برای کسی که در کاری خیلی خوب نیست
مثال:
Nice try singing, but don’t give up your day job!
خوب خوندی، ولی هنوز کارت رو ترک نکن!
43. Elvis has left the building
معنی: نمایش به پایان رسیده
مثال:
The event is over—Elvis has left the building.
برنامه تمومه، دیگه وقت رفتنه!
44. Fat chance / Slim chance
معنی: احتمال بسیار کم
مثال:
Fat chance he’ll show up on time!
بعیده سر وقت بیاد!
45. Thick as thieves
معنی: خیلی صمیمی و رازدار
مثال:
Those two are thick as thieves.
اینا باهم خیلی جورن!
جمعبندی: اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی، پلی به سمت یادگیری جذابتر زبان
اصطلاحات بامزه و خندهدار انگلیسی نهتنها باعث میشن مکالمههاتون طبیعیتر و صمیمیتر به نظر برسه، بلکه به یادگیری زبان هم تنوع و لذت میبخشن. خیلی از این اصطلاحات با معنی تحتاللفظی عجیب یا خندهدار شروع میشن، اما پشتشون مفاهیم کاربردی و بعضاً ریشههای تاریخی جالبی پنهان شده.
اگه بهدنبال این هستی که:
- توی مکالمههات از اصطلاحات باحال و خفن استفاده کنی،
- اصطلاحات لاکچری انگلیسی رو بشناسی،
- یا حتی بدونی کدوم اصطلاحات انگلیسی توی زبان فارسی هم جا افتادن،
این مقاله دقیقاً همون چیزیه که لازم داشتی!
فراموش نکن:
یاد گرفتن اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی، مخصوصاً وقتی با معنی و ترجمه فارسی همراه باشن، یکی از بهترین راهها برای تقویت مکالمه، درک فیلم و سریال و حتی درخشش در آزمونهای زبان مثل آیلتسه.
پس از این به بعد، اگه شنیدی یکی گفت:
- “I feel under the weather”
- یا “Don’t pull my leg!”
- یا حتی “It costs an arm and a leg!”
بدون که دیگه معنیش رو کامل بلدی و میتونی ازش استفاده کنی!
سوالات متداول درباره اصطلاحات بامزه و باحال انگلیسی
اصطلاحات بامزه انگلیسی عباراتی هستند که معنی تحتاللفظی خندهداری دارند اما مفهوم واقعی آنها متفاوت است. مثل “It’s raining cats and dogs” که به معنی بارش شدید باران است، نه واقعا افتادن گربه و سگ از آسمان!
اصطلاحاتی مثل “Bite the bullet”، “Cold turkey”، “Couch potato” و “Pull someone’s leg” از جمله اصطلاحات باحال و پرکاربرد در مکالمات روزمره هستند که باعث طبیعیتر شدن صحبت شما میشوند.
اصطلاحاتی مثل “Go bananas”، “Break a leg”، “No pain, no gain” یا “Hit the sack” اصطلاحات خفنی هستند که نوجوانها و زبانآموزهای امروزی خیلی استفاده میکنن، مخصوصا توی چت، فیلم یا شبکههای اجتماعی.
اصطلاحاتی مثل “OK”، “Bye”، “Cool”، “VIP”، “Level up” و “Update” از جمله اصطلاحات انگلیسی هستند که به صورت رایج در مکالمات فارسی نیز استفاده میشوند.
“No way!” (اصلاً امکان نداره!)
“So what?” (خب که چی؟)
“My bad” (اشتباه من بود)
“You bet!” (حتماً / صد در صد)
دیدگاهتان را بنویسید