لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی 

لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی 

53 بازدید
لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی 

لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی ، دادگاه (به انگلیسی: Court) نهادی است که به موجب قانون صلاحیت رسیدگی به دعاوی و جرایم و صدور حکم را دارد. دادگاه‌ها انواع مختلفی دارند و هر کدام صلاحیت رسیدگی به دسته خاصی از دعاوی و جرایم را بر عهده دارند.

لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی 

در اینجا لیستی از برخی از رایج ترین اصطلاحات و لغات دادگاه به زبان انگلیسی آمده است:

اصطلاحات مربوط به طرفین دعوا:

  • Plaintiff:شاکی، کسی که علیه دیگری در دادگاه اقامه دعوی می کند.
  • Defendant:متهم، کسی که علیه او در دادگاه اقامه دعوی شده است.
  • Prosecutor:دادستان، وکیلی که در یک پرونده جنایی از طرف دولت اقامه دعوی می کند.
  • Defense Attorney:وکیل مدافع، وکیلی که از متهم در یک پرونده جنایی دفاع می کند.
  • Civil Litigant:خواهان مدنی، شخصی که در یک پرونده مدنی اقامه دعوی می کند.

اصطلاحات مربوط به دادگاه:

  • Court:دادگاه، محلی که در آن دعاوی حقوقی رسیدگی می شود.
  • Judge:قاضی، مقام دادگاهی که بر یک پرونده نظارت می کند و در مورد آن حکم می دهد.
  • Jury:هیئت منصفه، گروهی از مردم که در یک پرونده جنایی شواهد را می شنوند و در مورد مجرمیت یا عدم مجرمیت متهم تصمیم می گیرند.
  • Bailiff:مأمور دادگاه، افسری که نظم را در دادگاه حفظ می کند و به قاضی کمک می کند.
  • Clerk of the Court:منشی دادگاه، مقام دادگاهی که سوابق دادگاه را نگهداری می کند و وظایف اداری را انجام می دهد.

اصطلاحات مربوط به مراحل دادرسی:

  • Lawsuit: دعوی حقوقی، دعوایی که در دادگاه مطرح می شود.
  • Complaint: شکایت، سندی که در آن شاکی ادعاهای خود را علیه متهم بیان می کند.
  • Answer: پاسخ، سندی که در آن متهم به ادعاهای مطرح شده در شکایت پاسخ می دهد.
  • Discovery: کشف، فرآیندی که در طی آن طرفین دعوا اطلاعات مربوط به پرونده را جمع آوری می کنند.
  • Trial: محاکمه، فرآیندی که در طی آن شواهد در یک پرونده ارائه می شود و قاضی یا هیئت منصفه در مورد آن تصمیم می گیرند.
  • Verdict: حکم، تصمیم قاضی یا هیئت منصفه در مورد یک پرونده.
  • Sentence:حکم، مجازاتی که توسط قاضی برای متهمی که مجرم شناخته شده است، تعیین می شود.

اصطلاحات حقوقی:

  • Burden of Proof: بار اثبات، وظیفه اثبات ادعای خود در دادگاه.
  • Beyond a Reasonable Doubt: فراتر از حد معقول تردید، استاندارد اثباتی که در پرونده های جنایی استفاده می شود.
  • Preponderance of the Evidence: غلبه شواهد، استاندارد اثباتی که در پرونده های مدنی استفاده می شود.
  • Due Process of Law: فرایند قانونی مناسب، الزاماتی که دولت باید در برخورد با افراد رعایت کند.
  • Equal Protection of the Law: حمایت برابر از قانون، اصل حقوقی که به موجب آن همه افراد تحت قانون یکسان هستند.
لغات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به پلیس،جرم و جنایت
لغات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به پلیس،جرم و جنایت
Accuseمتهم کردنAdvocateمدافع/ وکیل
AppealدرخواستArrestدستگیری
Barristerوکیل دادگستریChargeمتهم کردن
Caseمورد/ پروندهCivil lawقانون مدنی
CourtroomدادگاهCrown Courtدادگاه جنایی
Criminal lawقانون کیفریEvidenceشواهد و مدارک
FineجریمهGuiltyگناهکار
Illegalغیر مجازJudgeقاضی
Juryهیئت داورانLawyerوکیل
Magistrates Courtدادگاه بدویProsecutorدادستان
Sueشکایت کردنVerdictحکم
Witnessشاهدtestifyشهادت
paroleآزادی مشروطtake someone at custodyبازداشت کردن
English TermPersian Translation
Criminal Lawحقوق جزا
Criminal Codeقانون مجازات اسلامی
Crimeجرم
Offenderمجرم
Victimقربانی
Felonyجرم سنگین
Misdemeanorجرم سبک
Infractionتخلف
Actus Reusفعل مجرمانه
Mens Reaسوء نیت
Criminal Nexusرابطه بین فعل مجرمانه و سوء نیت
Arrestدستگیری
Search and Seizureبازرسی و توقیف
Miranda Warningهشدار میراندا
Indictmentکیفرخواست
Arraignmentتفهیم اتهام
Pleaاقرار یا انکار
Trialمحاکمه
Verdictحکم
Sentencingصدور حکم
Imprisonmentحبس
Probationآزادی مشروط
Finesجریمه نقدی
Community Serviceخدمات اجتماعی
Restitutionجبران خسارت
Alibiدلیل برائت
Self-Defenseدفاع مشروع
Insanityجنون
Duressاکراه
Entrapmentفریب و اغوا
Corpus Delictiجرم مشهود
Reasonable Doubtتردید معقول
Presumption of Innocenceبرائت ذمه
Due Process of Lawفرایند قانونی
آموزش خصوصی آیلتس
آموزش خصوصی آیلتس

اصطلاحات انگلیسی حقوق عمومی

اصطلاحات کلیدی:

  • قانون اساسی: Constitution
  • قانون: Law
  • حقوق: Rights
  • آزادی: Freedom
  • عدالت: Justice
  • حکومت: Government
  • دموکراسی: Democracy
  • جمهوری: Republic
  • فدرالیسم: Federalism
  • حقوق بشر: Human Rights
  • قانون بین الملل: International Law
  • دادگاه: Court
  • قاضی: Judge
  • وکیل: Lawyer
  • قرارداد: Contract
  • جرم: Crime
  • مجازات: Punishment

بیشتر بخوانید:

بهترین آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران

جملات انگیزشی انگلیسی

اعضای خانواده به انگلیسی

آموزش آنلاین زبان فرانسه

آموزش زبان انگلیسی بزرگسالان | کلاس زبان بزرگسال


مفاهیم مهم:

  • تفکیک قوا: Separation of powers
  • حاکمیت قانون: Rule of law
  • اصل برابری: Principle of equality
  • اصل آزادی: Principle of liberty
  • اصل عدالت: Principle of justice
  • حقوق مالکیت: Property rights
  • آزادی بیان: Freedom of speech
  • آزادی مذهب: Freedom of religion
  • آزادی تجمع: Freedom of assembly
  • حقوق زنان: Women’s rights
  • حقوق کودکان: Children’s rights
  • حقوق اقلیت ها: Minority rights
  • محیط زیست: Environment
  • حمایت از مصرف کننده: Consumer protection
  • مالکیت معنوی: Intellectual property

اصطلاحات رایج در حقوق جزا به انگلیسی:

اصطلاحات کلیدی:

  • حقوق جزا: Criminal Law
  • جرم: Crime
  • مجرم: Offender
  • مجازات: Punishment
  • دادرسی کیفری: Criminal Justice
  • پلیس: Police
  • بازداشت: Arrest
  • دادستان: Prosecutor
  • وکیل مدافع: Defense Attorney
  • دادگاه کیفری: Criminal Court
  • محاکمه: Trial
  • حکم: Verdict
  • مجازات زندان: Imprisonment
  • جریمه: Fine
  • حکم اعدام: Death Penalty

مفاهیم مهم:

  • عنصر مادی جرم: Actus reus
  • عنصر معنوی جرم: Mens rea
  • سوء نیت: Malice
  • غفلت: Negligence
  • اصل برائت: Presumption of innocence
  • بار اثبات: Burden of proof
  • دفاع مشروع: Self-defense
  • محدودیت های قانونی: Legal limitations
  • مجازات جایگزین حبس: Alternatives to incarceration
  • اصلاح و تربیت مجرمان: Rehabilitation of offenders
  • جرم شناسی: Criminology
  • آسیب شناسی روانی: Victimology

جلسه دادگاه به انگلیسی Court Hearing یا Trial ترجمه می‌شود.

در اصطلاح حقوقی، جلسه دادگاه به مراحلی اطلاق می‌شود که در آن طرفین یک دعوی یا جرم در حضور قاضی یا هیئت منصفه حاضر شده و دلایل و مدارک خود را ارائه می‌کنند.

انواع مختلفی از جلسات دادگاه وجود دارد، از جمله:

  • جلسه رسیدگی مقدماتی (Pre-trial hearing): در این جلسه، قاضی در مورد مسائل مربوط به پرونده، مانند زمان برگزاری محاکمه و شواهدی که مجاز به ارائه هستند، تصمیم می‌گیرد.
  • جلسه انتخاب هیئت منصفه (Jury selection): در این جلسه، اعضای هیئت منصفه از بین گروهی از افراد انتخاب می‌شوند.
  • محاکمه (Trial): در این جلسه، شواهد ارائه می‌شود و طرفین استدلال‌های خود را مطرح می‌کنند.
  • صدور حکم (Sentencing): در این جلسه، قاضی حکم خود را در مورد پرونده صادر می‌کند.
اصطلاحات روانشناسی به انگلیسی
اصطلاحات روانشناسی به انگلیسی

عبارات و اصطلاحات دادگاه در زبان انگلیسی

English TermPersian Translation
All rise.همه بلند شوند.
Oyez, oyez, oyez.بشنوید، بشنوید، بشنوید.
The case of…”پرونده …”
Please state your appearance for the record.برای ثبت در پرونده خود را معرفی کنید.
Do you swear or affirm that the testimony you are about to give will be the truth, the whole truth, and nothing but the truth?سوگند یاد می کنید یا تأیید می کنید که شهادت شما حقیقت، تمام حقیقت و فقط حقیقت خواهد بود؟
Objection!اعتراض!
Overruled.رد شد.
Sustained.پذیرفته شد.
Counsel, approach the bench.وکلا، به جایگاه قاضی نزدیک شوید.
We’ll take a short recess.تنفس کوتاهی خواهیم داشت.
The court is now in recess.دادگاه برای امروز تعطیل است.
English TermPersian Translation
Plaintiffشاکی
Defendantمتهم
Prosecutorدادستان
Defense Attorneyوکیل مدافع
Civil Litigantخواهان مدنی
Judgeقاضی
Juryهیئت منصفه
Bailiffمأمور دادگاه
Clerk of the Courtمنشی دادگاه
Verdictحکم
Sentenceحکم
Judgmentقضاوت
Appealتجدید نظر
کلاس مکالمه زبان انگلیسی
کلاس مکالمه زبان انگلیسی

عبارات و جملات رایج در دادگاه به زبان انگلیسی:

درخواست‌ها:

  • May I approach the bench, Your Honor? (قربان، می‌توانم به جایگاه شما نزدیک شوم؟)
  • I object to that line of questioning. (به آن خط سوال اعتراض دارم.)
  • Could you please rephrase that question? (می‌توانید آن سوال را دوباره بیان کنید؟)
  • I move for a mistrial. (درخواست تجدید نظر دارم.)
  • I need a moment to confer with my client. (برای صحبت با موکلم به زمان نیاز دارم.)

بیانات:

  • The defendant is not guilty. (متهم بی‌گناه است.)
  • The evidence is clear that the defendant committed the crime. (شواهد به وضوح نشان می‌دهد که متهم مرتکب جرم شده است.)
  • My client was acting in self-defense. (موکلم در دفاع از خود عمل می‌کرد.)
  • The prosecution has failed to prove its case beyond a reasonable doubt. (دادستان نتوانسته جرم را بدون تردید معقول ثابت کند.)
  • I ask the court to find the defendant not guilty. (از دادگاه تقاضا دارم که متهم را بی‌گناه اعلام کند.)

سوالات:

  • Can you tell the court where you were on the night of the crime? (می‌توانید به دادگاه بگویید که شب جرم کجا بودید؟)
  • Did you see the defendant commit the crime? (آیا دیدید که متهم مرتکب جرم شد؟)
  • What is your relationship to the defendant? (رابطه شما با متهم چیست؟)
  • Can you please identify this object? (می‌توانید این شیء را شناسایی کنید؟)
  • When did you first learn about the crime? (چه زمانی برای اولین بار از جرم مطلع شدید؟)

اظهارات قاضی:

  • Order in the court! (در دادگاه سکوت!)
  • The defendant will rise. (متهم بلند می‌شود.)
  • This court is now in session. (این دادگاه اکنون در حال برگزاری است.)
  • Your objection is overruled. (اعتراض شما رد می‌شود.)
  • The jury will now retire to deliberate. (هیئت منصفه اکنون برای مشورت بازنشسته می‌شوند.)

احکام:

  • The defendant is guilty. (متهم مجرم است.)
  • The defendant is not guilty. (متهم بی‌گناه است.)
  • I sentence the defendant to (مجازات). (من متهم را به (مجازات) محکوم می‌کنم.)
  • The defendant is remanded in custody. (متهم در بازداشت به سر می‌برد.)
  • This case is dismissed. (این پرونده مختومه می‌شود.)

1. درخواست‌ها:

  • May I approach the bench, Your Honor? (قربان، می‌توانم به جایگاه شما نزدیک شوم؟)

این عبارت توسط وکلا برای درخواست از قاضی جهت نزدیک شدن به جایگاه او برای صحبت خصوصی یا ارائه استدلال استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Your Honor, I may approach the bench?
  • Judge: Yes, Counsel.
  • I object to that line of questioning. (به آن خط سوال اعتراض دارم.)

این عبارت توسط وکلا برای اعتراض به خط سوالی که از شاهد یا متهم پرسیده می‌شود، استفاده می‌شود. وکیل باید دلیل اعتراض خود را به قاضی بیان کند.

مثال:

  • Prosecutor: Mr. Jones, where were you on the night of the murder?
  • Defense Attorney: I object to that line of questioning! The witness has already been asked about his alibi.
  • Judge: Overruled. The witness may answer the question.
  • Could you please rephrase that question? (می‌توانید آن سوال را دوباره بیان کنید؟)

این عبارت توسط شاهدان یا متهمان برای درخواست از طرف مقابل یا قاضی جهت بازنویسی سوالی که متوجه آن نشده‌اند یا برایشان مبهم است، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Prosecutor: Can you tell the court what you saw on the night of the crime?
  • Witness: I’m not sure I understand your question. Could you please rephrase that?
  • Prosecutor: Certainly. Can you describe the events that took place on the night of the crime in your own words?
  • I move for a mistrial. (درخواست تجدید نظر دارم.)

این عبارت توسط وکلا برای درخواست از قاضی جهت لغو محاکمه و برگزاری مجدد آن به دلیل وجود نقص در روند دادرسی استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Your Honor, I move for a mistrial. A juror has been seen talking to a witness outside of the courtroom.
  • Judge: I will consider your motion, Counsel.
  • I need a moment to confer with my client. (برای صحبت با موکلم به زمان نیاز دارم.)

این عبارت توسط وکلا برای درخواست از قاضی جهت صحبت خصوصی با موکل خود قبل از پاسخ به سوال یا ارائه استدلال استفاده می‌شود.

مثال:

  • Judge: Mr. Smith, are you ready to proceed with your cross-examination?
  • Defense Attorney: Your Honor, I need a moment to confer with my client.

2. بیانات:

  • The defendant is not guilty. (متهم بی‌گناه است.)

این عبارت توسط وکلای مدافع در بیانیه پایانی خود برای متقاعد کردن هیئت منصفه یا قاضی به بی‌گناهی موکلشان استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Ladies and gentlemen of the jury, the evidence has clearly shown that the defendant is not guilty of the crime he is charged with. I urge you to find him not guilty.
  • The evidence is clear that the defendant committed the crime. (شواهد به وضوح نشان می‌دهد که متهم مرتکب جرم شده است.)

این عبارت توسط دادستان‌ها در بیانیه پایانی خود برای متقاعد کردن هیئت منصفه یا قاضی به مجرم بودن متهم استفاده می‌شود.

مثال:

  • Prosecutor: Your Honor, the evidence is overwhelming that the defendant is guilty of the crime of murder. I ask you to find him guilty.
  • My client was acting in self-defense. (موکلم در دفاع از خود عمل می‌کرد.)

این استدلال توسط وکلای مدافع برای توجیه اقدامات موکلشان که منجر به جرم شده است، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Your Honor, the defendant was acting in self-defense when he stabbed the victim. He was in fear for his life.
  • The prosecution has failed to prove its case beyond a reasonable doubt. (دادستان نتوانسته جرم را بدون تردید معقول ثابت کند.)

این استدلال توسط وکلای مدافع برای زیر سوال بردن شواهد ارائه شده توسط دادستان استفاده می‌شود. آنها contend می‌کنند که شواهد معقول نیست .


بیشتر بخوانید:

آموزش زبان انگلیسی به کودکان

زمان بندی آزمون آیلتس

تقویت رایتینگ آیلتس

یادگیری انگلیسی با اخبار

تقویت اسپیکینگ آیلتس

ضرب‌المثل‌های انگلیسی

آموزش آنلاین آیلتس

انواع آزمون‌های آیلتس


3. سوالات:

  • Can you tell the court where you were on the night of the crime? (می‌توانید به دادگاه بگویید که شب جرم کجا بودید؟)

این سوالی است که به طور متداول توسط دادستان‌ها از شاهدان یا متهمان برای تعیین محل حضور آنها در زمان وقوع جرم استفاده می‌شود.

مثال:

  • Prosecutor: Mr. Johnson, can you tell the court where you were on the night of January 25th?
  • Did you see the defendant commit the crime? (آیا دیدید که متهم مرتکب جرم شد؟)

این سوالی است که به طور متداول توسط دادستان‌ها از شاهدان برای تعیین اینکه آیا شاهد متهم را در حال ارتکاب جرم دیده است یا خیر، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Prosecutor: Ms. Williams, did you see the defendant stab the victim?
  • What is your relationship to the defendant? (رابطه شما با متهم چیست؟)

این سوالی است که به طور متداول توسط وکلا از شاهدان برای تعیین ماهیت رابطه آنها با متهم و اینکه آیا این رابطه ممکن است بر شهادت آنها تأثیر بگذارد یا خیر، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Mr. Jones, what is your relationship to the defendant?
  • Can you please identify this object? (می‌توانید این شیء را شناسایی کنید؟)

این سوالی است که به طور متداول توسط دادستان‌ها یا وکلا از شاهدان برای تعیین اینکه آیا شاهد شیء ارائه شده در دادگاه را می‌شناسد یا خیر، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Prosecutor: Witness, can you please identify this knife?
  • When did you first learn about the crime? (چه زمانی برای اولین بار از جرم مطلع شدید؟)

این سوالی است که به طور متداول توسط وکلا از شاهدان برای تعیین اینکه چه زمانی برای اولین بار از جرم مطلع شده‌اند و اطلاعات مربوط به جرم را از کجا به دست آورده‌اند، استفاده می‌شود.

مثال:

  • Defense Attorney: Ms. Smith, when did you first learn about the robbery?

4. اظهارات قاضی:

  • Order in the court! (در دادگاه سکوت!)

این عبارتی است که توسط قاضی برای حفظ نظم و سکوت در دادگاه استفاده می‌شود.

مثال:

  • Judge: Order in the court! The proceedings will now begin.
  • The defendant will rise. (متهم بلند می‌شود.)

این دستوری است که توسط قاضی به متهم برای بلند شدن هنگام خطاب قرار دادن دادگاه یا ارائه شهادت استفاده می‌شود.

مثال:

  • Judge: The defendant will rise and state his name for the record.
  • This court is now in session. (این دادگاه اکنون در حال برگزاری است.)

این عبارتی است که توسط قاضی برای اعلام آغاز جلسه دادگاه استفاده می‌شود.

مثال:

  • Bailiff: All rise! Court is now in session, the Honorable Judge Smith presiding.
  • Your objection is overruled. (اعتراض شما رد می‌شود.)

این حکمی است که توسط قاضی در پاسخ به اعتراض وکیل صادر می‌شود. قاضی با رد اعتراض، به طرف مقابل اجازه می‌دهد تا به سوال یا اظهارات خود ادامه دهد.

مثال:

  • Defense Attorney: I object to that question, Your Honor! It is leading the witness.
  • Judge: Your objection is overruled. The witness may answer the question.
  • The jury will now retire to deliberate. (هیئت منصفه اکنون برای مشورت بازنشسته می‌شوند.)

این دستوری است که توسط قاضی به هیئت منصفه پس از ارائه تمام شواهد و استدلال‌ها صادر می‌شود. هیئت منصفه در این زمان برای مشورت در مورد حکم خود بازنشسته می‌شوند.

مثال:

  • Judge: The evidence is now closed. The jury will now retire to deliberate and reach a verdict.

5. احکام:

  • The defendant is guilty. (متهم مجرم است.)

این حکم توسط قاضی پس از مشورت با هیئت منصفه صادر می‌شود و نشان می‌دهد که متهم گناهکار شناخته شده است.

اسامی پرندگان به انگلیسی
اسامی پرندگان به انگلیسی

اصطلاحات حقوقی رایج به انگلیسی :

اصطلاحمعادل فارسی
Accusedمتهم
Acquittalتبرئه
Adjournmentتعویق
Affidavitسوگندنامه
Alibiبهانه
Appealتجدید نظر
Arraignmentتفهیم اتهام
Arrestدستگیری
Attorneyوکیل
Bailوثیقه
Benchجایگاه قاضی
Caseپرونده
Chargeاتهام
Civil lawحقوق مدنی
Common lawحقوق عرفی
Complaintشکایت
Convictionمحکومیت
Corpus delictiجرم مشهود
Courtدادگاه
Criminal lawحقوق کیفری
Defendantمتهم
Defenseدفاع
Deliberationمشورت
Detentionبازداشت
Docketفهرست پرونده‌ها
Evidenceشواهد
Examinationبازجویی
Expert witnessشاهد کارشناس
Guiltyمجرم
Hearingرسیدگی
Indictmentکیفرخواست
Injunctionدستور قضایی
Judgeقاضی
Judgmentحکم
Juryهیئت منصفه
Justiceدادستان
Lawقانون
Lawyerوکیل
Mittimusحکم بازداشت
Motionدرخواست
Not guiltyبی‌گناه
Oathسوگند
Objectionاعتراض
Penaltyمجازات
Petitionدادخواست
Plaintiffخواهان
Pleaاعتراف
Pleadingلایحه
Precedentرویه قضایی
Pretrialقبل از محاکمه
Probationآزادی مشروط
Prosecutorدادستان
Public defenderوکیل تسخیری
Punishmentمجازات
Recordپرونده
Remedyجبران خسارت
Sentenceحکم
Statuteقانون مصوب
Subpoenaاحضاریه
Summonsابلاغیه
Testimonyشهادت
Trialمحاکمه
Verdictحکم
Witnessشاهد
کلاس حضوری آموزش زبان
کلاس حضوری آموزش زبان

سوالات متداول لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی

منظور از “دادگاه” در انگلیسی چیست؟

دادگاه در انگلیسی به “Court” ترجمه می‌شود. “Court” به مکانی اطلاق می‌شود که در آن قضات به دعاوی و جرایم رسیدگی می‌کنند و حکم صادر می‌کنند.

انواع دادگاه‌ها در انگلیسی به چه صورت است؟

دادگاه عالی (Supreme Court): بالاترین دادگاه در سیستم قضایی
دادگاه تجدیدنظر (Court of Appeals): دادگاهی که احکام دادگاه‌های پایین‌تر را بررسی می‌کند
دادگاه بدوی (Trial Court): دادگاهی که اولین بار به یک پرونده رسیدگی می‌کند
دادگاه صلح (Magistrates Court): دادگاهی که به جرایم جزئی رسیدگی می‌کند

برخی از اصطلاحات رایج دادگاهی در انگلیسی کدامند؟

قاضی (Judge): فردی که در دادگاه ریاست می‌کند و حکم صادر می‌کند
هیئت منصفه (Jury): گروهی از افراد که در برخی از پرونده‌های جنایی شواهد را می‌شنوند و در مورد مجرمیت یا عدم مجرمیت متهم تصمیم می‌گیرند
دادستان (Prosecutor): نماینده دولت که در دادگاه‌های کیفری اتهامات را علیه متهم مطرح می‌کند
وکیل مدافع (Defense Attorney): وکیلی که از متهم در دادگاه دفاع می‌کند
شاکی (Plaintiff): شخصی که در یک دعوای مدنی علیه شخص دیگری طرح دعوا می‌کند
متهم (Defendant): شخصی که در یک دعوای مدنی یا کیفری علیه او طرح دعوا شده است
حکم (Verdict): تصمیم نهایی دادگاه در مورد یک پرونده
مجازات (Sentence): مجازاتی که توسط دادگاه برای یک جرم تعیین می‌شود

امتیاز شما به این مقاله
https://radtime.org/?p=15221
اشتراک گذاری:

نظرات

0 نظر در مورد لغات و اصطلاحات دادگاه به انگلیسی 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.