اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی (military and war) در زبان انگلیسی اهمیت ویژه‌ای دارند، (military and war) – درجات نظامی به انگلیسی : Military ranks – شغل نظامی به انگلیسی Military Job یا Military Occupation – سرباز ارتش به انگلیسی “Soldier”-عملیات نظامی به زبان انگلیسی : Military operations : به‌ویژه با توجه به محبوبیت روزافزون فیلم‌ها، سریال‌ها، و بازی‌های اکشن در سراسر جهان. آشنایی با این کلمات نه‌تنها به درک بهتر محتواهای سینمایی و بازی‌های ویدیویی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند در گسترش دایره لغات زبان‌آموزان نیز موثر باشد. در این مقاله قصد داریم به بررسی و معرفی مجموعه‌ای از واژگان و اصطلاحات نظامی در زبان انگلیسی بپردازیم.

کلمات و واژگان نظامی و جنگی به انگلیسی

کلمه انگلیسیمعنی فارسیکلمه انگلیسیمعنی فارسی
armyارتشareaمنطقه
attackحملهbattleنبرد
battlefieldمیدان جنگbloodخون
bombبمبboundaryمرز
bulletگلولهburnسوختن
cannonتوپcivilianغیر نظامی
combatمبارزهcommanderفرمانده
controlکنترلdamageخسارت
dangerخطرdeadمرده
deathمرگdefenceدفاع
destroyنابود کردنdieمردن
enemyدشمنescapeفرار کردن
explodeمنفجر کردنfighter jetجت جنگنده
gas, petrolگاز، بنزینgeneralعمومی
helicopterهلیکوپترhideپنهان شدن
injuryآسیب دیدگیkillکشتن
knifeچاقوmachine gunمسلسل
militaryنظامیminesمعادن
missileموشکmissionمأموریت
navyنیروی دریاییoperationعملکرد
orderسفارشpatriotوطن‌پرست
peaceصلحrescueنجات
retreatعقب‌نشینیrocketموشک
shootشلیکsoldierسرباز
spyجاسوسstrategyاستراتژی
swordشمشیرtankتانک
targetهدفterrainمنطقه
terrorترورveteranکهنه‌سرباز
victoryپیروزیweaponسلاح
zoneمنطقهair forceنیروی هوایی
alertهشدارarmedمسلح
assassinقاتلassaultحمله
battalionگردانbetrayخیانت کردن
camouflageاستتارcaptiveاسیر
captureضبطcease fireآتش‌بس
conquerتسخیرconvoyکاروان
corpsسپاهcourageشجاعت
destructنابود کردنdetectتشخیص
dutyوظیفهevacuateتخلیه
explosionانفجارfatalمرگبار
garrisonپادگانguardنگهبان
guerillaچریکیinflameملتهب
invasionتهاجمlaunchراه‌اندازی
loyaltyوفاداریmassacreقتل‌عام
medalمدالoffensiveتوهین‌آمیز
overthrowسرنگونیpenetrationنفوذ
positionموقعیتraidحمله
rebelشورشیrebellionشورش
revoltطغیانrifleتفنگ
sacrificeقربانی کردنsecretراز
securityامنیتseizeتصاحب کردن
submarineزیردریاییsupportپشتیبانی
surrenderتسلیم شدنsurvivorبازمانده
tacticsتاکتیک‌هاvehicleوسیله نقلیه
violationنقضwarجنگ
warriorجنگجوx-rayاشعه ایکس

اصطلاحات نظامی و جنگی به انگلیسی

اصطلاحات نظامی و جنگی به انگلیسی

A

  • academy: دانشگاه نظامی
  • admiral: دریاسالار
  • advance: پیشرفت یگان نظامی
  • Air Force: نیروی هوایی
  • aircraft: هواپیما
  • aircraft carrier: ناو هواپیمابر
  • ally: متحد
  • ammo: مهمات
  • ammunition: تسلیحات
  • amphibious vehicle: وسیله نقلیه آبی خاکی
  • armistice: آتش‌بس
  • armor: زره
  • armored vehicle: وسیله نقلیه زرهی
  • armory: اسلحه‌خانه
  • arms: نیروهای مسلح
  • army: ارتش
  • arrow: درجه استواری
  • arsenal: توپخانه
  • artillery: توپخانه
  • assault: یورش، حمله

بیشتر بخوانید : ساختار جملات منفی زبان انگلیسی | منفی کردن جمله در انگلیسی


B

  • barracks: پادگان
  • base: پایگاه
  • battalion: گردان
  • battery: باتری
  • battle: نبرد
  • battlefield: میدان جنگ
  • battleship: کشتی جنگی
  • bayonet: سرنیزه
  • besiege: محاصره کردن
  • bivouac: چادر نظامی

C

  • camouflage: استتار
  • cannon: توپ
  • captain: کاپیتان
  • carrier: حامل
  • casualty: جان‌باختگان
  • cavalry: سواره‌نظام
  • combat: نبرد
  • commander: فرمانده
  • conflict: نبرد زمینی
  • corps: سپاه

D

  • decode: رمزگشایی
  • defend: دفاع کردن
  • defense: تاکتیک دفاعی
  • division: لشگر
  • dog tags: پلاک شناسایی نظامی
  • draft: اعزام شدن

E

  • encode: رمزگذاری
  • enemy: دشمن
  • enlist: نام‌نویسی کردن
  • epaulet: درجه سردوشی
  • explosive: مواد منفجره

F

  • field hospital: بیمارستان صحرایی
  • fleet: ناوگان
  • force: نیرو
  • formation: ترکیب نظامی
  • front: خط مقدم

G

  • garrison: پادگان
  • general: ژنرال
  • grenade: نارنجک
  • guerrilla: چریک
  • gunpowder: باروت

H

  • headquarters: مرکز فرماندهی
  • helmet: کلاه ایمنی
  • honor: افتخار و احترام

I

  • infantry: پیاده‌نظام
  • intelligence: اطلاعات نظامی
  • invade: تصرف کردن

J

  • jeep: جیپ
  • jet: جت

K

  • kill: کشتن

L

  • lieutenant: ستوان
  • leave: مرخصی

M

  • medic: تیم پزشکی
  • military: نظامی
  • mine: مین زمینی
  • missile: موشک

N

  • navy: نیروی دریایی
  • night-vision goggles: عینک دید در شب

O

  • officer: افسر
  • ordinance: تسلیحات نظامی

P

  • paratrooper: سرباز چترباز
  • peace treaty: معاهده صلح
  • platoon: جوخه
  • prisoner of war: اسیر جنگی

R

  • radar: رادار
  • rank: رتبه
  • rifle: تفنگ
  • rocket artillery: توپخانه موشکی

S

  • salute: سلام نظامی
  • sergeant: گروهبان
  • sniper: تک‌تیرانداز
  • soldier: سرباز
  • submarine: زیردریایی

T

  • tank: تانک
  • tactical: تاکتیکی
  • troops: نیروهای نظامی

U

  • uniform: لباس فرم
  • unit: واحد

V

  • veteran: کهنه‌سرباز

W

  • weapon: سلاح
  • war: جنگ
  • wound: زخم

درجات نظامی به انگلیسی

درجات نظامی به انگلیسی : Military ranks

Military Rank (English)Military Rank (Persian)Example in EnglishExample in Persian
PrivateسربازPrivate Jones reported for duty.سرباز جونز برای انجام وظیفه حاضر شد.
Private First Classسرباز درجه یکPrivate First Class Smith was promoted to his new rank.سرباز درجه یک اسمیت به درجه جدید خود ارتقا یافت.
CorporalگروهبانCorporal Johnson led his squad into battle.گروهبان جانسون گروه خود را به جنگ رهبری کرد.
SergeantگروهبانSergeant Brown received a medal for his bravery.گروهبان براون به خاطر شجاعت خود مدال افتخار دریافت کرد.
Staff SergeantاستوارStaff Sergeant Miller advised the commander on the best course of action.استوار میلر به فرمانده در مورد بهترین روش اقدام مشاوره داد.
Sergeant First ClassسرگروهبانSergeant First Class Davis was in charge of training the new recruits.سرگروهبان دیویس مسئول آموزش سربازان جدید بود.
Master Sergeantارشد گروهبانMaster Sergeant Wilson had a distinguished career in the military.ارشد گروهبان ویلسون سابقه درخشانی در ارتش داشت.
Command Sergeant Majorفرمانده ارشد گروهبانانCommand Sergeant Major Williams was a respected figure among all the soldiers.فرمانده ارشد گروهبانان ویلیامز شخصیتی مورد احترام در بین همه سربازان بود.
Second Lieutenantستوان دومSecond Lieutenant Taylor was given command of a platoon.به ستوان دوم تیلور فرماندهی یک گروهان داده شد.
First Lieutenantستوان اولFirst Lieutenant Parker oversaw the daily operations of the company.ستوان اول پارکر بر عملیات روزانه شرکت نظارت داشت.
CaptainسروانCaptain Edwards led his company to victory in battle.سروان ادواردز شرکت خود را به پیروزی در نبرد هدایت کرد.
MajorسرگردMajor Lewis was responsible for planning the battalion’s operations.سرگرد لوییس مسئول برنامه ریزی عملیات گردان بود.
Lieutenant Colonelسرهنگ دومLieutenant Colonel Harris commanded the regiment with honor.سرهنگ دوم هریس با افتخار هنگ را فرماندهی می کرد.
ColonelسرهنگColonel Cooper was a decorated war hero.سرهنگ کوپر یک قهرمان جنگی بود که مدال افتخار دریافت کرده بود.
Brigadier GeneralسرتیپBrigadier General Baker oversaw the training of thousands of soldiers.سرتیپ بریگر ژنرال بیکر بر آموزش هزاران سرباز نظارت داشت.
Major GeneralسرلشکرMajor General Davis was a respected leader among his troops.سرلشکر دیویس رهبری مورد احترامی در بین سربازانش بود.
Lieutenant GeneralسپهبدLieutenant General Anderson was in charge of an entire army corps.سپهبد اندرسون مسئولیت یک سپاه کامل را بر عهده داشت.
GeneralارتشبدGeneral Moore was the highest-ranking military officer in the country.ارتشبد مور بالاترین مقام نظامی در کشور بود.

درجات نظامی به انگلیسی به سه شاخه اصلی تقسیم می‌شوند: نیروی زمینی، نیروی هوایی، و نیروی دریایی. هر کدام درجات خاص خود را دارند که ممکن است بسته به کشور یا سازمان متفاوت باشند. در ادامه درجات کلی نظامی به زبان انگلیسی آورده شده است:

نیروی زمینی (Army Ranks)

  1. Private: سرباز
  2. Corporal: سرجوخه
  3. Sergeant: گروهبان
  4. Staff Sergeant: گروهبان ارشد
  5. Warrant Officer: افسر وظیفه
  6. Second Lieutenant: ستوان دوم
  7. First Lieutenant: ستوان یکم
  8. Captain: سروان
  9. Major: سرگرد
  10. Lieutenant Colonel: سرهنگ دوم
  11. Colonel: سرهنگ
  12. Brigadier General: سرتیپ
  13. Major General: سرلشکر
  14. Lieutenant General: سپهبد
  15. General: ارتشبد
  16. Field Marshal: مارشال

بیشتر بخوانید : آموزش گرامر زبان انگلیسی جامع و رایگان


نیروی هوایی (Air Force Ranks)

  1. Airman: سرباز (نیروی هوایی)
  2. Sergeant: گروهبان
  3. Flight Sergeant: گروهبان پرواز
  4. Pilot Officer: ستوان خلبان
  5. Flying Officer: ستوان پرواز
  6. Flight Lieutenant: سروان پرواز
  7. Squadron Leader: فرمانده اسکادران
  8. Wing Commander: فرمانده بال
  9. Group Captain: فرمانده گروه
  10. Air Commodore: سرتیپ هوایی
  11. Air Vice Marshal: معاون مارشال هوایی
  12. Air Marshal: مارشال هوایی
  13. Air Chief Marshal: فرمانده کل هوایی

نیروی دریایی (Navy Ranks)

  1. Seaman: دریانورد
  2. Petty Officer: افسر خرده‌پا
  3. Chief Petty Officer: افسر ارشد خرده‌پا
  4. Ensign: ستوان دوم دریایی
  5. Lieutenant Junior Grade: ستوان سوم
  6. Lieutenant: ستوان دوم
  7. Lieutenant Commander: ستوان یکم
  8. Commander: فرمانده
  9. Captain: ناخدا
  10. Commodore: دریابان
  11. Rear Admiral: دریاسالار دوم
  12. Vice Admiral: دریاسالار یکم
  13. Admiral: دریاسالار
  14. Fleet Admiral: ناوگان سالار

بیشتر بخوانید : تفاوت گرامر never و ever در زبان انگلیسی + مثال

شغل نظامی به انگلیسی

شغل نظامی به انگلیسی Military Job یا Military Occupation نامیده می‌شود.

در زبان انگلیسی، عناوین شغلی نظامی بر اساس درجه، تخصص، و وظایف متفاوت هستند. برخی از این عناوین عبارت‌اند از:

  • Soldier: سرباز
  • Officer: افسر
  • Commander: فرمانده
  • Pilot: خلبان (نیروی هوایی)
  • Infantryman: سرباز پیاده‌نظام
  • Naval Officer: افسر نیروی دریایی
  • Sniper: تک‌تیرانداز
  • Medic: پزشک یا پرستار نظامی
  • Engineer: مهندس نظامی
  • Logistician: کارشناس لجستیک
  • Intelligence Analyst: تحلیلگر اطلاعات
  • Artilleryman: توپچی
  • Tank Crewman: خدمه تانک
  • Paratrooper: چترباز نظامی

سرباز ارتش به انگلیسی

سرباز ارتش به انگلیسی “Soldier” گفته می‌شود.

سلاح های جنگی به انگلیسی

نوع سلاحنام انگلیسیتوضیحات
تفنگ تهاجمیAssault Rifleسلاح گرم خودکار یا نیمه‌خودکار با برد متوسط، مانند AK-47 و M16
تفنگ تک‌تیراندازSniper Rifleتفنگ دقیق با برد بلند برای تک‌تیراندازان، مانند M40 و Dragunov
مسلسلMachine Gunسلاح گرم با نرخ شلیک بالا برای پشتیبانی پیاده‌نظام، مانند M240 و PKM
تپانچهPistolسلاح گرم کوچک دستی، مانند Glock 17 و Beretta 92
تفنگ ساچمه‌ایShotgunسلاح گرم با گلوله‌های متعدد برای برد نزدیک، مانند Remington 870 و Mossberg 500
نارنجک‌اندازGrenade Launcherسلاح برای پرتاب نارنجک، مانند M203 و RPG-7
موشک ضد تانکAnti-Tank Missileموشک هدایت‌شونده برای نابودی تانک‌ها، مانند Javelin و TOW
خمپارهMortarسلاح پرتاب‌کننده گلوله‌های انفجاری با زاویه بالا، مانند M224 و 2B14 Podnos
مینLandmineوسیله انفجاری که در زمین کار گذاشته می‌شود، مانند M18 Claymore
پرتاب‌کننده موشکRocket Launcherسلاح برای پرتاب موشک‌های بدون هدایت، مانند RPG-7 و AT4
تانکTankوسیله نقلیه زرهی با توپ بزرگ، مانند M1 Abrams و T-90
خودروی زرهیArmored Vehicleوسیله نقلیه زرهی برای حمل و نقل پیاده‌نظام، مانند Stryker و BMP-2
هواپیمای جنگندهFighter Jetهواپیمای نظامی برای نبرد هوایی، مانند F-16 و Su-27
بمب‌افکنBomberهواپیمای نظامی برای حمله به اهداف زمینی، مانند B-52 و Tu-95
ناوشکنDestroyerکشتی جنگی برای مقابله با تهدیدات سطحی و زیرسطحی، مانند Arleigh Burke-class و Type 45
زیردریاییSubmarineوسیله نقلیه دریایی زیرسطحی، مانند Virginia-class و Akula-class
هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد)Droneوسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین، مانند MQ-9 Reaper و Bayraktar TB2
موشک بالستیکBallistic Missileموشک با مسیر بالستیک برای حمله به اهداف دوردست، مانند ICBM و SCUD
بمب خوشه‌ایCluster Bombبمب که به واحدهای کوچکتر انفجاری تقسیم می‌شود، مانند CBU-87 و BLU-97
نارنجک دستیHand Grenadeوسیله انفجاری دستی، مانند M67 و RGD-5
توپخانهArtilleryسلاح‌های بزرگ برای شلیک گلوله‌های انفجاری به مسافت‌های دور، مانند Howitzer و Field Gun

واحدهای مختلف نظامی به انگلیسی

English Unitمعادل فارسیتوضیحات
Squadگروهیک گروه کوچک از سربازان، به طور معمول 10 تا 12 نفر، به رهبری یک گروهبان یا گروهبان.
Platoonدستهیک واحد بزرگتر از سربازان، به طور معمول 30 تا 40 نفر، به رهبری یک ستوان.
Companyگردانیک گردان به طور معمول از 3 تا 4 دسته تشکیل شده است و توسط یک سروان فرماندهی می شود.
Battalionتیپیک تیپ به طور معمول از 4 تا 5 گردان تشکیل شده است و توسط یک سرهنگ دوم فرماندهی می شود.
Regimentهنگیک هنگ به طور معمول از 3 تا 5 تیپ تشکیل شده است و توسط یک سرهنگ فرماندهی می شود.
Brigadeتیپیک تیپ به طور معمول از 3 تا 5 هنگ تشکیل شده است و توسط یک سرتیپ یا سرلشکر فرماندهی می شود.
Divisionلشکریک لشکر به طور معمول از 2 تا 4 تیپ تشکیل شده است و توسط یک سرلشکر یا سپهبد فرماندهی می شود.
Corpsسپاهیک سپاه به طور معمول از 2 تا 4 لشکر تشکیل شده است و توسط یک سپهبد یا ارتشبد فرماندهی می شود.
Armyارتشیک ارتش بزرگترین واحد در یک نیروی زمینی است و به طور معمول از چندین سپاه تشکیل شده است.

در اینجا لیستی از واحدهای مختلف نظامی به انگلیسی همراه با معانی آن‌ها آمده است:

  1. Army: ارتش
  2. Navy: نیروی دریایی
  3. Air Force: نیروی هوایی
  4. Marine Corps: تفنگداران دریایی
  5. Squad: تیم نظامی
  6. Platoon: جوخه
  7. Company: گردان
  8. Battalion: گردان
  9. Brigade: تیپ
  10. Division: لشگر
  11. Corps: سپاه
  12. Regiment: هنگ
  13. Fleet: ناوگان
  14. Task Force: نیروی کار ویژه
  15. Headquarters: مرکز فرماندهی
  16. Outpost: پاسگاه
  17. Camp: اردوگاه
  18. Base: پایگاه
  19. Garrison: پادگان
  20. Fort: دژ
  21. Bivouac: چادر نظامی
  22. Station: ایستگاه
  23. Battery: باتری
  24. Combat Unit: واحد رزمی
  25. Artillery Unit: واحد توپخانه
  26. Reconnaissance Unit: واحد شناسایی
  27. Special Forces: نیروهای ویژه
  28. Reserve Forces: نیروهای ذخیره
  29. Field Hospital: بیمارستان صحرایی
  30. Supply Unit: واحد تأمین
  31. Signal Corps: بخش سیگنال
  32. Military Police: پلیس نظامی
  33. Search and Rescue: جستجو و نجات

بیشتر بخوانید: گرامر و کاربرد need در زبان انگلیسی

پایگاه های نظامی به زبان انگلیسی

نوع پایگاه نظامینام انگلیسیتوضیح به فارسیمثال انگلیسیمعنی فارسی مثال انگلیسی
پایگاه نیروی زمینیArmy Baseمکانی برای آموزش و استقرار نیروهای زمینی.The army base is located near the border.پایگاه نظامی ارتش نزدیک مرز است.
پایگاه نیروی دریاییNaval Baseمکانی برای شناورها و زیردریایی‌های نیروی دریایی.The naval base is home to several warships.پایگاه نظامی دریایی خانه‌ای برای چند کشتی جنگی است.
پایگاه نیروی هواییAir Force Baseمکانی برای عملیات و نگهداری هواپیماها.The air force base houses fighter jets and bombers.پایگاه نظامی نیروی هوایی خانه‌ای برای جت‌های جنگنده و بمب‌افکن‌ها است.
پایگاه فضاییSpace Baseمکانی برای پرتاب و کنترل فضاپیماها.The space base coordinates satellite missions.پایگاه نظامی فضایی ماموریت‌های ماهواره‌ای را هماهنگ می‌کند.
پایگاه تقویتیTraining Baseمکانی مخصوص برای آموزش نیروهای نظامی.The training base conducts exercises every week.پایگاه آموزشی هر هفته تمریناتی را انجام می‌دهد.
پایگاه اطلاعاتیIntelligence Baseمکانی برای جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات اطلاعاتی.The intelligence base monitors enemy communications.پایگاه اطلاعاتی ارتباطات دشمن را نظارت می‌کند.
پایگاه مهندسیEngineering Baseمکانی برای عملیات مهندسی نظامی.The engineering base constructs bridges and roads.پایگاه مهندسی پل‌ها و جاده‌ها را ساخته است.
پایگاه پزشکیMedical Baseمکانی برای ارائه خدمات پزشکی به نیروهای نظامی.The medical base treats injured soldiers.پایگاه پزشکی سربازان زخمی را درمان می‌کند.
پایگاه تامینیSupply Baseمکانی برای ذخیره و توزیع لوازم نظامی.The supply base stocks ammunition and rations.پایگاه تامینی مهمات و رژیمان‌ها را ذخیره می‌کند.
پایگاه پدافندیMissile Defense Baseمکانی مجهز برای دفاع در برابر حملات موشکی.The missile defense base intercepts incoming missiles.پایگاه دفاعی موشکی موشک‌های وارداتی را از بین می‌برد.

فامیلی نظامی به انگلیسی

در اینجا برخی از فامیل‌های نظامی به انگلیسی آمده است:

  1. Admiral: دریاسالار
  2. General: ژنرال
  3. Colonel: سرهنگ
  4. Major: سرگرد
  5. Captain: کاپیتان
  6. Lieutenant: ستوان
  7. Sergeant: گروهبان
  8. Corporal: سرجوخه
  9. Private: سرباز
  10. Chief: رئیس
  11. Warrant Officer: افسریار
  12. Commander: فرمانده
  13. Squad Leader: رهبر تیم
  14. Officer: افسر
  15. Petty Officer: افسر رده پایین (معمولاً در نیروی دریایی)
  16. Marshal: مارشال
  17. Major General: سرتیپ
  18. Brigadier General: سرتیپ دوم
  19. First Sergeant: گروهبان اول
  20. Lieutenant Colonel: سرهنگ دوم

عملیات نظامی به زبان انگلیسی

عملیات نظامی به زبان انگلیسی : Military operations

نوع عملیات نظامینام انگلیسیمثال انگلیسیمعنی فارسی مثال
عملیات حملهAttack OperationThe military launched an attack operation against enemy positions.نیروهای نظامی یک عملیات حمله علیه مواضع دشمن را آغاز کردند.
عملیات دفاعیDefensive OperationThey organized a defensive operation to protect their territory.آن‌ها یک عملیات دفاعی برای حفاظت از سرزمین خود سازماندهی کردند.
عملیات حفظ صلحPeacekeeping OperationThe peacekeeping operation ensured stability in the conflict area.عملیات حفظ صلح اطمینان حاصل کرد که در منطقه‌ی درگیر ثبات برقرار باشد.
عملیات بشردوستانهHumanitarian OperationThe military conducted humanitarian operations after the earthquake.نیروهای نظامی پس از زلزله عملیات بشردوستانه را انجام دادند.
عملیات ویژهSpecial OperationsSpecial operations units conducted a covert mission behind enemy lines.واحدهای عملیات ویژه یک ماموریت پنهانی را در پشت خطوط دشمن انجام دادند.
عملیات هواییAir OperationAir operations targeted enemy positions with airstrikes.عملیات هوایی با حملات هوایی به مواضع دشمن هدفمند شد.
عملیات دریاییNaval OperationNaval operations secured the coastline against enemy ships.عملیات دریایی سواحل را در برابر کشتی‌های دشمن محافظت کرد.
عملیات مشترکJoint OperationThe joint operation involved ground and air forces working together.عملیات مشترک شامل نیروهای زمینی و هوایی است که با هم کار می‌کنند.

ماشین نظامی به انگلیسی

ماشین نظامی به انگلیسی : military car

نوع وسیله نقلیه نظامینام انگلیسیجمله انگلیسیمعنی فارسی
تانکTankThe M1 Abrams tank is heavily armored.تانک M1 آبرامز دارای زره‌پوش سنگین است.
ناوشکنDestroyerThe Arleigh Burke-class destroyer is equipped with advanced radar systems.ناوشکن کلاس آرلی برک مجهز به سیستم‌های رادار پیشرفته است.
زیردریاییSubmarineThe Virginia-class submarine can operate at great depths.زیردریایی کلاس ویرجینی قادر به عملیات در اعماق عمیق است.
هواپیمای جنگندهFighter JetThe F-22 Raptor fighter jet is known for its stealth capabilities.هواپیمای جنگنده F-22 رپتور به دلیل قابلیت‌های پنهانی‌اش شناخته شده است.
بمب‌افکنBomberThe B-2 Spirit bomber can carry nuclear weapons.بمب‌افکن B-2 اسپیریت قادر به حمل سلاح‌های هسته‌ای است.
هلیکوپترHelicopterThe AH-64 Apache helicopter provides close air support.هلیکوپتر AH-64 آپاچی حمایت هوایی نزدیک ارائه می‌دهد.
ترابرTransport VehicleThe M113 APC is used for transporting troops.خودروی ترابر M113 برای حمل و نقل نیروها استفاده می‌شود.
پهپادDroneThe MQ-9 Reaper drone is used for reconnaissance missions.پهپاد MQ-9 ریپر برای ماموریت‌های استخباراتی استفاده می‌شود.
هواپیمای حمل و نقلTransport AircraftThe C-130 Hercules transport aircraft can carry heavy cargo.هواپیمای حمل و نقل C-130 هرکولس قادر به حمل بار سنگین است.
خودروی زرهیArmored VehicleThe Stryker armored vehicle is used for infantry transport.خودروی زرهی Stryker برای حمل و نقل پیاده‌نظام استفاده می‌شود.
تانکرTankerThe KC-135 Stratotanker is an aerial refueling aircraft.تانکر KC-135 استراتوتنکر یک هواپیمای شارژ سوخت هوایی است.
تفنگ پدافند هواییAnti-Aircraft GunThe ZSU-23-4 Shilka is an effective anti-aircraft gun.تفنگ پدافند هوایی ZSU-23-4 شیلکا یک تفنگ پدافند هوایی موثر است.
کشتی پرچمدارFlagshipThe Nimitz-class aircraft carrier is the flagship of the fleet.کشتی پرچمدار کلاس نیمیتز حامل هواپیما است.

تجهیزات نظامی به انگلیسی

نوع تجهیزات نظامینام انگلیسی
کوله پشتیBackpack
قمقمهCanteen
رادیوRadio
نقشهMap
مهمانیCompass
عینک آفتابیSunglasses
چراغ قوهFlashlight
کلاهHelmet
لباس استتارCamouflage Uniform
شارژر خورشیدیSolar Charger
کلاه چراغ دارHeadlamp
جعبه ابزارToolkit
تلسکوپTelescope
گوشی تلفن ضد ضربهRugged Phone
نقشه مغناطیسیMagnetic Compass
لباس نظامیMilitary Uniform
چاقوKnife
جعبه نخ و سوزنSewing Kit
زیرپوشUnderwear
کتابField Manual
جعبه سیگارCigarette Case
پتوBlanket
کیف پولWallet

بیشتر بخوانید : لغات و اصطلاحات گردشگری به زبان انگلیسی (Tourism)

پرکاربردترین اصطلاحات نظامی به انگلیسی

English TermPersian EquivalentExplanationExample Sentence (English)Example Sentence (Persian)
Actionدرگیری (مسلحانه)Refers to combat or military operations.The military action lasted for hours.عملیات نظامی ساعت‌ها ادامه داشت.
AdvanceپیشرویThe act of moving forward in combat.The soldiers made an advance toward the enemy position.سربازان به سوی مواضع دشمن پیشروی کردند.
Air Raidحمله هواییAn attack made by aircraft on ground targets.The city was under air raid during the night.شهر در طول شب تحت حمله هوایی بود.
ArmamentsتسلیحاتWeapons and military equipment.The army was equipped with advanced armaments.ارتش با تسلیحات پیشرفته تجهیز شده بود.
Assailحمله کردنTo attack or assault.The enemy forces attempted to assail our position.نیروهای دشمن تلاش کردند تا مواضع ما را حمله کنند.
BattleنبردA large-scale conflict between armies.The battle took place in the mountains.نبرد در کوه‌ها برگزار شد.
Bombardبمباران کردنTo attack a place with bombs or heavy artillery.The city was bombarded by enemy forces for hours.شهر توسط نیروهای دشمن برای ساعت‌ها بمباران شد.
BreachنقضA violation or breaking of an agreement, or the act of breaking through a barrier.The enemy attempted to breach the fortress.دشمن تلاش کرد تا دژ را نقض کند.
Campaignعملیات (نظامی)A series of military operations aimed at achieving a specific objective.The campaign was aimed at securing the region.عملیات به منظور تأمین امنیت منطقه انجام شد.
Chemical Warfareجنگ شیمیاییThe use of toxic chemicals in combat.Chemical warfare was used in the conflict.در این درگیری از جنگ شیمیایی استفاده شد.
Clashزد و خوردA violent confrontation or fight.There was a brief clash between the opposing forces.درگیری کوتاهی بین نیروهای مخالف رخ داد.
CombatنبردFighting between armed forces.The combat lasted for several days.نبرد برای چندین روز ادامه یافت.
Defendدفاع کردنTo protect from attack or harm.The soldiers were tasked to defend the base.سربازان مأموریت داشتند که پایگاه را دفاع کنند.
EnemyدشمنThe opposing forces in a conflict.The enemy is advancing towards our positions.دشمن به سمت مواضع ما پیشروی می‌کند.
Firefightدرگیری مسلحانهA brief exchange of gunfire between armed forces.The soldiers engaged in a firefight with insurgents.سربازان در یک درگیری مسلحانه با شورشیان درگیر شدند.
MissionمأموریتA military operation or task.The mission was to rescue hostages.مأموریت نجات گروگان‌ها بود.
MIA (Missing in Action)مفقودالاثرReferring to a soldier who is missing after a battle or conflict.The soldier was declared MIA after the battle.سرباز پس از نبرد مفقودالاثر اعلام شد.
KIA (Killed in Action)کشته شده در حین انجام وظیفهReferring to a soldier who was killed during a combat operation.The soldier was KIA during the ambush.سرباز در هنگام کمین کشته شد.

بیشتر بخوانید : بهترین سریال ها برای یادگیری و تقویت زبان انگلیسی

English Slang TermPersian EquivalentExplanationExample Sentence (English)Example Sentence (Persian)
GIجی آیRefers to a U.S. soldier.The new GIs were eager to prove themselves in combat.سربازان تازه کار مشتاق بودند که خود را در میدان نبرد ثابت کنند.
Gruntسرباز پیاده نظامA soldier who fights on the front lines.The grunts did the tough, dirty work in the trenches.سربازان پیاده نظام کار سخت و طاقت فرسای جنگ در سنگرها را انجام می‌دادند.
Fobسرباز تازه کارA soldier who has just joined a unit or base.The fobs were always getting hazed by the older soldiers.سربازان تازه کار همیشه مورد تمسخر سربازان قدیمی‌تر قرار می‌گرفتند.
BrassافسرانRefers to high-ranking officers.The brass decided to call off the mission.افسران تصمیم گرفتند که مأموریت را لغو کنند.
ChowغذاRefers to military meals.It’s time for chow!وقت ناهاره!
BunkتختA bed or sleeping area in a military camp or base.I’m so tired. I’m going to hit the bunk.خیلی خسته‌ام. می‌روم بخوابم.
BuddyرفیقA friendly term for a fellow soldier.Hey, buddy! Can you help me with this?رفیق! می‌تونی به من کمک کنی؟
OutfitیونیفورمRefers to a military uniform.Make sure your outfit is clean and pressed before inspection.قبل از بازرسی مطمئن شوید که یونیفورم شما تمیز و اتو شده است.

دگروال به انگلیسی

دگروال یکی از درجات نظامی در ارتش افغانستان قبل از روی کار آمدن طالبان بود که معادل درجه سرهنگ تمام در ارتش ایران است. در زبان انگلیسی برای اشاره به سرهنگ تمام از واژه Colonel استفاده می‌شود و برای اشاره به سرهنگ دومی از عبارت Lieutenant Colonel بهره می‌گیرند. توجه داشته باشید که در نیروی دریایی، این درجات با توجه به ساختار متفاوتی که دارند، ممکن است تغییر کند.

سرتیپ دوم پاسدار به انگلیسی

در زبان انگلیسی، برخلاف ایران که سردار به عنوان یک درجه نظامی شناخته می‌شود، برای درجات بالاتر از سرهنگ تمام از واژه General استفاده می‌شود. برای اشاره به درجه سرتیپ دوم، از عبارت Second Brigadier General استفاده می‌شود.

نیروی زمینی ارتش به انگلیسی

در زبان انگلیسی، مانند زبان فارسی، بخش‌های مختلف ارتش با نام‌های خاص خود شناخته می‌شوند. برای معرفی نیروی زمینی ارتش، از عبارت Army Ground Forces استفاده می‌شود. اما در ارتش ایالات متحده، به نیروی زمینی با اصطلاح United States Army اشاره می‌کنند. از آنجا که ارتش آمریکا ساختار متفاوتی برای هر شاخه از نیروها دارد، هر یک از این نیروها نام خاص خود را دارند. به عنوان مثال، به نیروی هوایی ایالات متحده United States Air Force می‌گویند.

اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی
اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

مثال جملات اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

He joined the Army in February 1943.
در فوریه 1943 به ارتش پیوست.

A good beginning is half the battle.
شروع خوب نیمی از جنگ است.

They defeated the enemy in the battle.
در نبرد دشمن را شکست دادند.

Blood seeped down his leg.
خون از پایش جاری شد.

The bullet hit him in the chest.
گلوله به سینه او اصابت کرد.

The commander rallied his troops around him.
فرمانده نیروهای خود را جمع کرد.

The commander commended the soldier for his bravery.
فرمانده از سرباز به خاطر شجاعتش تقدیر کرد.

If we continue to destroy the countryside, many more animals will become extinct.
اگر به تخریب حومه شهر ادامه دهیم، حیوانات بیشتری منقرض خواهند شد.

The president arrived at California in a helicopter yesterday.
رئیس‌جمهور دیروز با یک هلیکوپتر وارد کالیفرنیا شد.

There was a helicopter hovering overhead.
یک هلیکوپتر بالای سرش در حال پرواز بود.

He asked me to use my machine gun.
از من خواست که از مسلسلم استفاده کنم.

This factory produces 10,000 military vehicles every year.
این کارخانه سالانه 10,000 خودروی نظامی تولید می‌کند.

He was exempted from military service for illness.
به دلیل بیماری از خدمت سربازی معاف شد.

Four police officers sustained serious injuries in the explosion.
در انفجار، چهار افسر پلیس مجروح شدند.

If you want peace, prepare for war.
اگر صلح می‌خواهید، برای جنگ آماده شوید.

They used branches of trees as camouflage.
از شاخه‌های درختان به‌عنوان پوشش استتار استفاده می‌کردند.

Action: The soldiers were engaged in action throughout the night.
سربازان در طول شب درگیر درگیری بودند.

Advance: The troops began their advance toward the enemy’s stronghold.
نیروها پیشروی خود را به سمت دژ دشمن آغاز کردند.

Affray: The soldiers broke up the affray before it escalated.
سربازان نزاع در ملاعام را پیش از اینکه شدیدتر شود، خاتمه دادند.

Air Raid: The city was hit by an air raid, causing significant damage.
شهر مورد حمله هوایی قرار گرفت که آسیب زیادی به بار آورد.

Air Strike: The air force conducted a successful air strike on the enemy’s supply line.
نیروی هوایی یک حمله هوایی موفقیت‌آمیز به خط تأمین دشمن انجام داد.

Armaments: The country increased its armaments in response to the rising tensions.
کشور در پاسخ به تنش‌های فزاینده، تسلیحات خود را افزایش داد.

Arms: They were caught smuggling arms across the border.
آنها در حال قاچاق تسلیحات از مرز دستگیر شدند.

Assail: The enemy forces assailed the base at dawn.
نیروهای دشمن در سپیده‌دم به پایگاه حمله کردند.

Atrocity: The battlefield was filled with the aftermath of atrocities committed by both sides.
میدان جنگ پر از عواقب خشونت‌های ارتکاب شده توسط هر دو طرف بود.

Attack: The enemy launched a surprise attack on the front line.
دشمن یک حمله غافلگیرانه به خط مقدم انجام داد.

Attrition: The war turned into a battle of attrition, with both sides losing large numbers of soldiers.
جنگ به نبردی برای فرسایش تبدیل شد که در آن هر دو طرف تعداد زیادی سرباز از دست دادند.

Battle: The battle for the city lasted for days, with heavy casualties on both sides.
نبرد برای شهر روزها به طول انجامید و تلفات سنگینی در هر دو طرف بر جا گذاشت.

Battle-scarred: The battle-scarred veteran spoke about his experiences in combat.
کهنه‌سرباز مجروح جنگی درباره تجربیات خود در نبرد صحبت کرد.

Belligerent: The belligerent nations refused to negotiate a peace treaty.
کشورهای دشمن‌خواه از مذاکره برای قرارداد صلح خودداری کردند.

Biological Warfare: The use of biological warfare in the conflict caused widespread fear.
استفاده از جنگ بیولوژیکی در این درگیری باعث ترس فراگیر شد.

Blackout: The city was in complete blackout during the air raid.
شهر در طول حمله هوایی به طور کامل در خاموشی قرار داشت.

Blitz: The enemy launched a blitz, overwhelming our defenses in a matter of hours.
دشمن یک حمله ناگهانی انجام داد که دفاع‌های ما را در عرض چند ساعت از بین برد.

Bloodshed: The battle resulted in massive bloodshed, with no clear victor.
نبرد به کشتار عظیمی منجر شد، بدون اینکه پیروز مشخصی داشته باشد.

Bomb: The army bombed the enemy’s strategic positions to weaken their forces.
ارتش به موقعیت‌های استراتژیک دشمن بمباران کرد تا نیروهای آنها را ضعیف کند.

Breach: The enemy breached our defenses and infiltrated the base.
دشمن دفاع‌های ما را نقض کرد و به پایگاه نفوذ کرد.

Bridgehead: The soldiers established a bridgehead on the enemy’s side of the river.
سربازان یک سرپل در طرف دشمن رودخانه برقرار کردند.

Camp: The soldiers set up camp near the border for the night.
سربازان برای شب در نزدیکی مرز اردوگاه برپا کردند.

Campaign: The military launched a campaign to retake the occupied territories.
ارتش یک عملیات برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغالی آغاز کرد.

Casualty: The battle claimed many casualties, both dead and wounded.
نبرد بسیاری از کشته‌ها و زخمی‌ها را به همراه داشت.

Charge: The soldiers charged forward, fighting with all their might.
سربازان به جلو حمله کردند و با تمام توان خود جنگیدند.

Chemical Warfare: The use of chemical warfare caused severe health issues among the population.
استفاده از جنگ شیمیایی باعث مشکلات شدید بهداشتی در میان جمعیت شد.

Civil War: The country was torn apart by a brutal civil war.
کشور توسط یک جنگ داخلی وحشیانه پاره پاره شد.

Clash: There was a violent clash between the protesters and the police.
درگیری شدیدی میان معترضان و پلیس رخ داد.

Cold War: The Cold War led to an arms race between the two superpowers.
جنگ سرد به مسابقه تسلیحاتی بین دو ابرقدرت منجر شد.

Combat: The troops are ready for combat at any time.
نیروها هر زمان آماده نبرد هستند.

Combative: He had a combative attitude, always ready to argue with his comrades.
او نگرش ستیزه‌جویی داشت و همیشه آماده بود تا با همرزمان خود بحث کند.


بیشتر بخوانید :

زیبا به انگلیسی

عشقم به ترکی

لیست کامل اسامی حیوانات به انگلیسی

روزهای هفته به انگليسي | آموزش ایام هفته همراه تلفظ

تولدت مبارک به انگلیسی | تولدم مبارک به انگلیسی

اعداد به انگلیسی

ماه های سال به انگلیسی

سلام و احوالپرسی به انگلیسی – سلام به انگلیسی


جملات انگلیسی پرکاربرد بازی های کامپیوتری
جملات انگلیسی پرکاربرد بازی های کامپیوتری

متداول‌ترین اصطلاحات بازی‌های نظامی و جنگی به انگلیسی :

Ambush – کمین: حمله‌ای غیرمنتظره از طرف دشمن که معمولا در مکان‌های مخفی انجام می‌شود.

The soldiers set up an ambush near the river.

Capture – تسخیر: به دست آوردن و کنترل یک موقعیت، ساختمان یا دشمن.

The team was assigned to capture the enemy’s base.

Flanking – حمله از جناح: حمله به دشمن از طرفین به‌جای حمله مستقیم.

We flanked the enemy from the left and caught them off guard.

Cover Fire – آتش پشتیبانی: تیراندازی به‌منظور حفاظت از هم‌رزمان در حال حرکت یا جابجایی.

The sniper provided cover fire for the advancing troops.

Recon – شناسایی: عملیات جمع‌آوری اطلاعات درباره دشمن یا محیط.

We sent a recon team to scout the area ahead.

Sniper – تک‌تیرانداز: فردی که از دور به هدف‌های خاص تیراندازی می‌کند.

The sniper took out the enemy commander from a long distance.

Artillery – توپخانه: واحدی که از سلاح‌های سنگین برای حمله به اهداف دوربرد استفاده می‌کند.

The artillery unit shelled the enemy’s position for hours.

Infiltration – نفوذ: ورود غیرمجاز به منطقه‌ای برای جمع‌آوری اطلاعات یا حمله.

The team used stealth to infiltrate the enemy’s compound.

Fireteam – گروه آتش: گروه کوچک از سربازان که در عملیات‌های جنگی با هم کار می‌کنند.

The fireteam advanced together to clear the building.

Tactical Retreat – عقب‌نشینی تاکتیکی: عقب‌نشینی به‌منظور بازگروه‌گیری یا جابجایی به موقعیت بهتر.

The troops performed a tactical retreat to avoid a stronger enemy force.

Checkpoint – ایستگاه کنترل: نقطه‌ای برای توقف، بررسی و ارزیابی وضعیت.

The squad stopped at the checkpoint for a quick assessment.

Assault – حمله: حمله‌ای سریع و قوی به مواضع دشمن.

The squad launched an assault on the enemy’s stronghold.

Mission Objective – هدف مأموریت: هدف یا کار خاصی که در طول یک عملیات باید انجام شود.

The mission objective was to destroy the enemy’s supply depot.

Siege – محاصره: محاصره یک منطقه یا ساختمان برای تسخیر آن.

The castle was under siege for weeks before the enemy surrendered.

Victory – پیروزی: موفقیت در عملیات یا نبرد.

We celebrated the victory after defeating the enemy forces.

بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران
بهترین موسسه زبان انگلیسی در تهران

سوالات متداول اصطلاحات و کلمات نظامی و جنگی به انگلیسی

شغل نظامی به انگلیسی

برخی از شغل‌های نظامی به انگلیسی عبارتند از:Soldier (سرباز)
Officer (افسر)
General (ژنرال)
Sergeant (سرجوخه)
Commander (فرمانده)

سرباز ارتش به انگلیسی

Soldier (سرباز ارتش) یک اصطلاح عمومی برای فردی است که در نیروهای مسلح خدمت می‌کند.

درجات نظامی به انگلیسی

برخی از درجات نظامی به انگلیسی عبارتند از:Private (سرباز)
Corporal (جوخه‌دار)
Sergeant (سرجوخه)
Lieutenant (ستوان)
Captain (کاپیتان)
Major (سرهنگ دوم)
Colonel (سرهنگ)
General (ژنرال)

فامیلی نظامی به انگلیسی

این عبارت معمولاً به نام‌ها و فامیلی‌های افراد نظامی اشاره دارد که در رده‌های مختلف خدمت می‌کنند، مانند “Lieutenant Colonel Smith” یا “Sergeant Major Johnson.”

امتیاز شما به این مقاله
دسته بندی های مقالات

دوره ها و منابع سایت

آخرین مطالب سایت

پربازدیدترین مطالب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در: