ناراحت و غمگین به انگلیسی | عبارات و اصطلاحات در زمان ناراحتی به انگلیسی
ناراحت و غمگین به انگلیسی
بیان احساس ناراحتی و غمگینی به زبان انگلیسی یکی از موضوعات مهم در مکالمات روزمره است. آشنایی با واژگان و اصطلاحات مناسب در این زمینه به شما کمک میکند احساسات خود را بهتر و طبیعیتر بیان کنید. در این مقاله، به بررسی رایجترین کلمات و عبارات برای توصیف ناراحتی، استرس و غم (Sad and unhappy in English) میپردازیم تا بتوانید در موقعیتهای مختلف با دقت و ظرافت بیشتری صحبت کنید.
فهرست مطالب
- ناراحت و غمگین به انگلیسی
- عبارات و اصطلاحات در زمان ناراحتی به انگلیسی
- رایجترین اصطلاحات انگلیسی برای بیان استرس و ناراحتی + معنی و مثال
- 11. Stressed out – پریشان و مضطرب بودن
- 12. Have a lot on your plate – سرشلوغ بودن، درگیری زیاد داشتن
- 13. Run / work yourself into the ground – خود را از پا انداختن، زیاده روی کردن در کار
- 14. Lose sleep over something – دلواپس بودن، از نگرانی به خواب نرفتن
- 15. At a loss – سردرگم، درمانده
- 16. At the end of your rope – جان به لب رسیدن، تحمل نداشتن
- 17 . Come apart at the seams – از کوره در رفتن، کنترل خود را از دست دادن
- 18 . Tear your hair out – نگرانی زیاد یا ناامیدی شدید
- 19. Worried sick / Sick with worry – شدیدا نگران بودن
- 20. At breaking point – در آستانه فروپاشی و ناتوانی
- سوالات متداول درباره ناراحت و غمگین به انگلیسی
عبارات و اصطلاحات در زمان ناراحتی به انگلیسی
English Expression | Pronunciation | Meaning (Persian) |
---|---|---|
I’m gloomy | aɪm ˈɡluːmi | غمگینم |
I feel blue | aɪ fiːl bluː | من غمگین هستم |
I feel heavy-hearted | aɪ fiːl ˈhɛvi-ˈhɑrtɪd | خیلی غمگینم |
I am dejected | aɪ æm dɪˈʤɛktɪd | من افسردهام |
I’m all torn up inside | aɪm ɔl tɔrn ʌp ɪnˈsaɪd | از درون داغون هستم |
I am in low spirits | aɪ æm ɪn loʊ ˈspɪrɪts | حال روحیم خوب نیست |
I am a little bit down | aɪ æm ə ˈlɪtl bɪt daʊn | کمی غمگینم |
Stressed out | strɛst aʊt | پریشان بودن، مشوش بودن |
Be cast down | bi kæst daʊn | اندوهگین بودن |
Bereft | bɪˈreft | تنها و غمگین (بهعلت از دست دادن کسی یا چیزی) |
Bitter | ˈbɪtər | عصبانی |
Blue | bluː | محزون |
Brooding | ˈbrudɪŋ | غمگین |
Broody | ˈbrudi | به فکر عمیق فرو رفته |
Cloud | klɑʊd | کدر کردن (چهره و …) |
Consternation | ˌkɑːnstərˈneɪʃn | حیرت (همراه با نگرانی یا اضطراب) |
Crestfallen | ˈkrɛstˌfɔlən | مغموم |
Crumple up | ˈkrʌmpəl ʌp | غمگین و مایوس به نظر رسیدن (چهره) |
Cry | krɑɪ | گریه کردن |
Dejected | dɪˈʤɛktɪd | غمگین |
Dejection | dɪdʒˈɛkʃən | یاس و اندوه |
Depressed | dɪˈprest | افسرده |
Depressing | dəˈpres.ɪŋ | غمانگیز |
Depression | dəˈpreʃ.ən | افسردگی |
Desolate | ˈdɛsələt | درمانده |
Desolation | ˌdɛsəˈleɪʃən | درماندگی |
Despair | dəˈsper | ناامیدی |
Despondent | dɪˈspɑndənt | افسرده |
Devastate | ˈdɛvəsteɪt | (شدیداً) ناراحت و حیرتزده کردن |
Disappoint | ˌdɪs.əˈpɔɪnt | مایوس کردن |
Disconsolate | dɪsˈkɑnsəlɪt | اندوهگین (و مایوس) |
Discontent | ˌdɪskənˈtent | نارضایتی |
Discontented | ˌdɪskənˈtɛntɪd | ناراضی |
Dismay | dɪˈsmeɪ | نگرانی و حیرت |
Distress | dɪˈstrɛs | اندوه |
Disturbed | dɪˈstɜrbd | مضطرب |
Doldrums | ˈdoʊldrəmz | افسردگی |
Doleful | ˈdoʊlfl | محزون |
1. ناراحت و غمگین به انگلیسی (Sad and Upset in English)
- Sad (غمگین)
- Upset (ناراحت)
- Gloomy (غمزده)
- Heartbroken (دلشکسته)
- Downcast (افسرده)
- Feeling blue (غمگین بودن)
- Heavy-hearted (دل گرفته)
نمونه جملات:
- I feel sad today. (امروز احساس غم میکنم.)
- She is upset about the news. (او از اخبار ناراحت است.)
- He seems gloomy today. (او امروز غمگین به نظر میرسد.)
2. من موقع امتحان استرس دارم به انگلیسی (I Get Stressed During Exams)
- I get stressed during exams. (من هنگام امتحانات استرس دارم.)
- Exams make me nervous. (امتحانات مرا عصبی میکنند.)
- I feel anxious before exams. (قبل از امتحانات نگران میشوم.)
- I’m under a lot of pressure during exams. (در زمان امتحانات تحت فشار زیادی هستم.)
3. احساس ناراحتی به انگلیسی (Feeling Sad in English)
- I feel sad. (احساس ناراحتی دارم.)
- I am down. (غمگینم.)
- My heart feels heavy. (دلم گرفته است.)
- I am feeling blue. (حالم گرفته است.)
4. من خیلی ناراحتم به انگلیسی (I Am Very Sad in English)
- I am very sad. (خیلی ناراحتم.)
- I am deeply upset. (شدیداً ناراحتم.)
- I am really down. (خیلی غمگینم.)
- My heart is broken. (دلم شکسته است.)
5. من ناراحت هستم به انگلیسی (I Am Sad in English)
- I am sad. (من ناراحتم.)
- I am upset. (من ناراحت هستم.)
- I feel down. (احساس غم میکنم.)
6. آیا تو ناراحتی به انگلیسی (Are You Sad in English)
- Are you sad? (آیا تو ناراحتی؟)
- Are you upset? (آیا ناراحتی؟)
- Are you feeling down? (آیا غمگین هستی؟)
7. من استرس ندارم به انگلیسی (I Am Not Stressed in English)
- I am not stressed. (من استرس ندارم.)
- I don’t feel stressed. (احساس استرس نمیکنم.)
- I am calm. (آرام هستم.)
8. من استرس دارم به انگلیسی (I Am Stressed in English)
- I am stressed. (من استرس دارم.)
- I feel stressed. (احساس استرس میکنم.)
- I am under stress. (تحت فشارم.)
رایجترین اصطلاحات انگلیسی برای بیان استرس و ناراحتی + معنی و مثال
1. Feeling Blue – غمگین بودن
- I’ve been feeling blue since my best friend moved away.
- He felt blue after hearing the bad news.
2. Down in the Dumps – بسیار غمگین بودن
- She’s been down in the dumps since she lost her job.
- He looked down in the dumps after his team lost the game.
3. Heavy Heart – دل گرفته بودن
- I have a heavy heart today because I miss my family.
- She spoke with a heavy heart about her lost childhood.
4. Heartbroken – دلشکسته
- She was heartbroken when her pet died.
- He felt heartbroken after the breakup.
5. Cry One’s Heart Out – خیلی گریه کردن
- She cried her heart out when she failed the exam.
- He cried his heart out after losing the match.
6. Tear Your Hair Out – از شدت ناراحتی کلافه بودن
- I’ve been tearing my hair out over this project.
- She tore her hair out trying to solve the problem.
7. Lost in Thought – در فکر فرو رفتن
- He often gets lost in thought after a long day.
- She was lost in thought, remembering the past.
8. At the End of One’s Rope – به آخر خط رسیدن
- I’m at the end of my rope with this problem.
- She’s at the end of her rope with her work.
9. Drowning in Sorrow – در غم فرو رفتن
- After the breakup, he felt like he was drowning in sorrow.
- She drowned in sorrow after her loss.
10. Broken-Hearted – دلشکسته و غمگین
- He was broken-hearted after losing his pet.
- She felt broken-hearted when her friend moved away.
11. Stressed out – پریشان و مضطرب بودن
مثال:
Preparing for the presentation next week is stressing me out.
(آماده شدن برای ارائه هفته آینده من را تحت فشار قرار میدهد.)
12. Have a lot on your plate – سرشلوغ بودن، درگیری زیاد داشتن
مثال:
Could we have dinner together another time? I’ve got a lot on my plate at the moment.
(میشه یه وقت دیگه با هم شام بخوریم؟ من در حال حاضر خیلی درگیرم.)
13. Run / work yourself into the ground – خود را از پا انداختن، زیاده روی کردن در کار
مثال:
You’ll run yourself into the ground if you keep working 12 hours a day.
(اگر 12 ساعت در روز کار کنید، از پا در خواهید آمد.)
14. Lose sleep over something – دلواپس بودن، از نگرانی به خواب نرفتن
مثال:
I’m losing sleep over trying to decide which school to send our son to.
(من نگرانی زیادی دارم تا تصمیم بگیرم پسرمان را به کدام مدرسه بفرستیم.)
15. At a loss – سردرگم، درمانده
مثال:
I’m at a loss as to what to do.
(موندم چه کار کنم.)
16. At the end of your rope – جان به لب رسیدن، تحمل نداشتن
مثال:
This report is so complicated; I’m at the end of my tether trying to understand it.
(این گزارش بسیار پیچیده است. جانم به لبم رسیده و سعی میکنم آن را بفهمم.)
17 . Come apart at the seams – از کوره در رفتن، کنترل خود را از دست دادن
مثال:
He came apart at the seams when he heard the bad news.
(وقتی خبر بد را شنید، از کوره در رفت.)
18 . Tear your hair out – نگرانی زیاد یا ناامیدی شدید
مثال:
I’ve been tearing my hair out over this presentation all morning.
(من تمام صبح به خاطر این ارائه نگرانی زیادی داشتم.)
19. Worried sick / Sick with worry – شدیدا نگران بودن
مثال:
Tom has been sick with worry since his dog went missing.
(تام از زمانی که سگش ناپدید شد، از نگرانی شدید رنج میبرد.)
20. At breaking point – در آستانه فروپاشی و ناتوانی
مثال:
After months of stress, she felt she was at breaking point.
(بعد از ماهها استرس، احساس میکرد به نقطه فروپاشی رسیده است.)
جمعبندی مقاله ناراحت و غمگین به انگلیسی | عبارات و اصطلاحات در زمان ناراحتی به انگلیسی
در این مقاله با مهمترین واژگان و اصطلاحات رایج برای بیان حالت ناراحتی و غمگینی به زبان انگلیسی آشنا شدیم. واژههایی مثل sad، upset و down برای توصیف احساس ناراحتی معمولاً به کار میروند. همچنین یاد گرفتیم چطور جملاتی مانند «من ناراحت هستم» یا «آیا تو ناراحتی؟» را به انگلیسی به صورت صحیح و طبیعی بیان کنیم.
علاوه بر این، اصطلاحات پرکاربردی در موقعیتهای استرس و ناراحتی مثل stressed out (پریشان بودن)، have a lot on your plate (سرشلوغ بودن)، tear your hair out (نگرانی زیاد داشتن) و at breaking point (در آستانه فروپاشی بودن) را معرفی کردیم که کمک میکنند احساسات خود را با زبان انگلیسی بهتر و طبیعیتر بیان کنید.
با دانستن این عبارات و اصطلاحات میتوانید در مکالمات روزمره، موقعیتهای رسمی و غیررسمی، یا حتی نوشتارهای خود، حالات ناراحتی و استرس را به شکل بهتری توضیح دهید و ارتباط مؤثرتری برقرار کنید.
سوالات متداول درباره ناراحت و غمگین به انگلیسی
Sad به معنی ناراحت و غمگین است. همچنین از کلمات دیگری مثل upset, down, unhappy هم استفاده میشود.
رای گفتن «احساس ناراحتی دارم» میتوان گفت:
I feel sad / I feel upset.
سادهترین جمله:
I am sad.
یا برای تاکید بیشتر:
I am really upset.
سوال معمول:
Are you upset?
یا:
Are you feeling sad?
جمله ساده:
I am not stressed.
یا:
I don’t have stress right now.
عبارت معمول:
I am stressed.
یا برای شدت بیشتر:
I am stressed out.
Sad girl یا a girl who is sad.
میتوانید بگویید:
Very angry یا really mad.
اصطلاحات رایج:
Furious, enraged, upset (بسته به شدت عصبانیت).
دیدگاهتان را بنویسید