لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

192 بازدید
عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

عکاسی یکی از محبوب‌ترین هنرها در سراسر جهان است که افراد زیادی به آن علاقه‌مند هستند. آشنایی با اصطلاحات عکاسی و فیلمبرداری به زبان انگلیسی نه‌تنها به شما کمک می‌کند تا به منابع آموزشی بیشتری دسترسی داشته باشید، بلکه به شما این امکان را می‌دهد که با افراد حرفه‌ای در سراسر دنیا ارتباط برقرار کنید و از تجربیات آن‌ها بهره‌مند شوید. استفاده از این اصطلاحات در مکالمات تخصصی می‌تواند نقش مهمی در افزایش مهارت‌ها و بهبود تکنیک‌های عکاسی و فیلمبرداری شما ایفا کند.

با توجه به اینکه اکثر آموزش‌های آنلاین، مانند ویدئوهای آموزشی در یوتیوب و دوره‌های عکاسی و فیلمبرداری در سایر پلتفرم‌ها، به زبان انگلیسی هستند، یادگیری این اصطلاحات برای علاقه‌مندان به عکاسی در عصر دیجیتال بسیار حیاتی است. همچنین، داشتن دایره لغات قوی در این زمینه می‌تواند در فرصت‌های شغلی و حرفه‌ای، مانند کار در استودیوهای بین‌المللی یا همکاری با تیم‌های فیلمبرداری و عکاسی خارجی، بسیار مفید باشد.

عکاسی به انگلیسی

عبارت “عکاسی” به زبان انگلیسی به صورت Photography نوشته می‌شود. در ادامه، به توضیحات بیشتری درباره‌ی عکاسی و برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با آن می‌پردازیم:

عکاسی (Photography)

Photography به معنای هنر، علم، و عمل ضبط تصاویر با استفاده از نور و مواد حساس به نور است. این فرایند می‌تواند شامل استفاده از دوربین‌های دیجیتال، آنالوگ، و سایر ابزارهای عکاسی باشد.

اصطلاحات و عبارات مرتبط با عکاسی

  1. Photographer
    عکاس
    • Example: She is a talented photographer who specializes in portrait photography.
      مثال: او یک عکاس با استعداد است که در عکاسی پرتره تخصص دارد.
  2. Photography equipment
    تجهیزات عکاسی
    • Example: Investing in good photography equipment can enhance your skills.
      مثال: سرمایه‌گذاری در تجهیزات خوب عکاسی می‌تواند مهارت‌های شما را بهبود بخشد.
  3. Camera
    دوربین
    • Example: I bought a new camera for my photography class.
      مثال: من یک دوربین جدید برای کلاس عکاسی‌ام خریدم.
  4. Lens
    لنز
    • Example: Different lenses can create different effects in photography.
      مثال: لنزهای مختلف می‌توانند در عکاسی اثرات مختلفی ایجاد کنند.
  5. Exposure
    نوردهی
    • Example: Understanding exposure is crucial for capturing the perfect shot.
      مثال: درک نوردهی برای ضبط عکس ایده‌آل بسیار مهم است.
  6. Composition
    ترکیب‌بندی
    • Example: Good composition can make a photograph more impactful.
      مثال: ترکیب‌بندی خوب می‌تواند یک عکس را تأثیرگذارتر کند.
  7. Editing
    ویرایش
    • Example: After taking photos, I spend time editing them to enhance their quality.
      مثال: پس از عکاسی، زمان زیادی را صرف ویرایش آنها می‌کنم تا کیفیت‌شان را بهبود بخشم.
  8. Digital photography
    عکاسی دیجیتال
    • Example: Digital photography has revolutionized the way we take and share photos.
      مثال: عکاسی دیجیتال روش‌های عکاسی و اشتراک‌گذاری عکس‌ها را متحول کرده است.

کاربردها

  • I’m interested in photography.
    من به عکاسی علاقه‌مند هستم.
  • What type of photography do you enjoy?
    کدام نوع عکاسی را دوست داری؟
  • She has a passion for landscape photography.
    او علاقه‌ی زیادی به عکاسی از مناظر دارد.
عکاسی به انگلیسی
عکاسی به انگلیسی

عکس گرفتن به انگلیسی

عبارات و اصطلاحات مرتبط با عکس گرفتن

  1. Take a photo
    عکس گرفتن
    • Example: I want to take a photo of this beautiful sunset.
      مثال: می‌خواهم عکسی از این غروب زیبا بگیرم.
  2. Take a picture
    عکس گرفتن
    • Example: Can you take a picture of us?
      مثال: می‌توانی از ما عکسی بگیری؟
  3. Snap a photo
    عکس گرفتن به صورت سریع یا غیررسمی
    • Example: I quickly snapped a photo of the puppy.
      مثال: سریعاً از توله‌سگ عکسی گرفتم.
  4. Capture an image
    ضبط کردن یک تصویر
    • Example: She captured an image of the city skyline at night.
      مثال: او تصویری از نمای شهر در شب ضبط کرد.
  5. Shoot a photo
    عکس گرفتن (معمولاً با دوربین حرفه‌ای)
    • Example: He shot a photo of the model during the fashion show.
      مثال: او در حین نمایش مد از مدل عکسی گرفت.
  6. Take a selfie
    عکس سلفی گرفتن
    • Example: Let’s take a selfie together! مثال: بگذارید یک سلفی با هم بگیریم!
  7. Photograph
    عکس گرفتن (اسم)
    • Example: He is a professional photographer who loves to photograph nature.
      مثال: او یک عکاس حرفه‌ای است که عاشق عکاسی از طبیعت است.
  8. Click a photo
    عکس گرفتن (معمولاً با صدای کلیک دوربین)
    • Example: She clicked a photo of her friends at the party.
      مثال: او عکسی از دوستانش در مهمانی گرفت.
  9. Take candid shots
    عکس‌های طبیعی و بدون ژست گرفتن
    • Example: He likes to take candid shots of people in their everyday lives.
      مثال: او دوست دارد عکس‌های طبیعی از مردم در زندگی روزمره‌شان بگیرد.
  10. Set up a photoshoot
    تنظیم یک جلسه عکاسی
    • Example: We need to set up a photoshoot for the new campaign.
      مثال: ما باید یک جلسه عکاسی برای کمپین جدید تنظیم کنیم.

کاربردها و اصطلاحات در گفتگو

  • I love taking photos.
    من عاشق عکس گرفتن هستم.
  • Do you want me to take a picture of you?
    آیا می‌خواهی از تو عکسی بگیرم؟
  • Can we take a group photo?
    آیا می‌توانیم یک عکس گروهی بگیریم؟
  • Let me know when you’re ready for the photo.
    به من بگو که وقتی برای عکس گرفتن آماده‌ای.

معادل انگلیسی عکس ، عکس برداشتن از ، عکسبرداری کردن

عکس:

  • Photo
  • Picture
  • Image

عکس برداشتن از:

  • To take a photo of
  • To take a picture of
  • To capture an image of

عکسبرداری کردن:

  • To photograph
  • To shoot (photos)
  • To take photographs
  • To take pictures

به وقت عکاسی:

  • Photography time

دختر عکاس:

  • Photographer girl
  • Girl photographer

اسم پیج عکاسی:

  • Photography page name

مغازه عکاسی:

  • Photography shop
  • Photo store

عکاسی به انگلیسی با فونت زیبا:

  • Photography (با فونت زیبا می‌توانید از نرم‌افزارهای طراحی گرافیک مانند Canva یا Adobe Illustrator استفاده کنید.)

تلفظ عکاسی به انگلیسی:

  • Photography (تلفظ: /fəˈtɒɡrəfi/)

اصطلاحات عکاسی به انگلیسی:

  • برای اصطلاحات می‌توانید از لیست‌های قبلی استفاده کنید، مانند: Aperture, ISO, Shutter Speed، و غیره.

مخفف عکاس به انگلیسی:

  • Photog (این اصطلاح به عنوان مخفف عکاس در مکالمات غیررسمی استفاده می‌شود.)
اصطلاحات پایه در عکاسی به انگلیسی
اصطلاحات پایه در عکاسی به انگلیسی

اصطلاحات پایه در عکاسی به انگلیسی

اصطلاح انگلیسیمعنی و توضیح
Apertureدیافراگم؛ اندازه‌ی باز شدن لنز که میزان نور ورودی به دوربین را کنترل می‌کند.
Shutter Speedسرعت شاتر؛ مدت زمانی که شاتر دوربین باز می‌ماند و نور به حسگر می‌رسد.
ISOحساسیت حسگر دوربین به نور؛ افزایش ISO باعث می‌شود دوربین در نور کم بهتر عمل کند.
Exposureمیزان نوری که به حسگر دوربین می‌رسد؛ تحت تأثیر دیافراگم، سرعت شاتر و ISO است.
White Balanceتنظیم رنگ‌ها در عکس برای اطمینان از اینکه رنگ‌ها طبیعی به نظر برسند.
Focusوضوح تصویر؛ شامل فوکوس دستی و خودکار برای تنظیم وضوح سوژه.
Depth of Fieldعمق میدان؛ ناحیه‌ای که در عکس واضح است؛ تأثیر دیافراگم و فاصله از سوژه دارد.
Compositionچیدمان عناصر در یک عکس؛ شامل قواعدی مانند قانون یک‌سوم و خطوط راهنما.
Exposure Triangleمثلث exposure شامل دیافراگم، سرعت شاتر و ISO که با هم تعیین کننده نوردهی عکس هستند.
Histogramنمودار نمایش توزیع نور در یک عکس؛ کمک می‌کند تا بدانید عکس چه اندازه نور دارد.
RAWفرمت عکاسی که اطلاعات بیشتری را نسبت به JPEG ذخیره می‌کند و امکان ویرایش بیشتر را فراهم می‌کند.
JPEGفرمت معمولی تصاویر که برای اشتراک‌گذاری و استفاده روزمره مناسب است.
Bokehکیفیت و شکل نقاط نورانی در پس‌زمینه عکس، معمولاً در عکاسی پرتره استفاده می‌شود.
Framingاستفاده از عناصر محیطی برای قاب کردن سوژه در عکس.
Tripodپایه سه‌پایه که به ثبات دوربین کمک می‌کند و برای عکاسی با سرعت شاتر پایین استفاده می‌شود.
Lensلنز دوربین که نوع عکاسی و ویژگی‌های تصویر را تعیین می‌کند.
Filterفیلترهای مختلف برای کنترل نور و اثرات ویژه در عکاسی، مانند فیلتر پلاریزه.
Portraitعکاسی پرتره؛ عکس‌هایی که بر روی چهره و شخصیت افراد تمرکز دارند.
Landscapeعکاسی از مناظر طبیعی و شهری، معمولاً شامل چشم‌اندازهای وسیع است.
Macroعکاسی ماکرو؛ عکاسی نزدیک به سوژه‌های کوچک مانند حشرات و گل‌ها.
Flashنور اضافی که برای روشن کردن صحنه‌ها در شرایط کم‌نور استفاده می‌شود.

اصطلاحات فنی پیشرفته در عکاسی به انگلیسی

اصطلاح انگلیسیمعنی و توضیح
Depth of Field (DOF)عمق میدان؛ ناحیه‌ای که در عکس واضح است. عمق میدان می‌تواند کم یا زیاد باشد و به عوامل مانند دیافراگم و فاصله سوژه بستگی دارد.
Bokehکیفیت و شکل نقاط نورانی در پس‌زمینه عکس. بokeh به وضوح تصویر و زیبایی بصری کمک می‌کند.
HDR (High Dynamic Range)دامنه دینامیکی بالا؛ تکنیکی برای ترکیب چند عکس با نوردهی‌های مختلف به منظور به دست آوردن جزئیات بیشتر در نقاط تاریک و روشن.
Long Exposureتکنیکی که با استفاده از سرعت شاتر پایین، تصاویری با نور و حرکات نرم ایجاد می‌کند؛ معمولاً برای عکاسی از مناظر آبی و شب‌ها استفاده می‌شود.
Bracketingعکاسی از یک سوژه با تنظیمات مختلف (دیافراگم، سرعت شاتر، ISO) برای ایجاد مجموعه‌ای از تصاویر که می‌توانند برای ویرایش یا HDR استفاده شوند.
Tilt-Shiftنوعی لنز که به عکاس این امکان را می‌دهد که زاویه دید را تغییر دهد و یا در عمق میدان کنترل بیشتری داشته باشد؛ معمولاً برای عکاسی معماری استفاده می‌شود.
Dynamic Rangeدامنه دینامیکی؛ تفاوت بین روشن‌ترین و تاریک‌ترین قسمت‌های یک تصویر.
Color Gradingفرآیند تنظیم رنگ و کنتراست تصویر در پس‌تولید، به منظور دستیابی به احساس یا استایل خاص.
Frame Rateتعداد فریم‌های ثبت شده در هر ثانیه در فیلم‌برداری؛ معمولاً با FPS (فریم در ثانیه) اندازه‌گیری می‌شود.
Aspect Ratioنسبت عرض به ارتفاع تصویر، که می‌تواند بر ترکیب و ارائه آن تأثیر بگذارد (مانند 4:3 یا 16:9).
Noiseاختلالات بصری در تصاویر که معمولاً در ISO بالا ظاهر می‌شود و می‌تواند کیفیت عکس را تحت تأثیر قرار دهد.
Focal Lengthفاصله بین لنز و حسگر دوربین؛ تعیین می‌کند که تصویر چقدر زوم شده و میدان دید چه اندازه‌ای دارد.
Lens Distortionانحراف نوری که ممکن است در لبه‌های تصویر ایجاد شود و معمولاً در لنزهای عریض بیشتر مشاهده می‌شود.
Vignettingتاریک شدن گوشه‌های تصویر نسبت به مرکز، که می‌تواند به طور عمدی یا ناخواسته ایجاد شود.
Exposure Compensationتنظیمات دستی که به عکاس این امکان را می‌دهد تا نوردهی دوربین را تنظیم کند، معمولاً برای جلوگیری از نوردهی بیش از حد یا کمتر از حد.
Focus Peakingویژگی‌ای در دوربین که به عکاس کمک می‌کند تا نقاط واضح تصویر را به راحتی شناسایی کند.
Histogramنمایش گرافیکی از توزیع نور در یک تصویر؛ کمک می‌کند تا عکاس تشخیص دهد آیا تصویر به درستی نوردهی شده است یا خیر.
RAW Filesفرمت فایل عکاسی که اطلاعات بیشتری نسبت به JPEG ذخیره می‌کند و امکان ویرایش و اصلاح بیشتری را فراهم می‌کند.
DPI (Dots Per Inch)واحد اندازه‌گیری برای وضوح چاپ؛ نشان‌دهنده تعداد نقطه‌های رنگی در هر اینچ مربع است.
Panningتکنیکی در عکاسی که دوربین با سوژه در حال حرکت هم‌راستا می‌شود تا سوژه در حرکت واضح و پس‌زمینه تار باشد.

اصطلاحات مرتبط با تجهیزات عکاسی به انگلیسی

اصطلاح انگلیسیمعنی و توضیح
DSLR (Digital Single-Lens Reflex)دوربین دیجیتال تک‌لنزی بازتابی؛ دوربینی که از یک آینه برای نمایش تصویر در viewfinder استفاده می‌کند.
Mirrorlessدوربین بدون آینه؛ دوربینی که آینه ندارد و معمولاً کوچک‌تر و سبک‌تر از DSLRها است.
Tripodسه‌پایه؛ وسیله‌ای برای ثابت نگه داشتن دوربین و جلوگیری از لرزش در هنگام عکاسی.
Lensلنز؛ عنصر نوری که تصویر را روی حسگر دوربین متمرکز می‌کند و انواع مختلفی دارد (عریض، تله، ماکرو و…).
Sensorحسگر؛ دستگاهی که نور را به سیگنال‌های الکتریکی تبدیل می‌کند و به عنوان مغز دوربین عمل می‌کند.
Viewfinderچشمی یا وویفایندر؛ قسمتی از دوربین که به عکاس اجازه می‌دهد کادر تصویر را مشاهده کند.
Battery Gripگریپ باتری؛ لوازم جانبی که به دوربین اضافه می‌شود تا ظرفیت باتری را افزایش دهد و ارگونومی را بهبود بخشد.
Flashفلاش؛ وسیله‌ای برای تولید نور در شرایط کم‌نور؛ می‌تواند داخلی یا خارجی باشد.
SD Cardکارت حافظه؛ وسیله‌ای برای ذخیره‌سازی تصاویر و ویدیوها در دوربین دیجیتال.
Shutter Releaseدکمه‌ای که برای گرفتن عکس فشار داده می‌شود و معمولاً شامل قابلیت‌های دوربین بی‌سیم است.
Filterفیلتر؛ شیشه یا لنزی که در جلوی لنز نصب می‌شود تا ویژگی‌های خاصی به تصویر بدهد، مانند فیلتر پلاریزه یا ND.
Microphoneمیکروفن؛ وسیله‌ای برای ضبط صدا، به ویژه در دوربین‌های فیلم‌برداری.
Lens Hoodکلاهک لنز؛ وسیله‌ای برای کاهش نورهای اضافی که می‌تواند باعث ایجاد شعله‌ور یا کنتراست پایین در تصویر شود.
Studio Lightingنورپردازی استودیو؛ منابع نوری مصنوعی که در عکاسی استودیو برای کنترل نور و سایه استفاده می‌شود.
Remote Triggerشاتر از راه دور؛ وسیله‌ای که به عکاس این امکان را می‌دهد تا از فاصله دور عکس بگیرد، مفید برای عکاسی از خود یا سوژه‌های متحرک.
Gimbalجیمبال؛ وسیله‌ای که دوربین را در حین حرکت پایدار نگه می‌دارد و لرزش‌های ناخواسته را کاهش می‌دهد.
Light Meterنورسنج؛ وسیله‌ای برای اندازه‌گیری نور محیط و کمک به عکاس در انتخاب تنظیمات مناسب.
Reflectorمنعکس‌کننده؛ وسیله‌ای که نور را بازتاب می‌دهد و به نورپردازی سوژه کمک می‌کند.
Softboxجعبه نرم؛ منبع نوری که برای نرم کردن نور استفاده می‌شود و معمولاً در عکاسی پرتره یا استودیو به کار می‌رود.
Dollyدولی؛ وسیله‌ای برای حرکت دوربین به صورت هموار و کنترل شده در هنگام فیلم‌برداری.

بهترین روش ترجمه متن انگلیسی به فارسی

آموزش کامل درس هشتم زبان انگلیسی پایه هفتم

لغات و اصطلاحات آرایشگری به انگلیسی + مکالمه در آرایشگاه مردانه و زنانه

مدیتیشن با زبان انگلیسی: آینده را تصور کن!

بهترین روش تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی

کاملترین لیست افعال بی قاعده زبان انگلیسی Irregular Verbs List

آموزش صفر تا صد زبان انگلیسی

بهترین آموزشگاه زبان در مرزداران

 آموزش کامل زبان انگلیسی مدرسه تمام پایه ها

دانلود کتاب nice talking with you

آشنایی با هفت زبان اصلی دنیا

آزمون آیلتس چیست؟ صفر تا 100 آزمون آیلتس

5 تا از بهترین کلاس زبان آنلاین

آزمون ماک آیلتس | IELTS MOCK TEST

بهترین آموزشگاه زبان در ستارخان

آموزش آیلتس از صفر تا صد

کلاس آیلتس | دوره آموزش فشرده، آنلاین و حضوری IELTS

بهترین آموزشگاه زبان انگلیسی در تهران


لیست اصطلاحات عکاسی به انگلیسی

مثال انگلیسیترجمه فارسیلغت انگلیسی
Adjusting the aperture can control the depth of field in your photographs, allowing you to blur the background and focus on your subjectدیافراگمAperture
A faster shutter speed is crucial for capturing fast-moving subjects without motion blur, such as sports or wildlife photographyسرعت شاترShutter speed
Increasing the ISO sensitivity can help you capture well-exposed images in low-light conditions, but it may introduce digital noiseISOISO
Proper exposure is achieved by balancing the aperture, shutter speed, and ISO settings to ensure the right amount of light reaches the camera sensorقرار گرفتن سنسور در معرض نور را اكسپوز يا اكسپوژر ميگويندExposure
Manipulating the depth of field can create artistic effects in your photos, emphasizing your subject by blurring the foreground or backgroundعمق میدانDepth of field
A longer focal length lens is ideal for capturing distant subjects, while a shorter focal length is better suited for wide-angle shotsفاصله کانونیFocal length
Adjusting the white balance ensures accurate color representation in your photographs, correcting any color casts caused by different lighting conditionsتعادل رنگ سفیدWhite balance
Composition is the arrangement of elements within the frame to create visually appealing and balanced photographsترکیب بندیComposition
Applying the rule of thirds can help you create well-balanced compositions by placing key elements along the intersecting lines or at their intersectionsقانون یک سومRule of thirds
Leading lines are elements within a photograph that lead the viewer’s eye towards the main subject, adding depth and visual interest to the imageخطوط پیشروLeading lines
Framing your subject within the scene can help draw attention to it and provide context for the viewerکادر بندیFraming
The golden hour, occurring shortly after sunrise or before sunset, offers soft, warm light that is ideal for creating stunning and atmospheric photographsساعت طلاییGolden hour
Bokeh refers to the aesthetic quality of the out-of-focus areas in a photograph, often achieved by using a wide apertureبوکهBokeh
The histogram is a graphical representation of the tonal distribution in an image, helping you assess and adjust exposure levelsهیستوگرامHistogram
Shooting in RAW format preserves all the data captured by the camera sensor, giving you more flexibility in post-processing compared to JPEGفرمت RAWRAW format
DSLR cameras use a mirror mechanism to reflect light into an optical viewfinder, allowing you to preview the scene through the lensJPEGJPEG
Mirrorless cameras, lacking a mirror mechanism, offer a more compact and lightweight alternative to DSLRs while still providing interchangeable lensesDSLR (رفلکس تک لنز دیجیتال)DSLR (Digital Single Lens Reflex)
The number of megapixels in a camera sensor determines the resolution and level of detail in your photographsدوربین بدون آینهMirrorless camera
Achieving precise focus is essential for capturing sharp and clear images, whether using autofocus or manual focusمگاپیکسلMegapixel
Autofocus automatically adjusts the focus of the lens to ensure your subject is sharp and in focusفوکوس عکاسیFocus
Manual focus gives you full control over the focus point, allowing for precise adjustments based on your creative visionفوکوس خودکارAutofocus
Exposure compensation allows you to override the camera’s automatic exposure settings to achieve the desired brightness or darkness in your photosفوکوس دستیManual focus
Bracketing involves taking multiple shots of the same scene at different exposure settings to ensure you capture the optimal exposureجبران نوردهیExposure compensation
Zooming allows you to change the focal length of your lens, altering the composition and perspective of your photographsبراکتینگBracketing
Prime lenses have a fixed focal length, offering superior image quality and wider apertures compared to zoom lensesبزرگنماییZoom
Telephoto lenses have a longer focal length, making them ideal for capturing distant subjects with magnified detailلنز پرایمPrime lens
Wide-angle lenses have a shorter focal length, allowing you to capture expansive scenes and exaggerate perspectiveلنز تله فوتوTelephoto lens
Macro photography involves capturing close-up images of small subjects, revealing intricate details that are often invisible to the naked eyeلنز وایدWide-angle lens
High dynamic range (HDR) photography combines multiple exposures of the same scene to capture a wider range of tones and detailsعکاسی ماکروMacro photography
A light meter measures the intensity of light in a scene, helping you determine the optimal exposure settings for your photographsمحدوده دینامیکی بالا (HDR)High dynamic range (HDR)
Using a flash can illuminate your subject in low-light conditions or add creative lighting effects to your photographsنورسنجLight meter
A diffuser softens the harsh light emitted by a flash, resulting in more flattering and natural-looking portraitsفلاشFlash
A reflector bounces light onto your subject, filling in shadows and creating a more even and flattering lighting setupدیفیوزرDiffuser
A tripod provides stability and reduces camera shake, allowing you to capture sharp images, especially in low-light situations or long exposuresبازتابندهReflector
A monopod offers some stability while still providing mobility, making it a convenient option for photographers on the goسه پایهTripod
Bulb mode allows you to keep the shutter open for an extended period, useful for capturing long exposures such as light trails or starry skiesمونوپادMonopod
Creating a panorama involves stitching together multiple images to capture a wide field of view, ideal for landscapes and architectural photographyحالت بالبBulb mode
Time-lapse photography involves capturing a series of images at set intervals over time and combining them into a video, showcasingپانوراماPanorama
Adjusting the aperture can control the depth of field in your photographs, allowing you to blur the background and focus on your subjectعکاسی تایم لپسTime-lapse photography

لیست لغات مربوط به عکاسی در انگلیسی

لیست اصطلاحات عکاسی به انگلیسی
لیست اصطلاحات عکاسی به انگلیسی

Aperture (دیافراگم)
دیافراگم دریچه‌ای است که نور از طریق آن از لنز عبور می‌کند تا وارد دوربین شود. اندازه دیافراگم را می‌توان برای کنترل میزان نور به سنسور یا فیلم نگاتیو تغییر داد. قطر دیافراگم، که با عنوان F-stop شناخته می‌شود، بر نوردهی و عمق تصویر تأثیر می‌گذارد.

Aspect Ratio (نسبت تصویر)
نسبت تصویر رابطه بین طول یک تصویر را به صورت عرض: ارتفاع نمایش می‌دهد. رایج‌ترین نسبت‌های تصویر 3:2 (فول فریم) و 4:3 (اکثر دوربین‌های DSLR) هستند.

Blue Hour (ساعت آبی)
ساعت آبی مدت زمان کوتاهی قبل از طلوع یا پس از غروب خورشید است. در این ساعت نور غیر مستقیم خورشید به طور یکنواخت پخش شده و سایه آبی به خود می‌گیرد.

Bracketing (براکتینگ)
ترفند براکتینگ در عکاسی به عملی اشاره دارد که در آن یک عکس بین ۳ الی ۷ بار با مقادیر نوردهی متفاوت گرفته می‌شود تا مطمئن شوید نوردهی عکس مناسب است.

Bulb (بالب)
بالب یک گزینه برای تنظیم دوربین است که شاتر را تا زمانی که دکمه شاتر فشار داده شود، باز نگه می‌دارد.

Burst Rate (عکاسی متوالی)
عکاسی متوالی تعداد عکس‌های متوالی است که یک دوربین می‌تواند در حالت عکاسی پیاپی بگیرد.

Candid (عکاسی کاندید)
عکس کاندید در حالی که سوژه ژست نمی‌گیرد، گرفته می‌شود. این نوع عکاسی در عکاسی خیابانی و مراسم ازدواج محبوب است.

Chromatic Aberration (اعوجاج رنگی)
انحراف یا اعوجاج رنگی یک مشکل نوری رایج است که در آن رنگ‌ها بعد از گذر از لنز دوربین، تغییر مسیر داده و دیگر با فاصله کانونی دوربین مطابقت ندارند.

Composite (کامپوزیت)
کامپوزیت تصویری است که از ترکیب چندین تصویر در یک تصویر ایجاد می‌شود. این تکنیک برای حذف عناصر ناخواسته و ایجاد تصاویر سورئال استفاده می‌شود.

Contrast (کنتراست)
کنتراست محدوده تفاوت رنگی بین سایه‌ها و نورهای یک تصویر را مشخص می‌نماید.

Crop Factor (ضریب برش)
ضریب برش نسبت اندازه سنسور دوربین به قاب فیلم 35 میلی‌متری است.

DOF (عمق میدان)
DOF یا Depth of Field فاصله بین نزدیکترین و دورترین جسم در منطقه متمرکز یک تصویر را بیان می‌کند.

Dynamic Range (داینامیک رنج)
داینامیک رنج در عکاسی نسبت کنتراست بین بالاترین و کمترین شدت نوری است که آن دوربین قادر است ثبت کند.

Exposure (اکسپوژر)
نوردهی مقدار نوری است که به سنسور دوربین رسیده و میزان روشن یا تاریک بودن یک تصویر را مشخص می‌نماید.

EV Compensation (قابلیت جبران نوردهی)
جبران EV یا جبران نوردهی به عکاسان اجازه می‌دهد نوردهی را در حالت‌های خودکار و نیمه خودکار تغییر دهند.

Focal Length (فاصله کانونی)
فاصله کانونی فاصله بین مرکز لنز و سنسور دوربین بر حسب میلی‌متر است.

FPS (فریم در ثانیه)
FPS سرعتی که دوربین می‌تواند عکس بگیرد را تعیین می‌کند.

Golden Hour (ساعات طلایی)
ساعت طلایی زمان قبل از غروب خورشید و پس از طلوع خورشید است.

HDR (محدوده‌ی دینامیکی گسترده)
HDR تکنیکی است که به تصاویر محدوده دینامیکی وسیع‌تری نسبت به آنچه که توسط دوربین گرفته می‌شود، می‌دهد.

Histogram (هیستوگرام)
هیستوگرام نمایش تصویری و نموداری روشنایی یک تصویر است.

IS (تثبیت کننده تصویر)
IS فناوری است که اثرات لرزش را بر روی تصویر کاهش می‌دهد.

ISO (ایزو)
ISO نشان دهنده حساسیت سنسور به نور است.

JPEG
JPEG فرمت استانداردی است که تصاویر در آن فشرده می‌شوند.

Kelvin (کلوین)
کلوین واحدی برای اندازه‌گیری گرمای رنگ است.

Light Meter (نورسنج)
نورسنج دستگاهی است که میزان درخشندگی صحنه را اندازه‌گیری می‌کند.

Macro (ماکرو)
ماکرو به عکاسی از نزدیک از اشیاء بسیار کوچک اشاره دارد.

Manual (حالت دستی)
حالت دستی دوربین به عکاس اجازه می‌دهد تمام تنظیمات نوردهی را کنترل کند.

Metadata (فراداده)
فراداده اطلاعات ضروری در مورد تصویر را شامل می‌شود.

Noise (نویز تصویر)
نویز اعوجاج بصری است که مانند لکه‌های رنگی روی عکس ظاهر می‌شود.

Overexposure (نوردهی بیش از حد)
نوردهی بیش از حد زمانی اتفاق می‌افتد که مقدار نوردهی تصویر بالاتر از آنچه باید باشد، رخ می‌دهد.

Pixel (پیکسل)
پیکسل کوچکترین واحد رنگی است که روی یک صفحه نمایش دیجیتال نمایش داده می‌شود.

Portfolio (پورتفولیو)
پورتفولیو مجموعه‌ای از کارهای عکاسان است.

Prime (لنز پرایم)
لنزهای پرایم به لنزهایی گفته می‌شود که فاصله کانونی ثابتی دارند.

Quality (کیفیت)
کیفیت یکی از مبهم‌ترین اصطلاحات عکاسی است و می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف بررسی کرد.

RAW (فرمت RAW)
RAW نوعی فرمت فایلی است که تصویر را به صورت غیر فشرده ذخیره می‌کند.

اصطلاحات عکاسی به انگلیسی

shutter شاتر
Buffer حافظه کوچک و موقت دوربین
Burning تیره کردن عکس
Optical اپتیکال
Focus فوکوس
shutter speed سرعت شاتر
light examination سنجش نور
Aperture دیافراگم دوربین
Brightness میزان روشنایی تصویر
Ae lock قفل نورسنج
lighting نوردهی
main colors رنگ‌های اصلی
point of view زاویه دید
Aspect Ratio نسبت تصویر

لیست کامل اصطلاحات عکاسی و فیلم‌برداری به انگلیسی:

  1. Aperture – دیافراگم
  2. Shutter Speed – سرعت شاتر
  3. ISO – ایزو (حساسیت سنسور به نور)
  4. Exposure – نوردهی
  5. Depth of Field (DoF) – عمق میدان
  6. White Balance – تراز سفیدی
  7. Focus – فوکوس (تمرکز)
  8. Focal Length – فاصله کانونی
  9. Lens – لنز
  10. Prime Lens – لنز ثابت
  11. Zoom Lens – لنز زوم
  12. Bokeh – بوکه (پس‌زمینه محو و تار)
  13. Resolution – وضوح تصویر
  14. Aspect Ratio – نسبت تصویر
  15. Frame Rate – نرخ فریم (سرعت فریم در فیلم‌برداری)
  16. Manual Mode – حالت دستی
  17. Auto Mode – حالت خودکار
  18. Rule of Thirds – قانون یک‌سوم
  19. Image Stabilization – تثبیت‌کننده تصویر
  20. Histogram – هیستوگرام (نمودار توزیع نور)
  21. RAW – فایل خام
  22. JPEG – فرمت JPEG
  23. Metering – نورسنجی
  24. Bracketing – براکتینگ (عکاسی با چند نوردهی متفاوت)
  25. Exposure Compensation – جبران نوردهی
  26. Dynamic Range – دامنه دینامیکی
  27. Contrast – کنتراست
  28. Saturation – اشباع رنگ
  29. Sharpness – وضوح
  30. Vignetting – ویگنتینگ (تیره شدن لبه‌های تصویر)
  31. Panoramic Shot – عکس پانوراما
  32. Time-Lapse – تایم‌لپس
  33. Long Exposure – نوردهی طولانی
  34. HDR (High Dynamic Range) – تصویربرداری با دامنه دینامیک بالا
  35. DSLR (Digital Single-Lens Reflex) – دوربین DSLR
  36. Mirrorless Camera – دوربین بدون آینه
  37. Tripod – سه‌پایه
  38. Monopod – تک‌پایه
  39. Flash – فلاش
  40. Softbox – سافت‌باکس
  41. ND Filter (Neutral Density Filter) – فیلتر کاهنده نور
  42. Polarizing Filter – فیلتر پلاریزه
  43. Zoom In/Out – زوم کردن
  44. Macro Photography – عکاسی ماکرو
  45. Wide Angle Lens – لنز واید (زاویه باز)
  46. Telephoto Lens – لنز تله‌فوتو
  47. Fish-eye Lens – لنز فیش‌آی (چشم ماهی)
  48. Lightroom – نرم‌افزار لایت‌روم (برای ویرایش تصاویر)
  49. Photoshop – فتوشاپ (ویرایش تصویر)
  50. Composition – ترکیب‌بندی
  51. Cropping – برش تصویر
  52. Shooting Mode – حالت عکاسی
  53. Burst Mode – حالت عکاسی پی‌درپی
  54. Self-Timer – تایمر خودکار
  55. Backlighting – نور پس‌زمینه
  56. Foreground – پیش‌زمینه
  57. Midground – میان‌زمینه
  58. Background – پس‌زمینه
  59. Tilt-Shift Lens – لنز تیلت-شیفت (کنترل پرسپکتیو)
  60. Light Meter – نورسنج
  61. Exposure Triangle – مثلث نوردهی (دیافراگم، سرعت شاتر، ایزو)
  62. Blown Highlights – بخش‌های بیش از حد روشن در تصویر
  63. Noise – نویز (نقاط رنگی ناخواسته در تصویر)
  64. Grain – دانه‌بندی (اثر نویز در فیلم)
  65. Sharpness – وضوح و شفافیت
  66. Soft Focus – فوکوس نرم
  67. Zoom Lens – لنز با قابلیت بزرگنمایی
  68. Teleconverter – تله‌کانورتر (ابزاری برای افزایش فاصله کانونی لنز)
  69. Shutter Release – دکمه شاتر
  70. Viewfinder – منظره‌یاب
  71. Live View – نمایش زنده تصویر
  72. Flash Sync – همگام‌سازی فلاش
  73. Autofocus – فوکوس خودکار
  74. Manual Focus – فوکوس دستی
  75. Image Compression – فشرده‌سازی تصویر
  76. Lens Flare – بازتاب نور در لنز (فلیر لنز)
  77. Exposure Bracketing – براکتینگ نوردهی
  78. Chroma Key – کروماکی (تکنیک پرده سبز)
  79. Cinematography – فیلم‌برداری
  80. Shutter Lag – تأخیر شاتر
  81. Overexposure – نوردهی بیش از حد
  82. Underexposure – نوردهی کم
  83. Panning – حرکت افقی دوربین
  84. Tilting – حرکت عمودی دوربین
  85. Tracking Shot – شات تعقیبی
  86. Dolly Zoom – زوم دالی (ترکیب حرکت دوربین و زوم)
  87. Frame – قاب
  88. Shot List – لیست شات‌ها
  89. Storyboarding – استوری‌بورد (طرح‌ریزی شات‌ها)
  90. Cutaway – شات بینابینی

لیست کامل لغت فیلمبرداری به انگلیسی

لیست کامل لغت فیلمبرداری به انگلیسی
لیست کامل لغت فیلمبرداری به انگلیسی
اصطلاح انگلیسیترجمه فارسی
Cinematographyفیلم‌برداری
Director of Photography (DoP)مدیر فیلم‌برداری
Filmingفیلم‌برداری
Shotشات
Takeتیک
Sceneصحنه
Sequenceدنباله
Frameفریم
Compositionترکیب‌بندی
Lightingنورپردازی
Scriptسناریو
Storyboardداستان‌برد
Camera angleزاویه دوربین
Panپان
Tiltتیلت
Zoomزوم
Focusفوکوس
B-rollبی‌راول
A-rollآ‌راول
Establishing shotشات تأسیس
Close-upکلوزآپ
Wide shotشات عریض
Over-the-shoulder shotشات از بالای شانه
Master shotشات اصلی
Cutبرش
Editویرایش
Transitionانتقال
Audioصدا
Soundtrackموسیقی متن
Voiceoverگویندگی
Frame rateنرخ فریم
Aspect ratioنسبت تصویر
Lighting setupتنظیم نور
Gripکارگردان تجهیزات
Gafferنورپرداز
Production designطراحی تولید
Locationلوکیشن
Setصحنه (دکور)
Propsوسایل صحنه
Castingانتخاب بازیگران
Crewگروه فیلم‌برداری
Shoot scheduleبرنامه زمان‌بندی فیلمبرداری
Actionحرکت
Cutawayکات اوی

لیست کامل اصطلاحات فیلمبرداری به انگلیسی

اصطلاح انگلیسیتوضیحات
Cinematographyهنر و تکنیک فیلم‌برداری
Director of Photography (DoP)مسئول تصویربرداری و نورپردازی فیلم
Filmingفرآیند ضبط و فیلم‌برداری
Shotیک نمای خاص یا تصویری از فیلم
Takeیک بار ضبط یک شات یا صحنه
Sceneیک بخش از فیلم که در یک مکان و زمان خاص ضبط می‌شود
Sequenceدنباله‌ای از صحنه‌ها که یک داستان را روایت می‌کند
Frameتصویر یا نمایی که در دوربین ضبط می‌شود
Compositionچیدمان عناصر بصری در یک شات
Lightingنورپردازی صحنه برای ایجاد حال و هوای مناسب
Scriptمتن یا سناریوی فیلم
Storyboardتصاویری که مراحل داستان را نمایش می‌دهد
Camera Angleزاویه‌ای که دوربین از آن به سوژه نگاه می‌کند
Panچرخش دوربین به سمت چپ یا راست
Tiltچرخش دوربین به سمت بالا یا پایین
Zoomتغییر فاصله دوربین به سوژه (زوم در و زوم خارج)
Focusوضوح تصویر؛ می‌تواند فوکوس دستی یا خودکار باشد
B-rollتصاویری که به عنوان مکمل برای تصاویر اصلی استفاده می‌شود
A-rollتصاویر اصلی فیلم
Establishing Shotنمای آغازین که موقعیت مکانی را معرفی می‌کند
Close-upنمای نزدیک به سوژه، مانند چهره
Wide Shotنمایی که دید کلی از صحنه را نشان می‌دهد
Over-the-shoulder Shotنمایی که از بالای شانه یک شخصیت گرفته شده است
Master Shotنمای کامل از یک صحنه، شامل تمام شخصیت‌ها و مکان‌ها
Cutبرش بین دو شات یا صحنه
Editفرآیند ویرایش و ترکیب تصاویر
Transitionتغییر از یک صحنه به صحنه دیگر
Audioصوتی که در فیلم وجود دارد
Soundtrackموسیقی و صداهای پس‌زمینه فیلم
Voiceoverصدای گوینده که بر روی تصاویر قرار می‌گیرد
Frame Rateتعداد فریم‌ها در هر ثانیه
Aspect Ratioنسبت عرض به ارتفاع تصویر
Lighting Setupتنظیمات نورپردازی برای صحنه‌ها
Gripکارگردان تجهیزات که مسئول راه‌اندازی تجهیزات فیلمبرداری است
Gafferنورپرداز اصلی فیلم
Production Designطراحی و ساخت دکور و محیط‌های فیلم
Locationمکان ضبط فیلم
Setدکور یا محیطی که برای فیلم ساخته شده است
Propsاشیاء و وسایلی که در صحنه‌ها استفاده می‌شود
Castingانتخاب بازیگران برای فیلم
Crewگروه فیلم‌برداری و تولید
Shoot Scheduleزمان‌بندی برای ضبط صحنه‌ها
Actionدستور العمل برای شروع حرکت بازیگران
Cutawayنمایی که به جزئیات دیگر می‌پردازد

اصطلاحات مهم در فیلمبرداری به انگلیسی

لیست کامل اصطلاحات فیلمبرداری به انگلیسی
لیست کامل اصطلاحات فیلمبرداری به انگلیسی

در زیر لیستی از اصطلاحات مهم در فیلم‌برداری به همراه توضیحات مختصر آورده شده است:

اصطلاح انگلیسیمعنی و توضیح
Frame Rateنرخ فریم؛ تعداد فریم‌ها (عکس‌ها) در هر ثانیه که در فیلم‌برداری ثبت می‌شود. معمولاً 24 فریم در ثانیه برای فیلم‌ها و 30 یا 60 فریم برای تلویزیون‌ها رایج است.
Cinematographyفیلم‌برداری؛ هنر و تکنیک ثبت تصاویر متحرک، شامل انتخاب لنز، نورپردازی و ترکیب‌بندی.
Storyboardingاستوری‌بورد؛ فرآیند طراحی تصاویر و صحنه‌ها به صورت ترتیبی قبل از فیلم‌برداری، به منظور برنامه‌ریزی بصری برای فیلم.
Shotشات؛ یک ضبط تصویر در یک لحظه خاص بدون وقفه.
Takeبرداشت؛ یک نسخه از یک شات که ممکن است چندین بار انجام شود تا بهترین عملکرد به دست آید.
Cutبرش؛ پایان یک شات و انتقال به شات بعدی.
Angleزاویه؛ موقعیتی که دوربین نسبت به سوژه قرار می‌گیرد، مانند زاویه بالا یا پایین.
Compositionترکیب‌بندی؛ نحوه چینش عناصر مختلف در یک صحنه یا شات.
Lightingنورپردازی؛ استفاده از منابع نوری برای ایجاد حالت و تأثیر در فیلم.
Depth of Fieldعمق میدان؛ منطقه‌ای از تصویر که در آن اشیا واضح و قابل مشاهده هستند.
Panningحرکت دوربین در محور افقی، به معنای چرخاندن دوربین از یک سو به سوی دیگر.
Tiltحرکت دوربین در محور عمودی، به معنای بالا و پایین کردن دوربین.
Dollyدولی؛ وسیله‌ای که دوربین را به صورت هموار در حین فیلم‌برداری حرکت می‌دهد.
Zoomبزرگ‌نمایی؛ تغییر فاصله کانونی لنز برای نزدیک‌تر یا دورتر کردن تصویر.
Montageمونتاژ؛ تکنیک ویرایش که شامل ترکیب چندین شات برای بیان یک ایده یا احساس خاص است.
Voice-overصدای زیرنویس؛ صدای گوینده که بر روی تصویر اضافه می‌شود، معمولاً برای توضیح یا روایت.
B-rollتصاویر مکمل؛ تصاویری که برای تکمیل یا توضیح شات‌های اصلی استفاده می‌شوند.
Cutawayشات مکمل؛ شات جانبی که برای قطع یا جابجایی از یک صحنه به صحنه دیگر استفاده می‌شود.
Clapperboardتخته کلید؛ وسیله‌ای که در ابتدای هر برداشت استفاده می‌شود تا اطلاعات مربوط به شات (مانند نام فیلم و شماره برداشت) را ثبت کند.
Post-productionمرحله پس از تولید؛ فرآیند ویرایش، صداگذاری و اضافه کردن جلوه‌های ویژه به فیلم پس از فیلم‌برداری.

آموزش صفر تا صد زبان انگلیسی

بهترین کلاس آیلتس در غرب تهران

آموزش آنلاین زبان انگلیسی ، کلاس آنلاین زبان انگلیسی

بهترین آموزشگاه زبان غرب تهران

بهترین آموزشگاه آیلتس تهران | بهترین موسسه آیلتس تهران

بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران

بهترین کلاس آنلاین آیلتس


تکنیک‌های عکاسی و فیلمبرداری حرفه‌ای به انگلیسی

در زیر لیستی از تکنیک‌های عکاسی و فیلم‌برداری حرفه‌ای به همراه توضیحات مختصر آورده شده است:

اصطلاح انگلیسیتوضیح
Time-Lapseتکنیک عکاسی و فیلم‌برداری که در آن تصاویر به صورت مداوم ثبت می‌شوند و سپس به سرعت به نمایش گذاشته می‌شوند، تا حرکت آرام و کند (مانند رشد گیاه) به صورت سریع نمایش داده شود.
Panoramic Shotعکسی که نمای وسیعی از یک صحنه یا منظره را نشان می‌دهد. این عکس‌ها معمولاً با استفاده از دوربین‌های مخصوص یا با ترکیب چندین عکس به دست می‌آیند.
Dolly Zoomتکنیکی در فیلم‌برداری که در آن دوربین به سمت جلو یا عقب حرکت می‌کند در حالی که همزمان زوم نیز می‌شود، که باعث ایجاد اثر خاصی بر روی عمق میدان و پرسپکتیو می‌شود. این تکنیک به طور خاص برای ایجاد احساس ناامیدی یا تنش استفاده می‌شود.
Long Exposureتکنیکی که در آن شاتر دوربین برای مدت طولانی باز می‌ماند تا نور بیشتری ثبت شود، که می‌تواند به اثرات خاصی مانند ایجاد خطوط نور در شب یا تاری حرکت در آب کمک کند.
HDR (High Dynamic Range)تکنیکی که با ثبت چندین عکس با نوردهی‌های مختلف و ترکیب آن‌ها، دامنه دینامیکی بالا ایجاد می‌کند تا جزئیات در نورهای بسیار روشن و تاریک به خوبی نمایان شوند.
Depth of Fieldعمق میدان؛ این تکنیک با کنترل دیافراگم، فاصله کانونی و فاصله سوژه، تعیین می‌کند که چه مقدار از تصویر واضح و قابل مشاهده است. عمق میدان کم معمولاً برای متمرکز کردن توجه روی سوژه و تار کردن پس‌زمینه استفاده می‌شود.
Slow Motionتکنیکی که در آن فیلم با سرعت بالا ضبط می‌شود و سپس به صورت آهسته پخش می‌شود، که می‌تواند احساسات و جزئیات را به تصویر بکشد.
Fast Motionتکنیکی که در آن فیلم با سرعت کم ضبط می‌شود و سپس به صورت سریع پخش می‌شود، که معمولاً برای نشان دادن حرکت سریع یا رشد استفاده می‌شود.
Rack Focusتکنیکی که در آن فوکوس بین دو سوژه یا اشیا در یک شات تغییر می‌کند تا توجه بیننده را از یک سوژه به دیگری جلب کند.
Whip Panحرکتی سریع و ناگهانی دوربین که معمولاً برای انتقال بین دو صحنه یا ایجاد انرژی در فیلم استفاده می‌شود.
Establishing Shotشات ابتدایی که مکان یا زمان صحنه را مشخص می‌کند و به بیننده کمک می‌کند تا زمینه داستان را درک کند.
Over-the-Shoulder Shotشاتی که از بالای شانه یک شخصیت گرفته می‌شود و معمولاً برای نشان دادن واکنش‌ها و تعاملات بین شخصیت‌ها استفاده می‌شود.
Cut-Inشاتی که از نزدیک یک جزئیات خاص در صحنه می‌گیرد و معمولاً برای جلب توجه به یک جزئیات مهم استفاده می‌شود.
Cutawayشاتی که از صحنه اصلی دور می‌شود تا چیزی دیگری را نشان دهد و معمولاً برای ایجاد تنوع و جلب توجه استفاده می‌شود.

مکالمه درباره عکاسی

مکالمه درباره عکاسی
مکالمه درباره عکاسی

Alice: Hi, Mark! I just bought a new camera. I’m really excited to start taking photos!

آلیس: سلام، مارک! من یک دوربین جدید خریدم. خیلی هیجان‌زده‌ام که عکاسی رو شروع کنم!

Mark: That’s great, Alice! What kind of camera did you get?

مارک: عالیه، آلیس! چه نوع دوربینی خریدی؟

Alice: I got a DSLR. I’ve heard it’s perfect for beginners.

آلیس: من یک دوربین DSLR خریدم. شنیدم که برای مبتدی‌ها عالیه.

Mark: Absolutely! DSLRs are very versatile. Do you know how to adjust the aperture and shutter speed?

مارک: حتماً! دوربین‌های DSLR بسیار چندکاره هستند. آیا می‌دانی چطور دیافراگم و سرعت شاتر رو تنظیم کنی؟

Alice: Not yet! I need to learn more about those settings.

آلیس: هنوز نه! نیاز دارم بیشتر درباره‌ی اون تنظیمات یاد بگیرم.

Mark: No worries! I can help you. The aperture controls how much light enters the camera, and it affects the depth of field.

مارک: نگران نباش! می‌توانم بهت کمک کنم. دیافراگم میزان نوری که به دوربین وارد می‌شود را کنترل می‌کند و بر عمق میدان تأثیر می‌گذارد.

Alice: Oh, that makes sense! And what about shutter speed?

آلیس: اوه، این منطقیه! و درباره‌ی سرعت شاتر چطور؟

Mark: Shutter speed determines how long the camera’s sensor is exposed to light. A fast shutter speed freezes motion, while a slow one can create a blur effect.

مارک: سرعت شاتر مشخص می‌کند که حسگر دوربین چقدر در معرض نور قرار بگیرد. سرعت شاتر بالا حرکت را ثابت می‌کند، در حالی که سرعت پایین می‌تواند افکت تاری ایجاد کند.

Alice: Got it! I can’t wait to practice. Do you want to join me for a photo walk this weekend?

آلیس: فهمیدم! بی‌صبرانه منتظر تمرین هستم. آیا می‌خواهی این آخر هفته با من به یک پیاده‌روی عکاسی بیایی؟

Mark: I’d love to! It’ll be fun to explore and take pictures together.

مارک: خیلی دوست دارم! خوش می‌گذره که با هم کاوش کنیم و عکس بگیریم.

Alice: Great! Let’s meet at the park at 10 AM.

آلیس: عالیه! بیایید شنبه ساعت ۱۰ صبح در پارک ملاقات کنیم.

Mark: Sounds like a plan! See you then!

مارک: به نظر خوب میاد! تا اون موقع می‌بینمت!

متن کوتاه درباره عکاسی به انگلیسی

The Magic of Photography

Photography is magic! With just a click, you can capture a moment forever. It’s like holding a piece of time in your hands. So, next time you see something beautiful, don’t forget to snap a shot!

جادوی عکاسی

عکاسی جادو است! با یک کلیک ساده، می‌توانید یک لحظه را برای همیشه به تصویر بکشید. مثل این است که یک تکه از زمان را در دستان خود نگه داشته‌اید. بنابراین، دفعه بعد که چیزی زیبا می‌بینید، فراموش نکنید که عکسی بگیرید!


A Photographer’s Dream

Being a photographer means seeing the world through a different lens. It’s all about finding beauty in the ordinary and turning it into something extraordinary. So go out there and let your camera show you the magic!

رویای یک عکاس

یک عکاس بودن یعنی دیدن جهان از طریق یک لنز متفاوت. همه چیز درباره‌ی پیدا کردن زیبایی در چیزهای عادی و تبدیل آن به چیزی فوق‌العاده است. بنابراین، به بیرون بروید و بگذارید دوربین شما جادو را به شما نشان دهد!


Snap, Smile, Share!

Every photo tells a story. Whether it’s a goofy face, a breathtaking landscape, or a quiet moment, each image is a memory waiting to be shared. So, snap, smile, and share your adventures with the world!

عکس بگیرید، لبخند بزنید، به اشتراک بگذارید!

هر عکس داستانی را روایت می‌کند. چه یک چهره خنده‌دار، یک منظره خیره‌کننده، یا یک لحظه آرام، هر تصویر یک خاطره است که منتظر به اشتراک گذاشتن است. بنابراین، عکس بگیرید، لبخند بزنید و ماجراجویی‌های خود را با جهان به اشتراک بگذارید!


The Joy of Candid Shots

Candid photography captures the essence of life! It’s those unplanned moments that make the best photos. So, keep your camera ready and catch the spontaneous joy around you!

شادابی عکس‌های طبیعی

عکاسی طبیعی جوهره زندگی را به تصویر می‌کشد! این لحظات غیرمنتظره هستند که بهترین عکس‌ها را ایجاد می‌کنند. بنابراین، دوربین خود را آماده نگه‌دارید و شادی‌های ناگهانی را در اطراف خود شکار کنید!


Capture Your Happiness

Life is too short not to take pictures of the things that make you happy. From pets to sunsets, every little moment counts. So grab your camera and start capturing your happiness!

خاطرات شادی‌تان را ثبت کنید

زندگی خیلی کوتاه است که از چیزهایی که شما را خوشحال می‌کند، عکس نگیرید. از حیوانات خانگی تا غروب‌ها، هر لحظه کوچک اهمیت دارد. بنابراین، دوربین خود را بردارید و شروع به ثبت شادی‌هایتان کنید!

جمع‌بندی لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

در این مقاله، به بررسی جامع لغات و اصطلاحات مرتبط با عکاسی و فیلمبرداری به زبان انگلیسی پرداخته شد. با استفاده از این لغات و اصطلاحات، عکاسان و فیلمبرداران می‌توانند به بهبود مهارت‌های خود و ارتباط بهتر در این حوزه‌ها بپردازند. این دانش می‌تواند در فرآیند یادگیری و همچنین در خلق آثار هنری باکیفیت مؤثر باشد.

بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران

سوالات متداوال لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

به وقت عکاسی به انگلیسی چه می‌گویند؟

عبارت “به وقت عکاسی” به انگلیسی به صورت “photo time” یا “time for photography” بیان می‌شود.

دختر عکاس به انگلیسی چگونه است؟

“دختر عکاس” به انگلیسی می‌شود “female photographer” یا “woman photographer”.

اسم پیج عکاسی به انگلیسی چیست؟

برای “اسم پیج عکاسی” می‌توان از “Photography Page” یا “Photo Gallery” استفاده کرد.

مغازه عکاسی به انگلیسی چیست؟

“مغازه عکاسی” به انگلیسی “photography shop” یا “photo store” نامیده می‌شود.

عکاسی به انگلیسی با فونت زیبا چگونه نوشته می‌شود؟

“Photography” با فونت زیبا به صورت مختلف قابل طراحی است و بستگی به نوع فونت انتخابی دارد.

تلفظ عکاسی به انگلیسی چگونه است؟

“عکاسی” در انگلیسی به صورت /fəˈtɒɡrəfi/ تلفظ می‌شود.

اصطلاحات عکاسی به انگلیسی کدام‌ها هستند؟

برخی از اصطلاحات عکاسی شامل “Aperture” (دیافراگم)، “Shutter Speed” (سرعت شاتر)، “ISO” (ایزو) و “Depth of Field” (عمق میدان) هستند.

مخفف عکاس به انگلیسی چیست؟

مخفف “عکاس” به انگلیسی “Photog” است که به صورت غیررسمی استفاده می‌شود.

اصطلاحات عکاسی مدلینگ ?

شامل واژه‌هایی نظیر “Pose” (ژست) و “Fashion Shoot” (عکاسی مد).

5/5 - (1 امتیاز)
https://radtime.org/?p=17168
اشتراک گذاری:

نظرات

0 نظر در مورد لیست کامل لغت و اصطلاحات عکاسی به انگلیسی | عکاسی و فیلمبرداری به انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.